جو فروشان گندم نما
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، گاهی در حکومت ها به ویژه حکومت های حق طلب، افرادی حاشیهساز هستند که فرصتی برای حل مسائل اصلی و ریشه ای باقی نمی گذارند. در حکومت امیرالمومنین علی(ع) افرادی از این قبیل وجود داشتند. از جمله شخصیتی که ابن ابی الحدید معتزلی شارح نهج البلاغه درباره او معتقد است ریشه تمام نابسامانی های خلافت علی(ع) از این شخص است، او کسی نیست جز اشعث بن قیس.
ابن ابی الحدید درباره او نوشته است: كُلُّ فَسادٍ كانَ في خِلافَه عَلِيٍّ عليه السلام وكُلُّ اضطِرابٍ حَدَثَ، فَأَصلُهُ الأَشعَثُ؛ وَ لَوْ لَا مُحَاقُّهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام ) فِي مَعْنَى الْحُكُومَةِ فِي هَذِهِ الْمَرَّةِ لَمْ يَكُنْ حَرْبُ النَّهْرَوَانِ وَ لَكَانَ يَنْهَضُ بِهِمْ إِلَى مُعَاوِيَةَ وَ يَمْلِكُ الشَّام.
«هر نابسامانی که در خلافت على (ع) پیش آمد و هر اضطرابى که روى داد، اصل آن اشعث بود. اگر کارهاى او نبود، جنگ نهروان پیش نمیآمد و امام با اصحاب نهروان به جنگ معاویه میرفت و شام را تصرف میکرد»
آری، اشعث بن قیس منافق نام آشنای صفحات تاریخ صدر اسلام و شخصیت فعال درحکومت امیرالمومنین(ع) است. روزی امام علی(ع) در مسجد کوفه سال 38 هجری سخنرانی میکرد، اشعث بن قیس به یکی از مطالب آن حضرت اعتراض کرد و گفت: این سخن به زیان تو است نه به سود تو، امام(ع) که او را به خوبی میشناخت نگاه خود را به او دوخت و فرمود: مَا يُدْرِيكَ مَا عَلَيَّ مِمَّا لِي، عَلَيْكَ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ اللَّاعِنِينَ حَائِكُ ابْنُ حَائِكٍ مُنَافِقُ ابْنُ كَافِر؛ و چه ميفهمي چه چيز به ضرر يا به سود من است. نفرين خدا و نفرين كنندگان بر تو باد، دروغ باف پسر دروغ باف، منافق كافر زاده.
او جزء همان منافقانی است که خدا در قرآن نشانه های آنان را در آیات مختلف بیان فرموده و آنان را دشمن خوانده و به پیامبر دستورداده تا از آنان بر حذر باشد: هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ... .
او جزء همان منافقانی است که پیامبر اکرم(ص) بعد از تلاش23 ساله خود و برچیدن کفر و شرک در کلامی قابل توجه ،ترس و نگرانی خود را نسبت به آنها این گونه بیان کردند : «إِنِّی لَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِکاً أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِیمَانِهِ وَ أَمَّا الْمُشْرِکُ فَیُخْزِیهِ اللَّهُ بِشِرْکِهِ وَ لَکِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنَافِقٍ عَالِمِ اللِّسَانِ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَعْمَلُ مَا تُنْکِرُون؛ من برای امت خود نه از مؤمن می ترسم و نه از مشرک زیرا مؤمن بر اثر ایمانی که دارد کاری به کار برادر دینی ندارد مشرک را هم خدا به خاطر شرکش سرنگون می سازد .من برای شما فقط از منافق ها می ترسم. منافقی که آگاه است. با زبان مطلبی را می گوید که شما می دانید و عمل می کند آنچه را شما منکر آن هستید».
بی تردید با مرگ اشعث بن قیس این منافق بزرگ ریشه نفاق نخشکید .
در هر زمانه ای و در هر حکومت حق طلبی، منافقانی پنهان شده تا زخمی بر پیکره حکومت دینی وارد کنند. همان گونه که با شعار البُقية، اَلبُقية: ما زندگى مي خواهيم، ما مي خواهيم زنده بمانيم !صلح را بر امام حسن (ع) تحمیل کردند. زمانه ما و حکومت اسلامی ما هم از این قاعده استثناء نیست و مخاطب مستقیم تذکر های قرآن و هشدارهای پیامبر اکرم(ص) است.
شاید غیر قابل باور به نظر برسد که نفاق کنونی جامعه ما بسیار پیچیده تر و به مراتب خطرناکتر از نفاق در صدر اسلام است. شهید استاد مطهری تعبیر عجیبی نسبت به نفاق عصر ما دارد. او که خونش به دست همین «جو فروشان گندم نما» به زمین ریخته شده است درباره نفاق زمان ما می گوید: «... هر چه بشر پيش رفته و تكامل پيدا كرده است قدرتش بر تصنع هم افزايش پيدا كرده است؛ كما اينكه اگر ما مردم عصر خودمان را با صدر اسلام مقايسه كنيم نفاق هزاران درجه بيشتر شده است.يك وقتى من با خودم فكر مىكردم كه اساساً اگر عصر ما را از نظر انسانى بخواهند ارزيابى كنند نه از نظر صنعتى، اگر يك جنبه انسانى را بخواهند ملاك و مشخِص عصر و زمان ما قرار بدهند، بايد بگويند: عصر نفاق...»
اکنون تصور این که در عصر نفاق، منافقان تا چه اندازه می توانند در کاهش سرعت انقلاب اسلامی نقش داشته و هزینه هایی بر آن تحمیل کنند، می توان به شهادت هفده هزار نفر از مردم این مرز و بوم که شهدای محراب و شهدای هسته ای از جمله آنان هستند و ایجاد فتنه های سال های 78 و 88 که نمونه ای از هزینه تراشی های منافقان است، اشاره کرد.
البته آن چه در این میان ضروری به نظر می رسد، آشنایی با ویژگی ها و نشانه های منافقان است تا آنان را از مومنان واقعی باز شناخت، اولین ویژگی آنان، داشتن داعیه اصلاح در جامعه است. «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُون» این کسانی هستند در زمین فساد می کنند و هنگامی که به آن ها گفته می شود: چرا فساد می کنید؟، چهره اصلاح گری به خود می گیرند! و گاه گام را فراتر این نهاده با هوچی گری درصدد خارج کردن مومنین از میدان هستند! دریغ از این که اصلاح تعریف دارد و ساز و کار خود را می طلبد.
ساختن مسجد ضرار نمونه روشنی از عمکرد منافقان برای ایجاد اضطراب و فساد آفرینی است. آنان از پیامبر خواستند که اجازه دهد مسجدى بسازند تا افراد ناتوان و بیمار و پیران از کار افتاده در آن نماز بگزارند اما خدا پرده از اهداف شوم آنان برداشت و مسجدشان را ضرار نامید. امروزه هم اقدام هایی با رنگ و بوی مسجد ضرار در توافق نامه هایی مثل 2030 که به صورت آرام و خزنده به امضاء رسید و در حال اجراء بود، به خوبی قابل حس است.
از دیگر ویژگی منافقین، روحیه خود برتر بینی است. هنگامی که به آنان گفته می شود: «... مانند دیگران به اسلام و انقلاب ایمان بیاورید، متمایل به شرق و غرب نباشید، از تنور آنان آبی گرم ما نمی شود...» مومنین را نادان و سفیه خطاب می کنند! مصداق یابی این ویژگی منافقان به خوبی در نگارش ها و مقالات و روزنامه به خصوص فضای مجازی قابل مشاهده است. البته بدانند خدا آب پاکی را روی دست آنها ریخته و فرموده است: أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء ... آگاه باشند که آنها خود سفیه هستند.
آری... وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ... جز افراد سفیه و نادان، چه کسی از آیین ابراهیم، (با آن پاکی و درخشندگی،) رویگردان خواهد شد؟/841/پ۲۰۰/س
مجتبی عادلپور، طلبه حوزه علمیه
منابع
1-شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2 ص279
2-نهج البلاغه خطبه 19
3-منافقون 4
1-سفینة البحار، ج 2، ص 606
2-بقره آیه 11