نباید اجازه داد جریانی اندک با اغواگری حوزه را غیر انقلابی کنند/ همراهی با ولایت یک عملکرد دینی است نه جریان سیاسی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نفوذ و انقلابی ماندن کیلد واژه های پرتکراری در فرمایشات رهبر معظم انقلاب در ماه های اخیر در دیدار با دستگاه ها، نهادها و اقشار گوناگون بوده است از این رو به نظر می رسد که بین این دو مقوله ارتباطی وجود داشته باشد.
حوزه علمیه خاستگاه نظام اسلامی بوده و مادر آن به شمار می رود که همواره پس از انقلاب در همه شرایط حمایت خود را از انقلاب اعلام و جامعه را هدایت کرده است، بدون شک این نهاد اثرگذار و مهم که انقلاب اسلامی را پشیبانی و نقش مهمی در بصیرت افزایی جامعه ایفا می کند مورد طمع و غضب دشمنان خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب اخیرا مسأله نفوذ دشمن در دستگاه ها و نهادهای نظام را مطرح کردند و نسبت به آن هشدار دادند، هدف از نفوذ دشمن استحاله و تهی کردن انقلاب اسلامی از درون است به گونه ای که نام اسلامی بر آن باشد اما رفتار و منش اسلامی از بین برود و مسؤولان و شخصیت های اثرگذار همانگونه که دشمن می خواهد عمل کنند، یکی از نهادهایی که به نظر می رسد دشمن برای آن سرمایه گذاری کرده و سعی در نفوذ دارد حوزه های علمیه به ویژه حوزه علمیه قم است چون نهاد روحانیت تأثیرگذارترین نهاد بر جامعه و نظام است.
اینجاست که انقلابی بودن و انقلابی عمل کردن همه نهادها به ویژه حوزه علمیه قم معنا پیدا می کند چون حوزه تنها در صورت انقلابی بودن و انقلابی عمل کردن می تواند از نفوذ دشمن به حوزه های علمیه و از انحراف جامعه جلوگیری کنند از این رو بود که رهبر معظم انقلاب تأکید کردند که اگر می خواهیم نظام همچنان انقلابی و اسلامی بماند حوزه علمیه باید انقلابی باشد و انقلابی عمل کند وگرنه جامعه دچار انحراف می شود.
متأسفانه از طرف دیگر جریانی اندک در حوزه با توسل به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی ضدیت با انقلاب و ولایت را تئوری سازی می کنند و با استفاده از این رسانه ها سعی دارند که خود را چندین برابر نشان دهند که البته خوشبختانه به دلیل انقلابی بودن بدنه حوزه علمیه به خود اجازه عرض اندام نمی دهند اما وجود این جریان و جریان بی تفاوت در حوزه هوشیاری بیشتر مسؤولان حوزه علمیه را می طلبد.
با توجه به اهمیت مسأله انقلابی ماندن حوزه علمیه خبرگزاری رسا، در گفت وگو هایی با مسؤولان، علما، فضلا و اساتید حوزه علمیه به بررسی چرایی مطرح شدن این موضوع می پردازد و سعی دارد که در فضایی واقع بینانه به دنبال راهکارهایی برای تحقق مطالبات حکیمانه رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید باشد.
از این رو بر آن شدیم با آیت الله سید احمد خاتمی عضو هیأت رییسه مجلس خبرگان رهبری که عضو شورای عالی حوزه های علمیه است و در حوزه مسؤولیت دارد به گفت وگو بنشینیم تا در فضایی صمیمانه مطالبات و انتظارات رهبر معظم انقلاب و دغدغه های حوزویان انقلابی را مورد بررسی قرار دهیم.
این عضو برجسته جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بر این عقیده است که باید به این واقعیت تلخ توجه داشته باشیم اگر جریان بی تفاوت یا جریان اندک ضدیت با ولایت با اغواگری های شان جان بگیرند حوزه علمیه غیر انقلابی می شود؛ با این ویژگی ها راز حساسیت رهبر معظم انقلاب بر انقلابی ماندن حوزه مشخص می شود.
وی همچنین با تأکید بر این که شورای عالی حوزه های علمیه آیت الله حسینی بوشهری را برکنار نکرده است دلایل انتخاب آیت الله اعرافی به مدیریت حوزه های علمیه را تشریح کرد.
گفت وگوی مشروح سرویس سیاسی خبرگزاری رسا با آیت الله خاتمی که در یک روز گرم تابستانی در منزل این عضو هیأت رییسه مجلس خبرگان رهبری برگزار شد تقدیم خوانندگان عزیز محترم می شود.
رسا ـ رهبر معظم انقلاب در آخرین روزهای سال گذشته در دیداری که با اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم داشتند موضوع حوزه انقلابی را مطرح کردند و نسبت به تضعیف حرکت و روحیه انقلابی در حوزه های علمیه هشدار دادند، چرا حضرت آقا مسأله حوزه انقلابی و انقلابی ماندن حوزه ها را مطرح کردند به نظر حضرتعالی رهبر معظم انقلاب از حوزه و طلاب چه می خواستند که این موضوع مطرح شد؟
بسم الله الرحمن الرحیم؛ سخن این است که وقتی امام و امروز مقام معظم رهبری بر موضوعی تکیه می کنند و مصر هستند بر این که در سخنرانی های عمومی مطرح کردند باید توجه داشت که این موضوع مهم، کلیدی و حساس بوده و به نحوی با سرنوشت انقلاب گره خورده است.
سؤال این است که چه حادثه ای اتفاق افتاده که طی چند ماه اخیر حضرت آقا این اندازه تکیه بر انقلابی بودن و انقلابی ماندن دارند، چند سال پیش رهبر معظم انقلاب فرمودند من انقلابی بوده و دیپلمات نیستم؛ ایشان در دیدار اسفندماه 94 به خبرگان فرمودند خبرگان باید انقلابی باشد و انقلابی بماند.
وقتی که مجمع نمایندگان طلاب محضر رهبر معظم انقلاب رفتند ایشان همین مسأله را با بسط بیشتر فرمودند، در 14 خرداد ایشان انقلابی بودن را تفسیر کردند، همچنین مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان دستگاه قضا فرمودند که قوه قضاییه باید انقلابی باشد؛ بنابراین این سؤال جا دارد که مطرح شود چه حادثه ای اتفاق افتاده است.
این حادثه یک سطح کلانی دارد و در خصوص حوزه هم مباحث دیگری مطرح است، در سطح کلان احساس می شود کسانی بر آن هستند که شور و ارزش های انقلابی جایگاه ویژه خود را نداشته باشد، این ها بر دو گروه هستند؛ یکی کسانی هستند که به صراحت در مصاف با ارزش های انقلابی قرار گرفتند، معمولاً بنیانگذار این منش خارجی ها و کسانی که تحت تأثیر آن ها قرار دارند هستند.
گروه دیگری نیز هستند که همان راه را دنبال می کنند اما به صراحت ابراز نمی کنند که میانه ای با ارزش های انقلاب ندارند، این واقعیتی است که در سطح جامعه و حتی گاهی در عرصه تصمیم گیری ها دیده می شود؛ در شرایط این چنین مقام معظم رهبری که چشم امت هستند و خطرات را رصد می کنند باید خطر را هشدار دهند.
معنای هشدار این نیست که جامعه از انقلاب فاصله گرفته است بلکه معنا این است که مراقب باشیم این آسیب اتفاق نیفتد، تعبیر حضرت آقا نسبت به حوزه این است که حوزه باید انقلابی بماند؛ معنای این فرمایش این است که حوزه انقلابی هست اما باید مراقب باشد که انقلابی بماند.
ما یک انقلابی به معنای اعم داریم، همان که مقام معظم رهبری در مرقد امام فرمودند انقلابی بودن مقول به تشکیک است یعنی اگر سقف امتیاز را در انقلابی بودن 100 حساب کنیم برخی امتیاز کامل، برخی امتیاز 90 و برخی نیز امتیاز 80 را دارند؛ به نظر می رسد که تفسیر مقام معظم رهبری از انقلابی بودن همین معنای عام است.
معنای عام یعنی کسانی که نظام، ولایت فقیه، خط امام، قانون اساسی و ارزش های انقلاب را قبول دارند انقلابی هستند، ما تفسیر اخصی نیز از انقلاب داریم؛ نظر بنده این است که به فضل خداوند حوزه علمیه انقلابی به معنای اعم هست یعنی فضای عمومی حوزه، مراجع بزرگوار که زعمای حوزه به شمار می روند و بدنه طلاب انقلابی هستند.
همه مراجع عظام تقلید تضعیف نظام را حرام می دانند که معنای این انقلابی بودن به معنای عام است اما از حوزه ای که پیشگام انقلاب بوده و اگر این تعبیر را داشته باشیم که انقلاب فرزند حوزه است و از حوزه و مرجعیت شروع شد باید جلودار باشد والا گروه های دیگری نیز بودند که شعار انقلاب را داشتند اما جواب نداد وقتی انقلاب جواب داد که مرجعیت یعنی امام راحل عظیم الشأن جلودار شدند و مردم همراهی کردند و 13 ماه از 19 دی سال 56 تا 22 بهمن سال 57 مقاومت کردند و انقلاب پیروز شد.
در قبال انقلابی با این وضعیت و عظمت انتظار از حوزه این است که انقلابی به معنای اخص بوده و در حفظ ارزش ها پیشگام و جلودار باشد، در این عرصه نیز واقع بینانه عرض می کنم که حوزه انقلابی است و نیازی به ارائه شاهد و کد ندارم؛ از اول سال تحصیلی امسال در نیجریه با شیخ شجاع ابوالشهدا شیخ ابراهیم زکزاکی برخورد وحشیانه شد حوزه واکنش نشان داد.
شیخ باقرالنمر به شهادت رسید حوزه واکنش کم نظیر نشان داد، بنده از قبل از انقلاب و از سال 54 تا کنون در قم هستم که 41 سال می شود، سراغ ندارم در یک مجلسی سه شبستان مسجد اعظم پر باشد اما در جریان محکومیت جنایت عربستان در رابطه با شهادت شیخ نمر هر سه شبستان مسجد اعظم پر بود و طلاب در بخشی از صحن مسجد اعظم هم حضور داشتند این به معنای انقلابی بودن است.
در لبیک به دعوت مقام معظم رهبری که حوزه انقلابی بماند در سالن اجتماعات فیضیه اجتماع بسیار با شکوهی شکل گرفت و پر بود که مرجع عالیقدر آیت الله العظمی نوری همدانی سخنرانی کردند، معنای این سخن است که بدنه حوزه همچنان انقلابی به معنای اخص یعنی همان پیشگامی را داشته و با ولایت همراهی دارند.
در سطح مرجعیت نیز می بینیم که نگاه کلی تقویت نظام اسلامی و همراهی با مقام معظم رهبری است لکن در این عرصه یک سخن دارم، سخن این است همانگونه که آحاد این کشور حق دارند نقدی داشته باشند مراجع عظام که در رأس نخبگان کشور هستند حق نقد دارند.
این گونه نیست که ما از مرجع تقلید انتظار داشته باشیم که همه چیز را بله بگوید و تأیید کند، آنچه که ما انتظار داریم تقویت نظام و ولایت است که بحمدالله مراجع عظام تقلید در این عرصه هستند، چون بنا داریم واقع بینانه سخن بگوییم باید گفت هم اکنون در حوزه چند جریان وجود دارد.
یک جریان عمومی بوده که جریان وفاداری به نظام، انقلاب و ولایت با همان شکوه سال 1342 همان شکوه 19 دی سال 56 است، اگر بگویم 90 درصد اینگونه هستند گزاف نگفته ام ممکن است کسی بگوید 80 درصد اما هرچه هست اکثریت است.
جریان دوم که بسیار اندک هستند اما در فضای مجازی خودشان را بیش از آنچه هستند نشان می دهند، حضور آن ها حضور فضای مجازی است، کسانی که میانه با ولایت ندارند و در عرصه رسانه ای و فضای مجازی تئوریسین کسانی به شمار می روند که با انقلاب و ولایت در تضاد هستند؛ عدد این گروه بسیار کم است و در حوزه جرأت هیچ عرض اندامی ندارند.
نه این که مقامات امنیتی جلوی آن ها را بگیرند بلکه می بینند که مقبولیت ندارند، این که می گوییم جرأت ندارند چون می دانند که مقبولیت ندارند و الا عرض اندام هم می کردند، این جریان بسیار اندکی در حوزه است منتهی این اندک خود را در فضای مجازی چندین برابر نشان می دهد.
جریان سوم که در برابر آن نیز باید هوشیار بود جریان بی تفاوتی در برابر انقلاب است، بنیان جریان بی تفاوتی به جدایی دین از سیاست می رسد؛ کسانی عملاً در این زمینه کار و عمل می کنند یعنی به گونه ای وانمود می کنند که سیاست یک وادی داشته و دین وادی دیگری دارد و ما می خواهیم در وادی دین بوده و نمی خواهیم در وادی سیاست باشیم.
لازم می دانم توضیحی بدهم، ما دین را از سیاست جدا نمی دانیم اما با دو توضیح؛ اول این که دین به سیاست خط دهد نه سیاست به دین، اگر بخواهد سیاست به دین خط دهد سیاست، سیاست معاویه می شود که می گفتند معاویه زیرک تر است؛ منظور ما سیاست علوی بوده که دین با سیاست علوی هماهنگ است.
ما الزاماً سیاست را محدود در احزاب و جناح ها نمی دانیم که نکته ای بسیار قابل توجه است، شخصاً معتقد هستم حوزه باید فراتر از جناح ها و جریان های سیاسی حرکت کند، پس وقتی می گوییم دین از سیاست جدا نیست بدان معنا نیست که حوزه در جریان های سیاسی وارد و عضو شود بلکه می گوییم فراتر از جریانات است.
لکن در این جا یک مغلطه می شود، برخی همراهی با ولایت را هم یک جریان سیاسی می دانند که مغلطه است؛ همراهی با ولایت یک جریان و حزب سیاسی نیست بلکه عملکرد دینی به شمار می رود، با این ترسیمی که انجام شد باید به این واقعیت تلخ توجه داشته باشیم که اگر جریان بی تفاوت یا جریان اندک ضدیت با ولایت با اغواگری هایشان جان بگیرند حوزه علمیه غیر انقلابی می شود؛ با این ویژگی ها راز حساسیت رهبر معظم انقلاب بر انقلابی ماندن حوزه مشخص می شود.
رسا ـ به صورت کلی در کشور پس از فرمایشات رهبر معظم انقلاب یک حالت شعار زدگی ایجاد شده و مطالبه ایشان در برگزاری همایش ها خلاصه می شود، نهادهای علی حوزوی همانند جامعه مدرسین و شورای عالی حوزه های علمیه تاکنون در راستای عملی کردن مطالبات رهبر معظم انقلاب چه کارهایی انجام داده اند و چه برنامه هایی خواهند داشت؟
در دو بخش مطالبی را عرض می کنم، یکی این که نباید با رهنمودهای ولایت شعاری برخورد کرد، این واقعیتی درست به شمار می رود اما شعار نیز لازم است، در کلمات امام راحل در گذشته دیدم که ایشان تعبیر هیاهو می کردند که برای ماندن دین هیاهو نیز لازم است که مقصودشان همین شعار بود.
اگر در رابطه با نهضت سیدالشهدا هیأت های سینه زنی و مجالس گرم عزاداری نبودند معلوم نبود که این نهضت شاداب بماند، یکی از منتقدین به علمای شیعه گفت که 1300 سال پیش 72 نفر در کربلا به شهادت رسیدند این همه قرن حسین حسین گفتن کار شیعه شده است؛ آن عالم در پاسخ گفته بود ما یک اشتباه در غدیر خم کردیم که پای علم غدیر خم سینه نزدیم و هیاهو به راه نینداختیم و شما تا توانستید تحریف کردید و گفتید که کاندیداتوری بوده است.
اگر در این بخش نسبت به رهنمودهای حضرت امام و مقام معظم رهبری کوتاهی شود انتظار اقدام عملی نیز باقی نمی ماند، تجمعات و نشست ها در حقیقت پشتوانه اجرایی رهنمودها است، بخش دوم عرایض این است که نخستین کاری که باید می شد این بود که شاخص انقلابی بودن حوزه چیست و این مقوله باید روشن شود.
خوشبختانه این شاخص ها در ابلاغیه شورای عالی آمد، تصویب و ابلاغ شد؛ در این مصوبه آمده مثلاً در انتخاب مدارس علمیه در کشور باید دقت شود افزون بر ویژگی هایی که در آیین نامه وجود دارد انقلابی نیز باشند، اساتیدی که مدیریت حوزه برای تدریس تأیید می کند در کنار ویژگی های علمی و تقوایی صبقه انقلابی آن ها نیز باید دیده شود؛ شورای عالی این مصوبه را ابلاغ کرده و در حال اجرا است از این رو به شعار اکتفا نشده است.
لکن آنچه مهم به شمار می رود و فراتر از مصوبه قرار دارد گفتمان انقلابی بودن است، عموم روحانیت و طلاب حوزه های علمیه به ویژه طلاب جوان باید بر این گفتمان تأکید داشته باشند، انقلابی بزرگ در این کشور شکل گرفته که اسلام و مکتب را احیا کرد،از جلوه های انقلابی بودن این است که در دهه فجر و در آستانه پیروزی انقلاب اساتید معظم حوزه این رویداد بسیار مهم را یاد کرده و از حضرت امام و شهدا تجلیل کنند که گفتمان ساز است.
نمی گویم طلاب شلوغ کنند بلکه قبل از درس از استاد محترم بخواهند که دهه فجر شده و در آستانه پیروزی انقلاب هستیم در پایان درس زمانی را برای مسائل انقلاب و تقویت انقلاب اختصاص دهید، بنده معتقد هستم بیش از 80 درصد از اساتید تجاوب و تأیید می کنند؛ به عبارت دیگر بنده مطلقاً معتقد به پرخاش در این عرصه ها نیستم بلکه حریم استاد باید حفظ شود، بنده این که کسی در جمع شاگردان و در متن درس استاد را توبیخ کرده و بگوید چرا در رابطه با 22 بهمن صحبت نمی کنید را حریم شکنی می دانم.
اگر این طلبه خیلی انقلابی است دور روز قبل یا شب قبل از تدریس تماس بگیرد که استاد محترم یادتان نرود که در رابطه با انقلاب رهنمودها و صحبتی داشته باشید، بنابراین در رابطه با انقلابی ماندن حوزه هم در عرصه شعار و هم در عرصه عمل درست عمل کرد.
رسا ـ یکی از گلایه هایی که اساتید دارند کم توجهی یا بعضاً بی توجهی به نظرات آن ها در تصمیم گیری های حوزه است، حضرتعالی عضو جامعه مدرسین و عضو شورای عالی حوزه هستید این نهادها چه قدر به اساتید انقلابی در تصمیم گیری ها بها می دهند؟
جامعه مدرسین تشکیلاتی را به نام مجمع عمومی اساتید سطح و خارج حوزه راه انداخته است که حدود 400 نفر از اساتید عضو این تشکیلات هستند، چندی پیش انتخابات هیأت رییسه دوره دوم این مجمع عمومی که بدنه اساتید هستند از سوی جامعه مدرسین برگزار شد؛ این مجمع عمومی کمیسیون ها و مصوباتی دارند که این مصوبات به جامعه مدرسین می آید و مورد ارزیابی قرار می گیرد و بررسی می شود که ممکن است تصویب شده یا نشود اما اینگونه نیست که اعتنا به نظرات اساتید وجود نداشته باشند.
از حضراتی که می گویند به نظراتشان توجه نمی شود می پرسیم چند صفحه یا سطر نظرات خود را نوشتند و به شورای عالی عرضه کردند، شورای عالی که نمی تواند سراغ تک تک اساتید برود؛ هفت نفر عضو شورای عالی هستند که همه آن ها در متن حوزه قرار دارند، بنده به عنوان یک عضو شورای عالی صبح ساعت 8 به فیضیه می روم و دو درس می دهم و معمولاً پس از درس در فیضیه هستم و آقایان حرف ها صحبت های خود را مطرح می کنند.
حصاری بین ما و طلبه ها نیست، بنده بعدازظهرها به پردیسان می روم و بحث فقیهی دارم و همچنین شب ها تفسیر داریم؛ اعضای شورای عالی به فضل الهی در متن حوزه هستند، آیت الله استادی رییس شورای عالی است و هیچ تکلفی در ملاقات ندارند و به راحتی در دسترس هستند و دیگر اعضای شورا نیز همینگونه هستند.
بنابراین اساتید معظم حق دارند بگویند که نظر دارند چون اساتید هستند که عملاً در حوزه نقش دارند، بنده به عنوان کوچکترین عضو شورای عالی دست حضرات اساتید را می بوسیم و می گوییم که ما به اصطلاح فلسفی تنها علت معد هستیم و زمینه را فراهم می کنیم و حوزه برای اساتید و طلاب است که هر نظر پیشنهادی که دارند می توانند به دبیرخانه شورای عالی حوزه ارائه کنند.
منتهی به خود و اساتید بزرگوار می گویم فکر نکنیم هرچه که می گوییم عین واقعیت و حقیقت است، آنچنان که در شورای عالی مکرر تأکید شده که شورای عالی فکر نکند بهتر از دیگران می فهمد و بهتر از دیگران ابتکار دارند، این باور هفت نفر عضو شورای عالی است و ما هرگز چنین اعتقاداتی نداریم اما متقابلاً از اساتید انتظار داریم که وقتی پیشنهادی می دهند توضیح آن را بشنوند.
حقیر هم عضو خبرگان هستم و هم در ستاد امر به معروف و نهی از منکری که قانونی شد نوشته شده که دو نفر مجتهد با معرفی شورای عالی حوزه در این ستاد باشند و مسؤولان دیگر نیز حضور دارند، از این رو با تشکیلات اداری کشور آشنا هستم؛ اساتید باید توضیح را بشنوند و محاذیر را نیز ببینند، به عنوان کسی که آشنا هستم می گویم اداره حوزه بسیار پیچیده است و به این سادگی که برخی فکر می کنند نیست.
این طور نیست که انسان هرچه بخواهد اجرا کند بلکه مشکلاتی وجود دارد که بنده به یک مورد اجرا می کنم، مقام معظم رهبری بر درس فلسفه در حوزه تأکید دارند و ما نیز بدایه و نهایه علامه طباطبایی را تصویب کردیم، علامه طباطبایی انصافاً یک فیلسوف متأله بود، یکی از بزرگانی که در حدیث کار کرده گفت بحث روایی که مرحوم علامه در ذیل برخی از آیات دارد ایشان عمیق ترین تفسیر را از روایات اهل بیت(ع) مطرح کرده است؛ علامه این چنین شیفته اهل بیت(ع) بود و در قم روزه می گرفت و افطارش را با بوسه بر ضریح حضرت معصومه(س) انجام می داد.
بزرگی از اعاظم گفتند که به چه دلیل شما می گویید همه طلبه ها باید بدایه و نهایه بخوانند، حال اگر کسی فلسفه را قبول نداشت نباید در حوزه باشد؛ ما با چنین حوزه ای مواجه هستیم البته مقام معظم رهبری فرمودند نظرات مراجع باید لحاظ شود که ما هم لحاظ کردیم و گفتیم اگر کسانی نمی خواهند بدایه و نهایه را امتحان بدهند کشف المراد شرح تجرید علامه را امتحان بدهند که علم کلام است، مسأله حوزه اینگونه است.
برخی از دوستان باید این واقعیات را ببیند که آن ها هم اگر جای اعضای شورا بودند مجبور بودند به گونه ای عمل کنند که حوزه اداره شود، حریم مراجع حفظ شود، رهنمودهای مقام معظم رهبری اجرایی شود و تنش نیز ایجاد نشود، اساتید معظمی که پیشنهاد دارند باید این نکات را ببینند.
رسا ـ انتخاب آیت الله اعرافی به سمت مدیر حوزه های علمیه چقدر می تواند اساتید و طلاب را به تحقق مطالبات رهبر معظم انقلاب و مراجع معظم تقلید امیدوار کند؟ بفرمایید چه شد که شورای عالی به آیت الله اعرافی رسید؟ چه مزیتی در برنامه آیت الله اعرافی بود که به عنوان مدیر حوزه های علمیه انتخاب شدند؟
بنده ابتدا این را بگویم که جناب آیت الله بوشهری مدیر محترم سابق حوزه 20 تیر مدت ریاست و مدیریت ایشان به پایان رسید، اگر برداشت کسی این باشد که شورای عالی ایشان را کنار زد برداشت نادرستی بوده و خلاف واقع است، مدیریت آیت الله بوشهری به پایان رسیده بود؛ بنده به عنوان کسی که دوره سوم است که در شورای عالی حضور دارم شهادت می دهم که از اول انقلاب تمام مدیرانی که در تشکیلات مدیریت بودند خدمت کردند، خداوند رحمت کنند آن ها را که در این عرصه خدمت کردند و از دنیا رفتند همانند آیت الله العظمی فاضل لنکرانی، آیت الله طاهر شمس، آیت الله افتخاری و...
خداوند تأیید کند بزرگانی که زنده هستند و در مسیر ساماندهی حوزه نقش ایفا کردند مثل آیت الله العظمی مکارم و آیت الله مؤمن، آیت الله مقتدایی و آیت الله بوشهری که زحماتی کشیدند، این ها انصافا خدمت کردند؛ در رابطه با آقای بوشهری عرض می کنم که ایشان چند بار تا مرز سکته قلبی پیش رفتند؛ مدیریت ایشان مدیریت 8 ساعت در روز نبود بلکه شبانه روز درگیر مسائل حوزه بودند.
این مسأله را برای این می گویم که ناسپاسی نشود و خدایی ناکرده چنین تلقی نشود که شورای عالی حوزه ایشان را کنار زدند، آیت الله بوشهری عضو شورای عالی حوزه هستند و از چهره های بسیار موفق شورای عالی خواهند بود و به عنوان شخصیتی که از نزدیک با مسائل آشنا هستند تأثیرگذار خواهند بود.
جناب آیت الله اعرافی هیچ تمایلی نداشت و حتی در رأی گیری نیز ایشان به آقای بوشهری رأی داد، ایشان بیشتر علاقه داشتند که در جامعة المصطفی خدمتگزار باشند، شورای عالی حوزه بود که اصرار کرد و از ایشان خواست که مدیریت را بپذیرند.
اما مبنای انتخاب؛ اولاً مدیر حوزه در مقام ثبوت باید مقبولیت عام علمی داشته باشند که آقای اعرافی این چنین بوده و فقیه، فیلسوف و اصولی است، کتاب های ایشان بعضاً به زبان انگلیسی و عربی ترجمه شده است، ایشان بزرگی است که در حوزه در این سطح تدریس و تألیف داشته و مقبولیت علمی دارد.
مسأله دوم ارتباط آیت الله اعرافی به مراجع به شمار می رود که ارتباطی حسنه است، در طول مدتی که ایشان در جامعة المصطفی بودند ارتباط تنگاتنگی با مراجع عظام تقلید داشتند، سوم این که ایشان در عرصه مدیریتی تا کنون خوش درخشیده است، در مدتی که در دفتر حوزه و دانشگاه بودند خوب مدیریت کردند، در جامعة المصطفی نیز با تدبیر و خردورزی مدیریت کرده و شیعه را بسیار عالی در سطح جهانی مطرح کردند؛ برخی از تربیت شدگان اینجا در جایگاه رهبری جریان تشیع در کشورها و جهان مطرح هستند.
به تعبیر امروزی آیت الله اعرافی صفر کیلومتر نبوده که ما حوزه را به ایشان واگذار کنیم، پس از این که ایشان نظر شورای عالی را پذیرفتند 3 تا هزار صفحه در رابطه با مدیریت حوزه، کارهایی که شده و کارهای که باید انجام گیرد مطالعه کردند و با اشراف وارد کار شدند تا اینجای کار به نظر می رسد که شورای عالی کوتاهی نکرده است.
البته مقام معظم رهبری جایگزینی برای آیت الله اعرافی در جامعة المصطفی معرفی خواهند کرد اما تا زمانی که مسؤولی پیدا شود تا آن عرصه را بپذیرد ایشان به کار خود ادامه می دهد ولی ایشان ممحض در مدیریت حوزه خواهند بود، این ویژگی ها بود که شورای عالی را به آیت الله اعرافی رساند اما همه باید کمک کنند.
اساتید و صاحب نظران باید کمک کنند که باری سنگین است، باری است که نیاز به کمک دارد؛ آیت الله اعرافی اهتمام دارند که رهنمودهای مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید را به کمک شورای عالی حوزه های علمیه اجرایی کنند.
رسا ـ به نظر حضرتعالی آیت الله اعرافی چه اولویت هایی را برای ساماندهی و پیشبرد بهتر اهداف حوزه های علمیه باید در دستور کار قرار دهد؟ حتما شورای عالی توصیه هایی داشته است.
جالب اینجاست که در انتخاب حضرت آقای اعرافی همانند دیگر تشکیلاتی که برنامه می خواهند ایشان در صفحه اساس برنامه های خود را نوشتند و به شورای عالی عرضه کردند، در مراسم تودیع و معارفه نیز ایشان 16 محور بیان کردند که عمده ترین آن ها مسأله اجرای مطالبات مقام معظم رهبری، مراجع عظام و حفظ ارزش های حوزه سنتی و نیاز جهان را دیدن و حوزه را به صورت پاسخگو در آوردن است.
استقلال به معنای دقیق و درست آن مهم است، برخی استقلال حوزه را تفسیر به رویارویی حوزه با نظام تفسیر می کنند که این معنای درست استقلال نیست، معنای درست استقلال این است که حوزه همانند گذشته به یاری خداوند روی پای خود بایستد و در رابطه با نظام نیز ناصح باشد یعنی خوبی ها را ببیند و تجلیل کند و موارد ضعف را مورد نقد قرار دهد؛ حوزه باید در کنار نظام اسلامی باشد نه این که زیر مجموعه بوده و هضم در تشکیلات دولت شود.
در رابطه با بودجه نیز حوزه باید مستقل باشد گرچه بخشی از این بودجه حقوق شهروندی است، طلبه دو سمت دارد یکی طلبه و دیگری این که از شهروندان به شمار می رود، آحاد این کشور بیمه تأمین اجتماعی هستند، طلاب نیز به عنوان یک شهروند حق دارند که تأمین اجتماعی داشته باشند؛ دانشگاه ها در بخش فرهنگی تأثیرگذار هستند که دولت بودجه ای به آن ها اختصاص می دهد، حوزه ها نیز همین گونه هستند و در عرصه دینی اثرگذار هستند و خدمات به دولت عرضه می شود.
بخشی از پول هایی که داده می شود به عنوان حق شهروندی است اما در رابطه با شهریه طلاب شورای عالی حوزه با شدت تأکید دارد که یک ریال از بودجه های دولتی نباشد، آنچه که تأثیرگذار به شمار می رود شهریه طلاب است؛ استقلال حوزه به معنای این است که زیرمجموعه تشکیلات اداری هیچکس نباشد جز تشکیلاتی که خود حوزه دارد؛ جناب آقای اعرافی این مسائل را ذکر کردند و ان شاءالله در این عرصه موفق می شوند.
رسا ـ عده ای می گویند که عده ای از اساتید حوزه ولایت فقیه و نظام را قبول ندارند اما چون حوزوی هستند و درس و بحث دارند باید از آن ها استفاده شود، آیا این تفکر درست است یا حتماً مسأله نظام و ولایت فقیه باید لحاظ شود؟
بحث مهمی را مطرح کردید، ما در حوزه ولایت فقیه دو بحث داریم که نباید با هم مخلوط شود اما متأسفانه مخلوط شده است، یک بحث حوزه تئوریک و علمی است و بحث دیگر در حوزه اجرایی است، در حوزه علمی بحث ولایت فقیه از آغاز بحثی چالشی بوده است البته نه اصل ولایت فقیه بلکه بحث روی حوزه اختیارات ولایت فقیه و به اصطلاح ولایت مطلقه فقیه بوده است.
صاحب جواهر می گوید کسی که منکر اصل ولایت فقیه باشد «ما ذاق من طعم الفقه شیئا و ما فهم من لحن کلامهم امرا» نزاع بر اصل ولایت فقیه نبوده بلکه مربوط به حوزه اختیارات بوده است؛ اصل ولایت فقیه چالش نداشته بلکه مربوط به حوزه اختیارات بوده است، ما بزرگانی مثل ملا احمد نراقی را داریم که استاد شیخ انصاری بوده و از طرفداران ولایت مطلقه فقیه است.
جالب این است که حدود شش بار امام در کتاب البیع مسأله ولایت فقیه را با این ادبیات بیان می کند«وبالجمله فکل ما کان للنبی و الامام من جهت الولایة علی الناس فهو للفقیه من بعدهم» عین همین تعبیر را مرحوم نراقی در عوائد الایام دارد.
فقیهی دیگری همانند شیخ اعظم انصاری می گوید کمتر از اثبات این مطلب این است که انسان بخواهد خارهای درخت خاردار را بکند که دیگر دستی باقی نمی ماند، کمتر به این زحمت است چه برسد که بیشتر باشد یعنی نمی توانید اثبات کنید البته در مکاسب این را می گوید اما مرحوم شیخ انصاری در کتاب قضا و خمس گسترده تر مطرح کرده است.
در حوزه فقه نجف نظریه فراگیر مبانی مرحوم آقای خویی است، ایشان نیز در عرصه ولایت فقیه همینگونه ادله را نقد کردند اما نظر مرحوم آقای خویی در آخر عمرشان با سال های قبل از آن متفاوت بوده است و به نظر می رسد که در سال های آخر عمرشان نظر گسترده تری درباره ولایت فقیه داشتند.
ایشان شورای اداره نجف تعیین کردند که متأسفانه این انتفاضه را صدام شکست و برخورد بسیاری وقیحی با آیت الله العظمی خویی انجام دادند، امام در تحریر الوسیله می گویند که ولی فقیه حق اذن جهاد ابتدایی را ندارد بلکه مختص امام معصوم است اما آقای خویی در منهاج الصالحین چاپ 28 می گویند اگر ولایت فقیه را پذیرفته شود باید بپذیریم که ولی فقیه می تواند اذن جهاد ابتدایی را نیز بدهد البته با شرایطی که ایشان ذکر می کنند.
بنابراین در عرصه تئوریکی میدان باز است و افراد می توانند ادله را بپذیرند یا نپذیرند، اینجا خاطره ای می گویم، مرحوم آقای فلسفی شهد که فقیه برجسته و برادر آقای فلسفی خطیب بود در بحث مکاسب به بحث اولیا العقد و ولایت فقیه می رسند برخی از کسانی که می دانستند مبنای ایشان مبنای مرحوم آقای خویی است دست به کار شدند که ایشان بحث ولایت فقیه را مطرح نکند، از این رو به یکی از بزرگان گفتند و آن بزرگ به مرحوم آقای فلسفی گفت و ایشان نیز به برادر خود اعلام کرد و این درس مطرح نشد و به مسأله دیگری رفتند.
این موضوع به گوش مقام معظم رهبری رسید و به شدت ناراحت شدند و فرمودند این چه کاری است بگذارید مباحث علمی مطرح شود، به تعبیر بنده نمی توانیم به فقیه بگوییم شما کلیشه ای استنباط کن که امکان ندارد، نمی توان به فقیه گفت به گونه ای استنباط کن که من می خواهم.
مبنای رهبر معظم انقلاب هم این نیست که نقد در عرصه تئوریک مطرح نشود، مرگ بر ضد ولایت فقیه برای این عرصه نیست، در زمینه علمی یکی به این رسیده که ادله ولایت فقیه کافی است اما دیگری می گوید کافی نیست، عرصه دوم عرصه عملی است؛ آنچه انتظار می رود این است کسانی که از جهت علمی و مبنایی ادله ولایت فقیه را قبول ندارند حالا که نظام اسلامی تشکیل شده باید آن را تقویت کنند.
استاد بزرگوار ما مرحوم آیت الله العظمی شیخ جواد تبریزی در درس ادله ولایت فقیه را نقد کرد اما آخرش گفت اگر نظام اسلامی تشکیل شد همه باید آن را کمک و تقویت کنند، حق یک مجتهد است به هر جا رسید نظر دهد اما حق یک مجتهد نیست در جایی که اسلام حاکم شده گامی بردارند که اسلام تضعیف شود؛ بالاتفاق همه مراجع عظام تضعیف نظام را حرام می دانند؛ بنابراین اساتید محترمی که مبنای علمی آن ها چیز دیگری است در عرصه عمل باید همراهی کنند و خدا را شاکر باشند که در زیر سلطه اسلام عزیز قرار دارند نه زیر سلطه کفر و جریان لاییک.
رسا ـ ممنون از این که وقت شریفتان را در اختیار خبرگزاری رسا و مخاطبان قرار دادید اگر نکته پایانی یا توصیه ای دارید بفرمایید.
با توجه به آشنایی که از رسانه داریم معتقدم که رسانه بسیار مهم است و مسؤولیت زیادی در عرصه فکر سازی، اندیشه سازی و فرهنگی دارد، امیدواریم خبرگزاری رسا که بیش از 10 سال در عرصه رسانه وارد شده در جهت ترویج تفکر اسلام ناب محمدی که امام راحل عظیم الشأن و مقام معظم رهبری در پی ترویج آن هستند موفق باشد./1323/گ401/ج