۱۳ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۷
کد خبر: ۲۹۹۸۷۲

بدعهدی آمریکا به روایت تاریخ

خبرگزاری رسا ـ با یک بررسی مختصر تاریخی می‌توان به مصادیق متعددی از بدعهدی آمریکا در توافقات و قراردادها با سایر کشورها دست یافت؛ در نگاه اول شاید این مسأله به ذهن خطور کند که بدعهدی آمریکا نسبت به کشورهایی بوده است که آمریکا در جایگاه دشمنی با آن‌ها قرار داشته است، اما واقعیت چنین نیست.
آمريکا و اسرائيل

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در حقیقت آمریکا هیچ التزامی نسبت به انجام تعهدات خود ندارد و خود را مقید به وفای به عهد حتی نسبت به متحدان خود نیز نمی‌بیند. مواردی چون:

 

- بدعهدی آمریکا نسبت به انگلیس در ماجرای بحران سوئز

- بدعهدی آمریکا نسبت به شوروی در جریان توافق تسلیحاتی موسوم به ABM

- بدعهدی آمریکا به انگلیس در ماجرای فتح نورماندی

- تجاوز نظامی آمریکا به چین

 

تنها بخش کوچکی از این عهد شکنی هاست.

خداوند متعال در آیه 12 سوره مبارکه توبه می‌فرماید: «وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ؛ و اگر پیمانهاى خود را پس از عهد خویش بشکنند و آئین شما را مورد طعن قرار دهند با پیشوایان کفر پیکار کنید چرا که آنها پیمانى ندارند، شاید دست بردارند.» در حقیقت خداوند متعال، یکی از علل مبارزه با دشمن را بدعهدی او می‌داند.

 

حافظه تاریخی ملت ایران، شواهد و مستندات بسیاری از خیانت، جنایت و عهدشکنی آمریکا در بر دارد و نفرت عمومی ملت ایران از شیطان بزرگ نیز از همین جا نشأت می‌گیرد. یکی از شواهد موجود، قرارداد الجزایر است.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در 13 آبان 1358 دانشجویان پیرو خط امام، سفارت آمریکا در تهران را که به لانه جاسوسی مشهور شد تسخیر کرده و 52 دیپلمات و کارمند سفارت را به گروگان گرفتند.

 

حادثه گروگان گیری نقطه عطفی در تاریخ سیاسی آمریکا بود. آمریکا در تقابل با این وضعیت دست به قطع واردات نفت از ایران، قطع کامل روابط تجاری با ایران، انسداد دارایی‌های ایران و اخراج برخی از دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا بود.

 

در 23 آبان 1358 یعنی 10 روز بعد از گروگان گیری، آمریکا کلیه اموال و دارایی‌های ایران را مسدود و در 20 فروردین 1359 روابط خود با ایران را قطع کرد.

 

همچنین در تاریخ 5 اردیبهشت 1359 واشنگتن تلاش کرد تا با یک سلسله عملیات کماندویی گروگان‌ها را آزاد کند که این اقدام منتهی به ماجرای طبس شد و در نهایت دولت کارتر ناامید از صحنه عقب نشست و ناچار به حل مناقشه از طریق مذاکره شد.

 

کنگره آمریکا در 9 مرداد ماه 1359 در نامه‌ای خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: « ما از تمام موضوعات مهم داخلی که در برابر دولت شما قرار دارد آگاه هستیم. از شما مصرانه می‌خواهیم برای موضوع گروگان‌ها بهترین و بالاترین اولویت را قائل شوید».

 

در 10 شهریورماه 1359 نمایندگان مجلس در پاسخی تفصیلی به نامه کنگره آمریکا، سوابق دخالت‌های واشنگتن را برشمردند و آمریکا را مسئول همه گرفتاری‌ها و بن بست‌های جهان دانستند و از کنگره خواستند تا خسارات وارده به ایران را بپردازد و حقوق ملت ایران را پرداخت نماید.

 

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تسخیر لانه جاسوسی را انقلاب دوم نامیدند و پس از ماجرای گروگانگیری، در فرمانی حل و فصل موضوع گروگان‌ها را به مجلس واگذار کردند.

 

حضرت امام خمینی(ره) همچنین با اشاره به موضوع گروگان‌ها تاکید کردند:«بارها گفته ام که گروگان گیری توسط دانشجویان مسلمان و مبارز و متعهد ما عکس العمل صدماتی است که ملت ما از آمریکا خورده است. اینان فعلا با باز پس دادن اموال شاه معدوم و لغو تمام ادعاهای آمریکا علیه ایران و ضمانت به عدم دخالت سیاسی و نظامی آمریکا در ایران و آزاد گذاشتن تمامی سرمایه های ما آزاد می گردند که البته این امر را محول به مجلس اسلامی نموده‌ام تا آنان به هر نحو که صلاح می دانند عمل نمایند. با اینان در ایران به بهترین وجه رفتار شده است ولی تبلیغات آمریکا و اقمارش از هیچ دروغ و افترا و تهمتی در این مورد فروگذار نکردند. در حالی که امریکا و انگلیس به فرزندان عزیز ما بدترین اهانت‌ها و شکنجه های جسمی و روحی را نمودند و هیچ مقام رسمی‌ای در مجامع بین‌المللی از این دوستان عزیز ما دفاع ننمود و هیچ‌کس آمریکا و انگلیس را در مقابل این رفتار وحشیانه، محکوم نکرد. از خداوند متعال آزادی و استقلال و جمهوری اسلامی را برای تمام ملت‌های دربند آرزومندیم».( صحیفه نور. ج 13. ص 83)

 

در 11 آبان 1359 مجلس شورای اسلامی براساس پیام امام خمینی(ره) طرحی 4 ماده‌ای را تصویب کرد و دولت را موظف به اجرا و رعایت آن نمود. در این طرح آمده است:

 

 

از آنجا که دولت آمریکا در گذشته همواره در امور داخلی کشور ایران دخالت‌های گوناگون سیاسی و نظامی کرده است، بنابراین باید تعهد و تضمین کند که از این پس هیچ‌گونه دخالت مستقیم و غیرمستقیم سیاسی و نظامی در امور جمهوری اسلامی ایران نکند.

 

آزاد گذاشتن تمامی سرمایه‌های ایران و در اختیار قرار دادن این سرمایه‌ها و کلیه اموال و دارایی‌های ایران چه در آمریکا و یا مؤسسات متعلق به دولت و یا اتباع آمریکا در سایر کشورها به نحوی که دولت جمهوری اسلامی ایران بتواند به هر کیفیتی که بخواهد از آن استفاده کند و کان لم یکن کردن دستور 23 آبان 1358 رئیس جمهور آمریکا و دستورات پس از آن مبنی بر انسداد دارایی‌های ایران.

  

لغو و ابطال کلیه تصمیمات و اقدامات اقتصادی و مالی علیه جمهوری اسلامی ایران و انجام کلیه اقدامات اداری و حقوقی لازم برای لغو و ابطال تمام دعاوی و ادعاهای دولت آمریکا و مؤسسات و شرکت‌های آمریکایی علیه ایران به هر صورت و به هر عنوان.

 

باز پس دادن اموال شاه معدوم و به رسمیت شناختن آن و نافذ دانستن اقدام دولت ایران در اعمال حاکمیت خود مبنی بر مصادره اموال شاه معدوم و بستگان نزدیک وی که طبق قوانین ایران اموالشان متعلق به ایران است و صدور حکم رئیس جمهور آمریکا مبنی بر شناسایی و توقیف این اموال و دارایی‌ها به ایران.

 

پس از این اقدام، الجزایر به عنوان میانجی دولت ایران و دولت آمریکا از سوی دو کشور پذیرفته شد. متعاقبا مذاکرات فشرده‌ای در الجزایر به جریان افتاد و در نهایت قرارداد الجزایر به تصویب رسید.

 

تصمیم بر آن شد که همزمان با اجرای قرارداد، گروگان‌ها آزاد شوند. بر طبق قرارداد الجزایر تعهد آمریکا در مقابل ایران عبارت بود از:

 

1- تعهد حتی‌المقدور ایالات متحده به بازگرداندن وضعیت دارایی‌های ایران به دوره‌ قبل از 14 نوامبر 79 (23 آبان 58) که تاریخ صدور دستور انسداد سرمایه‌های ایران از طرف رئیس‌جمهور وقت آمریکا بود.

 

-2 لغو کلیه‌ تحریم‌های تجاری علیه ایران

 

3- استرداد دارایی‌های ایران در آمریکا

 

4- استرداد دارایی‌های شاه

 

5- تعهد به عدم مداخله در امور داخلی ایران

 

6- پس گرفتن کلیه‌ دعاوی مطروحه‌ آمریکا در دادگاه‌های بین‌المللی علیه ایران.

 

پس از انعقاد قرارداد، دولت ایران تعهدات خود در قبال قرارداد الجزایر را انجام داد ولی آمریکا به تعهدات خود پایبند نماند.

 

مهم‌ترین تعهدات آمریکا در این بیانیه، عدم دخالت در امور داخلی ایران و استرداد مطالبات ایران بود. اما واشنگتن در موارد متعدد، این تعهد را زیر پا نهاد و ایران ناگزیر از تقدیم دادخواست به دیوان داوری برای پایان دادن به این مداخلات شد. تصویب 20 میلیون دلار بودجه در سنای آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی ایران یکی از صدها دلیل این تخلف بوده است.

 

علاوه بر آن، آمریکا تحریم‌‌های تجاری را که به موجب بیانیه‌‌ها ملغی اعلام کرده بود، در سال‌‌های جنگ تحمیلی (1359 تا 1367هـ.ش) و پس از پایان آن، به انواع و روش‌‌های دیگر برقرار نمود. این در حالی است که تعهدات مذکور در قرارداد الجزایر، محدود به زمان خاصی نبود.

 

 در موضوع پرداخت مطالبات ایران نیز مطابق مواد 3 و 4، آمریکا متعهد شده بود که اموال شاه را به ایران بازگرداند و دارایی‌‌های ایران را که پس از بحران گروگان‌گیری توقیف شده بود، آزاد کند. این مطالبات شامل مطالبات کالای نظامی، مطالبات نقدی و... می‌شد که در مجموع حدود 5/13میلیارد دلار بود و قرار شد در سه نوبت به ایران پرداخت شود. با پایان گرفتن ماجرای گروگان‌گیری، بسیاری از تحریم‌های تجاری و نفتی بین‌المللی علیه ایران رفع شدند و آمریکا در دو نوبت حدود 10 میلیارد دلار از دارایی‌های ایران را پرداخت کرد، اما از پرداخت نوبت سوم سر باز زد.

 

 علاوه بر این، اموال شاه نیز تاکنون به‌طور کامل پرداخته نشده است و همچنان حدود 5/2 تا 3 میلیارد دلار از وجوه نقد و طلای ایران، سرنوشتی نامشخص دارد و در اسناد بیانیه‌ الجزایر نیز اشاره‌ای به آن نشده است. در مقابل، ایران یک روز بعد از بیانیه‌ الجزایر، به تعهد اصلی خود که همان آزادی گروگان‌ها بود، عمل کرد. اما متأسفانه مبالغ زیادی از داشته‌‌های ایران در آمریکا برای پرداخت قروض به نهادهای آمریکایی در آمریکا بلوکه شد و به مردم، سازمان‌‌ها و مؤسسات آن کشور پرداخت شد.

 

 مین موضوع باعث شد تا برخی عنوان کنند «که تشکیل دیوان داوری به نفع آمریکا تمام شده است، زیرا این دولت ضمن توفیق در آزادی گروگان‌‌ها و مصالحه با ایران، توانست مرجعی ایجاد کند که احکام قضایی مورد نیاز خواهان‌‌های آمریکایی را صادر می‌نماید.» گروهی از کارشناسان علت این نتایج را ضعف کادر مذاکره‌کننده‌ ایرانی و خوش‌خیالی آنان به مذاکره عنوان کردند.

 

قرارداد الجزایر و بدعهدی‌های آمریکا در اجرای آن، مصداقی روشن از دبه سیستماتیک استکبار در توافقات بین‌المللی است.

 

این اولین مرتبه‌ای بود که نظام جمهوری اسلامی ایران برای استیفای حقوق خود با آمریکا وارد مذاکره شد اما در همین اولین گام، عهدشکنی آمریکا بی‌اعتمادی زیادی را در اذهان ملت ایران ایجاد کرد.

 

در خاتمه اشاره به یک موضوع خالی از لطف نیست و آن اینکه، تعدادی از فعالین سیاسی که در تسخیر لانه جاسوسی نیز حضور داشتند در سالیان بعد به جرگه مدعیان اصلاحات پیوسته و با وجود «اظهر من الشمس» بودن بدعهدی آمریکا، بی‌توجه به این عهدشکنی تاریخی، برای آمریکا آغوش باز کردند و همچنان به افزایش رابطه با شیطان بزرگ- حتی به قیمت پایمال شدن منافع ملی- تاکید می‌کنند./998/د101/س

 

منبع: روزنامه کیهان

ارسال نظرات