۱۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۲
کد خبر: ۴۲۹۸۶۲

اقدام و عمل در اقتصاد مقاومتی چرا و چگونه!

اگر نظام اسلامی نتواند اقتصاد مقاومتی را شکل دهد و به تامین آسایش و رفاه برآید، هر چند امنیت و آرامش در جامعه در اوج است، ولی به سبب فقدان عنصر دوم یعنی آسایش، ناکارآمدی نظام مطرح شده و در بلندمدت موجب بحران و فقدان مشروعیت سیاسی می‌شود.
اقتصاد مقاومتی

به گزارش سرویس پیشخووان خبرگزاری رسا، اگر اقتصاد مقاومتی به عنوان یک غایت و هدف مدنظر قرار می‌گیرد، در عرصه عینی زمانی تحقق خواهد یافت که همه شرایط تحقق یافته و موانع برطرف شود. در این میان عزم و اراده جدی برای عمل، مهمترین شرط تحقق است که شاید در اقتصاد مقاومتی هنوز تحقق نیافته است؛ از این‌رو رهبر معظم انقلاب بر عنصر اقدام و عمل تأکید دارد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه‌های وحیانی قرآن بر آن است تا چرایی ضرورت و لزوم عزم و اراده جدی و همت عالی را در تحقق اقتصاد مقاومتی تبیین کند.

 

اقتصاد مقاومتی یک اولویت در فرهنگ قرآنی

خداوند در آیه 5 سوره نساء، اقتصاد را مایه قوام و استواری یک جامعه دانسته است. به این معنا که اگر جامعه را یک خیمه درنظر بگیریم، برای برپایی آن نیازمند ستون‌هایی هستیم که دست کم چهار سوی این چادر را برپا دارد. اما درا ین میان یک ستون دیگر که بنیادی‌ترین ستون خیمه جامعه است، ستون میانی آن است که در حقیقت چادر جامعه را برپا داشته و به شکل نهایی کامل می‌کند. این ستون میانی برای جامعه، همان اقتصاد است؛ زیرا بدون ستون میانی یعنی اقتصاد، چادر جامعه بشری نیمه‌کاره است و آنچنان باید و شاید قابل استفاده نیست و یا به سختی قابل استفاده خواهد بود که خود عامل مردم‌گریزی از آن جامعه به سوی جوامع دیگر بشری خواهد شد. این‌گونه است که مهاجرت‌ها از جوامعی که اقتصاد آن محکم و استوار و پابرجا نیست، به سمت جوامعی که از استواری برخوردار است، انجام می‌گیرد. مهاجرت کوچک از جوامع کوچک یا بزرگ روستایی، شهری، کشوری، به جوامع دیگر در همین چارچوب انجام می‌گیرد. از این رو وقتی یک اقتصاد روستایی، قوی و استوار شود، کوچ عکس، انجام می‌گیرد و مردم از اقتصاد شهری ضعیف و سست به روستایی با اقتصاد قوی کوچ می‌کنند.

 

البته باید توجه داشت که اسلام و قرآن، اقتصاد را هدف و غایت نهایی بشریت نمی‌داند، ولی آن را برای جوامع در قالب اصل اساسی تعریف می‌کند؛ زیرا یک اقتصاد دارای قوام و استواری که هم از درون بر پایه‌ها و بنیادهای علمی و عملی محکم شده و هیچ نیازی به بیرون از خود ندارد، و هم از بیرون تحت فشار فرو نمی‌پاشد و از مقاومت در برابر فشارهای خارجی و بیرونی برخوردار است، بنیاد هر جامعه‌ای است؛ چراکه جامعه انسانی به هدف تأمین نیازهای غریزی و فطری شکل می‌گیرد؛ زیرا انسان به گونه‌ای آفریده شده که بدون اجتماع نمی‌تواند همه نیازهای مادی و معنوی خود را برآورده سازد و تنها در یک اجتماع است که افراد انسانی می‌توانند نیازهای غریزی و فطری خود را تأمین کنند.

 

از نظر قرآن، مهم‌ترین و اساسی‌ترین نیازهای انسانی، آرامش و آسایش است. این دو عنصر اساسی یعنی آرامش و آسایش معنا و مفهوم سعادت را شکل می‌بخشد. پس هر انسانی زمانی احساس خوشبختی می‌کند که آرامش و آسایش را برای خود فراهم دیده باشد و هر گاه یکی از این دو عنصر اساسی وجود نداشته باشد، احساس بدبختی و شقاوت به انسان دست می‌دهد و همین عنصر، نارضایتی مردم از جامعه و وضعیت موجود را سبب می‌شود و انسان‌ها را به مخالفت با ساختار جامعه فعلی در قالب عدم مشروعیت سیاسی و اجتماعی نظام سیاسی وادار می‌سازد و در صورت ناتوانی در ایجاد تغییر، زمینه مهاجرت گسترده مردم از آن جامعه به جوامع دیگر را موجب می‌شود.

 

قرآن بر دو عنصر اساسی شکل‌گیری و فلسفه وجودی جوامع بشری، در قالب آرامش و آسایش تأکید می‌کند. از جمله در آیه 4 سوره قریش، ضمن تبیین نعمت‌های خداوند به این قوم می‌فرماید: الذی أطعمهم من جوع و آمنهم من خوف؛ همان که آنها را در هنگام گرسنگی طعام داد و آنان را از ترس و خطر ایمن ساخت. همچنین در وصف یک جامعه موفق می‌فرماید: و ضرب الله مثلاً قریه کانت آمنه مطمئنه یأتیها رزقها رغدا من کل مکان؛ و خدا شهری را مثل زده است که در امن و امان بود و روزی‌اش از هر سو فراوان می‌رسید. (نحل، آیه128)

 

از نظر قرآن، جامعه‌ای کامل است که از دو عنصر آسایش وآرامش برخوردار باشد. البته گاه آرامش و امنیت را مقدم داشته و گاه دیگر آسایش و رفاه را مقدم می‌دارد؛ این تقدم و تأخر عناصر آرامش و آسایش از آن روست که جوامع نخست به تأمین امنیت جانی اقدام می‌کنند و سپس راهکاری برای تأمین غذا می‌جویند و گاه می‌شود که یک امنیت ثانوی مراد است که در آن صورت غذا و امنیت غذایی مقدم می‌شود.

 

از نظر قرآن، تأمین اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصادی که بر پایه‌های خود استوار بوده و نیازی به بیرون ندارد و نیز توان مقابله با هر گونه فشار و تهدید بیرون را دارا است، به عنوان یک اولویت و هدف اولی برای جوامع بشری تعریف شده است.

 

قرآن با قرار دادن زکات و انفاق در کنار نماز بر آن است تا نشان دهد عبادت اسلامی در حوزه فردی و اجتماعی تعریف می‌شود. اینکه شخص باید انفاق کند به معنای این است که هرکسی باید به عنوان یک عبادت و وظیفه و تکلیف دینی تلاش کند تا تولید و درآمد اقتصادی داشته باشد؛ زیرا بدون درآمد، انفاق معنایی ندارد. پس وقتی خداوند در آیات 2 و 3 سوره بقره، از وجوب انفاق در کنار نماز سخن می‌گوید در حقیقت بر این نکته تاکید می‌کند که بندگی و عبادت خداوند بدون تولید اقتصادی و انفاق بخشی از درآمد معنا و مفهومی ندارد.

 

لذا از نظر قرآن، اقتصاد مقاومتی که می‌تواند خود را بر پا نگه دارد و حتی حامی اقتصادهای ناتوان افراد و یا  جوامع بشری دیگر باشد یک غایت برای زندگی بشر در دنیا به عنوان خلیفه الهی تعریف شده است.

 

ضرورت سیاستگذاری در مقام اقدام و عمل در اقتصاد مقاومتی

همان‌طوری که در مقدمه‌ بیان شد، انسان برای انجام هر کاری، در گام نخست تصوری از چیزی در ذهن دارد. این تصور پس از تفکر عقلانی در قالب یک قضیه تصدیقی سامان می‌یابد. به عنوان  نمونه انسان وقتی خوشبختی خود را در دو عنصر آرامش و آسایش می‌یابد، در قالب قضیه‌ای به این می‌رسد که «خوشبختی در آسایش و آرامش است.» سپس انسان برای رسیدن به این خوشبختی به عنوان یک هدف و غایت زندگی برنامه‌ریزی و تلاش می‌کند. در حقیقت کسب خوشبختی در قالب آسایش و آرامش، انگیزه زندگی هر انسان و جامعه‌ای می‌شود. این‌گونه است که فلسفه زندگی برای انسان و جامعه در مقام ذهن و تصدیق ذهنی شکل می‌گیرد. اما میان خواسته و انگیزه تا دست‌یابی به آن راه بسیاری است.

 

انگیزه، موجب می‌شود شوق دست‌یابی در شخص یا جامعه ایجاد شود. این شوق موجب می‌شود تا برای به دست آوردن این غایت و هدف، شرایط را فراهم آورده و موانع پیش‌رو را بردارد. آنچه در ذهن ایجاد شده یک عقد الذهن است؛ اما گام بعدی آن است که این عقدالذهن در قلب آدمی در قالب عقیده و عقد القلب خود را تحکیم بخشد؛ زیرا این عقدالقلب و عقیده است که موجب حرکت و اقدام و عمل در آدمی می‌شود. بسیاری از مردم، نسبت به امور، عقد ذهنی یعنی جزم اندیشه‌ای دارند، ولی خبری از عقیده و عزم ارادی در آنان نیست. (نمل، آیه 14)

 

همه می‌دانیم که خوشبختی و سعادت در سایه تامین آرامش و آسایش به دست می‌آید؛ اما این به تنهایی کفایت نمی‌کند، بلکه این دانستن باید در قالب توانایی، خودش را نشان دهد و جزم اندیشه به عزم ارادی در آید. باید شوق و شور و حرکت در آدمی ایجاد شود تا آنچه می‌داند به آنچه می‌تواند در آید و در نهایت خروجی و برونداد آن نیز همان غایت و هدف نهایی باشد.

 

امروز همه می‌دانیم که اقتصاد مقاومتی تنها راه برون‌رفت جامعه از مشکلاتی است که اقتصاد جامعه را تهدید می‌کند و آسایش و رفاه را از مردم سلب کرده است؛ اما این دانستن به تنهایی نمی‌تواند مشکل را حل کند؛ زیرا با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی‌شود، بلکه باید دنبال حلوا و شیرینی رفت و آن را به دست آ‌ورد تا دهان آدمی و جامعه ایران اسلامی شیرین شود.

 

خداوند در قرآن بیان می‌کند که بی‌ایمان‌ها، سست ایمان‌ها و مانند آنها نمی‌توانند کاری را به درستی انجام دهند و کاری را پیش برند. پس کسانی که در مقام جزم اندیشه‌‌ای، اقتصاد مقاومتی را تصدیق نمی‌کنند، و نیز کسانی که در مقام جزم اندیشه‌ای، اقتصاد مقاومتی را تصدیق می‌کنند، ولی در مقام عزم، همت و اراده قوی ندارند، نمی‌توانند اقتصاد مقاومتی را تحقق بخشند.

 

از نظر قرآن دو گروه در جوامع بشری هستند که اقتصاد مقاومتی را به عنوان راه برونرفت مدنظر قرار نمی‌دهند: 1. منکران اقتصاد مقاومتی؛ 2. باورمندان سست ایمان و فاقدان عزم.

 

خداوند در آیه 115 سوره طه درباره حضرت آدم(ع) و عدم موفقیت او در برابر شیطان می‌فرماید: و لم نجد له عزما؛ و ما برای آدم عزمی نیافتیم. به این معنا که حضرت آدم(ع) می‌دانست که خوردن میوه درخت ممنوع مانع جدی در سر راه اوست و نباید به آن نزدیک شود؛ ولی با آنکه می‌دانست در مقام عمل، فاقد عزم و همت عالی و جدی بود. این‌گونه است که به سادگی در دام وسوسه ابلیس می‌افتد و برخلاف علم جزمی خود عمل می‌کند و از میوه درخت ممنوع می‌خورد.

 

در جامعه اسلامی، کسانی هستند که اصولا در مقام اندیشه، هیچ جزمی به اقتصاد مقاومتی به عنوان راه برون‌رفت جامعه از مشکلات اقتصادی کنونی ندارند، بلکه حتی جزم به خلاف آن داشته و معتقدند که اقتصاد مقاومتی به عنوان یک مانع در سر راه پیشرفت اقتصاد اسلامی است و اقتصاد اسلامی باید با اقتصاد جهانی همراه شده و بگذارد تا بازار جهانی خود تعیین کننده سرنوشت اقتصاد اسلامی باشد.

 

دومین گروهی که مانع جدی برای اقتصاد مقاومتی و تحقق آن هستند، همان سست ایمان‌ها هستند که در مقام جزم با گروه اقتصاد مقاومتی همراه هستند، اما در مقام عمل و عزم؛ همگام نیستند، از این رو هیچ حرکت و کار و فعالیتی برای تحقق اقتصاد مقاومتی انجام نمی‌دهند. اینان هر چند برخلاف گروه اول مانعی برای تحقق اقتصاد مقاومتی ایجاد نمی‌کنند، ولی با کنار کشیدن خود از همگامی با باورمندان به اقتصاد مقاومتی، ظرفیت حرکت موفقیت‌آمیز را کاهش می‌دهند؛ زیرا بخش اعظم مردم را همین گروه تشکیل می‌دهند. شکی نیست که مشارکت بخش اعظم جامعه، برای تحقق هر حرکتی مهم و اساسی است. اینان به سبب آنکه بخش اعظم جامعه را تشکیل می‌دهند، با عدم مشارکت خود در مقام عمل و اقدام، قسمت عمده سرمایه ملی را که باید در خدمت اقتصاد مقاومتی باشد، کنار گذاشته و موجب عدم تحقق اقتصاد مقاومتی و رسیدن برنامه به هدف می‌شوند.

 

راهکارهایی برای اقدام و عمل

حال که هدف و نیز مقتضی و مانع شناخته شد، به نظر می‌رسد که باید دنبال راهکارهایی بود که اقدام و عمل را تحقق می‌بخشد و موجب می‌شود تا منابع انسانی و غیرانسانی در خدمت اقتصاد مقاومتی قرار گیرد. از جمله اقداماتی که باید انجام گیرد تا اقتصاد مقاومتی تحقق یابد و جامعه احساس خوشبختی و سعادت کرده و آرامش و آسایش به جامعه بازگردد، موارد زیر است:

 

1. حذف موانع: بی‌گمان پس از شناخت موانع باید کاری کرد که این موانع از پیش روی قطار اقتصاد مقاومتی برداشته شود. ریل‌گذاری با حذف موانع شدنی است. اگر جایی زمین سست است یا نیازمند پلی است تا ریل‌گذاری انجام شود تا قطار در ریل خود به حرکت درآید، باید این موانع حذف شود. این حذف گاه به معنای حذف فیزیکی و در حقیقت سلبی است و گاه دیگر با حرکت ایجابی انجام می‌گیرد. مهم‌ترین مانع در برابر اقتصاد مقاومتی و ریل‌گذاری و حرکت قطار آن، منکران اقتصاد مقاومتی‌اند که هم اکنون در برخی مراکز تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی حضور دارند. این گروه خود به سه جریان 1. جریان نفوذی؛‌2. جریان منافقان؛ 3. کافران به اقتصاد مقاومتی تقسیم می‌شوند.

 

جریان نفوذی،‌ جریانی است که در خدمت اقتصاد بازار و سرمایه غربی فعالیت می‌کند. این گروه به سبب آنکه عامل اختیاری و غیراختیاری جریان اقتصاد غرب است، اصولا رفتاری پیچیده دارد و تنها با دقت نظر در مجموعه رفتارها و گفتارهای آنان می‌توان آنها را شناخت. اینان جاسوسان اقتصادی دشمنان هستند و چون اقتصاد مقاومتی را سد راه در برابر خود می‌یابند، اجازه ساخت و یا تقویت آن را نمی‌دهند (محمد، آیه 30؛ توبه، آیه 47)؛ 2. جریان نفاق؛ هر چند که مستقیم همانند جریان نفوذ در خدمت اقتصاد بازار و سرمایه به  مفهوم غربی آن نیست؛ ولی از نظر فکری باوری به اقتصاد مقاومتی نداشته و در خدمت دشمنان خواهد بود و هر از گاهی نیز در قالب جاسوس در خدمت آنان درمی‌آید؛ 3. منکران اقتصاد مقاومتی. این گروه هر چند که مسلمان هستند، ولی به اقتصاد اسلامی اعتقادی ندارند و یا اگر به اقتصاد اسلامی اعتقاد داشته باشند، اقتصاد مقاومتی را به عنوان یک سیاست، راهبرد و برنامه در اقتصاد اسلامی نمی‌پذیرند با توجه به تفاوت‌های این جریان‌ها، باید به گونه‌ای عمل شود که جریان نفوذی حذف شود و جریان نفاق شناخته و حرکات آنان شناسایی و جلوی اقدامات آنان گرفته شود و جریان سوم به اقتصاد اسلامی و نیز اقتصاد مقاومتی ایمان آورد؛ البته نباید ترس موهوم را که در برخی از موارد به سبب برخی از نشانه‌ها در قالب ترس  واقعی خودش را نشان می‌دهد، نادیده گرفت. ترس اینکه هر گونه قطع رابطه با بازار سرمایه جهانی و تاکید بر اقتصاد مقاومتی موجب می‌شود تا در کوتاه مدت از برخی از منافع محروم شوند، خود یک مانع جدی است. (توبه، آیه 28) این ترس باید رفع شود و مردم احساس نگرانی نکنند. بنابراین نباید در تحقق اقتصاد مقاومتی یک باره عمل کرد، بلکه باید به صورت فرآیندی عمل کرد تا کم‌کم، هرگونه ارتباط یک‌سویه و وابستگی میان اقتصاد ملی و خارجی قطع شود.

 

2. ایجاد مقتضیات: برای ایجاد اقتصاد مقاومتی باید بر مشارکت حداکثری مردم تاکید کرد. برای ایجاد همگامی اکثریت خاموش و سست ایمان که در مقام اراده، عزم جدی و همت عالی ندارند، از همه ابزارهای جنگ روانی و غرقه‌سازی رسانه‌ای بهره برد. باید کاری کرد تا این اکثریت به عنوان مهم‌ترین عامل تاثیرگذار در اقتصاد مقاومتی به این حرکت ملحق شوند. برنامه  و سیاست‌های کلان دولت و نظام اسلامی باید بر مشارکت حداکثری این گروه تاکید کند. هر شخصی حتی کشاورزی در روستا یک قطعه از پازل اقتصاد اسلامی است. البته شکی نیست که قطعات پازل یک اندازه نیست؛ زیرا برخی از قطعات بزرگ‌تر و تاثیرگذارتر و برخی کم تاثیرگذارتر هستند. غرقه‌سازی کار بسیار مهم و اساسی است. این کار را امام خمینی(ره) در هنگام جنگ عراق علیه ایران به خوبی به کار گرفت به طوری که همه جامعه ایرانی از پیرزن روستایی با تخم‌مرغ‌های خویش و سرمایه‌داران بازار تهران با کمک‌های هنگفت مالی در خدمت مقاومت علیه استکبار جهانی درآمدند. امروز غرقه‌سازی یک ضرورت برای اقتصاد اسلامی است.

 

 اگر نظام اسلامی نتواند اقتصاد مقاومتی را شکل دهد و به تامین آسایش و رفاه برآید، هر چند امنیت و آرامش در جامعه در اوج است، ولی به سبب فقدان عنصر دوم یعنی آسایش، ناکارآمدی نظام مط.رح شده و در بلندمدت موجب بحران و فقدان مشروعیت سیاسی می‌شود.

 

اینکه مقام معظم رهبری بر اقدام و عمل در جهت اقتصاد مقاومتی تاکید می‌کند، زمینه‌های بحرانی است که ایشان مشاهده می‌کنند؛ زیرا ناکارآمدی به معنای ناکارآمدی ساختار نظام اسلامی برای تامین عناصر اصلی جوامع و دولت است. در آیات قرآن بر عنصر مشارکت مردم تاکید بسیار شده است. شاید همدلی و همزبانی و تعاون در آیات قرآن نگاهی به تامین مقتضیات اقتصاد مقاومتی داشته باشد. خداوند در آیه 2 سوره مائده می‌فرماید: و تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان؛ و بر نیکی و تقوا همکاری کنید و بر گناه و تجاوز با یکدیگر همکاری نکنید. این همکاری باید با همه افراد جامعه باشد و هیچ بخشی هر چند قطعه کوچک را نباید نادیده گرفت؛ زیرا یک روزنه کوچک می‌تواند سدی را خراب کند، چنان‌که یک قطعه کوچک سدی محکم را حفظ می‌کند و سلامت می‌دارد./998/102/ب3

 

منبع: روزنامه کیهان

ارسال نظرات