اکران فیلمهای عمار با طعم لوازم التحریر ایرانی اسلامی
به گزارش خبرگزاری رسا، پس از دو هفته اکران در روستاهای مختلف شهرستان، سینما سیار نهاوندیها، به ایستگاه پایانیاش رسید. عصر روز شنبه بعد از اینکه در جلسهی صبح، اکران کنندههای حاضر در «مقر کتاب»، گزارش و آمار تلاشهای دو هفته اخیرشان را با هم بررسی کردند، رهسپار آخرین اکران سینما سیار تابستانهشان شدند. نه اینکه نیمه دوم شهریورِ مخاطبانشان خالی از تماشای فیلم باشد، بلکه برنامههایشان را از روستاها به شهر میآورند تا خستگی مسیر برای مدتی التیام پیدا کند. هر چه باشد دو هفته حرکت در جادههای روستایی و حمل ویدئوپرژکتور بار سنگینی است.
روستای دهفول، ایستگاه پانزدهم سینما سیار نهاوند، روستایی است در مسیر جاده نهاوند به کرمانشاه که اصلیترین روستای همدان است که همچنان به رونق گیوه بافی مشهور است. نام روستا را که میشنوم، ترکیب «ده» و «full» به ذهنم میرسد و الحق که با دیدن مسجد، پایگاه بسیج برادران تازه ساخت و بزرگش و از همه مهمتر شنیدن فعالیتهای فرهنگی هیئت روستا، قسمت دوم نام روستا و کامل بودنش بیشتر در ذهنم جا میگیرد.
به همراه سه تن از اکران کنندههای نهاوندی وارد فاطمیه روستا میشویم. هنوز وارد شبستان نشدیم که صدای «فرخ نعمتی» بازیگر نقش حکیمِ آخرین اثر ابوالقاسم طالبی را میشنوم. متوجه میشوم که پیش از رسیدن ما اکران شروع شده است. به دوست اکران کنندهام میگویم احتمالا فیلم «یتیم خانه ایران» در حال پخش است ولی پرده نمایش حکایت از «لکه» سبزِ «محمد باقر مفیدیکیا» داشت. همراه نهاوندیام احتمال میداد که کسی محتوای اثر را متوجه نشود ولی بعد از اکران، نظرمان کمی تا قسمتی دستخوش تغییر شد. آنجایی که یکی از نوجوانهای حاضر در مراسم با اشاره به فضای سیاسی کشور گفت این فیلم کمک کرد بفهمیم اگر در کشور خرابی به بار بیاوریم به این راحتیها نمیتوانیم جمعاش کنیم!
اخیرا مستند کوتاهی در مورد شهید حججی تولید شده بود و خانمهای اکران کننده نهاوندی هم سریعا وارد چرخه اکرانهایشان کردهاند. آنطور که اکران کنندهها میگفتند غالبا هر جا میروند یا خودشان اثری در مورد شهید حججی پخش میکنند یا اصرار مخاطبان سبب میشود که اگر در برنامهشان هم نبوده در برنامه بگنجانند تا مخاطبشان با دل خوش و راضی از جلسه خارج شود. تقصیر خودشان هم هست، اکرانهای سینما سیارشان را به نیت شهید حججی انجام میدهند و تزیینشان هم فقط دو عکس از شهید حججی است. یکی کنار پرده نمایش جای میگیرد و دیگری کنار میز فروش لوازم التحریر.
فعالیت مهمی که در این دو هفته انجام دادهاند همین فروش لوازم التحریر است، البته با قید «ایرانی _ اسلامی»اش. سال گذشته فروش لوازم التحریر ایرانی _ اسلامی را با ایدهی رواج فضای خرید کالای ایرانی شروع کردند و ایدهشان «ساده سازی اقتصاد مقاومتی برای کودک و نوجوان» بود. ایدهای که منجر به پیدا کردن یک کتاب داستان و شاعری بود که در مورد اقتصاد مقاومتی برای کودکان شعر سروده است. حالا ایده سال گذشته به فضای اجرایی گستردهای رسیده که آن را در روستاهای اطراف شهرستان نهاوند عملی کردهاند.
آخرین اثری که اکران میکنند، نماهنگ «ارغوان» است که پسر شهید مدافع حرم، تقی ارغوانی در آن حضور دارد. اکرانها که تمام شد، کسی بلند نشد تا اینکه خانم حیدری، مسؤول اکران کنندههای نهاوند جلوی جمعیت رفت و سوالاتی در مورد محتوای آثار پرسید. یخ جمعیت زود آب شد و به سوالات جواب دادند. سوال و جوابها که تمام شد، نوبت به اهدای جایزه رسید. معلوم بود دنبال بهانهاند برای هدیه دادن و بهانهای هم نداشتند. نظرخواهی کردند که «به مسنترین افراد حاضر در اکران هدیه بدهیم یا به کوچکترینها؟» بزرگترها میگفتند، مسنترها در اولویتاند و کوچکترها خودشان را در اولویت میدیدند. نوجوانترها هم اندک امیدی داشتند و میگفتند به وسطیها بدهید. نتیجه این شد که «از طرف بزرگترها به کوچکترین دانش آموزانی که حضور دارند، جایزه میدهیم. حالا کیا کلاس اولاند؟»
صاحب دفترهای زیبای شهدا که مشخص شدند، جلوی جمعیت ایستادند. دست هر کدام از بچهها که عکس شهیدی روی جلد دفترش خودنمایی میکرد، برای شادی روح شهید صلوات میفرستادند.
تقریبا مراسم تمام شده بود و هر کدام از افراد حاضر، سراغ کسی یا چیزی میرفتند. بعضیها سراغ دوستانشان و گوشهای از فاطمیه گعده میگرفتند. بعضیها هم میرفتند سراغ میز لوازم التحریر و بعضی دیگر میشتافتند به میز کتابها. میز کتاب مربوط میشود به طرح «مقر کتاب» که اشتراک و فروش کتابهایی است که دو شرط اصلی را دارد. موضوع و مضمون خوب و مهمتر از آن جذابیت! یعنی کتابهایی با بهترین محتوا در بهترین قالب. طرح سادهای که نزدیک به یک سال است راه انداختهاند و نزدیک به 1000 عضوی دارد.
زودتر از بقیه به سمت نهاوند حرکت میکنیم. همراه با «حسی که رهایمان نمیکند». حس خوبی از یک کار چند وجهیِ تشکیلاتی که نه تنها حاصل فکر و ایده یک گروه که در اجرا هم پشت هم را خالی نکردند. ایستگاهِ پایانیِ کاری هدفمند و منسجم که حالا تجربه اندوختهای است از تلاش جمعی یک گروه نهاوندی برای تمام گروههای فرهنگی که همتشان بیشتر بهانههایشان است./۸۴۱/د۱۰۳/س