تفاوت هنر اسلامی و هنر مسلمانان از منظر رهبر معظم انقلاب
خبرگزاری رسا ـ در مطالعه تاریخ هنر به واژههای مرکبی همچون هنر ایرانی، هنر رومی، هنر یونانی، هنر بیزانسی و... برخورد میکنیم که واژههای جغرافیایی سعی در شناساندن ماهیت و کیفیت چگونگی هنر، در این سرزمینها دارد.
در مطالعه تاریخ هنر به واژههای مرکبی همچون هنر ایرانی، هنر رومی، هنر یونانی، هنر بیزانسی و... برخورد میکنیم که واژههای جغرافیایی سعی در شناساندن ماهیت و کیفیت چگونگی هنر، در این سرزمینها دارد.
جغرافیایی که واژه هنر بدان مضاف میگردد، بیشتر ناظر به تأثیر جغرافیا و فرهنگ در هنر آن سرزمین است. به عنوان مثال مکتب نگارگری تبریزی در دوران صفویه، پس از انتقال پایتخت به قزوین و سپس اصفهان، تغییراتی مییابد که آن را تبدیل به مکتب اصفهان میکند. مکتبی که قبل از تشکیل دولت صفوی و آمدن کمالالدین بهزاد از هرات به تبریز، خصوصیاتی دیگر داشته و به نام مکتب هرات شناخته میشد. این تجربیات تاریخی نشان میدهند آنچه در نام گذاری سبکهای هنری موثر بوده است، تأثیر فرهنگ آن جغرافیا بر هنر بوده و نه صرفاً رشد آن هنر در سرزمینی خاص؛ لذا وقتی واژه هنر ایرانی را به کار میبریم، منظور هنری نیست که صرفاً در سرزمین ایران رشد کرده است، بلکه علاوه بر این، هنری را مد نظر داریم که فرهنگ، زبان، پوشش و اساساً سبک زندگی ایرانی در آن تغییراتی جدی ایجاد نموده است.
واژه هنر اسلامی
اگر با همین نگرش به سراغ واژه "هنر اسلامی" برویم، در مییابیم که هنر اسلامی، هنری است که در جغرافیای اسلامی رشد کرده، اما از آن مهمتر تأثیراتی است که از فرهنگ اسلام به خود گرفته است. تاریخ نشان میدهد هنر در سرزمینهای اسلامی متصف به خصوصیاتی گردیده است که پیام و شعار اصلی این آیین بوده است. تا جایی که در اتخاذ اسلوبها و حتی قالبهای هنری، از سایر سبکها و سرزمینها، با همان نگاه اسلامی دست به گزینش و انتخاب زده است.
اما باید ادعا کرد که نمیتوان گفت هر اثری هنری که از انسان مسلمانی صادر میشود، الزاماً اسلامی است و یا هر اثری که توسط انسانی غیر مسلمان یا در جغرافیای مثلاً مسیحی ساخته شود، حتماً غیر اسلامی است. چنانچه یک هنرمند مسلمان و زیسته در کشور اسلامی میتواند نقاشی به سبک اکپرسیونیسم کشیده باشد، اما نام اثری اسلامی را بدان نخواهیم گذاشت.
تفاوت هنر اسلامی با هنر مسلمانان
مقام معظم رهبری پیوسته در جمع هنرمندان و مسئولین فرهنگی بر این مهم گوشزد فرمودهاند که "هنر اسلامى اساسا غیر از هنر مسلمانان است. اگر یک مسلمانى یک آهنگ یا یک فیلم ساخت، آن آهنگ یا فیلم ساخته یک مسلمان است؛ اما لزوما اسلامى نیست. هنر اسلامى آن چیزى است که در آن عنصر سازندهاى از اندیشهى اسلامى وجود داشته باشد. هنری که بازتاب دهنده ارزشهای الهی و انسانی است، بستگی به جغرافیا، زمان و فرهنگ حاکم ندارد. چه بسا در جامعهای غیر دینی، هنر حامل مضامین دینی و اسلامی باشد و بر عکس در جامعه اسلامی، هنرمند نه تنها به ارزشهای انسانی نیاندیشد، بلکه در پی ترویج تفکرات مادی و دنیاگرایانه باشد."
نحوه بازتاب آموزههای دینی در محتوای هنر سلامی
با توجه به تفاوتی که در باب هنر اسلامی و هنر مسلمانان بیان شد، به خوبی میتوان به این نتیجه رسید که حتی ممکن است ظاهر یک اثر هنری، فاقد نمادها و ظواهر دینی بوده و حتی در سرزمینی غیر اسلامی و توسط هنرمندی غیر مسلمان ایجاد شده باشد، اما هنر اسلامی محسوب گردد. چرا که هنر دینی بیش از آنکه به نمادها و ظواهر ارزش قائل شود، به محتوا و مضمون پیام آن متمرکز میگردد. بر خلاف تصوری اشتباه که وقتی نام هنر دینی برده میشود حتماً باید از نامها، مفاهیم و نمادهای اسلامی استفاده شود.
رهبر معظم انقلاب در تبیین این مهم میفرمایند: «در هنر دینی، الزامی به استفاده از واژگان یا نمادهای مذهبی نیست؛ بلکه ترویج هنرمندانه مقولاتی نظیر عدالت، حقوق انسانی و مسائل اخلاقی و پرهیز از ابتذال و استحاله هویت انسان و جامعه میتواند نمونههای خوبی از هنر دینی باشد.»
بر این اساس نباید تصوّر کرد که هنر دینی آن است که حتماً یک داستان دینی را به تصویر بکشد یا از یک مقوله دینی ـ مثلاً روحانیت و غیره ـ صحبت کند. هیچ لزومی ندارد که در محاورات سینمایی یا در تئاتر، نام و یا شکلی که نماد دین است، وجود داشته باشد تا حتماً دینی باشد؛ چرا که شما میتوانید در باب عدالت، رساترین سخن را در هنرهای نمایشی بیاورید. در این صورت به هنر دینی توجه کردهاید. هنر دینی عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفی میکند؛ ولو شما هیچ اسمی از دین و هیچ آیهای از قرآن و هیچ حدیثی در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید. مثلاً هیچ لزومی ندارد که در محاورات سینمایی یا در تئاتر، نام و یا شکلی که نماد دین است، وجود داشته باشد تا حتماً دینی باشد؛ بلکه شما میتوانید در باب عدالت، رساترین سخن را در هنرهای نمایشی بیاورید. در این صورت به هنر دینی توجه کردهاید.
اما در برابر ممکن است هنری توسط انسانی مسلمان، در جامعهای اسلامی خلق شود اما فاقد ارزشهای اسلامی باشد. تا جایی که حتى فیلم محمد رسولالله(ص) یعنى شرح زندگى پیغمبر مىتواند جورى ساخته شود که ضد اسلامى باشد؛ پس نام فیلم محمد رسول الله(ص) و نقش اول داشتن در این فیلم، هرگز به معناى اسلامى بودن آن نیست.
بنابراین تفاوت اساسی بین هنر اسلامی و هنر مسلمانان، نه در جغرافیا و هنرمند مسلمان آن است و نه در نمادها و شعارهای دینی میتوان آن را قلمداد کرد. بلکه رعایت احکام شرعی در حوزه فرم و پرداختن به مضامین و آموزههای مد نظر اسلام در حوزه محتوا، که اسلام خود را موظف به ترویج آن میدانسته است، از مؤلفههای اصلی آن است. هنر اسلامی هنری است که در هر جای جهان و در هر فرهنگی که ظهور یابد، نمایانگر اهداف و آرمانهای مشترک ادیان الهی باشد که وابستگی تام به هنرمند مسلمان و جامعه اسلامی ندارد.
در نتیجه سخن باید گفت، با توجه به منویات رهبر معظم انقلاب پیرامون هنر، باید جامعه هنری و البته مخاطبین هنر که به نوعی ایجاد کننده بازار تقاضای آثار هنری هستند، توجه داشته باشند هنری که در چهارچوب تفکر اسلامی پدیدار گشته و واجد فرهنگ بومی اسلامی است، شایسته ترویج و ارجگذاری است. حال این اثر هنری ممکن است در جغرافیایی غیر از سرزمینهای اسلامی تولید شده و یا به دست هنرمندی غیر مسلمان به منصه ظهور برسد. مطالعه تاریخچه کوتاهی از هنر در سالهای اخبر به خوبی نشان میدهد که گاه آثاری در خور و زیبا با مضامین اخلاقی و دینی ساخته شده است که نه تولید کننده و نه جغرافیای آن هیچکدام اسلامی نبوده است. اما در سالهای گذشته و بسیار نزدیک متأسفانه آثاری در ایران، مهد اسلام شیعی تولید شده است که هر چند توسط هنرمندانی مسلمان پدید آمده است، اما رنگ و بویی از مفاهیم دینی و آرمانهای اسلامی نبرده است. اینگونه آثار که کوتاهی مقال و مصلحت جامعه هنری، ما را از بیان نام آنها بینیاز میکند، مصادیقی بر هنر مسلمانان محسوب میگردد نه هنر اسلامی.
در پایان میشود گفت امروز که ایران پرچمدار عزت اسلام و شیعه در جهان است و به سمت فتح قلههای معنویت پیش میرود، برای ایجاد تمدن بزرگ اصیل اسلامی خود، نیازی مبرم به هنر اسلامی دارد. هنری که اگر خود را در اختیار آرمانهای اسلامی قرار دهد، بیشک به دوران شکوفایی خویش خواهد رسید.
احسان قنبری
/922/703/ر
ارسال نظرات