بدل هوشمندانه رهبری به سناریوی صنعت هستهای دکوری!
به گزارش خبرگزاری رسا، رهبر عزیز انقلاب در دیدار با مسئولین نظام در ماه رمضان امسال (93/4/16)، در فرازی از بیاناتشان با ذکر اطلاعاتی جزئی و اعدادی دقیق پیرامون میزان ضروری برای ظرفیت غنیسازی کشور –که از موارد اصلی اختلافی در مذاکرات با 1+5 است- فرمودند: «هدف آنها این است که در موضوع ظرفیت غنیسازی، جمهوری اسلامی ایران را به 10 هزار سو راضی کنند، البته ابتدا از 500 سو و 1000 سو شروع کردند (که 10 هزار سو محصول حدود 10 هزار سانتریفیوژ از نوع قدیمی است که داشتیم و داریم)، در حالیکه به گفته مسئولان مربوط، نیاز قطعی کشور، 190 هزار سو است».
بیان اعداد و ارقام در موضوعی فنی و مشخص کردن حد و مرزهای مذاکرات هستهای با واحد فنی سو (SWU) از جانب رهبر انقلاب –که معمولاً در جلسات عمومی و در مسائل مختلف، سیاستهای کلان و راهبردهای اساسی را بیان میدارند-، برای مخاطباتی که با مشی رهبری آشنایی دارند، در درجه اول امری عجیب و غیرمعمول به نظر میرسد، اما برای کسانی که مذاکرات هستهای را از نزدیک دنبال میکنند و از بسته پیشنهادی تیم مذاکرهکننده کشورمان به 1+5 و کوتاه آمدنهای آنها از خطوط قرمز نظام –و در واقع منافع ملت- مطلع هستند، امری معنادار و بسیار مهم تلقی میشود که مذاکرات هستهای ایران و 1+5 را وارد فاز جدیدی کرد، و مانعی بزرگ در مسیر تحمیل توافقی ضعیف و ناقض منافع ملت و البته فتحالفتوح نشان دادن آن -با لفاظیهای خلافِ واقع- ایجاد نمود.
به گزارش «یک بیست» جدول زیر ترسیم خلاصه و ملموسی است پیرامون وضعیت توان غنیسازی کشور و اختلافات پیرامون آن:
مبنا | توان غنیسازی (بر مبنای تعداد سانتریفیوژ نسل یک) |
---|---|
طبق مصوبه مجلس (جهت تأمین سوخت نیروگاه هستهای برای تولید 20 هزار مگاوات برق کشور) | حدود 1 میلیون دستگاه |
نیاز قطعی کشور (اعلام شده توسط سازمان ملی انرژی اتمی در آستانه مذاکرات اخیر که در دیدار عمومی نیز توسط رهبری به عنوان خط قرمز بیان شد) | حدود190-158هزاردستگاه (معادل 190 هزار سو) 1 |
[بر اساس برخی اخبار منتشر شده در رسانهها:] نیاز عملی اعلام شده توسط تیم مذاکره کننده به 1+5 (معادل تأمین سوخت نیروگاه بوشهر) | حدود 50 هزار دستگاه |
حداکثر تعداد مورد نظر آمریکاییها (که در انتهای مذاکرات میخواهند ایران را به آن راضی کنند) | حدود 10 هزار دستگاه |
تعداد ماشینهای فعال ایران در حال حاضر | حدود 8 هزار دستگاه |
تعداد پذیرفته شده از طرف آمریکاییها در مذاکرات | 4 هزار دستگاه |
نظر ابتدایی آمریکا در مذاکرات (با چاشنی تحقیر ایران) | 1000-500 دستگاه |
[1] علت اختلاف موجود در تبدیل واحد سو به تعداد سانتریفیوژ نسل یک، ناشی از این موضوع است که ظرفیت واقعی جداسازی ماشینهای سانتریفیوژ نسل یک، چیزی بین 1 تا 1،2 سو است؛ 190 هزار سو، با احتساب ضریب 1، معادل 190 هزار دستگاه میشود، و با احتساب ضریب 1،2 معادل 158 هزار دستگاه. |
عدد 190 هزار سو (معادل 158 هزار الی 190 هزار سانتریفیوژ نسل یک) که به عنوان «نیاز قطعی ایران» از جانب رهبر انقلاب نیز مطرح شد، عددی است که سازمان انرژی اتمی –و نه منتقدین دولت- در آستانه مذاکرات گام نهاییِ توافق هستهای در جواب درخواست رهبری -مبنی بر ارائه گزارش آمار دقیق از نیاز عملی ایران- ارائه کرده بود.
پس از ابلاغ این خط قرمز نظام به تیم مذاکرهکنندهی کشور جهت حرکت در این چارچوب و کوتاه نیامدن از حقوق مسلم ملت ایران در صنعت هستهای، این خط قرمز ایران، در ابتدای مذاکرات اخیر به طرف غربی اعلام شد. هرچند بنا بر آنچه که در برخی رسانهها منتشر شد و دیپلماتهای غربی (مانند وندی شرمن) از آن خبر دادند، تیم مذاکرهکننده کشورمان در بسته پیشنهادی خود، تنها غنیسازی در حد تأمین سوخت نیروگاه بوشهر (یعنی حدود 50 هزار سانتریفیوژ) را به عنوان پیشنهاد ایران به گروه 1+5 ارائه نموده است، اما پس از آنکه این پیشنهاد حداقلی تیم مذاکرهکننده نیز با مخالفت طرف آمریکایی و زیادهخواهیهای مستکبرانهی آنها رو به رو شد و آنها اعلام کردند که به ایران اجازه نخواهند داد حتی به اندازه تأمین سوخت نیروگاه بوشهر هم سانتریفیوژ فعال داشته باشد، تیم مذاکرهکننده با توجه به اینکه دولت تمام حیثیت خود را با انجام توافق –به هر قیمتی- تعریف کرده است، از موضع قبلی خود عقبنشینی عملی –و نه رسانهای- نمود، تا امکان توافق با 1+5 (و در واقع: آمریکا) را از دست ندهد.بدین ترتیب اخباری منتشر شد مبنی بر احتمال بالای توافق در شرایطی که طرف آمریکایی –نه تنها با 50 هزار سانتریفیوژ برای تأمین سوخت نیروگاه بوشهر- که حتی با حفظ ظرفیت فعلی غنیسازی ایران (حدود 8 هزار سانتریفیوژ فعال) هم مخالف است؛ و جالب آنکه طرف آمریکایی هرچند با حفظ این تعداد اندک سانتریفیوژ برای ایران مخالفت واقعیای ندارد، اما با عدم اعلام صریح و عمومی این موضوع در این مرحله از مذاکرات، سعی دارد این را به عنوان امتیاز(!) اصلی خود به طرف ایرانی در انتهای مذاکرات جا بزند! یعنی همان چیزی که رهبر انقلاب با این تعبیر به آن اشاره کردند: «طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشوید. هدف آنها این است که جمهورى اسلامى را در باب ظرفیّت غنىسازى مثلاً -که یکى از مسائل است-، به ده هزار سو راضى کنند، منتهی از 500 سو و 1000 سو شروع کرده اند».
به طور کلی، چارچوب مذاکراتی طرف آمریکایی بر این اساس استوار است که از مواضع مورد نظر و از پیش تعیین شدهی خود (و در واقع: زورگوییهای تحقیرآمیز نسبت به ایران)، حتی ذرهای عقبنشینی نکنند، و حداکثر امتیاز اعطایی آنها به تیم ایرانی این باشد که با مخفی و پیچیده کردن متن توافقات، راهی برای لفاظی و حفظ آبروی تیم مذاکرهکننده ایرانی در داخل باز نگه داشته شود. سیاستی که متأسفانه در مواردی به نظر میرسد با استقبال و همراهی تیم مذاکرهکننده کشورمان همراه شده است.
موضوع تعداد سانتریفیوژها و توافق عملی بر سر حفظ حداکثر حدود 10 هزار سانتریفیوژ برای ایران، نمونه روشنی از این امر است.؛ چرا که این حد از ظرفیت غنیسازی، مقداری بیشتر از حد غنیسازی تحقیقاتی (غیرصنعتی) و کمتر از کمترین حد برای غنیسازی صنعتی است و میتوان آن را «دکور غنیسازی صنعتی» دانست. دکوری که فایدهای برای رفع نیازهای کشور در حوزه صنعت هستهای نخواهد داشت و تنها فایدهاش این خواهد بود که از بین رفتن کامل غنیسازی صنعتی ایران، در این مقطع توسط دولت به طور رسمی اعلام نشود، و تیم مذاکرهکننده بتواند همچنان اعلام کند که صنعت هستهای کشور را حفظ کرده است! در مقام تمثیل، این امر مانند آن است که شخصی قبول کند که چرخهای اتومبیل خود را پنچر کند و در ساختار اتومبیل خود نیز تغییراتی دهد که دیگر نتواند با سرعتی بیش از سرعت یک کیلومتر در ساعت حرکت کند! این شخص در واقع خود را از استفاده از اتومبیل خود محروم کرده است و اتومبیل این چنینی به هیچ کار او نخواهد آمد؛ و البته پس از مدتی این نتیجه برای همه حاصل خواهد شد که چنین اتومبیلی بیشتر از اینکه مفید باشد، وبال گردن صاحب آن شده، و صرف نظر کامل از جسد این اتومبیلِ به شدت محدود و بیخاصیتشده، بهتر از حفظ آن است؛ این تمثیل، خلاصهی راهبردی است که پیرامون صنعت هستهای کشور در حال اجرایی شدن است.
اعلام عمومی عدد دقیق 190 هزار سو (معادل 158 هزار الی 190 هزار سانتریفیوژ نسل یک) توسط رهبر عزیز انقلاب به عنوان خط قرمز ایران در حفظ ظرفیت غنیسازی -آن هم پس از آنکه این خط قرمز بارها به صورت خصوصی به تیم مذاکرهکننده اعلام و ابلاغ شده بود- در واقع واکنشی راهبردی بود به اجرای سناریوی نابودی صنعت هستهای کشور در واقع، و حفظ دکوری بیفایده از آن برای استفاده تبلیغاتی داخلی.
رهبر حکیم انقلاب با این موضعگیری هوشمندانه، راه را برای توافق بر سر حداکثر 10هزار سانتریفیوژ نسل یک، و جا زدن آن به عنوان فتحالفتوح و به زانو در آوردن کشورهای قدرتمند(!) بستند، و آنچه که سقف مطالبات واقعی –و نه اعلامی- تیم مذاکرهکننده بود را به عنوان خواستهی آمریکاییها که ایران زیر بار آن نخواهد رفت، معرفی نمودند.
همچنین با ارائهی معیاری غیر قابل خدشه –و مستند به گزارش کارشناسی بخشی از خود دولت- یعنی لزوم حفظ ظرفیت غنیسازی معادل تأمین 190 هزار سو، معنای توافق بد و غیر قابل قبول را مشخص کردند.
شاید اگر تیم سیاست خارجی دولت بنایش بر عمل کردن به خط قرمزهای نظام –یعنی همان منافع غیر قابل صرف نظر ملت ایران- بود (نه تلاش برای دور زدن آنها به طوری که کمتر حساسیتانگیز شود!)، و شاید اگر دیگر نخبگان و مسئولین و رسانههای کشور به وظیفهی خود در رصد دقیق مذاکرات و تأکید بر خطوط قرمز و جریانسازی پیرامون آن به خوبی عمل میکردند، نیاز به اعلام عدد و رقم مشخص در بیانات رهبر انقلاب نمیماند؛ اما در هر حال، امروز که این موضوع به صراحت توسط آقا اعلام شده، وظیفه نخبگان و مسئولین متعهد کشور، رصد دقیق این موضوع، و اتخاذ مواضع غیرتمندانه و هوشمندانه در راستای حفظ این خط قرمز نظام برای مذاکرات هستهای (و البته دیگرخطوط قرمز، شامل: برچیده نشدن هیچ از یک تأسیسات هستهای کشور، حفظ رآکتور آب سنگین اراک و سایت فردو با کاربری واقعی خودشان، محدود نشدن برنامه تحقیق و توسعه، حفظ کلیه حقوق ایران بر اساس معاهده NPT، و لغو یکجای تحریمهای غیرقانونی) است.
این امر به خصوص از آن جهت اهمیت دارد که پس از بیانات صریح رهبر انقلاب، تلاشهای موذیانه برای حفظ ظاهر این خط قرمز بیان شده توسط ایشان و تهی کردن آن از محتوا آغاز شده است؛ به طوری که برخی شخصیتها و رسانههای داخلی سعی دارند با لطایف الحیل، خواست نامشروع طرف غربی –که انجام توافق را منوط به پذیرش آن کرده است- را در همین چارچوب بیان شده توسط رهبری جا بزنند!
————————————————–
پ. ن.: فایل پی دی اف نشریهی این مطلب را میتوانید از اینجا دانلود کنید./916/102/ع