۲۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۳
کد خبر: ۲۵۱۷۱۶

جنگ هیچ‌گاه جایگزین مذاکرات نخواهد شد

خبرگزاری رسا ـ هر توافقی باید به قدرت‌های غربی اجازه راستی‌آزمایی را بدهد که براساس آن، تهران به سوی دستیابی به سلاح اتمی حرکت نمی‌کند و اگر ایران تقلب کند، امریکا و دیگر کشورها زمان کافی برای اقدام داشته باشند.
مذاکرات هسته‌‌اي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، اوباما در مصاحبه با شبکه خبری «سی‌بی‌اس» با اشاره به مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 می‌گوید: «اگر توافق هسته‌ای قابل قبولی در میان نباشد، واشنگتن از مذاکرات خارج خواهد شد.» رئیس‌جمهور امریکا شرط یک توافق خوب و قابل قبول را اینگونه بیان می‌دارد: «هر توافقی باید به قدرت‌های غربی اجازه راستی‌آزمایی را بدهد که براساس آن، تهران به سوی دستیابی به سلاح اتمی حرکت نمی‌کند و اگر ایران تقلب کند، امریکا و دیگر کشورها زمان کافی برای اقدام داشته باشند.»

 

سخنان اوباما مبنی بر خروج واشنگتن از مذاکرات در صورت جدی بودن، یعنی شکست مذاکرات و بازگشت به شرایط قبل از توافق ژنو که بیش از یک سال از آن می‌گذرد. معنای دیگر این سخنان، پذیرش مسئولیت شکست مذاکرات از سوی واشنگتن است.

 

نگارنده بر این اعتقاد است که امریکایی‌ها هرگز تمایل به بازگشت به شرایط قبل از توافق ژنو را ندارند و بارها مقامات امریکایی اعلام کرده‌اند این احمقانه است که بخواهیم به شرایط قبل از ژنو برگردیم. امریکایی‌ها توافق ژنو را یک توافق خوب برای خودشان ارزیابی می‌کنند و اکنون در تلاش هستند با فشارها و تهدیدهای بیشتر یک توافق خوب‌تر از توافق ژنو را به دست آورند. بنابر این تهدید به خروج از مذاکرات را بر اساس آنچه اوباما مطرح کرده نباید خیلی جدی گرفت. این تهدید در واقع به نوعی برای پررنگ کردن تهدید نظامی به صورت غیرمستقیم، برای گرفتن امتیازات بیشتر از ایران است. قبل از مصاحبه آقای اوباما و به دنبال اظهارات نخست وزیر رژیم جعلی صهیونیستی در کنگره امریکا، جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده، در مصاحبه با شبکه «ای‌بی‌سی» در خصوص مذاکرات هسته‌ای می‌گوید: «نمی‌توانم درباره توافق با ایران قول بدهم. اما امتحان می‌کنیم ببینیم دیپلماسی می‌تواند جلوی نیاز به اقدام نظامی را بگیرد یا نه.» اگر این اظهارات را در کنار دیگر اظهارات مقامات امریکایی طی یک سال گذشته مبنی بر موجود بودن همه گزینه‌ها روی میز و بازگشت گزینه نظامی در صورت شکست دیپلماسی بگذاریم، معنایش این است که اگر مذاکرات کنونی با شکست مواجه شود، حتما جنگ رخ خواهد داد و ایالات متحده به جمهوری اسلامی حمله نظامی خواهد کرد. آیا اینچنین خواهد بود و اگر مذاکرات به توافق منتهی نشود، جنگ در راه است؟ عده‌ای با پذیرش چنین گزاره‌ای که جنگ نتیجه شکست مذاکرات خواهد بود، هر نوع توافقی حتی توافق بد با غرب را بر عدم توافق ترجیح می‌دهند و می‌گویند به هر حال با نوعی عقب‌نشینی هسته‌ای و کوتاه‌ آمدن در این عرصه، می‌توان از یک طرف از وقوع جنگ جلوگیری و از طرف دیگر مشکلات کشور را نیز حل کرد. بر این نگاه اشکالات اساسی وارد است.

 

اولین اشکال در این نوع نگاه، در یک ساده‌انگاری مبتنی بر حذف فشارها و برداشته شدن تحریم‌ها با عقب‌نشینی هسته‌ای و حل مشکلات کشور است. متأسفانه عده‌ای این چنین می‌پندارند که تنها راه حل مشکلات اقتصادی کشور، رسیدن به توافق هسته‌ای و برداشتن فشار تحریم‌ها از اقتصاد کشور است. این نوع نگاه در جامعه در حالی ترویج می‌شود که خود امریکایی‌ها اولا از برداشتن تحریم‌ها به صورت تدریجی در یک دوره طولانی سخن می‌گویند و ثانیا برداشته شدن همه تحریم‌ها علیه ایران را مشروط به حل و فصل موضوعات دیگری چون مسائل حقوق بشر، تروریسم و اصلاح مواضع ایران در مسائل منطقه اعلام می‌دارند. چند روز پیش جان کری در فرانسه، در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با وزرای خارجه اروپایی می‌گوید: «در یک روز پس از آنکه با ایران توافقنامه هسته‌ای را امضا کنیم، اختلاف بر سر دیگر مسائل با این کشور مطرح خواهد شد.» این سخن بدین معناست که امریکایی‌ها راه تداوم فشارها و حتی تشدید تحریم‌ها علیه ایران را برای خود، باز نگه داشته‌اند و تصریح می‌کنند حتی توافق هسته‌ای هم نمی‌تواند این راه را مسدود کند. این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است و همگان خصوصاً دولتمردان و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای، باید به آن توجه داشته باشند. چه ضمانتی وجود دارد که اگر با توافق هسته‌ای برخی از فشارها و تحریم‌های تعریف شده به صورت تدریجی در مسیر برداشتن قرار گرفت، در عوض فشارها و تحریم‌های دیگری به بهانه مسائل حقوق بشری یا به بهانه تروریسم اضافه نگردد؟

 

اما اشکال دوم و اساسی‌تر بر نگاه پیش گفته، نادیده انگاشتن شرایط امریکا، منطقه و ایران برای وقوع جنگ از سوی امریکا علیه ایران است. صاحب‌نظران نظامی در سراسر جهان و حتی در داخل ایالات متحده، بر این باور و اعتقاد هستند که امریکا در شرایط مناسبی برای ورود به یک جنگ جدید آن هم علیه ایران نیست. عدم آمادگی امریکا برای یک جنگ دیگر، از یک طرف به شکست‌های پی در پی امریکا در منطقه راهبردی خاورمیانه طی 10 سال اخیر و آسیب‌های جدی به ارتش این کشور، به ویژه در جریان اشغال عراق و بحران اقتصادی ایالات متحده و از طرف دیگر به قدرت بازدارندگی ایران و توان بالای جمهوری اسلامی برای ضربه‌های متقابل سنگین به همراه متحدانش در منطقه به منافع راهبردی ایالات متحده و هم‌پیمانانش بر می‌گردد.

 

امریکا پس از 11 سپتامبر و حمله به افغانستان، خود را ناتوان از حمله به ایران ارزیابی می‌کرد و بر همین اساس، به عراق حمله کرد تا شاید بتواند شرایط را برای حمله به ایران آماده کند، لکن در عمل وضعیتی پس از اشغال عراق پدید آمده و تحولاتی طی یک دهه اخیر در منطقه رخ نمود که امریکایی‌ها هرگز تصورش را هم نمی‌کردند.

 

اکنون امریکا به دلیل جنایاتش در منطقه، منفور ملت‌ها و مسلمانان شده و به یک کشور و امپراتوری در حال فروریختن شباهت بیشتری دارد تا به یک ابرقدرت تعیین‌کننده، آنگونه که خود ادعا دارد، اما در نقطه مقابل، همگان بر این مطلب اتفاق نظر دارند که جمهوری اسلامی، به یک قدرت منطقه‌ای تعیین‌کننده، آن هم در منطقه راهبردی غرب آسیا تبدیل شده است. نقش‌آفرینی ایران در عراق تحت اشغال امریکا در سال‌های پیش، پیروزی حزب‌الله لبنان در جنگ 33 روزه با حمایت و پشتیبانی ایران، موفقیت مقاومت غزه طی جنگ‌های 22 روزه، هشت روزه و 51 روزه با کمک‌های منحصر به فرد ایران، شکست توطئه بزرگ خارجی علیه دولت و ملت سوریه به دلیل حمایت ایران از سوری‌ها و شکست فتنه بزرگ داعش در عراق به دلیل همراه شدن جمهوری اسلامی با دولت و ملت عراق، بخشی از نشانه‌هایی است که صاحب‌نظران برای اثبات قدرت ایران به آن اشاره می‌کنند. ایران اکنون قدرت برتر و بلامنازع منطقه است و هیچ قدرتی را توان بر هم زدن این وضعیت و جلوگیری از روند رو به توسعه قدرت جمهوری اسلامی به همراه متحدانش نیست. رمز و راز این مطلب را باید در دو نکته اساسی اتصال قدرت ملت مؤمن ایران به قدرت الهی از یک طرف و همراه شدن ملت‌های منطقه با سیاست‌های جمهوری اسلامی از طرف دیگر جست و جو کرد.

 

اکنون پدیده بیداری اسلامی، واقعیتی انکارناپذیر است و این پدیده در روند تکاملی خود، روز به روز بر قدرت محور مقاومت در منطقه می‌افزاید. به همین دلیل است که امریکایی‌ها و آل‌سعود، به شدت از تحولات یمن نگران و برای کنترل و مدیریت این تحولات بسیج شده‌اند. رزمایش اخیر سپاه پاسداران در تنگه هرمز و همچنین رزمایش پیش از آن از سوی ارتش جمهوری اسلامی در دریای عمان و اقیانوس هند، نشان داد که دوران زورگویی غربی‌ها در این منطقه با اتکا به قدرت دریایی خود پایان یافته و در این منطقه یک قدرت جدید دریایی منطقه‌ای ظهور کرده است. قدرتی که اگر از یک طرف تسلط تعیین‌کننده بر منطقه راهبردی خلیج فارس دارد، از طرف دیگر با اتصال استراتژیک به متحدان خود در عراق، سوریه، لبنان و گروه‌های مقاومت فلسطینی به یک قدرت تعیین‌کننده در سواحل مدیترانه نیز تبدیل شده است.

 

تأمل در این وضعیت دو واقعیت را آشکار می‌سازد: 1- قدرت و نفوذ ایالات متحده در منطقه نسبت به زمان حمله به افغانستان و عراق، به شدت کاهش یافته است. 2- قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه نسبت به همان مقطع ذکر شده در بند اول، به صورت فوق‌العاده و غیرقابل محاسبه افزایش یافته است. در چنین وضعیتی، کدام آدم عاقلی در امریکا، روی استفاده از گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی حساب باز می‌کند، در حالی که یک دهه پیش، خود استراتژیست‌های ایالات متحده، حمله به ایران را دشوار و بدون نتیجه ارزیابی می‌کردند. بنابر این شکست مذاکرات به معنای نزدیک شدن جنگ نخواهد بود و این ادبیات تکراری، صرفا در چارچوب عملیات روانی برای گرفتن امتیاز بیشتر از ایران دنبال می‌شود. حل مسائل هسته‌ای ایران با غرب، تنها یک راه دارد و آن هم مذاکره است اما مذاکره‌ای که در آن حقوق ملت ایران به رسمیت شناخته شود و فشارها پایان پذیرد./907/د102/ح

 

منبع : روزنامه جوان

ارسال نظرات