تاریخ را با توجه به تأکید قرآن و سیره نمیتوان در حاشیه دید
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، محمد حسین رجبی دوانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام و همچنین از کارشناسان به نام سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی است که در برنامه «هنگام درنگ» بعد از سریال مختارنامه با بیان فصیح و شیوای خود به بررسی زندگی مختار و قیام او بعد از عاشورا پرداخت و روشنگریهای زیادی را از این قیام بیان کرد که بازتاب بسیار گستردهای در برداشت.
استاد دارای مدرک دکتری تاریخ و تمدن ملل اسلامی از دانشگاه تهران و به مدت ۲۰ سال عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین(ع) است که تاکنون آثار مختلفی از ایشان به عنوانهای «کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی»، «تاریخ تحلیلی دوران امامت حضرت علی(ع)»، «پشتیبانی نظامی در سپاههای صدر اسلام»، «ترجمه و تلخیص و بازنویسی لهوف سید ابن طاوس» و... به رشته تحریر در آمده است.
در گفتوگو با استاد رجبی دوانی به بررسی وضعیت تاریخپژوهی در حوزههای علمیه، تاریخ سکولار، تفاوت علم رجال و تاریخ و... پرداختیم که بخش نخست آن پیشتر منتشر شد و در ادامه متن بخش دوم را از نظر میگذارنید؛
رسا ـ تا جایی که بنده خبر دارم ابوی شما مرحوم آقای دوانی در مباحث تاریخی ورود مبسوطی داشتهاند. از آنجایی که ایشان روحانی بودند شما ورود ایشان را در علم تاریخ تعریف میکنید یا رجال؟ به عقیده شما اینگونه ورود به عرصه تاریخ صحیح است؟
در گذشته پیوندی ناگسستنی میان علم حدیث و علم رجال با علم تاریخ بوده است. در حقیقت تاریخ به نوعی از علم رجال و رجال حدیث زاییده شد. البته آثار تاریخی داریم که نام پدیدآورنده آن مانده ولی خود آثار از بین رفته است که این نشان میدهد بنابر اهمیت تاریخ برخی از اصحاب اهلبیت(ع) دست به نگارش آن زدهاند ولی با این وجود در بسیاری از مواقع تاریخ از پرداختن به رجال حدیث و طبقات مختلف محدثان و راویان پدید میآید.
در گذشته مورخان وقتی تاریخ را مینگاشتند خود را مؤظف میدانستند رجال آن را ذکر کنند تا مستند باشد؛ یعنی بگویند این واقعه را از چه کسی شنیدهاند و او از چه کسی شنیده تا سند واقعه به فردی که خود در عرصه حضور داشته برسد و اینگونه مستند سازی میکردند.
مرحوم پدرم میگفت: رجال و تاریخ در عصر ما بسیار مورد اهتمام قرار نگرفته و بیشتر به آثار بزرگان پیشین توجه میشود؛ به همین دلیل نیازمند کار اساسی در این عرصه هستیم. چون برخی بر اساس معیارها و اطلاعاتی که در دست دارند افرادی را به عنوان فردی که راوی ضعیف، غیر قابل اعتماد و جعال مطرح کرده و روایات او را رد میکنند در حالی که با بررسیهایی به این نتیجه میرسیم که او نه تنها عامی نیست بلکه خاصیاً خاصیاً. خاصی است ولی به سبب شرایط، تقیه کرده بود و برخی نیز درباره او به اشتباه رفتهاند.
این نشان میدهد که نمیتوان صرفاً به آنچه برخی از بزرگان در گذشته نظر دادهاند اکتفا کرد. بلکه میتوان با تحقیقات و بررسیها برخی نظرات را درباره رجال تغییر داد و ایشان(پدرم) اهتمام ویژهای به این امر کردند که در آثار ارزشمندشان به عنوان مفاخر اسلام جلوه کرد.
از سوی دیگر در عرصه رجال و تاریخ که پیوندی ناگسستنی دارند مرحوم پدرم در عرصه تاریخی ورود پیدا کرد. البته نخستین کارهای ایشان درباره علم رجال بود ولی سپس وارد علم تاریخ شدند و در سیره پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) سخنان تازهای زدند. برای نمونه تاریخ اسلام ایشان دارای نکات بدیع و جالبی است.
مرحوم پدرم کشفیاتی دارند که تا آن زمان بسیاری از مورخان به نام نیز به آنها نرسیده بودند. حتی خودشان معتقد بودند اگر مجتهدان و مراجع عظام در علم تاریخ تبحر پیدا کنند شاید بسیاری از فتاوایشان تغییر کند؛ از این حیث که وقتی به شرایط حاکم در دوران زندگی امامان(ع) تسلط داشته باشند متوجه میشوند که در آن شرایط با وجود محدودیتها، اضطرارها و... که برای معصومان(ع) وجود داشته نظری درباره برخی مسائل دادهاند که اگر شرایط تغییر کند حکم بدین صورتی که است نخواهد بود؛ لذا اگر علم به آن شرایط نداشته باشد حکمی که برای نمونه مرتبط به آن موقعیت خاص است را بر همه زمانها و مکانها تعمیم میدهند که ممکن است به خوبی جواب ندهد.
مرحوم پدرم به این موضوع بسیار اهمیت میدادند و نه تنها در تاریخ اسلام بسیار تسلط داشته و خبره بود، بلکه در تاریخ معاصر ایران به ویژه عصر قاجار و پهلوی و حتی تاریخ ایران دوره اسلام یعنی از زمان ورود اسلام به ایران تبحر داشت و درباره تاریخ ایران باستان و جهان نیز مطالعات لازم را داشت. بنده خاطرم است وقتی کودک بودیم در کتابخانه پدرم تاریخ تمدن ویل دورانت و تاریخ جهان نهرو وجود داشت و یک دوره کامل آن را مطالعه کرده بودند. به طور کلی مرحوم ابوی تمام کتابهایی که چه غربیها و چه مسلمانان در وقایع مهم تاریخ نگاشته بودند را مطالعه کرده و به اینها اشراف و وقوف داشتند. یعنی صرفاً به تاریخ اسلام بسنده نکرده و در تاریخ ایران و جهان نیز دست داشتند.
رسا ـ آیا این سخن که گفته شود بررسی علم رجال ما را از بررسی تاریخ بینیاز میکند سخن درستی است و میتوان به بهانه علم رجال از علم تاریخ غفلت کرد؟
از منابع مهم تحقیقات تاریخی، کتابهای رجالی است و از مسلمات به شمار میآید. یعنی فردی که در تاریخ پژوهش میکند به شدت نیازمند کتب و آثار رجالی است و این نشان دهنده پیوندی است که میان این دو حوزه وجود دارد. منتها از سوی دیگر به عقیده بنده اگر فردی غور در علم رجال میکند درست نیست ـ چون من در این حوزه تخصص ندارم نمیتوانم برای حوزه و حوزویان بزرگوار تعیین تکلیف کنم ـ ولی تصورم این است که رابطه متقابل است.
یعنی کسانی که در علم رجال کار میکنند لازم است به تاریخ اشراف داشته باشند تا بدانند برای نمونه عالمان، روایان طبقات مختلف، محدثان و علمای بزرگوار ما در چه عهدی میزیستند. با چه حاکمانی، چه جوسازی سیاسی و اجتماعی در عصر خود مواجه بودند. دلیل شناخت این مسائل به فرد کمک میکند تا بداند این اتفاقات در نگارش آثار بزرگان گذشته تأثیر داشته و اگر هم فقیه و مجتهدی بودهاند در فتوایشان بیتأثیر نبوده است.
مرحوم ابوی بنده نیز در نگارش مفاخر اسلام نگاهی به زمانه آن بزرگواران و علمای برجسته و مفاخر بزرگ شیعی داشتهاند که زمانه آنها چگونه بوده است؛ لذا میتوان گفت ابداعی در علم رجال داشتند تا از حالت خشک و معمولی بیرون آید و از سوی دیگر نگاه و توجهی به اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان علما، روایان و محدثان بزرگ نیز شده باشد.
بنده به عنوان فرد کوچک و خاضع به حوزههای علمیه جلیل القدر شیعه توصیه میکنم دیگر نمیتوان توجیه داشت و با تأکید فراوان قرآن و سیره به تاریخ آن را در حاشیه دید بلکه باید همانند علامه امین عاملی، علامه امینی، علامه عسکری، علامه سید حسن صدر و... وارد این عرصه شد تا زمانی که به شیعه حمله میشود و گستاخانه مقدسات و سابقه درخشان آن توسط متعصبان کور دل عامه به مسلخ برده میشود، در میدان بود و آثار ذی قیمتی مانند اعیان الشیعه، الغدیر و... را پدید آورد.
به تاریخ باید چنان اهتمام ورزیم که بتوانیم عظمت مکتب اهلبیت(ع) را با اقتدار علمی به رخ مخالفان آن بکشیم. نشان دهیم در جامعه شیعه و حوزههای علمیه آن آثار گرانقدری پدید میآید که افزونبر خدمت به اسلام، نشان دهنده عظمت اسلام در برابر استکبار و دنیای سلطه است و قدرت برتر علمی پیروان علمی اهلبیت عصمت و طهارت را نشان دهیم، نه اینکه وقتی مورد هجمه قرار میگیریم به عنوان عکس العمل به عرصه بیاییم و موردی کار انجام دهیم و سپس به حوزههای قبلی بازگردیم و تاریخ را به فراموشی بسپاریم.
رسا ـ برخی از افراد نگاههای تاریخی خاصی دارند مانند نگاه تطبیقی استاد طائب به تاریخ که تا حدودی نیز در حوزه جا پیدا کرده است. نظر شما درباره این نوع نگرشها چیست؟
بنده اهتمام داشتن برخی از فضلا و علمای حوزه به تاریخ را به فال نیک میگیرم. اینکه تاریخ در حوزه یک درس حاشیهای نباشد ارزشمند است و برای همه آرزوی توفیق دارم ولی هر فردی که در این عرصه وارد میشود باید پژوهشش روشمند، مستند به منابع و اسناد متقن باشد؛ به گونهای که در عرصههای علمی به ویژه اگر مبحث جدیدی را مطرح میکنند که پیشینیان به آن نپرداختهاند نه تنها قابل دفاع باشد بلکه دست برتر را داشته باشد و محققان ولو کسانی که مخالف این دیدگاه باشند در برابر قدرت علمی آن زانو بزنند و بپذیرند.
یعنی از بیان صرفاً احساسی و یا استنباطی خودداری شود؛ چون در عرصه علمی سند، مدرک و ورود روشمند حرف اصلی را میزند. امیدواریم آنچه از حوزههای ما در عرصههای تاریخ بیرون میآید به ویژه اگر نوآوری باشد، دارای این خصیصهها ـ دارای سند و روش ـ باشد تا نمایانگر اقتدار شیعه و علمای آن مانند عرصههای دیگر باشد.
رسا ـ در پایان اگر مطلبی باقیمانده دارید بفرمایید.
آرزوی موفقیت برای شما و حوزههای جلیل القدر شیعه را داریم به ویژه که میبینیم بیشتر مراجع ما شاید هم عموم آنها از مقام معظم رهبری گرفته تا شخصیتهایی مانند آیات عظام سبحانی، مکارم، شبیری زنجانی و بزرگواران دیگر در عرصه تاریخی نه تنها مطالعات لازم را دارند بلکه صاحب نظر هستند به ویژه تحلیلهای ارزشمند و نابی که رهبر معظم انقلاب ارائه میکنند.
واقعاً جای افتخار دارد که چنین استوانههای عظیمی برخواسته از حوزه علمیه را داریم. منتها این باید عمومیت پیدا کند و منحصر به بزرگانی مانند این شخصیتهای عظیم الشأن نباشد.
/993/402/ر