فقه سیاسی نباید عرصه را بر فلسفه و کلام سیاسی تنگ کند
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی «مبانی کلامی الگوهای مختلف حکومت دینی» از سوی انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه شامگاه شنبه در سالن نشست های ساختمان انجمن های علمی برگزار شد.
سید صادق حقیقت عضو هیأت علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه مفید در این نشست با بیان این که در این موضوع مسائل و نکات مهم فراوانی وجود دارد، اظهار داشت: در مورد اصطلاح کتاب کلام جدید بحث های زیادی وجود دارد و معتقدیم دانش کلام یک دانش است و به حسب مسائل جدیدی که به وجود آمده، آن را کلام جدید می نامیم.
وی افزود: البته در غرب، کلام جدید و قدیم به عنوان یک دانش مطرح نیست بلکه در غرب الهیات مدرن داریم و به همین جهت اصل نامیده شدن کلام جدید جای سؤال است؟ نکته دیگر آن است که اگر کلام جدید را این طور تعریف کنیم که مسائل آن جدید است، مسائلی مانند ولایت فقیه جدید هستند یا قدیم؟ یعنی بنا داریم با دانش کلام به مسائل جدید پاسخ بدهیم حال در مورد ولایت فقیه که نظریه ای قدیمی در دوره مدرن است، کجا باید به آن جای بدهیم.
حقیقت عنوان کرد: مسأله مهمی که در این قسمت وجود دارد این است که بین سیاست قدیم و جدید تفاوت است، در سیاست قدیم بحث بر سر این است که چه کسی باید حکومت کند که هریک از متفکران پاسخ هایی متفاوت داده اند و فلاسفه سیاسی نیز این سؤال را مطرح کرده و برای آن نیز جواب هایی مطرح کرده اند.
وی با اشاره به این که در سیاست مدرن بحث بر سر چگونه حکومت کردن است، عنوان داشت: در سیاست قدیم سؤال از چه کسی بود و در سیاست جدید سؤال از چگونه است و در آمریکا این بحث مطرح شده که اگر رییس جمهور بمیرد، 16 لایه معرفی شده است به این معنا که شخص حکومت نمی کند و شخص محوریت ندارد.
عضو هیأت علمی دانشگاه مفید یادآور شد: مشکلی که در این قسمت وجود دارد این است که می گوییم کلام جدید می خواهد به مسائل جدید پاسخ بدهد، در مورد حکومت دینی بحث بر سر این است که چه کسی باید حکومت کند که بحثی کلاسیک و دارای مبانی سنتی است، حال آن که حکومت ما مدرن است بنابراین در مورد سازگاری این دو باید فکر شود.
وی تصریح کرد: بسیاری از بزرگان دین ما تصریح کرده اند که ولایت فقیه مسأله کلامی است نه فقهی یا این که بگوییم نظریه ای در فقه سیاسی است؛ به نظر می رسد که نزاع شکلی است یعنی ولایت فقیه مسأله شکلی در حوزه فقه سیاسی است ولی مبانی کلامی دارد که باید بررسی کنیم این مسأله صوری است یا خیر؟
حقیقت با بیان این که در فلسفه سیاسی و فقه سیاسی ما نظریه هم روی را مطرح کرده ایم، عنوان کرد: ما برای تک تک مسائلی که امروزه با آن رو به رو می شویم می توانیم پاسخ فلسفی بدهیم همچون عدالت که چون مبتنی بر عقل است، بی نیاز از فقه است؛ اما ما سکولار نیستیم و من فقه اجتماعی را معتبر می دانم و معتقدیم فقه نیز می تواند پاسخی برای سؤالات روز مثل عدالت داشته باشد، اما فلسفه سیاسی به صورت مستقل به سؤالات ما پاسخ می دهد و فقه سیاسی با کمک فلسفه سیاسی به این پرسش ها پاسخ می دهد.
وی یادآور شد: اگر کلام سیاسی شیعه را به فلسفه سیاسی اضافه کنیم دو فرق بین فلسفه و کلام یعنی تک روشی و چند روشی و همچنین استقلال از وحی و عدم استقلال از وحی دراین جا نیز مطرح می شود؛ ما اعتقاد داریم فقه سیاسی آن قدر نباید فضا را برای فلسفه سیاسی تنگ کند و فقه سیاسی نباید آن قدر فربه شود که جا را برای علم سیاست و فلسفه و کلام سیاسی تنگ کند.
عضو هیأت علمی دانشگاه مفید اظهار کرد: تعبیر حداکثری از فقه و فقه سیاسی امری درست نیست و ما بی نیاز از فلسفه و کلام سیاسی نیست و نکته دیگر آن است که هر نظریه ای مبانی کلامی خاص خود را دارد؛ من شخصا اعتقادم این است که نظریه ولایت فقیه نظریه نظارتی است که شهید مطهری، علامه طباطبایی و مرحوم منتظری نیز در اواخر عمر مطرح کردند.
وی با اشاره به این که علامه طباطبایی به ولایت فقیه به شکل امروزی آن اعتقاد نداشتند، خاطرنشان کرد: ایشان بین ولایت فقیه و حکومت اسلامی رابطه عام و خاص قائل بودند، یعنی ما باید حکومت سیاسی داشته باشیم ولی این به معنای ولایت عام سیاسی فقهای خود نیست، شهید مطهری و مرحوم منتظری در اواخر عمر نیز به این مسأله اعتقاد داشتند./1330/پ۲۰۲/ی