تغییرات در عربستان سعودی منافع رژیم صهیونیستی را تامین می کند
به گزارش خبرگزاری رسا، سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان سعودی با صدور فرمانی و بر خلاف رویه حاکم بر خاندان آل سعود، محمد بن سلمان را به عنوان ولیعهد و معاون رییس شورای وزیران با حفظ سمت وزیر دفاع انتخاب کرد.
صرف نظر از اینکه این تغییرات چه تاثیراتی در تجدید حیات نظام سنتی و فرسوده این کشور و چه پیامدهایی برای مردم و نخبگان و بویژه شیعیان در عرصه داخلی بدنبال خواهد داشت، به نظر میرسد پیامدهای این تغییرات در عرصه خارجی بیشتر علیه جهان اسلام و در راستای منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی رقم خواهد خورد.
«ریچادر هاس» رییس شورای روابط خارجی آمریکا درصفحه توئیترخود نوشت: با این تغییر در عربستان کسی به قدرت رسید که دنبال ریسک کردن است، در کشوری که سالها مردانی ریسک گریز در قدرت بودند.
حال این سوال مطرح است کدامیک «افراد ریسک گریز یا ریسک پذیر» منافع ملی آمریکا را بصورت مطلوبتری تأمین میکنند؟ ممکن است یک فرد هر دو ویژگی را با هم داشته باشد، اما مهم این است کدامیک منافع آمریکا را تأمین میکند. به عنوان مثال شاید حکام سنتی سعودی در قبال فراموش کردن مسأله فلسطین و عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، تهاجم به یمن، قتل عام شیعیان در منطقه الاحساء (شرقیه)، اقدام علیه ایران و غیره ریسک گریز بودند، چون در دوران ملک عبدالله به جای قتل عام و سرکوب شیعیان، تهاجم به یمن و اقدام علیه ایران با وجود اختلافات فی مابین، باب مذاکره و گفتوگو باز بود.
ملک عبدالله این فرصت را فراهم کرده بوده تا برخی از رهبران شیعی و نمایندگانی از حوثیهای یمن در ارتباط با مطالبات و مسائل مورد اختلاف ولو به ظاهر با وی مذاکره و گفتوگو کنند. در دوره حکام قبلی سعودی، رژیم صهیونیستی همچنان به عنوان دشمن اعراب به شمار میرفت و هنوز قبح عادی سازی روابط با این رژیم و نادیده گرفتن آرمان مردم فلسطین شکسته نشده بود، اما با قرار گرفتن محمد بن سلمان در گردونه قدرت سعودی در دوره ملک سلمان ایجاد تنش با ایران، تهاجم به یمن، سرکوب و اعدام شیعیان منطقه الاحساء، تروریستی خواندن حزب الله لبنان و مهمتر از آن عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی در دستور کار قرار میگیرد.
قرائن و شواهد نشان میدهد، محمد فرزند ملک سلمان در مقام وزیر دفاع و نائب ولیعهد در تعیین اهداف و اولویتهای جدید سعودی که بیشتر علیه جهان اسلام است، نقش کلیدی بعهده دارد. لذا به همین دلیل است وی از نظر آمریکاییها فردی جسور و ریسک پذیر به شمار میرود و به نظر میرسد با انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد سناریوی آمریکاییها برای تمرکز قدرت در عربستان تکمیل و این کشور بیش از گذشته آماده است تا در چارچوب اهداف راهبردی آمریکا در منطقه که رکن اساسی آن تعامل و همکاری با رژیم صهیونیستی است ایفای نقش کند.
بنابراین تفاوتی نمیکند محمد بن سلمان در مقام ولیعهد است یا پادشاه، چون وی همان فرد جوان، کم تجربه، ریسک پذیر و نیازمند به حمایت آمریکا است که قدرت را بصورت متمرکز در ساختار سعودی در اختیار گرفته و بهترین گزینه برای تامین منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی به شمار میرود، اما به نظر میرسد این امر نیز برای رضایت و اعتماد آمریکاییها کفایت نمیکند و شکاف سیاسی ناشی از کارکرد ساختار سنتی و افراط گرای سلفی همچنان مورد انتقاد و مناقشه نخبگان حوزه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا به شمار میرود.
این مسأله تاکنون مانع از اعتماد آمریکاییها برای برقراری یک روابط راهبردی و اطمینان بخش با عربستان سعودی بوده است. چون تولید و ترویج تفکر افراطی و تروریسم در مدارس دینی سعودی در سراسر جهان که امروز امنیت جهانی را به خطر انداخته از جمله کارکردهای حاکمیت سعودی در دو دهه اخیر بوده است که در نتیجه آن حادثه ١١ سپتامبر در آمریکا، حوادث تروریستی خونین در اروپا، روسیه، عراق، ایران، لبنان، یمن، سوریه و دیگر مناطق جهان حاصل شده است.
بنابراین حکام سعودی علاوه بر تغییرات بنیادین در هرم قدرت میبایست نهادهای افراطی وهابی را از گردونه تصمیم سازی و ساختار قدرت این کشور حذف کنند تا بتوانند کارکرد نظام سعودی را با نقش جدیدی که در عرصه سیاست خارجی برای خود ترسیم کردهاند، منطبق کند.
سوابق تاریخی نشان میدهد آمریکا و انگلیس از سال 1850 تا سال 2000 میلادی تعداد 51 عملیات اشغال نظامی با بهانه برقراری دموکراسی علیه حکومتها در سراسر جهان به راه انداختهاند، این در حالی است که حاکمیت آل سعود که حتی از کمترین شاخصههای دموکراسیف حقوق شهروندی و آزادی بیان برخوردار نیست مورد حمایت دولت آمریکا قرار دارد.
برای آمریکاییها مهم نیست چه نوع حکومتی «دیکتاتوری یا دموکراسی» در عربستان روی کار است، مهم تامین منافع آمریکا است.
به نظر میرسد محمدبن سلمان، با تکیه بر آمریکاییها، عربستان سعودی را وارد بازی خطرناکی کرده که تبعات آن نه تنها گریبانگر کشورهای منطقه و گروههای مقاومت خواهد شد، بلکه این کشور را نیز در ورطه نابودی و اضمحلال قرار خواهد داد، همانگونه که امروز این کشور در جنگ علیه یمن گرفتار شده است.
عربستان با قرار گرفتن در کنار رژیم صهیونیستی در صدد خواهد بود این رژیم را از انزوای سیاسی خارج و ترتیبات امنیتی جدیدی در مقابل ایران و متحدینش در منطقه بازتعریف کند. البته روند حوادث و تحولات به دلیل واکنش سخت ایران و جبهه مقاومت به همین سادگی به نفع عربستان و رژیم صهیونیستی رقم نخواهد خورد و راهبرد آمریکاییها برای تأمین امنیت رژیم اسرائیل، مقابله با ایران، سرکوب یا تضعیف گروههای مقاوت نقش بر آب خواهد شد. چون عربستان سعودی به مثابه بیماری است که آمریکا برای سرپا نگه داشتن آن باید هزینه های زیادی بپردازد./۸۴۷/ب102/ف
جلال شرفی