خط شکنی ها
به گزارش خبرگزاری رسا، روزنامه حمایت در یادداشتی به قلم محمد صادق کوشکی آورده است:
1. جمهوری اسلامی ایران از بدو تشکیل تاکنون، همواره زیر ذرهبین تحلیلگران، اتاقهای فکر، مقامات و دولتمردان غربی بوده و ارزیابی مواضع آنان حاکی از این واقعیت است که اساساً نظام سلطه به رهبری آمریکا، پدیدهای به نام «ایران اسلامی قدرتمند» را با گذشت 39 سال از بالندگیاش، هنوز هم برنتافته و نتوانستهاند با چنین قدرتی کنار بیایند.
ایران اسلامی با برخورداری از موقعیت ویژه ژئوپولتیک، معادن و ذخایر غنی و گسترده، قرار گرفتن در لیست کشورهای بزرگ نفتی و گازی، بهرهمندی از مرزهای طولانی با خلیجفارس، حلقه واسط اتصال کشورهای شرق آسیا به غرب آسیا و ... فارغ از هر ایدئولوژی و مکتبی، همیشه مورد طمع بیگانگان بوده و نگراناند که مبادا پتانسیلهای فراوان کشورمان، بالفعل شده و تمام طرحهای قدرتهای صنعتی برای آینده دنیا و کنترل جهان را دچار دگرگونی و تحول کند. منظومه استکباری غرب بهصراحت و بارها با قدرتمندی ایران مخالفت کرده است، به همین دلیل، کشورهای معاند غربی به هیچ قیمتی حاضر نیستند که ایران در مقابل چشمان آنها، در همه ابعاد رشد و پیشرفت داشته باشد و از این منظر، تفاوتی ندارد که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی باشد یا نه.
رفتار غرب در خصوص دیگر کشورها نیز به همین شیوه دنبال شده، کما اینکه اکثر کشورهای دنیا بهنوعی به باجگیری و زیادهخواهی آمریکا و اروپا تن دادهاند و هر حکومتی که خارج از این دایره بوده، با انواع و اقسام تهمت، تحریمها و فشارها نیز مواجه شده است.
2. الگوی مطلوب سلطه گران برای ایران سرشار از جمعیت جوان و بااستعداد، عبارت است از کشوری که صرفاً فروشنده نفت و گاز و خریدار محصولات قطبهای صنعتی باشد؛ مانند عربستان که ازیکطرف، میلیونها بشکه نفت، صادرات دارد و از سوی دیگر، به یک بازار بزرگ و پررونق محصولات شرکتهای غرب تبدیلشده است. در این حالت، غرب با هر نوع حاکمیتی که در خطوط تعریفشده آنها حرکت کند، تضادی ندارد، زیرا عمده این است که جیب اقتصاد سرمایهداری پر شود.
3. چنانچه انقیاد کشورهای تحت سلطه با هر مکتب و مسلکی برای غرب مسجل شود، بازهم با واقعیتی به نام «اسلام سیاسی» کنار نخواهند آمد و با هر شیوهای به مقابله با آن برمیخیزند. ازنظر آنها، قرائت سعودی و ارتجاع منطقه از اسلام، بهترین حالت ممکن است، چراکه با منافع دشمنان اسلام سرشاخ نمیشود، پا روی دم آنها نمیگذارد، مانند مفتیهای عربستان، انتقاد از آمریکا و غرب را حرام میداند، درحالیکه اسلام سیاسی به جهت اینکه از ناحیه مشارکت عمومی و «مردمسالاری دینی» تقویت میشود، از هر تهدیدی برای آنها خطرناکتر است.
دقیقاً به همین دلیل است که ایران اسلامی بهعنوان نماینده پرافتخار چنین قرائت ممتازی از اسلام، مورد نفرت و کینهتوزی عربدهکشان و زیادهخواهان بینالمللی قرارگرفته است، چون میدانند مدل انحصاری دموکراسی جمهوری اسلامی، میتواند به الگوی مطلوب اداره جهان تبدیل شود و دین و دنیای مسلمانان را منهای وابستگی به استعمارگران عصر حاضر تعریف کند. افزون بر این، تمسک ملت انقلابی ایران به آموزههای اسلامی است که باعث شده بساط ظلم و جور آنان در منطقه در هم بپیچد، چراکه مطابق دستورات دین، تقید به انجام تکالیفی همچون ظلمستیزی، حمایت از مظلوم و عدالت محوری به حدود جغرافیایی و مرزهای متعارف محدود نمیشود و احکام اسلامی در تمام زمانها و مکانها جاری و نافذ هستند.
از طرفی، گسترش فرهنگ مقاومت در برابر جور حاکمانِ غیر مردمی و مستبد در جهان اسلام و سر فرود نیاوردن در برابر کشورهای استکباری و سلطهجوی غربی، آمریکا و متحدانش را بهشدت به هراس و تکاپو انداخته است. کاخ سفید و همپالکی هایش احساس میکنند انقلاب اسلامی با الگوی خاص دینی خود، علاوه بر اینکه مانع ستمگری و چپاول چند صد ساله آنها در جهان بهویژه کشورهای اسلامی شده، میراث تمدنی آنها را نیز به چالش کشیده و در مخاطره قرار داده است؛ ضمن اینکه، به دلیل پشتوانه قوی مردمی و حاکمیت مردم بر سرنوشتشان، تمام توطئههای آنان از جنگ تحمیلی و کودتا گرفته تا برافروختن آتش فتنهها در سالهای اخیر با شکست و فضاحت روبهرو شده است.
این در حالی است که حکومتهای غیر مردمی، مرتجع و وابسته به غرب در برخی کشورهای بهاصطلاح مسلمان منطقه نیز از این قدرت بزرگ سخت به هراس افتادهاند و برای مقابله با آن در سمفونی شوم کاخ سفید شرکت کرده و رقص شمشیر با شیطان بزرگ ترتیب دادهاند، زیرابه جد، نگران قدرت نامشروع خود هستند. شکلگیری یک نظام اسلامی مردمسالار در این کشورهای قرونوسطایی که حالا به مدد چند شوی تبلیغاتی مثل آزادی فعالیتهای زنان، سعی در بزک و پنهان کردن پایههای پوسیده حکومت دیکتاتوری خود دارند، بهطور حتم به نابودی و زوال آنها منجر خواهد شد و بر همین مبنا، حامیان جهانی آنان به هر ترتیب ممکن، اجازه حاکمیت مردم بر سرنوشت خود را نخواهند داد، حتی اگر بدترین و فاسدترین افراد در این کشورها بر سرکار باشند و بیشترین حمایتها را از تروریسم تکفیری به عملآورند.
به همین دلیل، نقطه ثقل خصومت استکبار جهانی با ایران اسلامی را باید در پیشاهنگی و پیشتازی مردم در همه عرصههای انقلاب جستجو کرد و ازاینروست که به هر رطب و یابسی متوسل میشوند تا رشته اتصال مردم و مسئولین را بهاصطلاح از هم بگسلند. فرمایشات اخیر رهبر حکیم انقلاب در جمع مردم تبریز در این خصوص خواندنی است: «امروز یک کشور منطقه با وجود فروش روزانه ۱۰ میلیون بشکه نفت و در اختیار داشتن خزانه پر از پول، کشوری عقبمانده است و هیچ حرف و خبری از ملت آن در دنیا نیست اما در اثر مردمسالاری دینی، در نگاه عمومی به کشور، مردم ایران برجسته و پیش برنده انقلاباند. وجود این واقعیت، علت دشمنیِ دشمنان با مردم ایران است و اینگونه نیست که آمریکاییها فقط با شخص حقیر یا چند مسئول دولتی دشمن باشند، زیرا همه کارهایی که آنان را به خشم و غضب وامیدارد، کار ملت ایران است.»
نکته پایانی اینکه انقلاب اسلامی، هم به دنبال صیانت از استقلال خود است، هم بهمنظور شکوفایی توانمندیهای خود در پی تبدیلشدن از یک قدرت منطقهای به یک قدرت بینالمللی است و از همه مهمتر اینکه به دنبال مطرح کردن اسلام سیاسی با مشارکت فعال و همهجانبه مردم بهعنوان الگوی اداره مطلوب جهان است. بهبیاندیگر، جمهوری اسلامی، قرمز پررنگ هژمونی غرب را به مدد اراده مردم شکسته است و چرخه این «خطشکنیها» تا زمان رسیدن به آرمانشهر و تمدن اسلامی ادامه خواهد داشت، انشاءالله./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: حمایت