توطئه حذف نقش انبیا در تمدن سازی دوران مدرن
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مهدی نصیری عصر امروز در سلسه نشست های فلسفه تکنولوژی با موضوع «تکنولوژی در آینده انقلاب اسلامی ایران» که در سالن اجتماعات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، اظهار داشت: مدرنیته از بنیاد هم به لحاظ مبانی نظری و فلسفی و هم به لحاظ محصولات علمی در تعارض با دین است.
وی تصریح کرد: برای تبیین نسبت اسلام و مدرنیته این سؤالات باید تبیین شود که آیا تمدن در بُعد علوم معیشتی و ابزار سازی محصول تفکر و تجربه بشری است؟ آیا بشر با جهالت حیات خود را آغاز کرد و در یک سیر طبیعی و خطی و رو به پیشرفت زندگی اش را سامان داد و تمدن سازی کرد؟ آیا بشر ادوار گوناگون تمدنی داشته است؟
این پژوهشگر دینی افزود: این همه خلاف واقع و دروغی بزرگ ساخته تاریخ نویسی های سکولار و الحادی دوران مدرن است؛ نظریه پردازان دوران مدرن که در صدد ارائه مدرنیته به عنوان نه صرفا یک شیوه زندگی، بلکه درصدد ارائه آن به عنوان آیین و دین بودند، ناگزیر از ارائه یک نظریه درباره چگونگی شکل گیری تمدن و تاریخ بشر بوده اند و این نظریه طبعا نمی توانست مبتنی بر دخالت خداوند و انبیا در تاریخ و تمدن سازی باشد؛ بنابراین بهترین راه این بود که شکل گیری تمدن را به تفکر و تجربه بشری نسبت دهند و برای قابل پذیرش کردن آن سیری تدریجی از توحش رو به بلوغ و پیشرفت برای آن تصویر کنند.
نصیری اظهار داشت: همه تاریخ نویسی های مدرن مبتنی بر این اصل است که بشر سیری از توحش به بلوغ و کمال داشته است؛ البته این نظریه هنگامی که در میان متدین می آید و با پذیرش بسیار جدی رو به رو می شود، توحشش حذف می شود، چرا که به صراحت در تعامل با آموزه های دینی است، اما این که بشر نادانی را شروع کرده و سیری از جهالت رو به بلوغ و کمال در عرصه تمدن سازی و ابزارسازی داشته، تقریبا خدشه ای نیست.
وی گفت: از مهم ترین دلایل رد این نظریه اولا این که هیچ ادله و استنادات قابل قبولی برای این نظریه ارائه نشده است، فقط ادعایی بوده که تاریخ نویسان مطرح کرده اند، علاوه بر این مورخان مدرن اعتراف کرده اند که این نظریه مبتنی بر گمانه زنی محض و تیری در تاریکی است؛ علت این که به دنبال این گونه توضیح از تاریخ از تمدن رفتند این بود که برای حذف خدا و نقش انبیا در تمدن سازی راهی برای ارائه تصویری از تمدن به جز این نداشتند.
تاریخ بشر با جهل آغاز نشد
وی افزود: نکته دیگر این که چه تببینی از شکل گیری تمدن بشری داریم؟ بر خلاف تحلیل تاریخی اومانیستی و الحادی غرب، تاریخ بشر نه تنها با جهل آغاز نشد، بلکه با علم آغاز شد؛ آدم به عنوان اولین انسان معلَّم به تعلیم همه معارف و علوم بوده است؛ آدم معلم این علوم و فنون به فرزندان خود بوده است.
این پژوهشگر دینی افزود: در واقع حضرت آدم(ع) به عنوان خلیفه الله و پیامبر به موازات مأموریتی که برای شکل گیری فرهنگ و معارف الهی داشته است، به همان دلیل آدم مکلف به معلم علوم و فنون بشری و مادی فرزندان خود باشد و اگر قرار بود این علوم و فنون به تجربه بشری واگذار شود، اساسا حیات در کره زمین قابل تداوم نبود.
نصیری اظهار داشت: به تصریح برخی از روایات، تمدن و علوم معیشتی و ابزاری اساسا توقیفی است؛ همانطور که فقه و بسیاری از عموم معارف توقیفی است، علوم معیشتی هم توقیفی است؛ حضرت علی (ع) در روایتی تصریح می کند که خداوند به حیوان که چگونه مسکن و غذایش را تأمین کند، بر اساس غریزه داده، اما این را به انسان نداده و او نیاز به هادی دارد و این هادی انبیا هستند.
انبیای الهی متناسب با فلسفه خلقت تمدن را به شکل تام به بشر عرضه کردند
این پژوهشگر دینی تصریح کرد: وقتی که این سه مقدمه را ثابت کردیم، نتیجه این می شود که انبیا مسیر تمدنی که متناسب با فلسفه خلقت و آفرینش باشد که عبودیت بود را در عرصه معیشت برای بشر تبیین کردند؛ بشر قرار بود عبد خدا باشد و به دنیا آمد تا آزمایش شود؛ انبیا متناسب با فلسفه خلقت تمدن را به نحو تام به بشر عرضه کردند و این از هزاره اول شکل می گیرد.
وی افزود: هیچ پیامبری در مقام توسعه تمدنی بر نمی آید و هیچ دلیلی بر توصیه دین به توسعه تمدنی نداریم؛ آنچه که در دوران مدرن رخ می دهد و ما از هزاره اول تا دوران مدرن، جز مواردی اندک نوسانات تمدنی نداریم و این نوسانات بسیار اندک بوده و اغلب می تواند ناشی از خودسری بشر در مقابل این نقشه راه تمدنی انبیا باشد، اما این خودسری ها در ما قبل دوران مدرن، بسیار اندک است.
انبیا مسیر تمدنی را برای بشر معلوم کردند
نصیری اظهار داشت: انبیا مسیر تمدنی را برای بشر معلوم کردند و بشر مکلف بوده که در این نقشه راه حرکت کند و ورای آن نباید می رفته و این که بشر به سراغ مبانی و نگرش جدید به عالم و آدم می رود و از آن نگرش جدید، تکنولوژی جدید بر می آید، بدعتی در مقابل مسیر تمدنی که از جانب وحی تدوین شده، است و ما در واقع به همین دلیل با کل مدرنیته (مبانی نظری، اومانیسم، علم و تکنولوژی) مشکل داریم.
وی گفت: تمامی مورخین علم و همچنین استاد مطهری هم تصریح کرده که صدای پای علوم و تکنولوژی جدید وقتی به گوش رسید که بیکن گفت دانش قدرت است؛ قبل از دوران بیکن تلقی علم معطوف به قدرت تقریبا نداریم و یا اگر بوده، هیچ وقت نتوانسته مطرح شود؛ حتی در تمدن یونانی نیز به دنبال علم معطوف به قدرت نبودند و اساساً انبیا در صدد توسعه تمدنی بر نیامدند، به دلیل این که تمدن توقیفی بود و در شأن و قدرت تشخیص بشری نبود و نقشه راه تمدنی عوض شد، بشر با بحران های عدیده مواجه شد.
این پژوهشگر دینی تصریح کرد: در مدرنیته یک سری کلید واژه وجود دارد که طنین دارد و هیچ کدام از آنها در دین طنین ندارند؛ از جمله نوآوری، سرعت، تجربه به مفهوم مدرن، اختراع و اکتشاف، توسعه، مصرف، راحتی و سهولت و هیچ کدام «ما به ازای» دینی ندارد.
وی گفت: اگر قرار بود دین با ساختارهای معیشیتی مدرنیته و سخت افزارهای تمدنی آن آشتی داشته باشد و مطلوب باشد، باید توصیه ای می کرد، اما با چنین توصیه ای مواجه نیستیم./822/پ202/س