۲۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۷
کد خبر: ۳۱۷۲۹۹

نگاهی به شادی و نشاط در قرآن و روایات

خبرگزاری رسا ـ شادی همراه گناه مورد نهی خداوند است، آیاتی در قرآن وجود دارد که با محوریت ماده «فرح» و «مرح» شادی‌هایی را مورد مذمت قرار ‌‌می‌دهند که در جهت معصیت خدا هستند.
شادي اسلامي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در بخش نخست این نوشتار، مبانی نظری شادی در قرآن و روایات، شادی و غم در قرآن، عوامل موثر بر شادی از دیدگاه اسلام و مهم‌ترین معیارهای شادی و نشاط ممدوح در قرآن و روایات مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.

 

اینک در بخش دوم و پایانی شادی و نشاط مذموم در قرآن و روایات معصومین(ع)، نشاط کاذب و غیر حقیقی و شرایط و حدود شادی و نشاط در روایات تحلیل و بررسی می‌شود.

***

 

3. شادی و نشاط مذموم در قرآن و روایات معصومین(ع) شادمانی برای گناه

شادی همراه گناه مورد نهی خداوند است. با تاکید بر معنای لغوی فرح و مرح و نیز عوامل اصلی آن که پیش از این ذکر شد، آیاتی در قرآن وجود دارد که با محوریت ماده «فرح» و «مرح» شادی‌هایی را مورد مذمت قرار ‌‌می‌دهند که در جهت معصیت خدا هستند. قرآن کریم در داستان قارون که فردی خودخواه و مغرور بود و شادی‌های مستانه داشت، ‌‌می‌فرماید: «قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد ما آن قدر از گنج‌ها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آورید) هنگامی را که قومش به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی‌کنندگان مغرور را دوست نمی‌دارد!». (قصص ـ 76)

 

شادمانی قارون از این جهت مذمت شده است که ناشی از تکبر و قرار گرفتن در مقابل حضرت موسی(ع) بوده است. همچنین در آیه 120 سوره آل عمران منافقان از آن جهت مورد نکوهش و شادی آنها مورد مذمت قرار گرفته که از رسیدن رنج و ناراحتی به رسول (خدا) و مسلمانان، شادمان و از رسیدن خوبی به رسول خدا‌(ص) و مسلمانان، محزون ‌‌می‌شدند. در آیه 81 سوره توبه نیز منافقان بدین‌خاطر مذمت شده‌اند که از فرمان جهاد، سرپیچی و سپس خوشحالی ‌‌می‌کردند.

 

قرآن کریم در بیان عذاب‌های دوزخیان ‌‌می‌فرماید: «این (‌عذاب‌) بخاطر آن است که به ناحقّ در زمین شادی ‌‌می‌کردید و از روی غرور و مستی به خوشحالی ‌‌می‌پرداختید!» (غافر ـ 75)؛ این عذاب به خاطر آن است که به ناحق در زمین شادی ‌‌می‌کردید و از روی غرور و مستی به خوشحالی ‌‌می‌پرداختید.

 

مذمت شادی برای گناه در روایات؛ دو چندان مورد توجه قرار گرفته است؛ زیرا کسی که با گناه شادی ‌‌می‌کند، از دو نظر دچار معصیت است؛ یکی اینکه، مرتکب گناه و معصیت است و دیگری اینکه، بر گناه خود شادی ‌‌می‌کند و این از خود گناه بدتر است. حضرت علی‌(ع) ‌‌می‌فرمایند: «التبجح بالمعاصی اقبح من رکوبها»؛ شادی کردن به گناه زشت‌تر از انجام دادن آن است. (میزان‌الحکمه، ج3، ص45)

 

افراط در شادمانی

شادی مثل دیگر لذت‌ها، مطلوب انسان است و همین که یک لحظه تحقق یافت، خواهش نفسانی ادامه آن به صورت فزاینده است؛ به حدی که سبب غفلت و کوتاهی در وظایف فردی و اجتماعی و مانع رسیدن به کمالات انسان ‌‌می‌شود. از سوی دیگر رو آوردن به چنین لذت‌هایی به گونه‌ای نیست که فرد به اندازه‌ای از آن قناعت کند، بلکه بسان اعتیاد به مسکرات و مواد مخدر، رشد فزاینده و غیر قابل کنترل دارد و سبب تعطیلی خرد انسانی و مانع انجام وظایف فردی و اجتماعی و رسیدن انسان به کمالات انسانی ‌‌می‌شود. بنابراین، برخی عوامل شادی‌آفرین در اثر تزاحم با مصالح مهم‌تر، مانع رسیدن انسان به وظایف و تکالیف انسانی ‌‌می‌شود؛ لذا در برخی روایات به حکمت مذمت برخی عوامل شادی‌آفرین اشاره شده است؛ از جمله این روایت که: حسن بن محبوب از حفص بن سالم روایت کرده که از امام صادق(ع) درباره یکی از اصحاب که فردی کثیرالصلاح است، اما فریفته لهو و غنا شده پرسیدم. حضرت‌(ع) فرمودند: آیا لهو و غنا او را از انجام تکالیفی چون نماز و روزه و عیادت مریض و تشییع جنازه باز ‌‌می‌دارد؟ گفتیم: خیر این کار او را از هیچ کار خیر باز نمی‌دارد. فرمودند: این عمل او از قدمگاه‌های شیطان بوده و ان‌شاء‌الله بخشیده ‌‌می‌شود. (بحارالانوار، ج8، ص142)

 

در این روایت، امام(ع) عدم جواز لهو و غنا را به دلیل تزاحم آنها با مصالح مهم‌تر دانسته‌اند. با وجود اینکه غنا و مشابه آن، از خطوات شیطان شمرده شده بر فرض که بتواند با سایر روایات که به صورت مطلق از شنیدن غنا و علاقه به «لهو» منع ‌‌می‌کند، معارضه کند باز هم فرض جواز دو قید اساسی دارد:ژ

 

 

الف) لهو و علاقه به شهوات از راه حلال باشد؛

ب) مانعی برای رسیدن به وظایف انسانی نشود، که در حقیقت؛ بیان قضیه فرضیه است که شاید وجود خارجی نداشته باشد.

 

در روایت مذکور، حکمت عدم جواز شادی‌های زودگذر، فوت مصلحت مهم‌تر شمرده شده است، اما در کلام دیگری از حضرت امیرالمومنین‌(ع)، حکمت عدم جواز شادی‌های زودگذر، رفتار و حرکات سبک کودکانه ذکر شده است که با اوصاف مؤمنان سازگاری ندارد.

 

دروغ شادی‌آور

چنانچه شادی به قیمت متوسل شدن به دروغ باشد، به شدت در روایات اسلامی از سوی ائمه(ع) مورد حمله قرار گرفته است؛ پیامبر اسلام‌(ص) در این زمینه به ابوذر ‌‌می‌فرمایند: «یا اباذر ویل للذی یحدث فیکذب لیضحک به القوم ویل له ویل له ویل له» ای اباذر! وای بر کسی که سخنی دروغ بگوید تا مردم را بخنداند؛ وای بر او، وای بر او، وای بر او. (وسائل‌الشیعه، ج12، ص252)

 

شادمانی کاذب

یک مربی مرشد در صورتی کامل و حقیقی است که تمام ابعاد تربیتی متربی را مورد توجه قرار دهد وگرنه تربیت او ناقص خواهد بود. دستورات تربیتی و اخلاقی قرآن به عنوان یگانه کتاب هدایت، کامل و جامع و همراه رشد است: «بگو: به من وحی شده است که جمعی از جنّ به سخنانم گوش فرا داده‌اند‌، سپس گفته‌اند: «ما قرآن عجیبی شنیده‌ایم» ... (جن ـ 1) «که به راه راست هدایت ‌‌می‌کند‌، پس ما به آن ایمان آورده‌ایم و هرگز کسی را شریک پروردگارمان قرار نمی‌دهیم!» (جن ـ 2) بنابراین، رو آوردن به برخی شادی‌های کاذب و زودگذر گرچه در قسمتی از زندگی همراه شادی و خوشگذرانی باشد، اما غفلت از وظایف انسانی، سبب ناراحتی و پریشانی در بخش دیگری از زندگی می‌شود. لذا بیشتر مشکلات اقتصادی و اجتماعی برخی افراد که گاهی سربار دیگران و جامعه می‌شوند و نیز برخی نابهنجاری‌های اجتماعی، ناشی از خوشگذرانی‌های کاذب است. قرآن ‌‌می‌خواهد انسان‌ها در تمام ابعاد زندگی، در دنیا و آخرت، نشاط و شادی واقعی و پایدار داشته باشند، نه اینکه در بخشی از عمر، پیمانه شادی را لبریز و در بخشی دیگر، در رنج و محرومیت زندگی کنند. لذا از شادی‌های کاذب و زودگذر، تعبیر به «لهو» فرموده است.

 

معصومین(ع) نیز با تأسی به قرآن، درباره خطرات خوشگذرانی‌های زودگذر بارها هشدار داده‌اند. امیرالمومنین علی‌(ع) فرموده‌اند: «حلاوه المعصیه یفسدها الیم العقوبه» شیرینی معصیت را پیامدها و ناراحتی‌اش نابود ‌‌می‌کند. (غررالحکم و دررالکلم، ص187)

 

و نیز فرمودند: «دنیای حرام چون مار سمی ‌است، پوست آن نرم ولی سم کشنده در درون دارد، نادان فریب خورده به آن می‌گراید، و هوشمند عاقل از آن دوری گزیند» (نهج‌البلاغه، حکمت 119)

 نشاط کاذب، در ظاهر نشاط و شادمانی است؛ اما در باطن، غم و اندوه است و چهره قیامتی این نشاط غبار غم و تاریکی چهره و پریشانی است. در قرآن کریم این نوع نشاط، هم با واژه «فرح» که مقید به «غیر الحق» شده است، ‌‌می‌آید و هم با «مرح» و عموما از این پدیده روانی نهی شده است. شاید صریح‌ترین آیه در این مورد، آیه 75 سوره غافر است.

تنها در این آیه شریفه است که «فرح» و «مرح» در کنار هم ذکر شده‌اند و این عظمت مسئله را ‌‌می‌رساند. حاصل آیه مذکور به نقل از علامه طباطبایی این است که کافران به خاطر احیای باطل خود و از بین بردن حق و کوبیدن آن، فرح و مرح ‌‌می‌کردند. (المیزان، ج17، ص352) از این‌رو، عاقبت کار آنان به ضلالت (البته ضلالت کیفری) ختم ‌‌می‌شود. در واقع؛ ضلالتی که خداوند به عنوان عذاب برای آنان مقرر فرموده است، کیفر فراموشی وظیفه آنان از سوی خودشان است و بی‌توجهی به نعمت‌های الهی و نه ضلالت تکوینی.

 

4. نشاط کاذب و غیرحقیقی نشاط برای حیات دنیا

در آیات فراوانی، حقیقت دنیا به تصویر کشیده شده است؛ تعبیراتی چون: جیفه، لهو، لعب، حباب، سراب و... حکایت از کم ارزشی دنیا ‌‌می‌کند. افزون بر این تعبیرها آیاتی هست که مستقیما ناچیز بودن دنیا را بیان ‌‌می‌فرماید؛ در آیه 26 سوره رعد ‌‌می‌فرماید: «خدا روزی را برای هر کس بخواهد (‌و شایسته بداند‌) وسیع‌، برای هر کس بخواهد (‌و مصلحت بداند‌،‌) تنگ قرار ‌‌می‌دهد ولی آنها [‌کافران‌] به زندگی دنیا‌، شاد (و خوشحال‌) شدند در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت‌، متاع ناچیزی است!».

 

حضرت علی(ع) نیز تعبیری بسیار زیبا از بی‌ارزشی متاع دنیا و شادی برای آن را بیان فرموده‌اند: «ما بالکم تفرحون بالیسر من‌الدنیا تدرکونه و لایحزنکم الکثیر من‌الاخره تحرمونه» شما را چه شده است که با به دست آوردن متاعی اندک از دنیا شادمان ‌‌می‌شوید و از متاع بسیار آخرت که از دست ‌‌می‌دهید، اندوهگین نمی‌شوید. (نهج‌البلاغه، خطبه 113)

انسان‌هایی که به مال و حیات دنیا شاد ‌‌می‌شوند، طبعا هنگامی که این نعمت‌ها را نداشته باشند، غمگین ‌‌می‌شوند و این با ویژگی‌های انسان کامل سازگاری ندارد.

 

نشاط برای باورهای نادرست خود

قرآن کریم در چند آیه، ضمن بیان تعبیر «و هر گروهی به راهی رفتند (‌و عجب اینکه‌) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند!» (مومنون ـ 53) تقطیع گروه گروه شدن و دل خوش داشتن به آنچه در حزب و گروه خودشان است را مذمت فرموده است. این ویژگی مربوط به مشرکان است. در سوره مومنون، خداوند متعال خطاب به پیامبر‌(ص) ‌‌می‌فرماید: «در حقیقت؛ این امت شماست که امتی یگانه است و من پروردگار شمایم؛ پس از من پروا دارید. آنها کار [دین]شان را میان خود قطعه قطعه کردند و دسته دسته شدند. هر دسته‌ای به آنچه نزدشان بود، دل خوش کردند. پس آنها را در ورطه گمراهی‌شان تا چندی واگذار». (مومنون، 54 -52)

 

نشاط برای اعمال خود

بر اساس فرمایش قرآن، برخی افراد از رفتار و اعمال خود شاد و مسرور هستند. البته خطاب قرآن به اهل کتاب است، اما صفات مذکور در آیات، به دیگران هم منطبق ‌‌می‌شود. در سوره آل عمران، از عهدشکنی اهل کتاب و کتمان کردن حقایق دینی آنها و معامله‌ای که کردند و آنها را به بهایی ناچیز از دست دادند، سخن گفته شده است و سپس خداوند متعال ‌‌می‌فرماید: البته گمان مبر کسانی که به آنچه کرده‌اند شادمانی ‌‌می‌کنند و دوست دارند به آنچه نکرده‌اند مورد ستایش قرار گیرند، قطعا گمان مبر که برای آنان نجاتی از عذاب است [که] عذابی دردناک خواهند داشت». (آل عمران ـ 188)

بنابراین، در درون این نشاط، عذاب الیم و دردناکی نهفته است که در قیامت گریبانگیر آنان خواهد شد. مؤمنان به آنچه خداوند عطا ‌‌می‌کند و به اطاعت از او شادمانند و مشرکان و کافران به آنچه خود عمل ‌‌می‌کنند.

 

نشاط برای علم اندک

گاهی افراد گمان ‌‌می‌کنند که به مسائل معنوی شادمانند؛ در حالی که در این مورد سخت در اشتباهند.

هنگامی که پیامبر‌(ص) وحی را به مردم ابلاغ ‌‌می‌فرمود، برخی از آنان که علم بشری داشتند و ارزش وحی را درک نمی کردند، خوشحال شده گمان کردند همان علم خودشان برای آنان کفایت می‌کند و طولی نکشید که غرور و خودپسندی به سراغشان آمد و آنها را در خود فرو برد و به علم ناقص و اندک خودشان از دیگر عوامل شادی، حضور در مجالس شادی و جشن است. جشن و برپایی مجالس شادی به مناسبت‌های مختلف در اسلام وجود دارد و تایید شده است. حضور در مجالس شادی، مشروط بر اینکه معصیت‌آلود و توام با فسق و فجور نباشد، از دیدگاه شرع مانعی ندارد.

اسلام همواره مسلمانان را به دوری از غصه و غم و ترشرویی و گرفتگی توصیه فرموده است؛ حال آنکه قرن‌های متمادی به استناد برخی از روایات صوفیانه، که نمی‌تواند هیچ ارتباط اصیلی با قرآن کریم و سیره پیشوایان اسلام داشته باشد، تفریح و داشتن نشاط در زندگی و امثال آن را برای مسلمانان ارزنده، نقطه ضعف معرفی ‌‌می‌کردند.

 

5. شرایط و حدود شادی و نشاط در روایات

توجه جامع اسلام به خواسته‌های فطری انسان‌ها، علاوه بر ارائه راهکارهای شادی‌آفرین و عوامل آن؛ مقتضیات و شرایط آن را نیز بیان فرموده است تا شادی و نشاط در بستری سالم انجام شود. لذا آگاهی از شرایط و آیین درست شادی ضرورت دارد.

 

از آنچه در سایه آموزه‌های قرآن و روایات بیان شد، ‌‌می‌توان دریافت که بر اساس هدف و فرجام زندگی، شادی و نشاط از دیدگاه اسلام دارای حد و مرز است. محتوا و قالب شادی و نشاط، نباید با روح توحیدی و انسانی اسلام در تضاد باشد؛ زیرا هر پدیده‌ای که انسان را از آرمان و غایت اصلی خویش دور کند، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود. بنابراین، پدیده شادی و عوامل آن، به عنوان یک نیاز اساسی و ضروری تا حدی روا و مجاز است که مانع نیل انسان به هدف اصلی‌اش نشود.

 

از آنجا که انسان در انجام هر رفتار ارادی، انگیزه و هدفی را پی ‌‌می‌گیرد؛ سرور و نشاط به عنوان یک رفتار، از این قاعده مستثنا نیست و هدف و انگیزه ای در آن دنبال ‌‌می‌شود. در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستای هدف اصلی زندگی آد‌‌می ‌باشد، مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل در آن نهفته و در برابر هدف اساسی زندگی انسان باشد، باطل و مضر خواهد بود. بنابراین ‌‌می‌توان مرز شادی و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست.

 

مزاح و شوخی که یکی از عوامل برجسته شادی است، اگر به سبکسری، بی‌شرمی و گستاخی بیامیزد، «هزل» نامیده ‌‌می‌شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویی و ناسزا آمیخته شود، آن را «هجو» ‌‌می‌خوانند و این نیز در اسلام نهی شده است. (اصول کافی، ج 2، ص663) اگر شوخی از حد خارج شود و به بیهودگی یا زیاده روی بینجامد، باز از نظر اسلام، عملی ناپسند خواهد بود؛ امام صادق‌(ع) ‌‌می‌فرمایند: «زیاد شوخی کردن، آبرو را ‌‌می‌برد». (همان، ص566)

 

خنده و تبسم که از دیگر عوامل نشاط و شادی است، باید صادقانه بوده، شخصیت آد‌‌می ‌را لکه‌دار نکند. خنده از نظر اسلام، وقتی موثر و مفید است که به شخصیت دیگران لطمه وارد نکند. خنده با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگری، نکوهیده است.

 

قالب‌های نشاط و شادی و عوامل آن باید در شان مقام انسان و آرمان‌های والای او باشد؛ زیرا گاه محتوایی مفید در قالبی نامناسب، نتیجه‌ای معکوس دارد و به همین دلیل در روایات، قهقهه از شیطان تلقی شده (همان، 466) و تبسم، بهترین خنده دانسته شده است. (غررالحکم و دررالکلم، ص222) زمان و مکان شادی نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذله‌گویی در مراسم سوگواری و مکان‌های مقدس، شرعا و عقلا و عرفا ناپسند است.

 

بر این اساس، برخی از روایات که شادی و عوامل آن را نکوهش کرده‌اند، ناظر به نشاط و عواملی است که از حدود شادی مطلوب از دیدگاه اسلام پا را فراتر نهاده، به افراط و تفریط در غلتیده‌اند؛ وگرنه اسلام، اصل شادی را نه تنها ناپسند نشمرده، بلکه آن را تایید و توصیه کرده است. با این مقدمه، به برخی از روایاتی که به شرایط شادی و نشاط اشاره دارند، ‌‌می‌پردازیم.

 

پرهیز از گناه

در مجالس شادی باید از گناه و معصیت پرهیز کرد، امام صادق‌(ع) ‌‌می‌فرمایند: «لاینبعی للمومن ان یجلس مجلسا یعصی الله فیه و لایقدر علی تغییره» (وسائل‌الشیعه، ج11، ص422) سزاوار نیست مومن در مجلسی بنشیند که در آن معصیت خدا ‌‌می‌شود و او نمی‌تواند آن را تغییر دهد.

 

پرهیز از آزار مؤمنان

یکی از شرایط شادی و تفریح این است که با اذیت و آزار دیگران همراه نباشد. متاسفانه امروزه بسیاری از شادی‌ها همراه با اذیت و آزار دیگران است؛ مانند بلند کردن صدای موسیقی، انفجارهای تفریحی و شب‌های شادی و... پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «من اذی مومنا فقد اذانی» (بحارالانوار، ج 67، ص72)؛ کسی که مومنی را آزار دهد، مرا آزار داده است.

هشام بن سالم گوید: از امام صادق(ع) شنیدیم که ‌‌می‌فرمود: خداوند ‌‌می‌فرماید: «لیاذن بحرب منی من اذی عبدی المومن» (وسائل‌الشیعه، ج12، ص264) آن‌کس که بنده مومن مرا بیازارد، با من اعلان جنگ ‌‌می‌دهد.

 

پرهیز از لهو

در آیین اسلام، سرگرمی‌های زیانبار و غفلت‌زا ممنوع است. موسیقی مطرب و غنا، یکی از سرگر‌‌می‌های زیانبار است که آدمی را از توجه به خدا و آخرت بازمی‌دارد؛ از این‌رو، بایسته است که مؤمنان از آن پرهیز کنند. مراجعه به رساله‌ها و فتاوای مراجع، نمونه‌های زیادی از احکام مربوط به رعایت حریم شادی و تفریح را در اختیار مراجعه‌کنندگان قرار ‌‌می‌دهد.

 

نتیجه‌گیری

در مقابل رویکرد افراطی و مجاز شمردن هر شادی و نشاطی در زندگی انسان و نیز رویکرد تفریطی نسبت به دین مبنی بر مخالفت دین با هر شادی و نشاط که ناشی از عدم شناخت درست آموزه‌های دینی است، رویکردی متعادل، واقع‌گرا و علمی نسبت به دین وجود دارد که شادی و نشاط را با ارائه بایدها و نبایدها جهت‌دهی کرده است و برای فرد و اجتماع، زندگی همراه با سعادت را به دنبال دارد.

پیام دین به انسان‌ها این است که راه نجات از غم و اندوه، ایمان به خدا و ذکر اوست که به انسان آرامش، شادی و نشاط ‌‌می‌بخشد. قرآن کریم، شادی و نشاط را که نیاز فطری بشر است، تایید کرده و جهت ‌‌می‌دهد و راهنمایی‌های لازم را برای بهره‌گیری از شادی و نشاط ارائه ‌‌می‌کند.

 

ضرورت شادی و نشاط در زندگی بشر با کمک متون دینی، تایید و اثبات شده است؛ زیرا زندگی یکنواخت و فشارهای کاری، خستگی و ملال روحی را به دنبال دارد. لذا به عنوان یک امر ضروری، چگونگی نشاط و عوامل نشاط‌آور، مانند استفاده از لذت‌ها، سخنان نغز و شادی‌آفرین که ‌‌می‌تواند از این خستگی و ملال بکاهد، در روایات متعدد ذکر شده است. در روایات پیشوایان دینی، نحوه تقسیم اوقات و ساعات شبانه‌روز به بخش‌های مختلف که یکی از آن بخش‌ها به نشاط و شادی و لذت‌های روان اختصاص دارد، مورد عنایت قرار گرفته که دلیل بر مثبت بودن شادی و نشاط و ضرورت آن برای انسان از دیدگاه پیشوایان دینی است.

 

در قرآن و روایات اسلامی، به برخی از عوامل نشاط‌آور و شادی‌آفرین مانند سیر و سفر، تفریح و تفرج، ورزش و دیدار دوستان، با دید بسیار مثبت نگریسته شده است. تاکید اهل بیت(ع) و پیشوایان دینی به آموزش بعضی از ورزش‌ها به فرزندان و برشمردن ثمرات و فواید سیر و سفر و تفریح، دلیلی قطعی بر مطلوب بودن آنها در دین است.

 

با راهنمایی منابع دینی ‌‌می‌توان شادی و نشاط واقعی را از شادی‌های کاذب و زودگذر بازشناخت و بر دولتمردان جامعه اسلامی واجب است که فضای جامعه را به گونه‌ای طراحی کنند تا امکان پرداختن به شادی و نشاط که از ضروریات زندگی است، فراهم شود./998/102/ب3

 

 

منبع: روزنامه کیهان

 

ارسال نظرات