فتنه شناسی لازمه انقلابی بودن است/ از انقلابی های بی بصیرت ضربه ها خوردیم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، شاه بیت فرمایشات رهبر معظم انقلاب در دیدارهایی که اخیرا با گروه ها و بخش های مختلف نظام داشتند، لزوم انقلابی ماندن بود؛ حوزه های علمیه به عنوان خاستگاه اصلی و مادر نظام اسلامی، نه تنها از این قاعده مستنثی نیستند بلکه در اولویت قرار دارند.
رهبر معظم انقلاب در دیداری که در آخرین روزهای سال گذشته با اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم داشتند، این خطر و هشدار را به صراحت متذکر شدند و تاکید کردند که حوزه علمیه قم باید انقلابی بماند.
خبرگزاری رسا در پی هشدار صریح رهبر معظم انقلاب نسبت به تضعیف تفکر و روحیه انقلابی در حوزه های علمیه، در گفت وگو با علما، بزرگان و نخبگان حوزه به بررسی این مساله پرداخته و الزامات، اقتضائات و موانع این امر را مورد بررسی و کنکاش قرار داده است.
تاکنون چند مصاحبه تفصیلی در این ارتباط با علمای برجسته، اعضای جامعه مدرسین و اساتید برجسته حوزه تقدیم مخاطبان گرامی خبرگزاری رسا شده است.
در همین راستا و در یک روز گرم تابستانی خدمت آیت الله محسن فقیهی از استادان درس خارج و اعضای جامعه مدرسین و اساتید حوزه علمیه قم در محل منزل شخصی ایشان در قم رسیدیم.
این استاد حوزه علمیه با بیان این که هرجایی که مقام معظم رهبری مطلبی را می فرمایند حوزه نباید بی تفاوت باشد، هشدار رهبر انقلاب نسبت به تضعیف حرکت و روحیه انقلابی در حوزه های علمیه را زنگ خطری جدی ارزیابی کرد.
آیت الله فقیهی بر این عقیده است اساتید، علما و مراجع باید بعد انقلابی حوزه را به این معنا که مباحثی همانند ولایت فقیه، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر که در اسلام جنبه انقلابی دارد را بیشتر تدریس کنند.
مشروح گفت وگوی سرویس سیاسی خبرگزاری رسا با آیت الله فقیهی تقدیم خوانندگان عزیز و محترم می شود.
رسا ـ رهبر معظم انقلاب در آخرین روزهای سال گذشته در دیداری که با اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم داشتند مطالب مهمی را درباره حوزه های علمیه بیان کردند، حضرت آقا نسبت به تضعیف تفکر و روحیه انقلابی در حوزه هشدار دادند، به نظر حضرتعالی چرا رهبر انقلاب موضوع حوزه انقلابی را مطرح کردند آیا حوزه کنونی انقلابی نیست یا این هشدار تأکیدی برای تقویت تفکر انقلابی است؟
بسم الله الرحمن الرحیم، مسأله انقلاب اسلامی از حوزه علمیه شروع شد به نحوی که حرکت انقلابی از سوی حضرت امام و شاگردان مرحوم امام که تحت تربیت ایشان بودند، این گروه همانگونه که انقلاب را از اسلام و امام فراگرفته بودند این روحیه انقلابی را گسترش دادند.
اول در جمعیت بسیار محدودی که مرحوم امام در مسجد سلماسی تدریس می کردند و شاگردان محدودی داشتند، مراجع فعلی و برخی از اعضای جامعه مدرسین از شاگردان حضرت امام در مسجد سلماسی بودند؛ کم کم شاگردان درس امام راحل زیاد و تدریس ایشان به مسجد اعظم منتقل شد.
پس از فوت آیت الله العظمی بروجردی حضرت امام جزو بهترین اساتید درس خارج فقه و اصول بودند، کسانی که دور امام بودند و شاگرد خاص ایشان به شمار می رفتند روحیه و افکار بنیانگذار انقلاب در آن ها تأثیرگذار بود، حرکت حضرت امام از ابتدا حرکتی خاص بود و امتیازاتی داشتند.
مرحوم امام وقتی پس از تدریس از درس آمدند شاگردان امام دنبال ایشان بودند که حضرت امام بر خلاف دیگران وقتی از قبر آیت الله بروجردی گذشتند و وارد خیابان شدند از شاگردان خداحافظی کردند و عبا را به سر کشیدند و تنها در کوچه رفتند، یعنی ایشان از شهرت و از این که به عنوان یک مرجع تلقی شوند ابا داشتند و دنبال مرجعیت نبودند.
حتی هرچه شاگردان حضرت امام اصرار کردند که ایشان رساله بدهند اما پس از فوت آیت الله رساله ندادند، مدت ها گذشت تا ایشان راضی به دادن رساله شوند، سبک زندگی مرحوم امام به گونه ای بود که از ابتدا مسأله انقلابی بودن و اخلاص ایشان مورد عنایت طلاب و فضلای حوزه قرار گرفت.
مردم احساس کردند که ایشان از خلوص و اخلاصی برخوردار است که شاید در دیگران کمتر یافت می شد، احساس می شد که ایشان بسیار به خداوند نزدیک بوده و دنبال تظاهر نیست، این حرکت مرحوم امام در شاگردان ایشان نیز تأثیر گذار بود و آن ها نیز روحیه انقلابی داشتند به گونه ای که دنبال حقیقت بودند و با باطل مبارزه می کردند.
در بحث حکومت حضرت امام سخنرانی کردند و بیانیه دادند البته با مراجع مشورت می کردند و همراهی داشتند، امام راحل آن زمان نظریه شجاعانه ای داشت و سایرین بیشتر به دولت حمله می کردند اما امام می فرمود شاه همه کاره بوده و دولت هیچ کاره است؛ روحیه انقلابی که در حضرت امام بود در شاگردان ایشان نیز ظهور و بروز پیدا کرد.
شاگردان از راه استاد خود تبعیت کرده و در راه امام فداکاری کردند، این شاگردان اعلمیت و مرجعیت امام را نوشتند و امضا کردند، آن زمان حضرت امام یک استاد قوی با شاگردان بسیار بودند اما مرجع نبوده و رساله نداشتند.
انقلابی گری که در شاگردان امام وجود داشت در دیگران نبود یا در درجه کمتری قرار داشت، این شاگردان سبب شدند که حضرت امام اوج گرفت و همین ها سبب شدند که انقلاب اسلامی کم کم به پیروزی رسید؛ البته زمانی انقلاب به پیروزی رسید که همه مراجع و مردم پای کار آمدند، انقلابی بودن حوزه از این جا شروع شد که شاگردان امام در کنار ایشان روحیه انقلابی را گسترش دادند تا به تمام مملکت سرایت کند.
این روحیه انقلابی دارای چنین آثار با برکتی بود که اسلام، شیعه و ایران را زنده کرد و ارزشی برای ایران در تمام دنیا پیدا شد، این ها به دلیل روحیه انقلابی بود که از طلاب آغاز و در جامعه فراگیر شد، این روحیه انقلابی ادامه پیدا کند که مقام معظم رهبری به درستی فرمودند که حوزه علمیه باید انقلابی بماند یعنی انقلابی هست و باید سعی کنیم که انقلابی بماند.
انقلابی بماند یعنی در هرجایی که مقام معظم رهبری مطلب را می فرمایند حوزه بی تفاوت نباشد، فرمایشی را رهبری فرمودند که زنگ خطری است، ایشان مسلط بر تمام اخبار، اوضاع مملکت، داخل و خارج هستند و بر تمام جریانات مستحضر است؛ وقتی که رهبر معظم انقلاب جمله ای را می فرمایند روی حساب و کتاب است و بر اساس برنامه ای خاص مطلبی را تذکر می دهند.
نباید گفت رهبر معظم انقلاب فرمایشی داشتند و تمام شد بلکه باید بررسی کرد محتوای فرمایش چیست و چه لوازم و شرایطی دارد تا به سرانجام برسد، این تفکر یکی از مهم ترین شاخصه های انقلاب است؛ باید بدانیم انقلابی بودن حوزه به چه معنا است.
در حال حاضر شرایط مقداری راحت است، آن زمان ها نمی دانستیم چه باید بکنیم و گاهی متوجه نبودیم که چه باید انجام دهیم، گاهی منافقان که از آن ها به عنوان مجاهدین یاد می شد کارهایی می کردند که مناسب نبود، کارهای انقلابی انواعی داشت که بانک ها، سینماها و جاهای دیگر آتش زده می شد که مورد رضایت علما نبود.
انقلابی باید اصول، شرایط و لوازم انقلاب را حفظ کند؛ آن زمان تلفن همراه نبود بلکه طلبه ها به وسیله اعلامیه فرمایشات حضرت امام را پخش می کردند و بسیاری از آن ها نیز گرفتار می شدند و به زندان می رفتند، اکنون مشکلات سابق وجود ندارد و شرایط راحت تر شده است؛ باید توجه داشته باشیم که مقام معظم رهبری فرمایشی که دارند باید مورد توجه قرار گیرد و ساز وکارهای آن باید توضیح داده شود.
به عنوان مثال باید بررسی شود که چه شرایطی برای انقلابی ماندن لازم است یا اساتید چه درس هایی را تدریس کنند تا ما آن شرایط را فراهم کنیم، گاهی انقلابی درست می کنیم که انقلابی ظاهری است یعنی از باطن و درون انقلابی نشده اما به دلیل جو عمومی این گونه شده است، الان انقلابی شدن خیلی راحت است و زندان و تبعید ندارد بلکه افتخار به شمار می رود.
انقلابی که اکنون باید در حوزه درست کنیم انقلابی ظاهری نیست بلکه باید انقلابی واقعی باشد یعنی اعتقاد شخص به انقلاب باید قوی شود؛ به عنوان مثال بحث ولایت فقیه از منظر آیات و روایات و ادله عقلیه مورد بحث واقع شود تا اعتقاد عمیقی برای طلاب نسبت به ولایت فقیه پیدا شود، انقلابی کسی است که دروغ نگوید، غیبت نکند، تهمت نزند و اهانت نکند و با ادب باشد.
انقلابی باید از محرمات دوری کند و به واجبات الهی اهتمام داشته و اهل ایثار، فداکاری و جهاد باشد، اضافه بر انجام واجبات و ترک محرمات انقلابی باید در جهادها، ایثارگری ها و تظاهرات شرکت کند، انقلابی هرجایی که لازم باشد پای انقلاب می ایستد و حقایق را بیان می کند؛ یک انقلابی، شجاع است و امر به معروف و نهی از منکر کرده و لوازم انقلاب را حفظ می کند.
یکی از مشکلاتی که داریم که باید این مشکل حل شود این است که انقلابی های واقعی را باید از انقلابی های ظاهری جدا کرد، الان اصلا مشکل نیست کسانی ادعای انقلابی کنند، خیلی بیشتر از انقلابی های واقعی شعار دهند و در مراسمات شرکت کنند.
ما باید شاخصه های انقلاب را در انقلابی بودن افراد ملاک قرار دهیم تا انقلابی واقعی را تشخیص دهیم، هرکس که ادعای انقلابی گری کند یا در ظاهر کار انقلابی انجام دهد ملاک نیست، برای این که حوزه انقلابی بماند باید عمیقا وارد انقلاب شود و اعتقاد به انقلاب پیدا کند نه این که منحصر در ظواهر انقلاب شود.
شرکت در مجالس انقلابی لازم است و باید شرکت کرد اما این دلیل بر انقلابی بودن نیست که چون شرکت کرده انقلابی به شمار می رود و کسی که شرکت نکرده انقلابی نیست، نباید فریب ظاهر رو بخوریم؛ باید کاری کنیم که استاد و شاگرد از جان و دل انقلابی باشند نه این که به خاطر منافع تظاهر به انقلابی گری کنند.
شورای نگهبان در خیلی از جاها دقت می کند، این دقت ها برای این است که بسیاری ظواهر انقلابی دارند اما ممکن است در باطن این گونه نباشند، انقلاب دو بعد درونی و ظاهری دارد؛ ابتدا باید بعد درونی در انسان ایجاد شود و اعتقاد درونی به انقلاب پیدا کند سپس باید ظاهر انقلاب نیز حفظ شده و اگر مجالس انقلاب تشکیل می شود شرکت کنیم و سخنرانی و مصاحبه انقلابی داشته باشیم.
انقلابی بودن درونی و باطنی دوام دارد و بر جامعه اثرگذار است که اگر استادی این چنین باشد می تواند بر شاگردان خود اثرگذار بوده و حوزه را تغییر دهد، اما اگر انقلابی بودن فقط به عنوان شعار باشد و انسان به دلیل جوی که وجود دارد سخنرانی یا مصاحبه کند و به دلیل رودربایستی در مجلسی شرکت کند فایده ای ندارد؛ ظواهر انقلابی در حوزه جوابگو نیست بلکه باید از درون انقلاب را تقویت کنیم.
الان یک دنیای مجازی پیدا شده و هر روز در حال ایجاد فتنه و نابود کردن اعتقادات جوانان جامعه هستند و حتی در حوزه هم رسوخ می کند، این فضای مجازی بلایی برای انقلاب، اسلام و خیرات شده است اما اگر خوب عمل کرده و بتوانیم مقابله کنیم می توان بهترین استفاده را از فضای مجازی برد؛ این متوقف بر این است که علما، فضلا و مدرسین ابتدا انقلابی درونی باشند و سپس بعد ظاهری آن را اظهار کنند.
اما اگر فقط به ظاهر متمسک شویم و تنها آن را ببینیم پس از مدتی حوزه علمیه از انقلاب تهی می شود یعنی اگر منافعی باشند سراغ انقلاب و اگر جو عوض شود سراغ جریانی دیگر می روند، از این رو انقلابی ماندن حوزه متوقف بر علمی شدن انقلاب است؛ انقلاب باید در جان حوزه و طلاب عمق پیدا کند.
اساتید، علما و مراجع باید بعد انقلابی حوزه را به این معنا که مباحثی همانند ولایت فقیه، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر که در اسلام جنبه انقلابی دارد را بیشتر تدریس کنند، انقلابی یعنی این که خود شخص در باطن اسلام حقیقی را پذیرفته و در ظاهر نیز آن را اظهار می کند؛ این شخص دغدغه دارد که جامعه را به سمت انقلاب راهنمایی کند.
رسا ـ متأسفانه فضایی در کشور وجود دارد که پس از مطالبات رهبر معظم انقلاب شعارزدگی مشاهده و صرفا محدود در حرف و برگزاری همایش ها می شود اما اقدامی دیده نمی شود، این فضا کم و بیش در حوزه نیز دیده می شود؛ نهادهای عالی حوزوی همانند جامعه مدرسین و شورای عالی حوزه های علمیه چه برنامه ای باید داشته باشند تا مطالبات حضرت آقا عملا محقق شود؟
برای پیاده شدن این فرمایش مقام معظم رهبری راهکارهایی باید در نظر گرفته شود، دو راهکار وجود دارد یکی از بالا به پایین و دیگری از پایین به بالا است، از بالا به پایین یعنی انقلابی گری و انقلابی بودن از اساتید به شاگردان منتقل شود که اساتید انقلابی باشند تا در شاگردان تأثیر بگذارند و حوزه انقلابی شود؛ مرحوم امام و شاگردانشان این حرکت را انجام دادند.
حرکت دیگری نیز وجود دارد که حرکت پایین به بالا است البته منافاتی ندارد که هر دو با هم انجام شود، این حرکت یعنی طلبه انقلابی با اساتیدی که می بینند مقداری بی تفاوت هستند با آن ها با احترام و محبت صحبت کنند و بگویند فلان مسأله را از نظر علمی بحث کنید یا ما از شما می خواهیم این درس مثلا کتاب قضا و ولایت فقیه را برای ما بگویید.
انقلاب همان اسلام است و فرقی نمی کند، تمام ائمه ما شهید شدند چون در بعد انقلابی حرکت می کردند و کار آن ها فقط نماز و روزه نبود، کسی با نماز و روزه این اندازه دشمنی ندارد بلکه با بعد انقلابی دشمنی می شد که حکومت ها نمی توانستند تحمل کنند؛ اگر ائمه فقط نماز و روزه می خواندند و اهل دعا و گریه بودند کسی کاری به آن ها نداشت، بعد انقلابی اسلامی است که سبب شده تا ائمه طاهرین(ع) شهید شوند.
الان هم طلاب باید با کمال احترام با اساتید صحبت کنند، حوزه و طلاب باید ادله را بررسی و بحث کنند تا انقلاب از نظر علمی جا بیفتد نه این که جو و ظاهر باشد، ممکن است جو عوض شود انسان انقلابی باید تا هر اتفاقی که افتاد بتواند استوار بایستد؛ اگر انسان اعتقاد نداشته باشند با عوض شدن جریان تغییر پیدا می کند.
باید به گونه ای افراد معتقد و علمی بار بیایند که واقعا انقلابی اسلامی باشند، امربه معروف باید واقعا بحث شود که شرایط و لوازم آن چیست، اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه پیاده شود بسیاری از مشکلات حل شده و جلوی فساد و فحشا گرفته می شود؛ در برخی بانک ها و ادارت فساد پیدا می شود چون وقتی افراد خلاف کسی را می بینند سکوت می کنند.
اگر می خواهیم امر به معروف در جامعه پیدا شود ابتدا باید آن را علمی و عمیق کرده تا همه به آن معتقد شده و در جامعه پیاده شود، حرکت های بالا به پایین و از پایین به بالا باید شروع شود یعنی هم اساتید انقلابی طلاب را انقلابی بار بیاورند و هم طلبه ها از اساتید بخواهند و به استاد خود خط بدهند؛ اگر هر دوی این حرکات هماهنگ باشد بسیار پیشرفت حاصل می شود، مباحث انقلابی باید از نظر علمی نیز جا بیفتد.
مهم ترین ویژگی یک انقلابی شجاعت است به عنوان مثال کسی که می خواهد امر به معروف کند باید شجاع باشد، کسی که ملاحظه کار است از کنار منکر رد می شود و اهل تساهل و تسامح است، افرادی که منکر را می بینند اعتنا نمی کنند شجاعت لازم را ندارند.
ممکن است که به فردی اهانتی شود که به خاطر اسلام باید آن را نادیده بگیرد، انسان اگر در بیان حق شجاعت داشته باشد انقلابی می شود اما اگر اهل تساهل و بی اعتنایی بود فایده ای ندارد، اگر همه اهل امر به معروف و نهی از منکر باشند معروف انجام شده و منکر ترک می شود؛ اگر همه با زبانی نرم به یک خانم بدحجاب تذکر دهند بی حجابی از بین می رود اما اگر همه بخندند و تماشاگر باشند آن شخص جری شده و کار خود را ادامه می دهد، این شجاعت باید همگانی شود تا همه امر به معروف را انجام دهند.
اگر یک نفر امر به معروف کند عده ای با او برخورد می کنند و آن شخص در جامعه حامی پیدا نمی کند و تمام خیابان ها را افرادی اشغال می کنند که امر به معروف و نهی از منکر انجام نمی دهند؛ در جاهایی گاهی انسان مظاهر فساد را می بیند چون افرادی که در آنجا حضور پیدا می کنند بی تفاوت هستند و برخورد نمی کنند.
باید به افراد بی حجاب گفته شود وقتی از مزیت های جمهوری اسلامی استفاده می کنند باید قوانین آن را نیز محترم شمرده و به آن ملتزم باشند، یکی از لوازم انقلابی بودن شجاعت داشتن است و شجاعت یعنی حق را بیان کنیم ولو این که به ضرر ما تمام شود.
باید به مردم آموزش داد تا حق گویی و بیان حقیقت همگانی شود، شاخصه دیگر انقلابی مبارزه با ظلم است، گاهی انسان می بیند کسی ظلم می کند و دیگری مظلوم واقع شده است اما به راحتی از کنار آن رد می شود اما عده ای دیگر از مظلوم حمایت کرده و جلوی ظلم را می گیرد؛ ممکن است مبارزه با ظلم در خانواده، محله، اداره باشد که شخص انقلابی هر جایی ظلم می بیند باید با آن مبارزه کند.
مبارزه با ظلم هزینه دارد و ممکن است انسان متضرر شود و مشکل پیدا کند اما وظیفه انسان مبارزه با ظلم است، اگر همه با ظلم مبارزه کنند می توانند جلوی آن و فساد را بگیرند، با بیان و رفتار باید مردم را برای مبارزه با ظلم و خلاف شرع ها آماده کنیم، اگر در حرکت هماهنگی با ظلم فساد و فحشا مبارزه شود فایده ای بیشتری دارد.
یک انقلابی فعال است و نسبت به اطراف و انجام ظلم ها و فحشاها بی تفاوت نیست، در انجام دادن این کار نیز جهات شرعی باید رعایت شود یعنی انقلابی به کسی اهانت نمی کند و با کمال احترام و محبت تذکرات خود را بیان می کند و با منکرات مبارزه می کند.
یک انقلابی هیچ گاه با ظالم هماهنگ نمی شود و همواره در مقابل ظلم و ظالم قرار دارد، یکی از شاخصه های انقلابی بودن مبارزه با استکبار است.
در حال حاضر آمریکا مظهر استکبار شده است اما در زمان امام راحل شعار نه شرقی و نه غربی مطرح بود و شوروی نیز مظهر استکبار به شمار می رفت، استکبار ممکن است در هر زمانی به گونه ای باشد؛ استکبار همان ظلم و زورگویی است یعنی عده ای بخواهند با زور و تکبر حرف خود را بدون دلیل و منطق به کرسی بنشانند.
حرف برخی کشورها منطقی نیست اما به دلیل زور و پول می گویند باید دیگران گوش دهند که این استکبار است، اگر اکنون با آمریکا مقابله می کنیم و مقام معظم رهبری این قدر درباره نقشه های آمریکا سخن می گویند برای این است که آمریکا توقع دارد به دلیل قدرت و پولی که در اختیار دارد همه تابعش شوند و ادعا می کند که من قدرت اصلی هستم، آمریکا می گوید باید حرف من را گوش کنید ولو غیر منطقی باشد.
وقتی حرف غیر منطقی است به چه دلیل باید آن را گوش دهیم، مبارزه با استکبار مبارزه با ظلم و حرف های غیر منطقی است، اگر قدرتی باشد و حرف منطقی بزند اشکالی ندارد که بپذیریم اما حرفی که منطقه نبوده و استدلالش درست نیست نباید به دلیل زور و پول پذیرفته شود؛ در زمان حاضر ما آمریکا و اسرائیل را مظهر استکبار می دانیم و به همین دلیل با آن ها مقابله می کنیم.
اگر زمانی عوض شدند و استکبار خود را کنار گذاشته و حرف حق زدند ما دشمنی نداریم، آیه ای نازل نشده که همیشه با آمریکا دشمن باشیم فقط چون مستکبر هستند و به ناحق سخن گفته و حرف بی منطق می زنند ما با آن ها مشکل داریم، اگر انگلیس یا عربستان و کشورهای دیگر این کار را انجام دهند استکبار می شوند.
شاخصه دیگر انقلابی بودن بصیرت است که مقام معظم رهبری نسبت به آن تأکید دارند، ممکن است عده ای آدم متدینی باشند و نماز و دعایشان اول وقت باشد اما از سیاست بی خبر هستند و دنبال آشنایی با مواضع و جریانات نیستند، از اوضاع خبر نداشته و بصیرت ندارند.
گاهی اشتباهات عمدی نیست بلکه به دلیل قصور انسان است که حوصله ندارد از جریانات خبر دار شود و همه رو خوب می داند . حالتی بی بصیرتی بر او عارض می شود، انقلابی باید اهل بصیرت بوده و از جناح ها، مواضع افراد و جریان ها باید اطلاع داشته باشد؛ انسان برای انواع انتخابات باید بصیرت داشته باشد و بداند که چه کسی را انتخاب کند.
اگر رییس جمهور نالایق باشد و از نظری فکری انسانی درست به شمار نرود بسیار به ضرر انقلاب تمام می شود، از این رو بصیرت از لوازم و شاخصه های انقلاب است؛ الان بصیرت آن قدرها هم مشکل نیست چون مقام معظم رهبری با سخنرانی ها و تبیین ها و تفسیرهایشان راه را برای مردم و جامعه روشن می کنند، راه و مواضع رهبری برای مردم روشن است.
ممکن است در زمانی بصیرت خیلی مهم باشد یعنی به اندازه ای فضا آلوده می شود که نمی توان حق را از باطل تشخیص داد، بصیرت یکی از چیزهایی است که بسیار مهم بوده و باید مورد توجه باشد، بصیرت یعنی تکلیف خود را تشخیص دهد؛ تکلیف انسان در هر زمانی تفاوت دارد؛ زمانی باید سکوت کند، زمانی باید فریاد بزند و زمانی دیگر باید مقابله کند.
زمانی مقام معظم رهبری از دولت حمایت می کنند حال اگر فسادی از دولت دیده شد چگونه باید برخورد کرد خب راه هایی وجود دارد و راه انتقاد باز است اما بی احترامی نباید بکنیم چون دولت جمهوری اسلامی بوده و مورد تأیید مقام معظم رهبری است؛ انتقاد باید با احترام و عزت و توأم با بیان حقیقت باشد.
یکی از مشکلات این است که گاهی بصیرت نداریم و فکر می کنیم که باید حرکتی تند یا کند انجام دهیم، افراط و تفریط از جایی اتفاق می افتد که ما تکلیف را تشخیص نمی دهیم، بی بصیرتی این است که راه را به درستی تشخیص ندهیم، اگر فسادی مشاهده می شود ابتدا باید اتمام حجت شود اما اگر به فساد ادامه داد پس از آن نمی شود به صورت محرمانه برخورد کرد.
ابتدا باید با زبان لین و محبت برخورد کرد و قدم های بعدی را آرام آرام برداشت، لازمه بصیرت شناخت تکلیف است؛ یکی از چیزهایی که بصیرت بر آن مبتنی است شناخت پیشوا است، شاید کسی در ذهنش انقلابی باشد و بخواهد سر و کله کسی را بشکند آیا این کار درستی است، خیلی اوقات انسان خودش تصور می کند که کارش درست است در حالی که این گونه نیست.
انسان باید توجه داشته باشد که پیشوا و رهبری دارد و ببیند که او چه دستوری می دهد و آیا کارهایی که به فکر خود انجام می دهد درست است یا خیر، حال اگر انسان این کار را کرد و سفارت عربستان را گرفتم و عربستان نیز واقعا بسیار بد عمل کرده آیا این کار مورد رضایت رهبر است؛ معنای بصیرت این است که تکلیف را تشخیص داده و از دستورات پیشوا پیروی کنیم.
ما پیشوایی داریم و باید نظر ایشان را مد نظر قرار دهیم، نظر خود انسان حجت نیست و ممکن است اشتباه کند و کار نادرستی انجام دهد، در انجام کارها باید ببینیم که امام زمان(عج) و مقام معظم رهبری راضی هستند یا خیر، بصیرت یعنی در کارها و قدم هایی می خواهیم برداریم ببینیم آیا مقام معظم رهبری که اکنون پیشوای ما هستند راضی هستند و تکلیف انسان هست یا خیر.
یکی از خصوصیات بصیرت این است که انسان راه را تشخیص دهد، ممکن است پیشوای انسان به مقابله ای راضی باشد اما نه از طریقی که عده ای با فکر خود انجام می دهند، انسان باید راه درست را تشخیص دهد و بداند که برخورد انواعی دارد، انسان بصیر کسی است که می داند با مسائل چگونه برخورد کند نه کسی با برخورد نادرست خود آبروی انقلابی ها را نیز ببرد؛ قصد عده ای انجام کاری به نفع اسلام و انقلاب است اما چون بصیرت ندارند کاری می کنند که به ضرر انقلاب و اسلام می شود.
ما گاهی از انقلابی های بی بصیرت ضربه می خوریم چون آن ها راه را به درستی تشخیص ندادند، از دیگر شاخصه های بصیرت است که دشمن را بشناسیم؛ دشمن شناسی مسأله ای بسیار مهم است؛ گاهی فکر می کنیم که شخص بی حجاب دشمن است در حالی که این که نیست و فرهنگ آن شخص نادرست بوده است اما در زمان شنیدن اسم حضرت ابوالفضل و حضرت زهرا(س) همانند باران اشک می ریزد ولی باید از او بخواهیم که حجابش را رعایت کند.
گاهی می گوییم چون فردی به فلان شخص رأی داد دشمن است، باید با دشمن را شناخت و با آن مبارزه کرد؛ همچنین باید دوستان خود را بیشتر کنیم، مقام معظم رهبری نیز فرمودند باید جذب حداکثری و دفع حداقلی باشد، بسیاری از مردم همفکر ما نیستند اما دوستان ما به شمار می روند چون مسلمان و متدین و به نظام و رهبری معتقد هستند.
دشمن شناسی یکی از لوازم بصیرت است، حتی در خانه برخورد با هر کدام از فرزندان برای حرکت در مسیر اسلام نسخه ای جدا دارد، انسان امروز به راحتی نمی تواند فرزند خود را تربیت کند؛ اگر انسان بصیرت داشته باشد می تواند با آن ها کنار بیاید در جامعه نیز همین گونه است، اگر کسی افکارش عوض می شود دشمن نبوده بلکه فرزندان ما به شمار می روند و نباید با آن ها مبارزه کرد بلکه باید به آن ها محبت شود تا آن ها را جذب اسلام و انقلاب کنیم.
شاخصه دیگر دوست شناسی است، اگر کسی انتقادی به ما کرد نباید بگوییم دشمن است بلکه باید از او تشکر کرد، اگر دولت، مسؤولان و مردم برای انتقادات تشکر کنند اوضاع تغییر پیدا می کند چون بهترین محبت انتقاد است، گاهی ممکن است انتقادات درست یا نادرست باشد اما انتقاد کردن علامت دوستی به شمار می رود نه این که دشمنی باشد.
الان هرکس انتقاد می کند عده ای می گویند برخورد سیاسی و دشمنی است که نباید چنین حالتی وجود داشته باشد، ممکن است انتقادات سیاسی باشد اما ما باید حالتی را ایجاد کنیم که انتقاد کردن نشانه دوستی باشد؛ کسی که انتقاد می کند دوست است وگرنه اجازه می دهد که انسان در فساد غوطه ور شود.
انسان باید دوستان خود را بشناسد، متأسفانه هرکس دست ما را ببوسد و احترام کند می گوییم که دوست ما است اما اگر تذکری دوستانه بدهد بدمان می آید، البته ابتدا انتقاد باید به صورت محرمانه و مخفیانه باشد و اگر گوش نداد مراحل بعدی پیگیری شود اما انتقاد کننده را باید دوست خود بدانیم.
دوست کسی است که به انسان بصیرت می دهد و اشکالاتش را بیان می کند، یکی دیگر از شاخصه های بصیرت زمان شناسی است، انسان باید موقعیت ها و زمان را تشخیص دهد؛ ممکن است یک کاری خوب باشد اما زمانش مربوط به حال حاضر نیست؛ امام راحل می فرمودند زمان و مکان در اجتهاد تأثیر دارد، گاهی مصالح و مفاسد با زمان تغییر پیدا می کند.
یکی از مسائل مهم بصیرت شناخت فتنه است، شناخت فتنه یعنی بدانیم چه افرادی عمدا دنبال این هستند که خلاف را گسترش دهند و تبلیغ فساد و فحشا کنند، گاهی فتنه در سیاست، اقتصادی، اجتماع و گسترش فاسد ها است و انواع فتنه ها وجود دارد؛ گاهی عده ای از سر ناآگاهی و شهوت خلافی انجام می دهند اما دنبال فتنه نیستند، فتنه مسأله ای است که گروه یا افرادی اغراض و اهدافی دارند و می خواهند کسانی را جمع کرده و ایجاد فتنه کنند تا به انقلاب از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به انقلاب ضربه بزند.
یکی از شاخصه های فرد انقلابی تشخیص فتنه محسوب می شود حال ممکن است خارج کمک کند که مقام معظم رهبری مسأله نفوذ را مطرح کردند یا از داخل است در هر صورت می خواهند فتنه کنند و مسأله شخصی نیست بلکه می خواهد با ایجاد جریانی اقتصاد و اجتماع را نابود کند؛ انسان ها با بصیرت پیگیری می کنند تا فتنه را تشخیص دهند.
مسأله بعدی شناخت فتنه گران است، انسان باید بشناسد که اعضای اصلی فتنه چه کسانی هستند؛ بچه ها را باید رها کرد چون توجه ندارند دنباله رو چه کسانی هستند، برای شناخت اعضای اصلی فتنه گران بصیرت نیاز است، اگر انسان بصیرت نداشته باشد انسان به جای برخورد با حلقه اصلی با بچه ها و فریب خوردگان برخورد می کند؛ باید با علت جنگید نه با معلول چون افراد تابع فتنه گر نبوده و به مقاصدی دیگر همچون هدف مالی آن ها را همراهی می کنند.
یکی از خصایص بصیرت این است که انسان حق را از باطل تشخیص دهد، در جامعه جریان های گوناگون وجود دارد و حرف های زیادی زده می شود و هرکسی نیز صورت حق به جانب دارد و با ظاهری زیبا سخنان خود را مطرح می کنند اما انسان باید حق را از باطل تشخیص دهد.
تا زمانی که مقام معظم رهبری بحمدالله حضور دارند به مردم بصیرت می دهند و راهنمایی می کنند اما ممکن است زمانی باشد که واقعا امر مشتبه شده و انسان نتواند حق را از باطل تشخیص دهد، یکی از شاخصه های بصیرت این است که خدعه ها و نقشه های دشمن را بشناسیم و بدانیم دشمن چه نقشه هایی برای ما کشیده است.
در بسیاری از مسائل دشمن برنامه ریزی و خدعه می کند اما چرا ما نباید در کارها برنامه ریزی داشته باشیم، انسان بصیر کسی است که نمی نشیند پس از وقوع اتفاق ها برای رفع و رجوعش فکر کند، عده ای این گونه هستند که می خورند و می خوابند اگر اتفاقی افتاد کاری انجام می دهند اما آینده نگری برای شخص بصیر لازم است.
رسا ـ در فرمایشات خود به شاخصه های بصیرت از جمله حمایت از مظلوم و فتنه شناسی اشاره داشتید، فتنه 88 همانگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند ظلمی بزرگ در حق نظام و حتی به حوزه ها علمیه به عنوان خاستگاه نظام بود، به نظر حضرتعالی چه می شود که برخی جریان های داخل حوزه در گوشه و کنار به جای دفاع از انقلاب سکوت می کنند یا بیانیه ها و نامه های شائبه برانگیز صادر می کنند، این مسأله نشان از ضعف بصیرت است یا برنامه ریزی هدفمند دشمن در حوزه های علمیه؟
این مسأله ممکن است چند عامل داشته باشد، قاطبه علما و فضلا انقلابی هستند، منتهی شاید در روش تشخیص دیگری بدهند و البته در برنامه ها و مراسم ها نیز باید به ظرائف و اقتضائات خاص حوزه توجه کرد.
به هیچ وجه نباید گفته شود اساتید ضد انقلاب هستند بلکه انقلابی به شمار می روند و دوست دار رهبری هستند؛ منتهی برخی مسائل و ملاحظات وجود دارد که باید در درون حوزه به آنها توجه کرد؛ یکی از این امور انتخاب سخنران برای اجتماعاتی است که در جهت حمایت از انقلاب برگزار می شود.
گاهی اوقات سخنرانی برای یک مراسم انتخاب شده که جذب لازم را ندارد، در جریانات هم همین گونه است گاهی می خواهیم با فتنه گران مبارزه کنیم اما افراد بسیاری را به آن ها ضمیمه می کنیم و می گوییم هرکس سکوت کرد فتنه گر است، گاهی کار ما که یک هدف عالی است را تند می کنیم وقتی کار افراطی شد عده ای از زیر کار در می روند و مقابله می کنند که برنامه ها را قبول ندارند چون افراطی شده است.
باید با منطق بگوییم که فتنه ای به فلان دلایل وجود پیدا کرده است، کسانی که دنبال جناح بازی هستند به فتنه گران اضافه می کنند و طرفداران انقلاب کم می شوند، همه جریان و فتنه 88 را محکوم کردند اما چقدر و چگونه محکوم کردند متفاوت بود، برخی بسیار شدید و برخی کمتر محکوم کردند؛ با فتنه گران اصلی باید مقابله و برخورد تند و محکم صورت گیرد اما نباید افراط و تفریط کرد.
انسان در هر جریانی افراط و تفریط کند طرفدارانش کم می شوند، اگر معتدل عمل شود طرفداران زیاد شده و اثر بیشتری پیدا کرده و همه حمایت می کنند چون حرف حق است، اگر به افراد تهمت زده شده، جناح بازی صورت گیرد و به بزرگان اهانت شود سبب می شود از هدفی که داریم باز بمانیم، متأسفانه به دلیل اغراض سیاسی این افراط و تفریط ها صورت می گیرد.
این افراط و تفریط ها سبب می شود که برخی می گویند اگر از حق و حقیقت طرفداری کنیم افراد دیگر سوء استفاده می کنند، اصل جریان درست است که باید مبارزه کرد اما جناح ها بهره برداری سیاسی می کنند که با آن موافق نیستند، ممکن است گاهی افراد بصیرت و شجاعت لازم را برای برخورد با فتنه گران نداشته باشند گاهی نیز برخی کارها سبب می شود که آن ها کنار بکشند.
رسا ـ یکی از گلایه های اساتید حوزه این است که در تصمیم گیری به آن ها بها داده نمی شود، حضرتعالی به عنوان استاد حوزه و عضو جامعه مدرسین بفرمایید این مسأله چه اندازه صحت دارد؟ آیا واقعا به اساتید بها داده نمی شود؟
این مسأله تا حدودی درست است، هرکدام از اساتید برای خود فکر دارند؛ الان در کنار جامعه مدرسین مجمعی است که در حال فعالیت هستند البته این کار باید خیلی قبل ها صورت می گرفت، در آن جان نباید با تنگ نظری برخورد کرد و اساتید با سلیقه های گوناگون باید دعوت شود نه این که فقط یک جناح را دعوت کنند؛ گاهی می خواهیم کاری کنیم دنبال گروهی خاص می رویم و آن ها را در رأس قرار می دهیم و تقویت می کنیم، اساتید معتقد به نظام و رهبری و انقلابی که فکر و سلیقه آن ها کمی متفاوت است نیز باید پذیرفته شوند.
هنوز فرهنگ انتقاد را یاد نگرفتیم که اگر کسی انتقاد کرد دست او را ببوسیم و تحمل داشته باشیم، متأسفانه افراد بدشان می آید که کسی انتقاد کند؛ باید از سلیقه های گوناگون دعوت شده و سخنان آن ها نیز شنیده شود تا از افکار همه استفاده کنیم، بی اعتنایی به سلیقه های گوناگون و برخورد کردن ها ضرر دارد؛ اگر کسی متدین است و سلیقه اش تفاوت دارد باید از فکرش استفاده شود.
رسا ـ یکی از مسائلی که دشمنان و رسانه های بیگانه در پی آن هستند ایجاد دو قطبی در جامعه است که همین فضا را به شکلی در حوزه نیز دنبال می کنند، القای مباحثی همچون آخوند حکومتی و حکومت آخوندی با چه اهدافی صورت می گیرد؟
مسلماً دو قطبی شدن جامعه به ضرر نظام است یعنی اگر جامعه دو قطب و دو جناح شود به صورتی که همواره با یکدیگر در جنگ باشد نادرست است، اگر دو قطبی به معنای این است که همانند دو برابر در یک خانواده تحت مدیریت پدر هستند اشکالی ندارد؛ نباید فکر کنیم که پدر ما دیگر است ما یک پدر و یک رهبر داریم، همه تحت لوای رهبری هستیم منتهی افکار مختلف است.
اگر این ها به صورت تنازع و دشمنی شود به ضرر انقلاب، نظام و اسلام است اما اگر با دوستی و انتقادات محبت آمیز باشد بهترین چیز است، ما باید در این زمینه سعی کنیم که ادب در کلام، زندگی و رفتار می خواهد، انسان باید با روی خوش برخورد کند؛ نباید با انتقادات برخورد شود، دولت، مردم و جناح ها باید انتقاد پذیر باشند و همه را دوست خود بدانند.
رسا ـ تشکر می کنیم از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید.
بنده هم از شما عزیزان و خبرگزاری رسا تشکر می کنم و برایتان آرزوی موفقیت دارم./1323/گ401/ج
گفت وگو از حسین عجمی و محمد قمین