المیزان سرآمد تفسیر اجتماعی قرآن
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام صادق گلستانی از رساله دکتری خود با موضوع«روش شناسی تفسیر اجتماعی المیزان» با راهنمایی حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا و مشاوره دكتر غلامرضا جمشيدي ها و آیت الله غلامرضا فياضي و داوری آيت الله رجبي و حجج اسلام مريجي و یوسف زاده در پژوهشگاه المصطفی واقع در مجتمع امین قم دفاع کرد.
حجت الاسلام گلستانی در دفاع از این رساله با بیان این که تفسیر اجتماعی با روش شناسی تفسیر اجتماعی متفاوت است، اظهار داشت: تفسیر اجتماعی المیزان به این معنی است که علامه طباطبایی از جمله مفسرانی است که در حوزه اجتماعی نظرات زیادی دارد و می توان گفت که همین الان هم منسجم ترین تفسیر اجتماعی را ایشان دارد.
وی با اشاره به این که المیزان در مقایسه با دیگر تفسیرها در حوزه اجتماعیات سرآمد است، افزود: المیزان در حوزه دگرگونی اجتماعی، نا برابری اجتماعی، همبستگی اجتماعی، جامعه شناسی معرفت، زن، خانواده و جامعه شناسی دین نظریاتی ارائه داده است و اندیشه های بسیار نابی دارد و برخی از مفسران مانند آقای بابایی نام این را تفسیر اجتماعی گذاشته اند.
استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: روش شناسی تفسیر اجتماعی از مبانی صحبت نمی کند بلکه مبتنی بر مبانی معرفتی در حوزه علوم اجتماعی نظریه می دهد؛ بنابراین اگر مبانی معرفتی تغییر کند نتیجه هم تغییر خواهد کرد و نظریات متفاوت می شود.
وی با بیان این که روش شناسی بنیادی رابطه میان مبانی معرفتی و نتایج آن را بررسی می کند، خاطرنشان کرد: کسانی که جامعه شناسی فمینیستی را مطرح می کنند بر اساس مبانی معرفت شناختی فمینیستی تفاوت های جنسیتی اجتماعی را برساخته اجتماعی می داند در حالی که ما تفاوت های اجتماعی را بر گرفته از تفاوت های ذاتی در خلقت می دانیم.
حجت الاسلام گلستانی با بیان این که من روش شناسی بنیادی را در تفسیر المیزان علامه طباطبایی پیاده کرده ام، اظهار داشت: مبادی خاصی که علامه در اجتماعیات استفاده کرده است را از این روش استخراج کردم که حرف علامه طباطبایی در انسان شناسی هستی شناسی و معرفت شناسی چیست.
وی با بیان نظر علامه طباطبایی در رابطه با قشربندی اجتماعی خاطرنشان کرد: برخی می گویند قشربندی اجتماعی یک مسیر طبیعی را طی کرده است که از فرایندهای اجتماعی است به این معنی که نظام اجتماعی باید این قابلیت را داشته باشد که افراد بر اساس تفاوت های آفرینشی مناصب را اشغال کنند که در مقابل آن نظریه ستیز وجود دارد که می گوید نظام های اجتماعی بر یک مکانیسم ظالمانه شکل گرفته است.
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: نظر علامه طباطبایی با توجه به برخی مبانی معرفتی خود قشربندی را تا یک حدی طبیعی می داند و بر اساس برخی مبانی دیگر معرفتی قشر بندی را طبیعی نمی داند.
وی بر اساس سه رویکرد موجود تبیین گرا، تفسیر محور و انتقادی فرانکفورتی در علوم اجتماعی اظهار داشت: علامه بر اساس مبادی معرفتی رویکرد روشی عمده تبیین گرا است؛ علامه طباطبایی علوم اجتماعی را علت محور هم می داند نه این که فقط علت محور باشد؛ ولی علامه بر اساس مبادی معرفتی که دارد هر سه رویکرد را دارد ولی با تمام رویکرد های سه گانه متفاوت است.
حجت الاسلام گلستانی افزود: علامه وقتی در یک کنش معنادار اعتبار اجتماعی را مطرح می کند علاوه بر رویکرد تبیینی و تفسیری رویکرد انتقادی هم دارد ولی رویکرد او بنابر مبانی معرفتی که دارد با این رویکردهای سه گانه متفاوت است زیرا مبانی آنها عرفی است ولی مبانی علامه طباطبایی برگرفته از وحی و عقل است.
وی در پاسخ به سؤالات حجت الاسلام مریجی در رابطه با موضوع پایان نامه و سؤالات اصلی و فرعی با بیان این که روش شناسی بنیادی هم روش است و هم نظریه، ابراز داشت: زمینه های اجتماعی به ما مسأله می دهد و مبانی معرفتی رویکرد روشی به ما می دهد به این معنی که علامه طباطبایی که اندیشه اجتماعی تولید می کند با چه مبانی معرفتی به سراغ مسائل رفته است تا نظریه اجتماعی تولید کند لذا از این جهت مبانی معرفتی به عنوان روش لحاظ می شود.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که من کل پایان نامه خود را بر محور سه سؤال نوشته ام، اظهار داشت: یک سؤال این است که زمینه های اجتماعی بنابر روش شناسی اجتماعی المیزان چیست؟ سؤال دوم هم این است که مبانی معرفتی ما بنابر روش شناسی اجتماعی چیست؟ و سؤال سوم هم این است که رویکرد روشی علامه طباطبایی چیست.
وی اظهار داشت: این که من در پاسخ به سؤال دوم انسان شناسی را بر هستی شناسی مقدم کرده ام به خاطر این است که المیزان کل اندیشه اجتماعی خود را بر محور انسان شکل می دهد.
در ادامه آیت الله رجبی در جایگاه داور با بیان این که موضوع پایان نامه روش شناسی تفسیر اجتماعی المیزان است، گفت: شما در سؤالات فرعی خود هیچ اشاره ای به علامه نکرده اید و تفسیرهای اجتماعی در قرن اخیر را نام برده اید.
اظهارات کوتاه استاد پارسانیا
حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا در دفاع از پایان نامه اظهار داشت: ما در تاریخ تفسیرهای کلامی و ادبی و روایی داریم ولی تفسیر اجتماعی نداشته ایم و تفسیر المیزان را می توان نخستین تفسیر اجتماعی نامید و علامه به دلیل این که در سده اخیر زمینه برای طرح پرسش های اجتماعی شکل گرفته است وارد تفسیر اجتماعی شده است.
نقدهای آیت الله رجبی
آیت الله رجبی با بیان این که دو نوع نگاه روش شناختی و نگاه مبانی می توانیم داشته باشیم، خاطرنشان کرد: روش شناسی لوازمی دارد و باید فرایندی که علامه طباطبایی طی می کند و به نتیجه می رسد را بگویم و در این رساله به هیچ وجه این نگاه نیست.
وی با بیان این که شما عناصر معرفت شناسی و هستی شناسی مؤثر در نگاه اجتماعی علامه را برشمرده اید، گفت: این همان مبانی است در حالی که شما باید به ما نشان می دادید که علامه از کجا شروع کرد و چه سیری را طی کرد تا به نتیجه رسید؛ نگاه شما روش شناسی نیست بلکه نگاه شما مبانی است و گفته اید چه عناصری در تفسیر اجتماعی نقش دارد.
استاد درس خارج حوزه علمیه اظهار داشت: اگر کسی می خواست مبانی تفسیر اجتماعی علامه طباطبایی را بنویسد دقیقا همین بحث های شما را باید می نوشت در حالی که شما معتقد هستید که روش شناسی تفسیر اجتماعی را کار کرده اید.
وی با بیان این که تفسیر به دو نوع واقع محور و غیر واقع محور تقسیم می شود، اظهارداشت: واقع محوری خاص تفسیر اجتماعی نیست و تفسیر فردی هم می تواند واقع محور باشد بنابر این تفسیر واقع محور هم تفسیر فردی دارد و هم اجتماعی.
عضو جامعه مدرسین با بیان این که برخی می گویند بحث ولایت که در تفسیر المیزان آمده است اجتماعی نیست، افزود: تفسیر اجتماعی تفسیری است که در مورد یک موضوع واقعی که در خارج اتفاق افتاده است بحث می کند و کسانی که از موضوع ولایت در تفسیر بحث کرده اند جز دغدغه عینی حکومت در خارج دغدغه دیگری نداشته اند بنابراین ولایت هم داخل در تفسیر اجتماعی است.
وی افزود: مباحثی که مفسرین ذیل آیه ولایت مطرح کرده اند با توجه به واقعیاتی بوده که در خارج اتفاق افتاده و برخی خلافت را غصب کردند.
نظام تفکر غربی موفق نیست
آیت الله رجبی با بیان این که تفسیر اجتماعی می تواند ناظر به واقع هم نباشد، گفت: اگر مفسری آمد مباحث اجتماعی قرآن و یا استفاده های اجتماعی از آیات را با خارج تطبیق نداد دلیل نمی شود که تفسیرش اجتماعی نباشد زیرا تفسیر اجتماعی در مقابل تفسیر فردی است و کسی که آیه را با رویکرد اجتماعی تفسیر کند اگر چه با واقع هم تطبیق ندهد تفسیر اجتماعی نوشته است.
وی افزود: ما نباید بگوییم که چون برخی تفسیر اجتماعی را جوری معنا کرده اند که حتما باید مطابق با واقع باشد پس ما هم باید به همان معنا بگیریم؛ خیر ما باید تفسیر اجتماعی را جوری معنا کنیم که عدم مطابقت با واقع را هم شامل بشود.
استاد درس خارج حوزه علمیه با بیان این که برخی می گویند نظریه های غربی با مبانی ما سازگار نیست و لذا موفق نخواهد بود، گفت: با این تفکر پس باید معتقد باشیم که این نظریات چون در غرب با مبانی آنها سازگار است پس موفق است و با این تفکر ما نظام تفکر غربی را نظام موفقی می دانیم در حالی که ما معتقدیم که نظام تفکر غربی موفق نیست زیرا وقتی مبنا غلط باشد تفکر نمی تواند موفق باشد.
ادامه اظهارات حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا در دفاع از این پایان نامه با بیان این که در روش شناسی بنیادی حتما مبانی هم مورد استفاده قرار می گیرد، گفت: در مبانی ربط منطقی بین نظریه و مبانی جست و جو می شود و هیچ نگاه اجتماعی در تکوین نظریه نیست؛ یعنی هر نظریه ای اقتضائش این است که اجازه نمی دهد نظریه جدیدی به وجود بیاید.
وی افزود: ممکن است در دامن یک مبانی چندین نظریه شکل بگیرد و این یک بحث منطقی است و لازمه آن این است که برای معرفت ذات قائل باشیم و برای ربط منطقی سیری قائل باشیم و مارکسیست ها و فرانکفورتی ها به دلیل این که برای معرفت ذات قائل نیستند و حتی منطق را برساخته انسانی می دانند چیز ثابتی را برای بحث از مبانی قائل نیستند و معرقت را به زمینه های اجتماعیش فرو می کاهند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان این که ما در حوزه فلسفه علوم اجتماعی با تحقیقاتی مواجه هستیم که بحث مبانی را ندارند خاطرنشان کرد: ما در بحث های طلبگی خود عمدتا بحث های منطقی می کنیم چون قائل به این هستیم که ربط منطقی واقعا وجود دارد مثل کسانی که کار اجتماعی می کنند.
وی با بیان این که ما می خواهیم بگوییم که چطور شد نظریه اجتماعی علامه طباطبایی در این سال ها به وجود آمد، اظهار داشت: پیدایش این نظریه اولا به خاطر این بود که مبانی را در کتابش ذکر کرد و دوما نظریه های رقیب اجتماعی از کسی که این مبانی را دارد سؤال می کند؛ علامه که خودش یک حکمت اسلامی گویایی استاین نظریه شکل گرفته است.
حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا افزود: ما در مرحله اول با صرف نظر از واقع بحث های منطقی را بیان می کنیم و بعد نگاه می کنیم که این بحث های منطقی در المیزان علامه طباطبایی زبان پیدا کرده و در حوزه های علمیه تدریس می شود که خود این یک فرایند است.
وی تصریح کرد: بحث روش شناسی بنیادین دغدغه مبانی ندارد ولی هرگز فارق از مبانی نیست و بدون مبانی نمی تواند کار کند و لذا به دنبال این است که مبانی و مسائل را شناسایی کند و این یک بحث فرایندی است؛ بنابراین بحث روش شناسی بنادین به مبانی تقلیل پیدا نمی کند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: کسانی که مبانی کار می کنند دیگر نگاه اجتماعی به تکوین نظریه ندارند ولی در روش شناسی اجتماعی به فرایند و تکوین نظریه توجه می کند؛ بنابراین روش شناسی یک علم درجه دوم محسوب می شود که عهده دار اثبات و یا نفی مبانی نیست و تنها رابطه بین مبانی و نظریه ها را کشف می کند.
وی با بیان این که تفسیر همواره کاری اجتماعی بوده و اینطور نبوده که ما تفسیر اجتماعی نداشته ایم، گفت: حتی تفسیر های ادبی هم یک فعالیت اجتماعی می کند و در مقابل جریان های ادبی مختلف شاه قرآنی می آورد ولی به صورت خود آگاهی که یک نظریه اجتماعی را بیان کند تاکنون نداشته ایم.
گفتنی است در پایان این رساله با نمره ۱۹ از سوی اساتید داور پذیرفته شد./843/ز۵۰۳/ج