فقه اسلامی به رسانه جهت میدهد
به گزارش خبرگزاری رسا، ارتباطات و رسانه برخواسته از فرهنگ و دیدگاهی وارداتی است. به طور قطع لحاظ کردن تفاوتهای فرهنگی و باورهای اجتماعی برای پذیرش تازههای دنیای مدرن در هر فرهنگ و کشوری ضروری است. با توجه به اینکه ایران کشوری مذهبی با باورهای دینی است، استفاده از متخصصان دینی در این عرصه برای پذیرش دنیای تکنولوژی و ارتباطات به عنوان الزامات دنیای امروز مطرح شده است.
بر اساس این گزارش، مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی نشرآوران در ویژهنامه «چهارمین سمینار بررسی مسایل مطبوعات ایران؛ چالشها و چشماندازها» با حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمد سعید مهدوی کنی، رییس دانشکده فرهنگ و ارتباطات و با توجه به پیشینه تحقیقاتی در زمینه فقه و رسانه، گفتوگویی ارائه کرده که متن آن به شرح زیر است:
تعریف شما از فقه رسانه چیست؟
اجازه دهید ابتدا مقدمهای طرح شود و سپس تعریفی ارائه کنم. اسلام دارای چندین حوزه است که حوزه اول مربوط به مسائل اعتقادی و جهان بینی است به این معنا که اسلام جهان را چگونه ترسیم میکند اما در حوزه دوم بحثهای ایدئولوژیک مطرح میشود. مباحثی که ارزشها را تبدیل به «بایدها و نبایدها» میکند و دستورالعمل رفتارهای انسانی از آن استخراج میشود.
حوزه اول فلسفه، کلام و عرفان و حوزه دوم فقه و اخلاق است که از یکدیگر جدا نیستند. معمولا از اخلاقیات به عنوان اعمال مستحب یاد میشود، اعمالی که الزامآور نیست. در حالی که از نظر اسلام این نگرش صحیح نیست. فرصت کافی نیست تا در باب تفاوت فقه و حقوق و اخلاق بحث کنیم.
عدهای دیدگاه اسلامی را فقط به فقه تعبیر میکنند در حالیکه چنین نیست کسانی که با مباحث اسلامی کمتر آشنا هستند و تعیین محدودهها و الزامات رفتاری را در قالب حقوق میشناسند و حقوق اسلامی را به فقه محدود میدانند به سراغ اخلاق اسلامی نمیروند در حالی که اسلام ترکیبی از تمامی این لایهها است. به عبارتی باید ارتباطات و رسانه در فضای تفکر اسلامی، جهان بینی اسلامی و توحیدی توضیح داده شود تا چارچوب فقهی و اخلاقی آن درک شود.
نکته دیگر آن که در منابع و معارف اسلامی چیزی تحت عنوان رسانه نیامده است بلکه مباحث عامی در باب انسانها و روابط آنها با یکدیگر وجود دارد. رسانه اصطلاحی است که امروز باب شده است اما در گذشته نیز مصادیقی از آن مانند کتاب و منبر وجود داشته است که مورد استفاده پیامبر(ص)، ائمه(ع)، علما و مبلغین نیز بوده است و به همین لحاظ بیاناتی در مورد این رسانهها و الزامات فقهی و اخلاقی آن بیان شده است.
با توجه به این دو مقدمه فقه و اخلاق رسانه تجلی جهان بینی و نظام ارزشی اسلام و «بایدها و نبایدها»ی آن در حوزه رسانه است.
اگر وظیفه رسانه شفاف سازی است آیا در این راستا افشای اعمال خلاف قانون درست محسوب میشود؟
اسلام برای بیان جرائم، قوانین و اصول روشنی دارد. جدای از اصولی که در هر نوع از کلام باید رعایت شود مانند راستگویی و پرهیز از غلو، بزرگنمایی و ایراد تهمت و منع بیان گمانهایی که دلیلی بر آنها وجود ندارد، حفظ آبروی انسانها و لزوم رعایت حریم خصوصی شان به یک اصل مهم و تعیین کننده باید در خصوص سوال شما اشاره کرد که آن عبارت است از حفظ مصالح اسلام و جامعه اسلامی.
اگر افشای امر خلاف قانونی موجب به خطر افتادن امور مهمی مانند امنیت جامعه یا جان افراد یا ریختن قبح و زشتی گناه و موجب تشویق افراد به ارتکاب جرم شود آنگاه دیگر نمیتوان براحتی همه حقایق را بی پرده گفت و افشاگری کرد. رسانه نسبت به بقا، سلامت و رشد و تعالی جامعه و آحاد آن مسئول است.
در مطبوعات مسأله ارائه فرضیات برای مسائل اجتماعی گاهی شبیه به تهمت میشود که به سمت ارگان یا اشخاصی در صدر آن ارگان است، در این مورد حکم اسلام چیست؟
این عنوان معروف به ظن و گمان است که قرآن در این مورد میفرماید چه بسیار گمانها که گناه به حساب میآیند. وقتی این فرضیات بیان میشود، ایراد نوعی اتهام در جامعه صورت میپذیرد که دلیلی برای اثبات آن وجود ندارد، به همین خاطر سبب شیوع نوعی بدبینی در جامعه میشود.
قوام و دوام یک جامعه به اعتماد متقابلی وابسته است که میان اعضای یک جامعه وجود دارد. از نگاه شرع اسلام، جامعه و افراد آن تا قبل از اثبات جرم دارای برائت هستند مگر اینکه عکس آن اثبات شود پس اجازه نمیدهد که دیوارههای اعتماد اجتماعی با ظن و گمان فرو ریزد.
شما فرمودید که بدون ادله محکم، ارائه نظریه حرام است در صورتیکه رسانه امکان اثبات مدعا را ندارد، بلکه تنها به طرح آن میپردازد و مراجع قانونی به رد یا اثبات آن میپردازند؟
این روش رسانهای الگویی است که از اخلاق غیراسلامی حاصل شده است که میگوید رسانه در قبال گمانه زنی هایش مسؤول نیست. در حالیکه خداوند میفرماید هرچه که میگویید، میشنوید و از قلب شما میگذرد را باید پاسخگو باشید، لذا دیدگاه اسلامی غیر از اخلاقی است که در حوزه ارتباطات و روزنامه نگاری در دنیای امروز بیان میشود و آن را حرفهای بودن مینامند در حالیکه این برخاسته از اخلاق اومانیستی است.
وظیفه روزنامه نگار مسلمان این است که چارچوبهای فقهی و اخلاقی را حفظ کند. یعنی خبرنگار ما مانند همه مسؤولین و مردم موظف است که جامعه را به سمت خیر سوق دهد. وظیفه روزنامه نگار نظارت اجتماعی است و به عنوان چشم و گوش مردم عمل کردن است اما آیا این به معنای اتهام زنی است؟ میتوان همین کار را انجام داد اما لزوما به این و آن اتهام نزد. در چنین مواردی پرهیز از عناوینی که به جای بررسی عمل، شخصیت و حیثیت عامل را به میان ماجرا میکشاند درست نیست.
در عمل دزدی، فردی که مرتکب این عمل شده است محکوم است اما تا جرم وی اثبات نشده نمیتوان فرد را محکوم کرد و با چاپ عکس وی تمام زندگی انسانیاش را به خاطر گمانها به نابودی کشاند اگر چه همیشه نفس عمل دزدی را باید محکوم کرد.
البته علمای ما مباحث مفصلی در این زمینه دارند که تبدیل به منشور اخلاق رسانهای و آیین روزنامهنگاری نشده است. بسیاری از سیاستمداران و اصحاب رسانه وقتی قلم به دست میگیرند این اصول را فراموش میکنند اگر چه این موارد را در روابط فردی خود رعایت میکنند. در حالیکه تعهد فرد به رعایت قانون و اخلاق در رسانه نسبت به روابط چهره به چهره صد چندان باید باشد چراکه در این زمان طرف او یک نفر نیست بلکه یک اجتماع است و مسؤولیت وی در قبال فرد فرد جامعه و آیندگان خواهد بود.
پس آیا میتوان در جایی که سکوت خبرنگار موجب زیانهای بسیاری است به طرح فرضیه و گمان پرداخت؟
وظیفه نظارتی یک مطبوعاتی یا یک فرد رسانهای ایجاب میکند که به کار خود با رعایت اصول اخلاقی بپردازد. گاهی مسأله این است که آیا همه راستها را باید گفت. در اسلام فرد باید زمانی وارد گفتوگو شود که در نگفتن او ضرری بیش از گفتنش نهفته باشد.
یک خبرنگار باید بیاندیشید که سکوت وی چه تبعاتی در بردارد و مصلحت را در نظر بگیرد، لذا اگر گفتن یک مطلب ضرری به جامعه برساند باید سکوت کند. این به این معنا نیست که هیچ نگوییم بلکه باید آن را در حوزهای بیان کنیم که فایده در برداشته باشد.
رسانهها باید طبقهبندی شده باشند. نمیتوان هر حرفی را در هر حوزهای و هر جمعی بیان کرد. آیا در خانواده هر حرفی با صدای بلند بیان میشود؟ در حالیکه رسانههای ما گاهی چنین عمل میکنند و این باعث ایجاد ناامنی و مشکلات اجتماعی میشود. اسلام بیان هر مسألهای را نمیپذیرد و اینکه در دنیا اینگونه است ادعایی بیش تیست چراکه دیدهایم که به بهانههای مختلف سیاسی امنیتی در جوامع غربی گفتن و شنیده شدن محدود میشود.
دستورالعملهای کاربردی فقه اسلامی برای رسانه امروز چیست؟
متأسفانه ما جز قوانین محدودی که در این زمینه توسط دستگاههای قانون گذار تدوین شده، دستورالعمل جامع برای همه موارد نداریم و در متون درسی نیز امر تدوین شده جامعی وجود ندارد اما این حوزه خالی از پژوهش نیست.
کتابهایی در حوزههای علمیه تدوین شده است که به عرصه فقه و اخلاق در حوزه خبر، اطلاعرسانی و رسانه پرداختهاند. بسیاری از مقالات و پایاننامهها و گزارشهای پژوهشی نیز در سایت norming و irandoc برای عموم قرار داده شده است.
نقاط اشتراک فقه و رسانه را در کجا میبینید؟
موضوع فقه بیان تکالیف انسانها برای دستیابی به سعادت و رسانه ابزاری برای رسیدن به سعادت است. رسانه با تعبیر امروزی امتداد وجود انسانی و ابزاری برای تکامل رشد انسانی است که فقه چارچوبهای استفاده انسان را از آن تبیین میکند و چگونگی استفاده از این امکانات را برای رسیدن به سعادت مشخص میکند و به همین خاطر اشتراکات بسیار زیادی دارند.
فقه و اخلاق جهت دهنده و انگیزه بخش و تعیین کننده حقوق و تکالیف و مسؤولیتهای رسانه و در عین حال مدافع آن و ترسیم کننده ارزشهای حاکم بر رسانه و محدودیتهای رفتار آن هستند و رسانه ابزار ارائه و ترویجگر ارزشها و احکام فقهی و اخلاقی در جامعه هستند.
آیا جایز است که یک خبرنگار بر اساس سیاستهای رسانه خود حرکت کند و حتی گاهی از برخی موارد چشم پوشی کند؟
امروزه بخش عمدهای از کنترل هنجاری جامعه بر عهده رسانه است پس یک خبرنگار باید وظایف خود را در قبال حق و حقوق مردم و وظیفهای که بر عهده گرفته است انجام دهد. او نمیتواند حق را ببیند اما به صرف مصلحت رسانه متبوعش سکوت کند و مصالح عمومی جامعه رها کند. از نگاه اسلام این کار خیانت محسوب میشود و کاش مانند پزشکان و وکلا برای خبرنگاران نیز قسم نامه داشتیم. در اسلام عقل حجت درونی خداوند بر انسان و رکن تصمیمگیری است و شخص باید بتواند حق بزرگتر را تشخیص دهد.
حضرت علی(ع) میفرمایند: عاقل آن نیست که حق را از باطل تشخیص دهد. عاقل آن کسی است که بد را از بدتر تشخیص دهد. مرز حق و حقوق در اینجا مصلحت و حقوق جامعه است لذا باید خبرنگار وجدان داشته باشد و پای این قضیه بایستد و اگر لازم شد خون خود را هم بدهد.
با توجه به این توضیحات میتوان گفت اشتراکات زیادی با اخلاق روزنامهنگاری در جهان داریم؟
اخلاق اسلامی از درون فطرت انسانی برخواسته و به همین خاطر هر کسی که وجدان دست نخوردهای داشته باشد آن را تأیید میکند. در مواردی که اخلاق روزنامه نگاری غربی متکی به فطرت انسانی است مشترکات بسیاری وجود دارد منتها وقتی جهت گیریها و جزئیات مطرح میشود اختلافات اساسی در اهداف پیش میآید.
اسلام وظیفه رسانه را در رشد و تعالی انسان میداند و مصلحت را در تصمیمات خداوند میبیند در حالیکه در نگرش و اومانیستی انسان محور مبنای مصلحت اندیشی و تصمیمات است. ما معتقدیم انسان در بسیاری از مواقع قادر به تشخیص بهترینها برای خودش نیست و خداست که این ارزشها و اولویتها را تعیین میکند.
از صحبتهای شما اینطور برداشت شد که معتقدید تدوین نظام رسانهای مستقل از طریق فقه و اسلام ممکن است، این امر را چطور میسر میبینید؟
گاهی ما یک نظامی را پذیرفتهایم سپس برای بومی سازی آن چارچوبهای محدود کنندهاش را مشخص میکنیم تا امکان اجرای آن را در یک جامعه فراهم کنیم. مثلا جامعه ایرانی ما اسلامی است پس ما یک دستورالعمل و روش حرفهای مطبوعاتی داریم که از آموزههای غربی اخذ شده است بعد میآییم قالبهای اسلامی را وارد آن میکنیم.
من این کار را اسلامیزه کردن مینامم یعنی به نوعی وارد کردن محدودههای اسلامی در قوانین و علوم و حرفهها است. این یک شیوه کار است که برای شروع خوب است اما اسلام دینی است که در همه جهات نه تنها «باید و نباید» بلکه جهتگیری و ترجیحاتی نیز دارد. یعنی نوع رفتار سریعتر و سالمتر و بهتر برای رسیدن به اهداف اسلامی را مشخص میکند.
اسلام نظاممند و نظامساز است از یک برنامه و سیاست برخوردار است. این درست نیست که ما وقتی در حوزه علوم انسانی صحبت میکنیم تنها دنبال چارچوبهای حقوقی و فقهی باشیم بلکه باید بتوانیم نظام مطلوب را مشخص کنیم. به این ترتیب اساسا تکلیف خبرنگار در عالم اسلامی با حوزه اومانیسم متفاوت است.
نگرش ما به حرفه خبرنگار سکولار نیست (تیتر شود) ما در عالم اسلامی دارای چارچوبهایی هستیم که اگر رفتار رسانهای و ارتباطات در آن تعریف شود الگویی متفاوت از غرب در آن ایجاد خواهد شد.
اگر غرب بیشترین خواستهاش از رسانه سرگرمی است، اسلام تذکر و به یاد خدا و قیامت بودن و توجه دادن انسان به مسؤولیتهایش و در یک کلام تزکیه و تعلیم انسان را از رسانه طلب میکند اگر چه سرگرمی و تفریح مناسب چنین رویکردی را میپذیرد و در محدوده ترسیمی توصیه میکند./997/202/س