۱۹ آبان ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۸
کد خبر: ۲۳۰۲۱۲
نگاهی به زندگی جانباز و شهید دفاع مقدس؛

سی و دو سال در بستر بیماری با آرامش و نشاط زندگی

خبرگزاری رسا ـ طلبه جانباز جنگ تحمیلی به بیان خاطراتی از شهید جانباز رضاپور پرداخت و گفت: بیش از سی و یک سال بدون حرکت در بستر بیماری بود اما با این حال همواه آرامش و نشاط در چهره اش موج می زد.
محمدجواد مکي

حجت الاسلام محمدجواد مکی طلبه جانباز جنگ تحمیلی در گفت‏وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا با تأکید بر الگو پذیری از رزمندگان دیروز و مدافعان امروز گفت: جوانان باید از جانبازان و شهدای دوران دفاع مقدس الگو پذیری کنند تا دچار دوگانگی نشوند.


وی به بیان خاطراتی از شهید جانباز اسد الله رضاپور پرداخت که نمونه بارز صبر و ایثار بود؛ بخشی از این خاطرات از زبان ایشان تقدیم خوانندگان محترم می‏شود:

 

نوزده سال بیشتر نداشت که برای آزادی خرمشهر، عازم جبهه شد تا مثل همۀ رزمنده ها با آزادسازی این نگین کشورمان، هم دل آقا صاحب الزمان (عج) را شاد کند، هم لبخند را بر لبان امام خمینی(ره) عزیز بنشاند، و هم شادی مردم را مشاهده کند.

 

اما پیش از آزادی خرمشهر(در محور اهواز خرمشهر)، گلولۀ خمپاره دقیقاً پشت سر اسدالله عزیز به زمین خورد و ترکش آن به گردنش اصابت کرده و موجب قطع شدن نخاعش شد؛ اسدالله جان بیش از سی و یک سال بود که در بستر بیماری به سر می‏برد؛ از اردیبهشت 61 تا31 فروردین امسال که به درجه رفیع شهادت رسید.

 

اسدالله رضاپور در آپارتمانی کوچک در جنوب تهران با مشکلات عدیده‏ای درگیر بود، دست و پاهایش دیگر کاملاً خشک شده بود؛ سال ها پیش با چند نفر از دوستان برای عیادت به منزل او رفته بودیم، یکی از دوستان سؤال کرد: آقا اسدالله، خدا وکیلی پشیمان نیستی؟! خیلی آرام جواب داد: پشیمان که نیستم هیچ، حاضر نیستم یک دقیقه از این مشکلاتم را با تمام دنیا عوض کنم.

 

دوست دیگری پرسید: عمو اسدالله چگونه این قدر صبر می کنی؟ خیلی آرام و باصفا جواب داد: صبر نمی کنم، دارم زندگی ام را می کنم.

 

بنده بیش از بیست سال است که با اسدالله ارتباط و معاشرت نزدیک داشتم؛ خدا گواه است که به شادابی و آرامش او کسی را ندیدم و همیشه به حال او غبطه می خوردم.

 

در سال 1374، خانمی جوان به صورت داوطلبانه و با اصرار زیاد، همسری و پرستاری اسدالله عزیز را پذیرفت و تا لحظه شهادتش در تمام این سال‏ها صبح تا شب و شب تا صبح در حال نگهداری از اسدالله بود.

 

همسر اسدالله در این سال‏ها، نه تنها در اوج نشاط و شادابی بود، بلکه کوچکترین خللی در انگیزه و هدف این خانم قهرمان، فداکار و صبور ایجاد نشد و با تمام وجود، در حال خدمت به این سرباز آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بود.


این است نمونه بارز یک الگویی مناسب که صبر را در زندگی به ما آموزش می‏دهد و زوج‏های جوان باید از امثال اسدالله رضاپور درس زندگی بگیرند./978/ت302/ف

ارسال نظرات