ابعاد سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی
به گزارش خبرگزاری رسا، ابلاغیه سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی سند بسیار خوبی است تا بر اساس آن بتوان در مورد اقتصاد مقاومتی صحبت کرد. پیشنیاز دیگری برای صحبت در مورد الگوی اقتصاد مقاومتی وجود دارد و آن داشتن الگوی فکری مناسب است.
الگویی که من مطرح میکنم دارای سه محور است:
1. ابعاد فرهنگی و ایدئولوژیک مسأله
2. مبانی و ساختار اقتصاد مقاومتی
3. ظهور مبانی و ساختارها در طراحی سیاستهای اقتصادی متناسب با ویژگیهای اقتصاد مقاومتی
جریان اقتصاد مقاومتی یک جریان فرهنگی و در بستر انقلاب اسلامی است. در حقیقت اقتصاد مقاومتی الگویی الهامبخش از اقتصاد اسلامی را عینیت میبخشد. پس حتماً باید دید ایدئولوژیک و فرهنگی نسبت به آن داشت چرا که برگشت آن به اسلام است. محور سوم موضوعی است که تا حدی مغفول مانده است و کمتر به آن پرداخته شده است. اقتصاد مقاومتی جنبه بومی دارد و برآمده از فرهنگ بومی و اسلامی و انقلابی است اما مبتنی بر دلایل علمی.
راجع به الگوی بومی میتوان بحثهای مفصلی انجام داد. در ممقدمۀ ابلاغیه آمده است که در جهانی که مخاطرات و بیاطمینانیهای ناشی از تحولات خارج از اختیار در حال افزایش است باید به این مسأله توجه نمود. به لسان اقتصاددانان risk و uncertainty است. به خارج از اختیار بودن توجه کنید. ریسک و نااطمینانیهای خارج از اختیار؛ به این موضوع فکر کنید. از نظر من خارج از اختیار ویژگی ذاتی نظام سرمایهداری و نظام غرب است، تقصیر کسی نیست بلکه ویژگی ذاتی این نظام است. نظامی است که بیمار است و این آثار بیماری است. حال ما که میخواهیم با الگوی اقتصاد مقاومتی به مسائل بنگریم باید به این موضوع توجه داشتهباشیم. حال این نظام بیمار بر مقدرات اقتصادی ما و کشورهای اسلامی مسلط است؛ پس سختی کار دوچندان میشود.
در مقدمۀ سیاستها، رهبر انقلاب بر رویکرد جهادی تأکید دارند و این رویکرد جهادی به بعد فرهنگی و ایدئولوژیک اشاره دارد و در بند 20 نیز به آن اشاره شده است و به تقویت فرهنگ جهادی اشاره میکند. در بند 22 نیز به رصد برنامههای تحریم اشاره میکند این مسأله به معنی دائمی بودن پدیده تحریم است، در قالبهای مختلف میرود و اشکال مختلف به خود میگیرد زیرا میان نظام اسلامی و غرب آشتیناپذیری وجود دارد. در اقتصاد مقاومتی اصل مقاومت است و باید به تقویت آن پرداخت.
بحث دیگری که باید به آن توجه شود اتکای این اقتصاد بر دانش و فناوری است. بحثی که در بند اول این ابلاغیه آمده است. حال سؤال پیش میآید که چکونه میتوان به مرزهای دانش رسید و در آن مرزها باقی ماند و آنها را پیش برد؟ شاید در پاسخ عدهای بگویند عمر محدود است و کفایت نمیکند. اما جواب این سوال در این است که نباید این مسأله را فردی دید و باید آن را در قالب امت اسلامی دید. شما در این مسیر با کارایی بیشتری باید ادامه دهید. جریان فکر باقی است؛ عمر برای تولید فکر و خدمت و اعتلای جامعه اسلامی است.
اقتصاد مقاومتی اقتصادی متکی بر علم و دانش است. اولین مقدمه در اقتصاد متکی بر دانش و فناوری انتقال دانش و فناوری است. اما خود آن نیازمند ظرفیت جذب است، چیزی که انگلیسیها به آن absorption capacity میگویند. پس گام اول ایجاد قابلیت جذب است. این قابلیت جذب در محیطهای آموزشی به وجود میآید. کودکانمان باید در کودکستان فکر کردن یاد بگیرند. صرف تکرار و واگویه حرفهای معلم قدرت جذب نمیآورد. بهترین دانشآموز کسی است که بیشترین اختلاف فکری را با معلم داشته باشد. این تفاوتهای فکری است که رشد را به وجود میآورد و هر کدام نشاندهندۀ یک خلأ است. اگر هرچه من بگویم شما تکرار کنید رشدی به وجود نخواهد آمد. قدرت جذب از نقادی و تفکر به وجود میآید. ما یکی از نمونههای ضعیف انتقال دانش فناوری در دنیا هستیم در یک مورد در وزارت نفت 34 مرتبه یک فناوری را خریدهایم اما چین تنها یک مرتبه یک فناوری را میخرد و بعد خود تولیدکننده آن میشود.
ویژگی دوم عدالتبنیان بودن است. ویژگی بعدی درونزا و بروننگر بودن است. یعنی فکر باید تولید شود اما نباید در خلأ و انزوا باشد. طوری در اقتصاد ملی حرکت کنیم که توازن قدرت در سیاستهای اقتصادی داشتهباشیم و بتوانیم از فرصتهای پیشآمده در اقتصاد جهانی استفاده کنیم. پویا و پیشرو از ویژگیهای این اقتصاد است. یعنی درک درست گذشته و حرکت و تصمیم درست بر اساس نیازهای آینده. آنچه در اقتصاد به عنوان تحلیل دینامیک میگویند. بر اساس اتفاقاتی که در داخل و خارج اقتصاد افتاده است باید مختصات اقتصاد ملی را شناخت. تا مختصات فعلی را ندانیم، نمیتوانیم تصمیم درست بگیریم. باید گذشته اقتصاد را دید و پس از آن توصیه سیاستی داد. به این اقتصاد پویا میگوییم. ما هنوز گذشته خود را به درستی نمیدانیم و آنها در حال ساختن آینده ما هستند. تفاوت بسیار است و این وظیفه ما را دوچندان میکند.
اکثر اقتصاددانان فکر میکنند همۀ مسائل با سرمایهگذاری خارجی حل میشود، حال آن که اقتصاد نیاز به برنامهریزی دارد. اکنون در میادین مشترک نفت و گاز وضعیت خوبی نداریم. عدهای فکر میکنند باید خارجیها بیایند و سرمایهگذاری کنند اما واقعیت اینگونه نیست. مانند اینکه کودکی در رختخواب بخوابد و مادرش برای او آب پرتقال ببرد. این شرمآور نیست که بعد از 110 سال نفت داشتن هنوز در مورد قراردادها وابسته به طرف خارجی هستیم. ترکیه، ژاپن و مالزی که نفتی ندارند اکنون صادرکننده تجهیزات نفتی هستند.
در بند 5 این ابلاغیه آمدهاست اولویت دادن به محصولات راهبردی. اقتصاد مقاومتی به هر تولیدی بها نمیدهد، بلکه توجه به تولید خدمات و محصولات راهبردی را سرلوحه کار خود قرار داده است. این محصولات و خدمات باید احصا شوند. بند 13 کاهش وابستگی به نفت است. از 1907 استخراج نفت را شروع کردیم. یک قرن نفت فروشی و از آن هیچ درسی یاد نگرفتهایم؛ میخواهیم قرن 21 را قرن گازفروشی قرار دهیم.
این حرفها چه کمکی به قوۀ مجریه میتواند بکند؟ قسمت سوم، ظهور فرهنگ و ایدئولوژی مذکور در سیاستها است. بودجه و برنامۀ توسعه چگونه نوشته شود؟ یکی از تفاوتهای ما با کشورهای غربی عدم توانایی ورود مسائل فلسفی در سیاستگذاریها است، حال آن که غربیها این کار را انجام دادهاند. سؤالی از دانشجویان خود پرسیدم که اگر ملاصدرا با تمام عظمتش نبود چه اتفاقی رخ میداد؟ اگر در زندگی ما تأثیری نگذارد، فایدهای ندارد. اگر فلسفه و حکمت اسلامی در اقتصاد اسلامی و سیاست و اخلاق اسلامی تأثیری نداشتهباشد، بود و نبود آن تفاوتی نمیکند.
در اقتصاد کینز میگوید ما لباس کلاسیکها و نئوکلاسیکها را از تن درآوردیم. اما اندیشمندان بعدی تفاوت جدی بین آنها نمیبینند. ساختارهای فکری بر هم بنا شدهاند. ما در ظاهر کردن اندیشههای فلسفی خود ضعیف هستیم و این رابطه منقطع میشود. در نظام مارکسیستی شاخصهای خاصی تعریف شد و آمریکاییها آنها را ترجمه کردند. من مطمئنم که در نظام اسلامی ما شاخصهای خاص خودمان را داریم.
من مقالهای در حوزۀ نفت نوشتم و در آن سعی کردم مبانی را در روبناها ظاهر کنم. البته امیدوارم توانسته باشم این کار را انجام دهم. این مقاله در فصلنامه مطالعات دانشگاه امام صادق(ع) چاپ شدهاست./978/د102/ش