۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۷:۳۴
کد خبر: ۳۱۴۱۳۳
بخش دوم/رئیس مؤسسه آموزش عالی اخلاق و تربیت در گفت‌وگو با رسا:

بزرگترین خطر سر راه پیشرفت فقه الاخلاق این است که اخلاق را علم ندانیم

خبرگزاری رسا ـ در مورد تهدیدها و موانعی که پیشروی گسترش فقه الاخلاق هست می‌شود اولا به علم ناانگاری اخلاق اشاره کرد. یعنی بگوییم اخلاق علم نیست. اخلاق یک سری دستورالعمل و توصیه و موعظه است. مواعظ و توصیه‌ها هم نیازمند به نگاه علمی ‌‌نیستند. بنابراین با اخلاق معامله علم نکنیم و اخلاق را در زمین علم راه ندهیم.
حجت الاسلام مهدي عليزاده

 

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام مهدی علیزاده دارای دکتری رشته اخلاق اسلامی بوده که مؤسس و رییس مؤسسه آموزش عالی اخلاق و تربیت و مرکز اخلاق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در عرصه علم اخلاق است که ضمن تألیف مقالات مختلف، دارای سابقه تدریس در حوزه و دانشگاه نیز هست.

 

وی همچنین کتاب‌های مختلفی از قبیل «تفسیر کلامی عرفانی آیه نور»، «در انتظار ققنوس»، «نشانه‌های یار»، «مکاتب اخلاق اسلامی؛ جستاری در‌ منابع، تاریخچه و متون»، «اخلاق کاربردی» و «بایسته‌های عرفان پژوهی» را نیز به رشته تحریر در آورده است.

 

در بخش نخست مباحثی همانند «معنای اصطلاحی فقه الاخلاق»، «ضرورت فقه الاخلاق» و همچنین «چگونه می‌توان به سکولاریزم اخلاقی نرسید؟» بیان شده که حجت‌الاسلام علیزاده با اشاره به مبحث سوم بیان می‌کند: در این اولویت‌بندی به شدت نیازمند نگاه شرعی و وحیانی هستیم. بنابراین باز هم نیازمند به این هستیم که در همین مقدار استفاده و نیازمان به وحی به یک ابزار و منهج و روش شناسی متقنی دسترسی پیدا کنیم که بتوانیم فهمی ‌‌نسبت به اراده و مقصود شارع ایجاد کنیم. بنابراین رسیدگی به اخلاق استنباطی ضروری و بسیار مهم است.

 

آن‌چه در پیش‌رو می‌‌خوانید حاصل گفت‌وگوی ما با استاد درباره فقه الاخلاق است.

 

رسا ـ شاید پی‌ریزی یک اخلاق کاملاً مبتنی بر متون مد نظر شما نیست.

 

آن یک بحث دیگری است که عرض می‌کنم. شاخه‌های مهم و مراحل فقه الاخلاق چیست؟ شاخه‌های مهم و پژوهشی در فقه الاخلاق و مهم‌ترین مراحل و گام‌های آن چیست؟ به نظر بنده دو مرحله و گام بلند و متمایز در تعالی و پیشرفت پژوهش‌های فقه الاخلاقی داریم. نخستین گام این است که پژوهش‌های معطوف به متن و نقل باشد.

 

فقه الاخلاق می‌خواهد روش استنباطی را برای ما به ارمغان آورد. روش استنباطی می‌خواهد بگوید که شما چگونه و با چه ابزاری با چشم مسلح در درون بحارِ الانوار وحی بروید، گوهر و صدف را استخراج کنید. به ما چشم مسلح می‌دهد. وارد قرآن و بحارالانوار علامه مجلسی شویم و بتوانیم گوهرهای اخلاقی را از آن‌ها استخراج کنیم. این‌جا خودش سه شاخه دارد که در پاسخ سؤال بعدی عرض می‌کنم.

 

ولی در هر صورت فقه الاخلاق در گام نخست اینجا باید رشد کند. ما اکنون در اینجا ضعیف هستیم و راه‌های نرفته و مسیرهای نکوبیده زیادی داریم که برویم و این متولوژی را فراهم کنیم تا این ابزار و چشم مسلح به دست آید و بتوانیم از نقل استفاده فنی کنیم و فهم ما حجیت داشته باشد.

 

گام دوم این است که دریافت‌های معطوف به متن را تراز و هماهنگ با دریافت‌های عقل کنیم. یعنی دستگاه سازی در موازنه بین منابع نقلی و یافته‌های عقلی و تجربی صورت گیرد. صرف این‌که وارد قرآن شویم، وارد حدیث و سیره شویم و استنباط عمیق و دقیقی هم داشته باشم، برای دستگاه سازی کافی نیست.

 

 

برای این‌که منابع اخلاق اسلامی ‌‌متعدد است. منابع چندگانه است. همان‌طور که عرض کردم خیلی از اسلام شناسان برجسته ما معتقدند که آورده عقل در این حوزه، کم و بیش بیشتر از نقل است. بنابراین ما باید این‌ها را به توازن برسانیم و در یک تعادل و تراجیح برسانیم. رفع مزاحمت و تضاد کنیم. در پرتو داده‌های عقلی به فهم عمیق‌تر از نقل و در یک دیالکتیک پایاپای در استفاده از ظرایف نقل به فهم دقیق‌تری از گزینه‌های عقل برسیم.

 

این آمد و شد، رفت و برگشت در گام بعدی میسر است. اما چون گام‌های اولیه متأسفانه بلند و فاخر برداشته نشده است، ما فعلاً لاجرم باید در اینجا مدتی را بایستیم و عمق ببخشیم تا بعد به آنجا برسیم. این امورات علمی ‌‌خیلی کند پیش می‌روند و ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که گام‌های بلندی را در مقیاس‌های زمانی کوچک برداریم. باید دهه‌هایی بگذرد. اگر بعد از گذشت دهه‌ها حوزه‌ها رسالتشان را درست عمل کنند و بتوانند این روش شناسی را گسترش دهند و عمق دهند، ما به دستاوردهای مطلوب و مناسبی می‌رسیم.

 

رسا ـ آیا در حال حاضر نسبت به اخلاق کار استنباطی عمیقی صورت می‌گیرد؟

 

شکوفایی و پیشرفت علوم اسلامی ‌‌اقتضا کرده اخلاق ما تا به حال به صورت اخلاق عمیق استنباطی اجتهادی به یک دستگاه تبدیل نشود. الحمدلله در مسیر پویایی حیات زنده حوزه، آمده و در مرحله جدیدی قرار گرفته است. اتفاق مبارکی است. سده‌های پیش این اتفاق نیفتاده است. چند دهه‌ای است که حوزه به این صرافت افتاده است و هوشمندانه این گام را برمی‌دارد. باید توجه کنیم که علم اسلامی ‌‌سه شاخص دارد، عقلانیت، حجیت، کارآمدی.

 

هر علمی ‌‌باید عقلانیت داشته باشد. یعنی باید عاری از تناقض باشد. باید انسجام و شفافیت داشته باشد. باید قابلیت تفهمیم و تفاهم داشته باشد. چون اگر یک چیزی برای من باشد، ولی نتوانم آن به کسی بفهمانم. اگر از درون متناقض و پارادوکسیکال باشد. اگر ابهام داشته باشد. اگر سلسله مراتب گزاره‌ها را نتوانیم در آن مشاهده کنیم، این اصلاً علم نیست. کسی این را به عنوان متاع دانش به شمار نمی‌آورد.

 

یک خصوصیت دیگری که هر علمی ‌‌باید داشته باشد، کارآمدی است. یعنی علم باید برای چیزی فایده داشته باشد. باید گره‌ای را باز کند تا بتوانیم بگوییم این علم یک علم معقول و منطقی و به تعبیر حضرت رسول(ص) علم نافع است. بنابراین علم باید کارآمد باشد تا از کار فرو بسته جامعه گره بگشاید.

 

همچنین اگر علم بخواهد اسلامی ‌‌باشد باید یک شاخص دیگر به آن اضافه شود. وقتی می‌گوییم علمِ اسلامی‌ این پسوند اسلامی ‌‌باید صدق کند. چه زمانی این پسوند صدق می‌کند؟ زمانی که ما با یک روش قابل دفاع، محکمه پسند و عقل پسند بتوانیم یافته خودمان را به منابع دینی استناد دهیم.

 

 

بنابراین شاخص استناد یا حجیت، شاخص سوم هر علم دینی است. در اخلاق اسلامی‌، در فرآیند پیشرفت تکامل علوم اسلامی‌، در اخلاق بیشتر تا حدودی عقلانیت اخلاق اسلامی ‌‌می‌شود گفت: فلسفه اخلاق اسلامی‌ ‌و الهیات اخلاق، بیشتر این رسالت را به دوش می‌گیرند.

 

کارآمدی اخلاق اسلامی ‌‌را بیشتر شاخه‌های اخلاق کاربردی و تربیت اخلاقی به دوش می‌کشند. ولی حجیت و استناد را فقه الاخلاق به دوش می‌گیرد. یعنی شاه بیت فقه الاخلاق یا اخلاق استنباطی که بیشتر این‌جا خودش را بروز می‌دهد. این است که می‌گوید: چه طوری به دین انتساب پیدا می‌کند.

 

بحث دیگر این است که اهداف و غایات فقه الاخلاق چیست؟ نخست، اثبات برتری دستگاه اخلاق دینی در مقابل اخلاق‌های سکولار و به ویژه اخلاق اسلامی‌‌ در مقابل سایر اخلاق ادیان، در گرو رهیافتن به حقایق معارف اخلاقی دین است. اگر بخواهیم برتری دستگاه اخلاق اسلامی ‌‌را اثبات کنیم باید به ظرایف و دقایق حقایق اخلاقی دین راه پیدا کنیم.

 

یقیناً بدون یک متولوژی پیشرفته و قابل اعتماد ما به این ظرایف و دقایق دست پیدا نخواهیم کرد. بنابراین یکی از اهدافی که با روش اخلاق استنباطی دنبال می‌کنیم این است که به اثبات این برتری از رهگذر دستیابی به آن دقایق و ظرایف برسیم.

 

دوم، پاسخ به پیچیدگی‌های زندگی امروز از سوی دین است. اقتضای پیچیدگی‌های امروز زندگی دنیای معاصر در قرن 21 این است که مقوله تربیت بسیار پیچیده شده است. مقوله خودسازی بسیار پیچیده شده است. با آمدن انواع شیب لغزنده‌ها و پوست موزهایی که زیر پای انسان و نسل جدید می‌افتد، خودسازی و تربیت معنوی و اخلاقی به شدت سخت شده است.

 

رسا ـ چگونه ما بتوانیم انسان را از این باتلاق و میدان نجات دهیم و معبری بزنیم و به سمت نقطه کمال عبور دهیم؟

 

این معنا در آن‌جایی است که فوت‌های کوزه‌گری را خود خالق انسان در وحی مبین و انسان شناسی‌های اخلاقی به ما متذکر شده است. اگر بخواهیم اینجا کامیاب باشیم و توفیق یارمان باشد، باید به این معارف دسترسی پیدا کنیم و شرط آن و شاه کلیدی که این قفل را باز می‌کند، یک ابزار توانمند است که عبارت از یک روش قابل اعتماد خواهد بود.

 

این لازمه شناخت راه سلوک است. سلوک برای افراد خاص است. سلوک هم بسیار راه پیچیده‌ای است و پر از ظرایف و دقایق است. اگر بخواهیم سلوک را دست در دست خضر راه طی کنیم باز نیازمند این هستیم که این دقایق را رمزگشایی کنیم.

 

 

رمزگشایی از این تعابیر فاخر نیازمند به این شاه کلید است. این امر هم نیازمند مدیریت فرهنگی است. نقش حاکمیتی که جمهوری اسلامی‌ ‌دارد، مدیریت فرهنگی است. نقش مدیریت فرهنگی انسان‌سازی، تهذیب نفوس و تربیت نفوس معنوی و اخلاقی انسان‌ها است.

 

ما نیازمند به امنیت و اعتلای اخلاقی هستیم. اگر بخواهد این اتفاق بیفتد، باز باید رموز مدیریت اخلاق جامعه را از سیره ائمه اطهار(ع) در آوریم. اگر بخواهیم سیره را بفهمیم باید به یک متولوژی پیشرفته برسیم. باز اینجا نیازمند به شاه کلید هستیم. پس این هم در واقع بخشی از غایات و اهدافی است که نیازمند به این توسعه روش‌شناسی اخلاق استنباطی است.

 

رسا ـ تهدیدهای پیش‌روی گسترش فقه الاخلاق چیست؟

 

در مورد تهدیدها و موانعی که پیشروی گسترش فقه الاخلاق هست می‌شود اولا به علم ناانگاری اخلاق اشاره کرد. یعنی بگوییم اخلاق علم نیست. اخلاق یک سری دستورالعمل و توصیه و موعظه است. مواعظ و توصیه‌ها هم نیازمند به نگاه علمی ‌‌نیستند. بنابراین با اخلاق معامله علم نکنیم و اخلاق را در زمین علم راه ندهیم. به عنوان یک کالای شبیه علم، دلش را خوش کند. این یکی از تهدیدهای جدی و موانعی است که اجازه نمی‌دهد این دست پیدا کند.

 

جبهه روشنفکری یک پرچمی‌‌ را بلند کرده است و تلاش می‌کند با یک ژست روشنفکرمآبانه و اجتماعی پسند حربه اخلاق را چماق کند و در سر فقه بکوبد و بگوید ما اخلاق داریم و فقه نداریم. اخلاقی هم که دنبال می‌کنند اخلاقی است که در پارادایم تفکر دینی نمی‌گنجد. بنابراین هدم فقه مساوی است با هدم اخلاق عمیق وحیانی؛ اخلاق مقام ولایت ائمه(ع). فقه مکانت رفیع و جایگاه فاخر و مهمی ‌‌در تفکر دینی و حیات دینی ما دارد. اخلاق رسالت دیگری دارد که مغفول واقع شده و باید به این پرداخت.

 

سوم، تصلب بر ابواب رایج در فقه است. فقه به عنوان یک علم فاخر و دانش کهن بخش عظیمی‌‌ از جمعیت پژوهشگران و عالمان و مدرسان حوزه را به خود مشغول کرده است. اگر خدای ناکرده متصلب بر ابواب رایج در فقه شویم و نخواهیم روش فقاهتی و روش استنباطی را در جاهای دیگر به کار گیریم، این هم سبب می‌شود که فقه الاخلاق رشد نکند.

 

چهارم، تصلب بر روش‌های اخلاق نگاری معهود و معمول است که یا سنتی و یا غربی می‌شود. روش‌های اخلاق نگاری معمول سنتی دل را به مواضع و سنت دستورالعمل نگاری خوش می‌کند. نگاه غربی آن اصلاً از پارادایم زمین بازی وحیانی خارج می‌کند. بنابراین باز هم یک مانع و تهدید می‌شود.

 

پنجم، یکی از تهدیدهای مهم سخت‌گیری‌های افراطی در پیش نیاز ورود به این مباحث است. ممکن است که کسانی بر طبل این سخت‌گیری‌ها بکوبند که ما تا یک فقه اسلام شناسِ در فقه و اصول و غیره نباشیم، اصلاً نباید که به این مباحث ورود کنیم. خلاف احتیاط است که وارد این شویم و روش اجتهادی را در اخلاق ببریم.

 

 

اگر این‌گونه باشد یقیناً دچار تأخیرهای فرصت سوز فراوان و جبران‌ناپذیر خواهیم شد. مثل این‌که سخت‌گیری‌های افراطی ممکن است بر انتشار پژوهش‌های افراد فاضل و جوانی که به این عرصه‌ها ورود کرده‌اند، ولی بعداً دچار احتیاطات متراکمی ‌‌شوند که نوشته‌هایشان ممکن است به دین انتساب پیدا کند أثرگذار باشد. البته باید مطالب و پژوهش‌ها در پیشگاه سایر اندیشمندان و متفکران قرار گیرد، نقد شود و به جمع اندیشی و هم‌اندیشی گذاشته شود.

 

رسا ـ فرصت‌های این عرصه چیست؟

 

به برکت استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی‌ فرصت‌های زیادی پیش‌روی حوزه پیش آمده است و تأسیس مراکز آموزشی و پژوهشی متعدد و در ویترین قرار گرفتن اسلام شیعی، قرائت عقلانی معتدل معنویت‌گرای شیعی از اسلام سبب شده که بازار تقاضا، عطش و اصرار از درون جامعه ما و خارج از کشور زیاد شود. خیلی از نهادها و سازمان‌های نظام از قبیل آموزش و پرورش و بسیاری از نهادهای فرهنگی دیگر دستشان پیش‌روی ما(حوزه) دراز است که به ما نسخه دهید. این در واقع به نوعی تلنگری به آن رگ تعهد حوزوی طلاب ما می‌زند که همت کنند و کار را جدی‌تر بگیرند و تلاش را افزون کنند.

 

مطالبات بیرونی در جهان معاصر از اسلام شیعی در مقابل اسلام‌ها منسوخ و معوج داعشی و غیره به عنوان یک محرک و پیشران می‌توانند ما را به این سمت هدایت کنند. تأسیس مراکز آموزشی، توسعه رشته‌های اخلاقی در این‌ها، هدایت پایان‌نامه‌های رشته‌های مختلف به سمت و سوی به کارگیری روش اخلاق استنباطی و تک نگاری‌های مراکز پژوهشی نیز می‌توانند فرصت‌هایی در این زمینه باشند.

 

رسا ـ آیا ما می‌توانیم شاخص‌هایی بدهیم که در این زمینه موفق خواهیم بود؟ چه زمانی می‌توانیم بگوییم که موفق هستیم؟

 

بنده فکر می‌کنم باید در ظرف سه دهه آینده ما باید به تأسیس تعداد رشته‌های تحصیلی در مقاطع تحصیلات تکمیلی، فوق لیسانس، دکتری و فوق دکتری و سطح 4 و 5 حوزوی توجه کنیم. ببینیم چه قدر توانسته‌ایم رشته تأسیس کنیم؟ ببینیم که سرانه دانش آموختگان و فارغ التحصیلان این رشته‌ها در حوزه چه سهمی ‌‌از کلان دانش آموختگان حوزه را در مراکز تخصصی به خودش اختصاص می‌دهد؟ تعداد درس خارج‌های فقه الاخلاق است؟ یا در افق 1404 چند درس خارج فقه الاخلاق در حوزه‌های قم، مشهد و نجف خواهیم داشت؟

 

همچنین نباید از تعداد تک نگاری‌ها، موسوعه‌ها، فرهنگ‌ها، اصطلاح‌نامه‌ها و معاجم، تحقیقات رجالی و قرآنی در شاخه‌های فقه الاخلاق غفلت کنیم که تحقیقات قرآنی جایگاه بسیار ارجمند و بلندی دارد. نیاز است مباحث علوم قرآنی با تطبیقات اخلاقی پیگیری شود./993/403/ر

 

ارسال نظرات