فرزند پروري مسئولانه
به گزارش خبرگزاری رسا، مقاله (تاثير روش "فرزند پروري مسئولانه" در گسترش معروف و پيشگيري از منكر) نوشته فردوس ميريان واعظم پرچم، که درنشریه علمی پژوهشی (اسلام و پژوهش هاي تربيتي) انتشار يافته بود توسط پايگاه اطلاع رساني تبيين، تلخيص و در اختيار خوانندگان قرار داده شده است، كاربران جهت دریافت اصل مقاله ميتوانند اینجا کلیک کنند.
در هر جامعه، وجود مراقبتهاي رسمي و غيررسمي براي حفظ جامعه از فروپاشي و پيشبرد مقاصد آن ضروري است. در اصطلاح ديني، اينگونه مراقبتها همان «امر به معروف» و «نهي از منکر» در ابعاد گوناگون آن است.
يکي از عواملي که موجب گسترش معروف در جامعه ميشود «نهادينهسازي ارزشها و اصول اخلاقي در فرزندان» است.
با توجه به اينکه کودکان و نوجوانان در مهمترين مرحلة رشد تربيت و تغييرپذيري هستند، بهترين زمان براي درونيسازي ارزشها زمان کودکي است.
در قرن حاضر، عوامل زيادي تربيت فرزندان و رشد اخلاقي آنان را به بحران تبديل کرده است؛ بحرانهاي ترسآوري مانند خشونت جوانان، ناشکيبايي، فقدان مهرباني و شکستن ارزشها، محققان و پژوهشگران نوعدوست را به تلاش مضاعف براي مقابله با آن برانگيخته است.
خانواده و دروني شدن ارزشها
بشر امروز با وجود پيشرفتهاي سريعي که در علم و فناوري داشته است، به سبب عدم اتکا به تعاليم پيامبران در زمينة اخلاق، معنويت و روابط سالم انساني، از بحرانهايي که جسم و روح او را ميآزارد، رنج ميبرد. راه نجات از اين بحرانها بازگشت به متون ديني و توجه جدي به اصول اخلاقي، همزمان با تحقيقات علمي روز است.
خانواده اولين و مهمترين محيطي است که کودک در آن از کيفيت روابط انساني آگاهي پيدا ميکند و مباني زندگي اجتماعي و اصول اخلاقي را به انسان ميآموزد و او را براي ورود به جامعه آماده ميسازد؛ زيرا اصول و ارزشها از دوران کودکي نهادينه ميشوند.
از نظر اسلام، خانواده اولين و مهمترين واحد اجتماعي انسان است؛ زيرا تشکيل خانواده سبب ادامة نسل، برقراري آرامش و تأمين نيازهاي عاطفي، جسمي و جنسي بشر ميشود. تعالي خانواده، تکامل انسان موحد را به همراه دارد.
خانوادهاي که با معيارهاي صحيح همسرگزيني تشکيل شده باشد، و زن و شوهر، خود به ارزشهاي اخلاقي و ديني پايبند باشند، با دروني شدن آن ارزشها در خانواده، شرايطي فراهم ميشود كه افراد نيازي به دروغگويي و تبهكاري ندارند و به صورت خودجوش، بر گرايشهاي فطري همچون فضيلتجويي، حقيقتخواهي، و كمالطلبي پاي ميفشارند و با تغيير شرايط زماني و مكاني، رنگ عوض نميكنند.
رفتارهاي مسالمتآميز افراد در جامعه، و نيکي و خيرخواهي آنان نسبت به همنوعان خود، كه از جمله مصاديق «معروف» است، نتيجة رفتارهاي والدين و روش تربيت صحيح آنها و ارتباط مطلوب با فرزندان است و بالعکس، بسياري از ناهنجاريهاي اجتماعي نتيجة برخورد و تربيت اشتباه والدين با فرزندان است.
سبکهاي فرزندپروري
فرزندپروري فرايند تحول و بهرهگيري از دانشها و مهارتهاي مناسب براي برنامهريزي، خلق، پرورش و تدارک مراقبت از فرزند است.
الف. سبکهاي فرزندپروري در روانشناسي
از نظر بامريند، شيوههاي فرزندپروري چهار گونه است:
1. فرزندپروري مقتدرانه 2. فرزندپروري مستبدانه 3. فرزندپروري سهلگيرانه 4. فرزندپروري مسامحهکارانه
گروهي از روانشناسان، «فرزندپروري مقتدرانه» را بهترين سبک فرزندپروري ميدانند. آنان معتقدند: اين روش بيش از ساير روشها به اجتماعي شدن کودک کمک ميکند و نسبت به سه روش ديگر از مزاياي بيشتري برخوردار است.
گروههاي والدين در تربيت فرزند
در تقسيمبندي ديگر، والدين در زمينة شيوة فرزندپروري خود به سه گروه تقسيم ميشوند:
ـ والدين مستبد
ـ والدين مساواتطلب
ـ والدين سهلگير
اين سبکها تا حد زيادي متأثر از ميراث خانوادگي است و مسائل مربوط به آن تا حد زيادي بستگي دارد به سبک ارتباطي فرزندي که والدين با او سروکار دارند. هيچيک از اين سبکها را نميتوان بهعنوان بهترين سبک فرزندپروري معرفي کرد؛ زيرا هر يک از فرزندان گرايشها، مقاومتها و خلق و خوي خاص خود را دارند و به همين نسبت، با شيوة خاص خود با والدين ارتباط برقرار ميکنند.
تفاوت اين ديدگاه با ديدگاه قبلي اين است که در انتخاب شيوة فرزندپروري، بر خلق و خو و خصوصيات ويژة فرزند تأکيد شده است. بنابراين، در يک خانواده، ممکن است والدين نسبت به هر يک از فرزندان خود شيوههاي فرزندپروري متفاوتي به کار گيرند.
ب. سبکهاي فرزندپروري در اسلام
در سبکهاي فرزندپروري اسلامي، بر اصول اساسي مانند «محبت زياد» و «مسئوليتپذيري والدين» تأکيد شده است. در عين حال، در بهکارگيري اين اصول، نسبت به شرايط متفاوت سني، و استعداد و تواناييهاي خاص هر کودک نيز توجه شده است. در احاديثي از پيامبر اکرم(صلوات الله علیه و آله)، دوران تربيت فرزند به سه دوره تقسيم شده و براي هر دوره، روش خاص آن دوره ارائه گرديده است: «الولدُ سيدٌ سَبْع سنين، وعبدٌ سبعَ سنينَ، ووزيرٌ سبعَ سنين؛ فرزند، هفت سال [نخست] سرور، و هفت سال [دوم] عبد [و مطيع] و هفت سال [سوم] وزير [و معاون] است».
1. در هفت سال اول، رفتار والدين نسبت به کودک با پاسخدهي زياد و تقاضاي کم همراه است.
2. در هفت سال دوم، به تدريج تقاضاي والدين افزايش مييابد. به کار بردن واژة «عبد» براي فرزند نشانگر آن است که چنانچه پدر و مادر از اوايل کودکي شيوههاي صحيح تربيتي را با عشق و محبت به کار گرفته باشند، فرزندان از آنان اطاعت خواهند کرد.
3. در هفت سال سوم، تقاضا و امر و نهي کاهش يافته، مسائل بيشتر به صورت مشاورهاي مطرح ميگردد. در اين مدت، والدين بيشتر به جوان و نوجوان اعتماد ميکنند و به او مسئوليت ميدهند. اين رفتارها احساس اعتماد به نفس و استقلال را در آنان تقويت کرده، به آنان ميآموزد که براي تشکيل زندگي خانوادگي جديد آماده شوند.
مقايسه دو ديدگاه اسلام و روانشناسي
با نگاهي به سبکهاي فرزندپروري در روانشناسي و اسلام، ملاحظه ميشود که در اسلام، کيفيت و کميت، تقاضا و پاسخدهي در مراحل گوناگون رشد، کاملاً متفاوت است. ولي در روانشناسي، در تبيين سبکهاي فرزندپروري و تأييد يا رد هر يک از آن سبکها، غالباً به مراحل رشد توجهي نشده است.
موضوع ديگري که در روش فرزندپروري اسلامي به آن توجه ميشود اين است که در اين روش، نسبت به مصاديق واجب، مستحب، مکروه و حرام، شيوههاي گوناگون «مقتدرانه»، «مسامحهکارانه» و «سهلگيرانه» بهکار گرفته ميشود.
از مزاياي ديگر فرزندپروري اسلامي، اين است که توکل بر خداوند و دعاي والدين سبب آرامش و بردباري بيشتر آنان در برابر مشکلات و موانع تربيت صحيح فرزندان ميشود.
از بررسي شيوههاي صحيح فرزندپروري در هر دو ديدگاه، ميتوان دريافت که بر دو اصل ثابت «محبت» و «مراقبت» (کنترل بجا و متناسب با سن) بيش از اصول ديگر تأکيد شده است. بهويژه در فرزندپروري اسلامي، که بر نيازهاي عاطفي، جسمي و تربيتي فرزندان توجه خاص شده است،
نقش محبت در فرزندپروري صحيح و تأثير آن در گسترش معروف و پيشگيري از منکر
بارزترين شاخصه در فرزندپروري اسلامي، «عشق و علاقه» به فرزند و «محبت و مهرباني» نسبت به اوست.
با نزول آيات قرآن در حرمت و نکوهش رفتارهاي خشونتآميز نسبت به فرزندان و بهويژه عملکرد پيامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) در محبت به آنان و تکريم دختران، خشونت نسبت به فرزندان تا حد زيادي ـدستكم ـ در بين مسلمانان کنترل گرديد.
متخصصان روانشناس نيز بر محبت کردن به فرزندان تأکيد ميکنند و محبت را از مؤلفههاي اصلي و ضروري براي تربيت موفقيتآميز و صحيح ميدانند.
محبت و مهرورزي نسبت به فرزندان کمک ميکند که آنان والدينشان را الگوهاي رفتاري خود قرار دهند و به تقاضاهاي آنان در عمل به قوانين خانواده پاسخ مثبت دهند.
«محروميت عاطفي» موجب بروز اختلال منش و انواع انحرافات ميگردد، اگر به نيازهاي عاطفي فرد در محيط خانواده توجه شود، فرزند در مقابل بسياري از اظهار محبتهاي ساختگي، خويشتنداري ميکند و از فريب آنها مصون خواهد ماند و بر اساس عقل و خرد و بهدور از احساسات، جهات مثبت و منفي عمل خود را خواهد سنجيد.
فقدان و يا کمبود محبت زمينهساز اضطراب، تشويش، ناراحتي، پديد آمدن احساس حقارت و پناه بردن فرزند به ديگران ميشود. بهترين پاسخدهي والدين مسئول به فرزندان، محبت است.
الف. تأثير محبت بر تقويت عزت نفس
اگر از همان زماني که انسان پا به عرصة وجود ميگذارد ديگران، بهويژه والدين، ارزش وجودي او را احساس کنند و بدون توجه به جنسيت و ويژگيهاي ظاهري، با عشق و محبت پذيرايش گردند، احساس کرامت و عزت نفس را در او به وجود ميآورند. ازآنرو که محبت در جهت کرامت نفس انسان است، با عزتبخشي به فرزندان، زمينه را براي گسترش معروف و نهي از منکر فراهم ميکند.
ب. تأثير محبت بر همانندسازي و اطاعت از والدين
بعد ديگر محبت، که در گسترش معروف قابل بررسي است، اين است که بهبود روابط و گرم بودن والدين موجب جذب و انجذاب افراد و تأثيرگذاري والدين بر فرزندان ميشود. نتيجة اين ارتباط والدين با فرزندان، «همانندسازي» در فرزندان است. «همانندسازي» به فرايندي اطلاق ميشود که به موجب آن، کودک تلاش ميکند خصوصيات شخص ديگر را دروني کند.
نقش مراقبت در فرزندپروري صحيح و تأثير آن درگسترش معروف و پيشگيري از منکر
مؤلفة ديگر فرزندپروري صحيح، که نقش بسزايي در نهادينهسازي ارزشهاي اسلامي دارد، «مراقبت» است. نظارت و مراقبت، مکمل وظايف حمايتي و هدايتي والدين است. والدين بايد در زمينة گسترش معروف و پيشگيري از منکر، در کنار حفاظت و حمايت از فرزندان و هدايت آنها، از وظايف نظارتي خود غافل نشوند و بر رفتار فرزندان خود مراقبت و کنترل لازم و کافي داشته باشند.
والدين مقتدر ترکيبي از نظارت شديد، توجه به فرديت، اختيار دادن بجا و ارتباطي همراه با سعة صدر نشان ميدهند و به همين سبب، فرزندان مستقلي پرورش ميدهند. اين والدين همچنين صبورانه و منطقي با فرزندان خود برخورد ميکنند؛ به اين صورت که نه تسليم خواستههاي نامعقول فرزندان ميشوند و نه پاسخ تند و مستبدانه به آنها ميدهند.
در روشهاي «فرزندپروري اسلامي» نيز والدين ضمن محبت و علاقة شديد به فرزندان، خود را مسئول امور تربيتي فرزندان ميدانند.
آزادي بيش از حد فرزندان، بهتدريج، زمينة سرکشي نسبت به والدين را در آنها فراهم ميآورد؛ چنانکه امام علي (علیه السلام)ميفرمايند: وقتي فرزند در کودکي جرئت جسارت کردن به پدر خود پيدا کند در بزرگسالي بهتدريج عاق پدرش خواهد شد.
فرزندان والدين سهلگير غالباً از لحاظ اجتماعي ناشايست و فاقد خويشتنداري هستند، تحمل سختي را ندارند، غالباً از کنترل خارج هستند و قدرت مهار تحرکات آني را ندارند.
والدين مسئول با تربيت ديني فرزندان و مجهز كردن آنها به تقوا، ضمن پرورش انسان متقي، که به کارهاي پسنديده گرايش دارد و از منکرات دوري ميکند خود نيز بهعنوان آمران به معروف و ناهيان از منکر، در جامعه ايفاي نقش ميکنند.
جامعهشناسان نيز مؤثرترين نوع نظارت و کنترل اجتماعي را «کنترل دروني» (تقوا) ميدانند. کنترل دروني به صورت داوطلبانه و خودجوش انجام ميگيرد./۸۲۹ /د۱۰۳/س
منبع: پایگاه اینترنتی تبیین