ضرورت رهایی شاعران از احساسات دمدستی/ بیطرفی برخی هنرمندان نشانه راحتطلبی
عطیه سادات حجتی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، با تبیین کارکردهای زبان شعر در ترویج اندیشههای الهی و انقلابی گفت: بر هر هنرمندی ضروری است در آغاز راه از خود سؤال کند که نعمت ذوق، قریحه، اندیشه و خلاقیتش را کجا باید خرج کند، پاسخ درست به این سوال می تواند راه ورود به بیراههها را ببندد و از فطرت پاک و زیبابین و ظلمستیز شاعر رونمایی کند، با این نگاه است که در دعوای حق و باطل بی طرف نمیماند.
وی که رمضان امسال در حضور رهبر انقلاب به شعرخوانی پرداخته بود، با بیان این که امروز شاعران و نویسندگان نباید بگذارند، بر دست آوردهای انقلاب اسلامی گرد فراموشی بنشیند، ابراز داشت: هنرمند باید بیدار باشد و پاسبان بیداری اسلامی باشد، شعر مشعلی در دست شاعر است که با آن راهی را که میرود روشن میکند حالا ببیند چه راهی را میرود و روشن میکند، اینجاست که جمعیتی را به دنبال خود می کشاند و این آغاز مسؤولیت اجتماعی است.
هنرمند بدون تعهد، در تله «آزادی» گرفتار میشود
دانش آموخته حوزه علمیه خواهران با اشاره سخن امام خمینی(ره) مبنی بر این که هنر، دمیدن روح تعهد در کالبد انسان است، ابراز داشت: هنرمند بدون تعهد، با افتادن در تلهای به نام «آزادی» میتواند به هر موضوع و سوژهای نزدیک شود و آن را هر گونه که خواست، تفسیر به رأی کند و با افسارگسیختگی از مرزهای فطرت و حیا عبور دهد.
وی در پاسخ به این سؤال که بیطرفی در دعوای حق و باطل چه معنایی می تواند داشته باشد، تصریح کرد: ما یا با حقیم یا باطل؛ بیطرفها بدون اینکه بدانند با طاغوتند، دشمن برای هر خیمهاش پرچم آماده دارد.
ادعای بیطرفی از عافیتطلبی سرچشمه میگیرد
حجتی درباره برخی هنرمندانی که ادعای بیطرفی و حتی بیزاری از مسائل سیاسی دارند، گفت: زندگی همه ما بدون اینکه خبر داشته باشیم، دارای وجهه سیاسی است، بسیاری از رویکردها و موضعگیریهای ما ناشی از جبههگیری سیاسی ما است، این ادعای بی طرفی ریشه اش در راحتطلبی و منفعتطلبی انسان است.
وی نقاب بیطرفی و سکوت را راه فرار برخی در هنگام حمایت از حقیقت دانست و ادامه داد: آدمهای به ظاهر بیطرف اگر با ظلم مخالفت کنند و طرف مظلوم را بگیرند، باید عواقبش را هم بپردازند و این با آسایش و منفعتهای شخصی این گونه افراد منافات دارد.
ضرورت رهایی از احساسات دمدستی
حجتی با بیان این که شاعر آنقدر باید هوشیار باشد تا در بازی واژهها گیر نکند، اظهار داشت: حلقه غفلت تهدید جدی در زندگی هنرمندان است، برخی مواقع، دمدستیترین احساسات، هنرمند را با خود همراه می کند و با گفتن از مسائل پیش پا افتاده سرمایه و ظرفیت هنرمند را به هدر می دهد و عمر او را حراج می کند؛ در حالی که رسالت شعر و کمال شاعر این نیست.
وی با اشاره به ظرفیت متفاوت عرصه شعر اظهار داشت: شاعر همچنان که می تواند لالایی بگوید و مردم را به خواب خرگوشی دعوت کند، توانایی آن را دارد که نغمه بیداری بخواند و جماعت خواب زده ای را بیدار کند؛ بنابر این هر نعمتی با خود مسؤولیتی میآورد و بالاترین مرتبه شکر نعمت، شکر عملی است، یعنی همان استفاده صحیح از نعمت.
چه بنایی به دست شاعر ساخته میشود
دانش آموخته حوزه علمیه خواهران شعر را سفیر فرهنگ، دین و میهن دانست و خاطرنشان کرد: شاعر باید ببیند دین و کشورش را چگونه معرفی میکند، هر کلمه آجری است که بنایی را میسازیم، پس حواسمان باشد که مسجد میسازیم یا میخانه.
وی زبان شعر را زبان انتقال اندیشه و عاطفه خواند و با بیان این که شعر بی شک میتواند با در هم آمیختن موسیقی و کلام ابزار قدرتمندی در خدمت اخلاق و ارزشهای متعالی باشد، ادامه داد: شعر اگر خوشه چین منابع غنی اسلامی باشد عامل تربیتی مهمی به حساب میآید.
شاعر نکته سنج، از حکمتهای قرآنی دور نمیماند
حجتی اظهار داشت: اقیانوس حکمتهای قرآن، نهج البلاغه و نهج الفصاحه سرشار از مرواریدهای بیبدیلی است که شاعر نکتهسنج به صید معانی آنها میرود و از گذر این خان نعمت، جهانی را بهرهمند میکند.
وی با اشاره به این که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها به شاعران فرمودند که از مضامین عالی صحیفه سجادیه و دعای ابوحمزه ثمالی غفلت نکنند، بیان داشت: حالا باید دید شاعران در برنامهها و نشستهای ادبی چه گامی در این جهت برمی دارند.
هنرمند و شاعر حوزوی، برگزاری کارگاههای تخصصی با حضور استادان برجسته دینی و نویسندگان و شاعران و شرح متون با رویکرد ادبی را گام بلندی برای تحقق سخنان و مطالبات فرهنگی رهبر ادیب انقلاب اسلامی برشمرد.
گفتنی است، عطیه سادات حجتی از شاعران جوان کشورمان است که تاکنون اشعار آیینی و حماسی را در کارنامه خود به ثبت رسانده است، واکنش شعری وی درباره جنایات سعودیها در یمن، بازتاب گستردهای در رسانه ها داشته است.
شعر حجتی که در حضور رهبر انقلاب قرائت شده است:
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشه آل سعود را
یارب به حق ناقه صالح عذاب کن
نسل به جای مانده قوم ثمود را
افتاده دست ابرههها خانه خدا
سجیل کو که سر شکند این جنود را
چیزی به غیر وهن ندارد نمازشان
باید شکست بر سر آنها عمود را
ای واجبالوجود ز لوث وجودشان
کی پاک میکنی همه مُلک وجود را
انکار میکنند هرآنچه که بوده را
اصرار میکنند هرآنچه نبود را
جده، یمن، مدینه، غدیر از قدیمها
این قوم میخرند تمام شهود را
کو وارث کسی که در قلعه کنده است
تا بشکند دوباره غرور یهود را
اسپند روز آمدنش کور میکند
یک صبح جمعه چشم بخیل و حسود را...
/919/ ت302/س