غرب به جای هنر، به سیاه نمایی و وطن فروشی ما جایزه می دهد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، مسعود فراستی، منتقد سینما شنبه شب در نشست تخصصی فرم در سینما در مرکز فرهنگی تبلیغی شهید هاشمی نژاد، گفت: برای رسیدن به فرم هم باید تکنیک یاد بگیریم(دوربین، نور، صدا و غیره) و هم تجربه زیستن داشته باشیم؛ به عبارت دیگر، فرم، زیستنی است نه یادگرفتنی.
وی با بیان این که مکث، لحن اثر و مواردی این چنین جزو فرم محسوب می شود، افزود: چیزی که آن را زیست نکرده ایم به باورمان نمی نشیند در نتیجه قابلیت انتقال در قالب فیلم را هم ندارد. باید هم با موضوع و هم در لحظه، هم زیست در واقعیت داشت و هم زیست در خیال.
اصولا محتوا قبل از فرم وجود ندارد
فراستی در خصوص رابطه فرم و محتوا با بیان این که تمام محتوای جهان در فرم آن نهفته است و اصولا محتوا قبل از فرم وجود ندارد، تصریح کرد: ایده ای که در ذهن ما هست با فرم به محتوا می رسد؛ فرم به اضافه مضمون، محتوا را شکل می دهد و مضمون نیز تا حدی که به فرم رسیده باشیم ارتقا می یابد.
منتقد سینما یادآور شد: تصویر به خوبی نشان می دهد سازنده به چیزی که می گوید اعتقاد دارد یا نه؛ بنابراین وقتی می گوییم فیلم درنیامده یعنی فیلمساز یا بلد نبوده یا اعتقاد نداشته یا هر دوی این ها.
اهل هنر مدام باید خود را تصفیه کنند
وی ادامه داد: اگر زندگی ما مدام با باورها تثبیت و غنی نشود و دل مشغولی ها به ذهن مشغولی تبدیل نشود، از شر خیر و شر خلاص نمی شویم و نمی توانیم جلو برویم؛ کسی که در یک اثر خوب می ماند از شر خوبی آن خلاص نشده است.
فراستی تأکید کرد: اهل هنر مدام باید خود را تصفیه کنند؛ هم خود را با واقعیت منطبق و هم مرتب در خود چاه حفر کنند. هر یک از این ها نباشد خلل بزرگی ایجاد می شود.
در سینما به عکس ادبیات، از فیزیک به متافیزیک و از خاص به عام می رسیم
وی گفت: اگر از شخصیت، سوژه و موضوعی که می شناسیم و تجربه اش کرده ایم شروع نکنیم هرگز نمی توانیم به موضوعاتی که تجربه نکرده و زیست نداشته ایم برسیم؛ در سینما باید شخص، شخصیت یا فضای معین و خاصی را خلق کنیم و از خاص به عام برسیم نه به عکس.
منتقد سینما با بیان این که در سینما به عکس ادبیات، از فیزیک به متافیزیک، از طریق عاشق به عشق و ازشهید به شهادت می رسیم، افزود: فیلم های داخلی دیده بان، سفر به چزابه، مهاجر، نیاز و بچه های آسمان تا حدی و فیلم های خارجی مانند آثار هیچکاک و فورد به میزان زیاد در رسیدن به فرم موفق بوده اند.
برخی فیلمسازان مسلمان مانند روشنفکرها فکر می کنند ضدجنگ بودن ارزش است
فراستی در پاسخ این پرسش که چگونه می شود فیلمساز موضوعی را که ندیده، زیست کند و به فرم برساند و آیا حتما باید ارزش را به فرم رساند؟، خاطرنشان کرد: اگر فرم به معنا تبدیل و با آن متحد نشود، اصولا فرم نیست بلکه بازی با فرم است. به عنوان مثال درباره جنگ، فیلمسازان روشنفکر در آثار خود خیلی پز ضدجنگ به خود می گیرند و بچه مسلمان ها هم ادای آن ها را درآورده و فکر می کنند ضدجنگ بودن ارزش است.
نمی شود از جنگ( دفاعی) حرف زد و فیلم ضدجنگ ساخت
وی افزود: این در حالی است که جنگ به دو نوع تجاوزکارانه و دفاعی تقسیم می شود و هیچ انسانی نیست که حداقل اگر مخالف تجاوز نیست، حامی جنگ دفاعی هم نباشد بنابراین باید دید ضدجنگ ها (که بعضا جنگ را زیست نکرده اند) ضد کدام جنگ هستند.
تحلیلگر سینما ادامه داد: اگر درباره جنگ دفاعی حرف می زنیم نمی توانیم ادای روشنفکری درآوریم و فیلم ضدجنگ بسازیم در این صورت وطن فروشی و کمک به دشمن کرده ایم و اثر ما حتی هنری هم نخواهد بود. زیرا اثر وقتی هنری می شود که جنگ را با تمام وجود باور داشته و لمس کرده باشیم و بدون ترس از روشنفکران سطحی نگر، بلند بگوییم از این جنگ تا ابد دفاع می کنیم.
جنگ تحمیلی، کامل و با تمام شکست ها به تصویر کشیده شود/ روایت فتح و سینمای مستند از پرافتخارترین سندهای جنگ است
فراستی با بیان این که جنگ تحمیلی ما باید درست و با تمام شکست ها ترسیم شود، افزود: اگر از شکست ها بگوییم چیزی از ما کم نمی شود زیرا مهم، نسبتی است که ما با شکست ها داریم. چه بسا شکست هایی که در واقع پیروزی بوده اند و فقط فرم شکست دارند؛ گفتن این ها ما را بزرگ می کند نه کوچک.
سینما بر خلاف ادبیات و شعر، مدیوم نیست/ در سینما هر چیزی را می شود از هر کسی گرفت اما به شرط بومی سازی
وی، روایت فتح و سینمای مستند را از پرافتخارترین سندهای جنگ برشمرد و گفت: در سینما هر چیزی را می توان از هر کسی گرفت و باید گرفت اما این به معنای تقلید نیست بلکه از آن خود کردن است؛ ما هنوز به فرمی که مال خودمان باشد یا بومی سازی شده باشد نرسیده ایم.
فراستی با اشاره به این که سینما بر خلاف ادبیات و شعر، مدیوم نیست، اظهار کرد: اگر می خواهیم با سینما حرف بزنیم باید ابتدا آن را مال خود و در فرهنگ خود حل کنیم تا در فرم ما بیاید. معتقدم فرم دینی از فرم ملی ما می گذرد و اگر به فرم ملی نزدیک نشویم به فرم دینی هم نمی توانیم برسیم.
هنوز یک فیلم جنگی در سطح ملی نداریم /ساخت فیلم ملی، عزم ملی می خواهد
منتقد سینما با تأکید بر این که فرم در هر مدیومی خاص همان مدیوم بوده و قابل ترجمه و تبدیل برای مدیوم های دیگر نیست، گفت: هنوز یک فیلم جنگی در سطح ملی نداریم؛ دیده بان و مهاجر آثاری خوب اما کوچک و شخصی هستند و به تجربه عظیم ملی که داشته ایم تبدیل نشده اند.
وی با اشاره به تجاربی چون حصر آبادان و فتح آن و فتح خرمشهر یادآور شد: اگر امریکا چنین تجاربی داشت تاکنون صدها فیلم درباره آن ها می ساخت و به خورد مردم جهان می داد چنان که اکنون برای نداشته هایش این کار را می کند.
فراستی ادامه داد: برای تصویر این تجربه ها، فقط کافیست واقعه را بازسازی کنیم و نیازی به حرف اضافه یا تخیل نیست؛ ساخت فیلم ملی عزم ملی می خواهد.
ژانر اصلی ما در 30 سال گذشته، ژانر جنگ(دفاعی) است
وی با بیان این که ذخایر ادبی ما در زمینه جنگ خوب است اما نیروی فیلمسازمان نه، تأکید کرد: این در حالی است که ژانر اصلی ما در 30 سال گذشته، ژانر جنگ دفاعی است و کمدی، اکشن و ملودرام با این که لازم هستند اما ژانر ما نیستند.
اینگونه نیست که فیلم جهانی حتما ملی هم باشد
منتقد سینما در پاسخ این پرسش که آیا می شود فیلم وطنی، جهانی شود و آیا جهان شمول بودن یک ارزش است یا خیر، تصریح کرد: جهانی، اصولا دروغ، کلاهبرداری و بی سوادی است؛ اگر شخصی را که با او زیست کرده و تجربه داریم، درست تصویر کنیم از سطح ملی به جهانی هم می رسد اما اینگونه نیست که فیلم جهانی حتما ملی هم باشد.
وی افزود: به عنوان مثال، حافظ به واسطه موفق مطرح شدن در سطح ملی، جهانی شده است. بنابراین باید چیزی را که می فهمیم و مسأله، دغدغه، تجربه و باورمان است بسازیم و برای انتقال آن بدویم؛ تنها وجود باور کافی نیست چرا که به مرور مورد تردید واقع خواهد شد.
چگونه گفتن مهم است
فراستی ادامه داد: مهم نیست چه می گوییم، چگونه گفتن مهم است و این چگونگی است که تعیین می کند چه بگوییم؛ هر حرفی را که نتوانیم منتقل کنیم حرف ما نیست و به فرم نمی رسد. هر موضوعی تا درگیری شخصی فیلمساز نشود خوب در نمی آید.
وی با اشاره به این ادعای برخی فیلمسازان که فلان موضوع چون وظیفه اجتماعی ما بود بدان پرداخته ایم، خاطرنشان کرد: وقتی موضوعی وظیفه اجتماعی ما است که به مسأله و درگیری شخصی ما تبدیل شود و در نهایت به فرم برسد وگرنه شعار و دروغ است.
منتقد سینما، خیال و واقعیت را دو بال یک اثر خوب دانست و گفت: خیال بر بستر واقعیت می نشیند و با واقعیت معنا می گیرد، خودبه خود حاصل نمی شود؛ بنابراین اول باید به واقعیت نزدیک شویم و آن را یاد بگیریم( ابتدا باید از جامعه کنونی خود رد شویم تا بتوانیم از جامعه آرمانی حرف بزنیم).
سینمای ما با موسیقی و فیلمبردار خارجی بزرگ نمی شود
وی افزود: موضوع کوچک اما عمیق، تجربه شده و غنی شده، زیباتر و راحت تر قابل انتقال است تا حرف بزرگ غیرتجربه شده؛ سینمای ما باید سینمای کوچک و کم هزینه باشد؛ سینمای بزرگ مربوط به فرهنگ ما نیست و با موسیقی، و فیلمبردار و ریتم خارجی هم به دست نمی آید.
فراستی گفت: ریتم از فیلم خارجی به دست نمی آید بلکه از زندگی ما حاصل می شود؛ در بچه های آسمان هم ریتم هم تمپو کم و بیش و البته ناآگاهانه، نزدیک فرم ملی ما است. همینطور تا حدی طلاومس و دهلیز.
وی با تأکید بر این که باید با پشتوانه سراغ یادگیری رفت، خطاب به علاقمندان سینما افزود: پشتوانه تصویری تان را با دیدن فیلم های کلاسیک خارجی محکم و سیستماتیک نقد کنید؛ دیدن فیلم خوب خارجی کمک می کند فرم را بفهمیم اما حتما باید مماس با زندگی ما باشد.
«ابد و یک روز»؛ بدترین و خطرناک ترین فیلم امسال/ غرب به جای هنر، به سیاه نمایی و وطن فروشی ما جایزه می دهد
منتقد سینما در ارزیابی کلی و فرمی آثار جشنواره فجر امسال گفت: جشنواره فیلم فجر امسال هیچ فیلم ملی نداشت و فیلمی هم که به عنوان فیلم ملی جایزه گرفت در واقع ضدملی بود و در ذات خود وطن فروشی و تباهی داشت.
وی ادامه داد: فقط کارگردانی فیلم کمی داوران را فریب داده است. فیلم ظاهرا شکم سیر نبود ولی هیأت داوران آنقدر شکم سیر بودند که یک اثر قلابی پایین شهری نظرشان را گرفت.
فراستی با بیان این که سیاهی حاکم بر فیلم مهم نیست؛ مهم نسبتی است که فیلم با سیاهی یا سیاهی برقرار می کند، تصریح کرد: می شود فیلمِ به شدت سیاه ساخت اما نسبتی که با سیاهی برقرار می کند درست ترسیم کرد به گونه ای که پیروزی با سیاهی نباشد.
وی اضافه کرد: هم در سطح و هم در عمق این فیلم سیاهی موج می زند البته اگر سیاسی برخورد کنیم فیلم برنده است اما از نگاه هنری قابل قبول نیست.
فراستی «ابد و یک روز» را بدترین و خطرناک ترین فیلم امسال خواند و گفت: نقد درست این است که از درون فیلم صورت گیرد و بگوییم اگر این فیلم به خارج برود چه تصویری از ما نشان می دهد؟ درباره این فیلم مشخص است که اگر خارج برود حتما جایزه می گیرد چرا که غرب درباره ما به جای هنر، به سیاه نمایی و وطن فروشی و اگزوتیسم جایزه می دهد.
منتقد سینما یادآور شد: در برابر چنین آثاری باید نقد هنری، فرهنگی و در عین حال تند و مستدل داشت نه این که شعار سیاسی داد./930/201/ب1