۱۶ مهر ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۷
کد خبر: ۵۲۹۶۷۵
یادداشت؛

چرا «استقلال علمی» تشکیک بردار نیست

چگونه ممکن است دانش هایی که ما را به سمت مصرف گرایی، لذت گرایی حداکثری و خودخواهی فرامی خواند، در مقابل بتواند ما را به سمت ارزش های دینی نزدیک کند.
دانشگاه تهران

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، عصر حاضر، عصر رقابت های وسیع علمی و فرهنگی است. رقابت هایی که بی صدا آغاز می شود و بی صدا به پایان می رسد. هر جامعه ای اگر بخواهد در میادین رقابتی موفق و سربلند بیرون آید، ضروری است که خود را در عرصه های گوناگون قدرتمند نماید. به گونه ای که طرف مقابل نتواند بر او غلبه کند و او را در میدان مبارزه شکست دهد. جوامع اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نیستند.

درخشش جوامع اسلامی در رقابت های جهانی تنها و تنها به واسطه تقویت درونی عرصه های گوناگون قدرت، محقق خواهد شد. چگونه ممکن است کشوری قدرت سیاسی، اقتصادی نداشته باشد و بتواند حرف خودش را بر روی میزهای دنیا مطرح کند؟! لازم به ذکر است همان گونه که قدرت سیاسی و اقتصادی مهم است، به همان میزان و بلکه بیشتر قدرت علمی و فرهنگی از جایگاه والایی برخوردار است.

در راستای توانمندی های علمی و فرهنگی دو راه در پیش روی ماست:

اول. آنکه به جامعه جهانی ملحق شویم و علم و فرهنگ آنها را در جوامع اسلامی گسترش و نفوذ دهیم.

دوم. آنکه کشورهای اسلامی، خودشان مبتنی بر سندهای دست اول (آیات قرآن و روایات) علوم دینی را تولید کرده و سپس فرهنگ اسلامی را محقق کنند.

طرفداران نظریه اول می گویند ما نمی توانیم دانش های اسلامی تولید کنیم. و آیات قرآن و روایات اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) ظرفیت تولید نظامات اجتماعی را ندارند. بنابراین اگر ما به جامعه جهانی ملحق نشویم باید راه آنها را طی کنیم و در نهایت پس از سال ها اتلاف وقت، به همان نتیجه ای خواهیم رسید که آنها رسیده اند. در نتیجه چرا راه صد ساله را در یک شب طی نکنیم؟! البته برخی از صاحبان این نظریه منکر دستورات فردی دین نیستند بلکه فقط توانمندی دین را در ساحت های اجتماعی نمی‌ پذیرند.

گویا طرفداران این نظریه چیدمان منظم نظامات غربی، اعجاب آنها را برانگیخته و منابع دست اولشان را به فراموشی سپرده اند. یا که قرآنشان متفاوت از قرآن ماست. یا اینکه مجموعه های روایی ایشان اصول کافی، وسائل الشیعه و تهذیب و... نیست. نمی دانم چگونه و بر چه بنایی باب جهاد و مکاسب اسلام را تعریف می کنند؟ نمی دانم چرا بنایشان بر این است که مسلمان را ضرورتا به بهشت هدایت نکنند؟! نمی دانم ایشان تفسیرشان از تاریخ گویای کشورهای غربی مخصوصا آمریکا چیست؟ نمی دانم ایشان تفسیرشان از یهودیانی که دشمن سرسخت اسلام هستند چیست؟! آیا باید فرهنگی که ایشان برای ما طراحی می کنند را بدون چون و چرا پذیرفت و آن ها را به خورد جوانان مسلمان داد؟!

اما در این میان شخصیت های دیگری وجود دارند که تعریفشان از دین به گونه ای دیگر تبیین شده است. ایشان معتقدند که دین اسلام علاوه بر اینکه دستورات فردی بسیاری دارد، شامل دستورات اجتماعی نیز می شود. کشورهای اسلامی که بنیان توحید و خداپرستی را در جوامع بشری فریاد می زنند، لازم است دانش های خود را از منابعی استخراج نمایند که روشن گر مسیر توحیدی باشد. مگر غیر از این است که کشورهای غربی بارها و بارها ادعای خدایی بودن را کرده اند؟! در این صورت آیا می توان انسانی ضعیف و فقیر را که خود عمری کوتاه مدت دارد  را به عنوان قدرت بی نهایت پذیرفت؟! ایشان معتقد به نظریه دوم هستند و می گویند: «تنها را نجات کشورهای اسلامی آن است که دانش و فرهنگ خودشان را بر اساس منابع دست اول خود، طراحی کرده به گونه ای که جوامع اسلامی به کلی از مفاهیم و گزاره های غربی تهی شود.» این نظریه استقلال علمی و فرهنگی را در پی خواهد داشت.

رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشمندان هسته ای در تاریخ ۱۳۹۰/۱۲/۰۳ پیرامون زورگویی های که به واسطه علم توسط انگلیسیها بر مردم حاکم شد اینگونه می فرماید: «یکی از بزرگترین جنایتهائی که به بشریت شد، این بود که در انقلاب صنعتی در دنیا در این دو سه قرن، علم وسیله‌ای شد برای زورگوئی. انگلیسها که جزو پیشروان انقلاب صنعتی بودند، از این امکانِ خودشان استفاده کردند برای راه افتادن در اطراف دنیا و به زنجیر کشیدن ملتها. شما میدانید در دوران حاکمیت انگلیسها در شبه‌قاره، در این صحنه‌ی بزرگ و ثروتمند چه گذشت؟ فقط هم شبه‌قاره نبوده؛ تمام منطقه‌ی شرق آسیا سالهای متمادی - بیش از یک قرن - زیر چکمه‌ی اینها بوده و با ابزار علم که اینها داشتند، بر مردم مسلط شدند؛ مردم به جان آمدند، چه انسانهائی نابود شدند، چه آرزوهائی نابود شد، چه ملتهائی عقب افتادند، چه کشورهائی خراب شدند. اینها از ابزار علم یک چنین استفاده‌ای کردند. این بزرگترین خیانت به علم است؛ همچنان که بزرگترین خیانت به بشریت است. اینها میخواهند این انحصار شکسته نشود. هر ملتی که بتواند با استقلال - نه زیر بلیط آنها و با مجوز آنها و در اختیار آنها و در مشت آنها - روی پای خود بایستد، یک ضربه به این انحصار زده؛ و این کار امروز خوشبختانه در ایران راه افتاده.»

در جای دیگر ایشان در نخستین جلسه نشست راهبردی در تاریخ ۱۳۸۹/۰۹/۱۰ پیرامون استقلال علمی کشور اینگونه فرموده اند: «در علم باید ما پیشرفت کنیم. البته علم هم خود، محصول فکر است. در همین زمان کنونی، در حرکت به سمت پیشرفت فکری، هیچ نبایستی توانی و کوتاهی و کاهلی به وجود بیاید. خوشبختانه چند سالی است که این حرکت در کشور شروع شده؛ نوآوری علمی و حرکت علمی و به سمت استقلال علمی حرکت کردن. علم هم اینجوری است دیگر؛ بلافاصله در قالب فناوری‌ها و اینها خودش را نشان میدهد. در موارد زیادی، محصول حرکت علمی هم مثل این مسئله‌ی مورد بحث ما از چیزهای بلندمدت نیست؛ نزدیکتر و ثمره‌ی آن دم‌دست‌تر است. کار علمی را بایستی عمیق و بنیانی انجام داد.»

شایان ذکر است که حوزه های علمیه و دانشگاه ها اولین مخاطب استقلال علمی در جوامع اسلامی هستند. چرا که طبیعی است تا دانش های ما مبتنی بر منابع دینی ما بومی سازی نشوند، خبری از فرهنگ اسلامی نخواهد بود. و تا زمانی که علم و فرهنگ دینی طراحی نشود، خبری از نظامات اجتماعی دینی و در نتیجه تمدن نوین اسلامی نخواهد بود. چگونه ممکن است دانش های غربی که هیچ بویی از خداپرستی نبرده اند بتواند انسان را به خداوند نزدیک کند؟! چگونه ممکن است دانش هایی که ما را به سمت مصرف گرایی، لذت گرایی حداکثری و خودخواهی فرامی خواند، در مقابل بتواند ما را به سمت ارزش های دینی نزدیک کند؟!

فراموش نکنیم اگر کشورهای مسلمان در دو عرصه علم و فرهنگ به جوامع غربی ملحق شوند، شاید بتوانند به سمت سرمایه بیشتر، شهوت بیشتر، لذت بیشتر حرکت کنند، اما قطعا نخواهند توانست به ندای فطری حق گرایی و خداجویی خود پاسخی بدهند.

در پایان ضروری است به برخی از آیات قرآن که بر نظامات اجتماعی اسلام دلالت دارند اشاره کنم:

كاَنَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّنَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَينْ‏ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيَا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقّ‏ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدِى مَن يَشَاءُ إِلىَ‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (سوره مبارکه بقره، آیه 213)

ترجمه: مردم [در ابتداى تشكيل اجتماع‏] گروهى واحد و يك دست بودند [و اختلاف و تضادى در امور زندگى نداشتند]، پس [از پديد آمدن اختلاف و تضاد] خدا پيامبرانى را مژده دهنده و بيم رسان برانگيخت، و با آنان به درستى و راستى كتاب را نازل كرد، تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند، داورى كند. [آن گاه در خود كتاب اختلاف پديد شد] و اختلاف را در آن پديد نياوردند مگر كسانى كه به آنان كتاب داده شد، [اين اختلاف‏] بعد از دلايل و برهان‏هاى روشن و آشكارى بود كه براى آنان آمد، [و سبب آن‏] برترى جويى و حسد در ميان خودشان بود. پس خدا كسانى را كه ايمان آوردند، به توفيق خود به حقّى كه در آن اختلاف كردند، راهنمايى كرد. و خدا هر كه را بخواهد به راهى راست هدايت مى‏كند.

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لهُمْ دِينهُمُ الَّذِى ارْتَضىَ‏ لهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنهُّم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنىِ لَا يُشْرِكُونَ بىِ شَيًا وَ مَن كَفَرَ بَعْدَ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (سوره مبارکه نور، آیه 55)

ترجمه: خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين جانشين [ديگران‏] كند، همان گونه كه پيشينيان آنان را جانشين [ديگران‏] كرد، و قطعاً دينشان را كه براى آنان پسنديده به سودشان استوار و محكم نمايد، و يقيناً ترس و بيمشان را تبديل به امنيت كند، [تا جايى كه‏] فقط مرا بپرستند [و] هيچ چيزى را شريك من نگيرند. و آنان كه پس از اين نعمت هاى ويژه ناسپاسى ورزند [در حقيقت‏] فاسق‏اند.

هَأَنتُمْ هَؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ وَ مَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنىُّ وَ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ وَ إِن تَتَوَلَّوْاْ يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُواْ أَمْثَالَكمُ.  (سوره مبارکه محمد، آیه 38)

ترجمه: آگاه باشيد! شما همان مردمى هستيد كه براى انفاق در راه خدا دعوت مى‏شويد، پس برخى از شما بخل مى‏ورزند، و هر كه بخل پيشه كند، فقط نسبت به [سعادت و خوشبختى‏] خود بخيل است، و خدا [از انفاق و صدقات شما] بى‏نياز است، و شماييد كه نيازمند هستيد؛ و اگر [از فرمان‏ها او] روى بگردانيد به جاى شما گروه ديگرى را مى‏آورد كه مانند شما [روى گردان، سست عقيده و بخيل‏] نخواهند بود.

إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّ اللَّهَ لَا يحِبُّ كلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ(۳۸) أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُواْ وَ إِنَّ اللَّهَ عَلىَ‏ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ(۳۹) ...  الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فىِ الْأَرْضِ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتَوُاْ الزَّكَوةَ وَ أَمَرُواْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْاْ عَنِ الْمُنكَرِ وَ لِلَّهِ عَقِبَةُ الْأُمُورِ (سوره مبارکه حج، ۳۸-۴۱)

ترجمه: مسلماً خدا از مؤمنان دفاع مى ‏كند، قطعاً خدا هيچ خيانت كار ناسپاسى را دوست ندارد.به كسانى كه [ستمكارانه‏] مورد جنگ و هجوم قرار مى‏گيرند، به سبب آنكه به آنان ستم شده اذن جنگ داده شده، مسلماً خدا بر يارى دادن آنان تواناست. ... همانان كه اگر آنان را در زمين قدرت و تمكّن دهيم، نماز را برپا مى‏دارند، و زكات مى‏پردازند، و مردم را به كارهاى پسنديده وا مى‏دارند و از كارهاى زشت بازمى‏دارند؛ و عاقبت همه كارها فقط در اختيار خداست./۹۰۱/۷۰۲/س

حجت الاسلام بهروز دلاور، پژوهشگر و استاد حوزه علمیه قم

ارسال نظرات