۲۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۵
کد خبر: ۱۹۸۱۳۸
نگاهی به جایگاه عقل؛

دین‌داری بدون پیروی از عقل بی‌معناست

خبرگزاری رسا _ یکی از نکات مهم و کلیدی در رابطه با اهمیت تعقل در قرآن این آیه است که کلام دوزخیان را بازگو می‌کند و نشان می‌دهد اگر عاقلانه تصمیم می‌گرفتند، اهل دوزخ نمی‌شدند؛ «وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی أَصْحابِ السَّعیرِ.»
دین‌داری بدون پیروی از عقل بی‌معناست
 
یکی از نعمت‌های گران‌بهایی که بی‌تردید نمی‌توان آن را ارزش‌گزاری کرد، نعمت عقل می‌باشد. این گوهر قیمتی اگر به درستی استفاده شود، سعادت و خیر دنیا و آخرت را به همراه خواهد داشت. به عبارتی "آن کس را که عقل دادند، چه ندادند؟ و آن کس را که عقل ندادند، چه دادند؟!"
 
در عظمت عقل همین بس که در روایات از عقل به حجت باطنی یاد شده و در کنار حجت ظاهری(نبی) راهنما و هدایت‌گر انسان می‌باشد.
 
ریشه و ماده عقل 49 بار در قرآن کریم به‌کار رفته است. در بعضی از آیات، خداوند متعال، بعد از این‌که متذکر بعضی از ویژگی‌های خلقت می‌شود، انسان را به تعقل وا می‌دارد.
 
مثلاً در این آیه می‌فرماید: «وَ هُوَ الَّذی یُحْیی وَ یُمیتُ وَ لَهُ اخْتِلافُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ؛ و او است خدایى که خلق را زنده مى‏گرداند و مى‏میراند و حرکت شب و روز به امر او است. آیا عقل خود را به کار نمى‏گیرید؟!» مؤمنون/80
 
در آیه دیگر می‌فرماید: «وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلا یَعْقِلُونَ؛ و هر که را عمر طولانى دهیم خلقتش را دگرگون مى‏کنیم، آیا تعقل نمى‏کنند؟!» یس/68
 
یکی از نکات مهم و کلیدی در رابطه با اهمیت تعقل این آیه است که کلام دوزخیان را بازگو می‌کند: «وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فی أَصْحابِ السَّعیرِ؛ و [دوزخیان] مى‏گویند، اگر گوش داده بودیم و تعقّل مى‏کردیم از دوزخیان نمى‏بودیم.» ملک/ 10
 
این آیه شریفه به روشنی نشان می‌دهد که پیروی از عقل از چه جایگاه مهمی برخوردار است و حرکت در جهت خلاف عقل، چه نتیجه ناگوار و خطرناکی را به دنبال خواهد داشت.
 
به طور کلی آن‌چه که از آموزه‌های دینی به دست می‌آید، این است که اصولاً بی‌دینی و ارتکاب گناه، بی‌عقلی می‌باشد و عاقل حقیقی کسی است که دیندار و با تقوا باشد.
 
در این‌جا از نقش تفکر و اندیشه نباید غافل شد که لازمه عقل سلیم می‌باشد و به نوعی مکمل آن محسوب می‌شود؛ چرا که این تفکر است که می‌تواند راه‌گشای انسان در خیلی از مسائل و شبهات باشد. بی‌جهت نیست که ساعتی تفکر از هفتاد سال عبادت و در نقل‌های دیگری از شب زنده‌داری برتر شمرده شده است.
 
 
رابطه علم، عمل و عقل
 
قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام، عقل را به چیزی تفسیر کرده‏اند که انسان به وسیله آن حق را فهمیده و عمل کند؛ پس در فرهنگ دین، مجموعه درک و کار را «عقل» می‏گویند. آن که درست درک نمی‏کند عاقل نیست و کسی که درک می‏کند و عالم است، ولی به علمش عمل نمی‏کند، او هم عاقل نیست. مجموعه این دو فضیلت که در آیات به صورت عقل تبیین شده، در حدیث به صورت «العقلُ ما عُبِدَ بهِ الرّحمن واکْتُسِبَ به الجنان» بازگو شده است؛ یعنی کسی که نداند، نمی‌‌‏تواند بهشت کسب کند و کسی هم که بداند ولی عمل نکند، نمی‌تواند بهشت را فراهم نماید. حقیقت «العمل ما عبد به الرحمن» عصاره جزم و عزم است؛ یعنی اگر انسان با برهان نظری به مقام جزم رسید و در اثر قدرت عقل عملی به مقام عزم نائل شد، آن عزم به اضافه این جزم، عقل در اصطلاح قرآن می‌‌شود که به «یعبد به الرحمن و یکتسب به الجنان» تعبیر شده است. خداوند می‌‌فرماید: «أتأمرون الناس بالبرّ و تنسون أنفسکم و أنتم تتلون الکتاب أفلا تعقلون». بقره/ 44
 
این بیان، نشانه آن است که واعظِ غیر متّعظ، عاقل نیست؛ گر چه عالم است. آنها که مردم را به نیکی دعوت کرده، تدریس، تألیف، سخنرانی، ارشاد و موعظه دارند، ولی به فکر اصلاح خود نیستند، عالمند، ولی عاقل نیستند؛ زیرا نه خود صالح می‌‌‏شوند و نه در اصلاح دیگران کامیاب خواهند بود؛ چون اصلاح دیگران، صرف امر به معروف لفظی نیست، بلکه در حدیث آمده است که: «کونوا دعاةً الی أنفسکم بغیر ألسنتکم...». ن.ک به زن در آینه جلال و جمال/آیت الله جوادی آملی/ ص 258
 
 
عقل نظری و عملی
 
عقل نظری؛ این عقل، طبق یک اصطلاح، فقط به بررسی امور نظری می‌پردازد و قضا و داوری او نیز به «بودن» یا «نبودن» مسایل ختم می‌شود. زیرمجموعه‏های این نوع از عقل، عبارت از وَهْم، خیال و حس است که مراحل مختلف اندیشه را تشکیل می‌‏دهند. نتایج این عقل، حقّ تکوینی است که جمع آن حقایق می‌‏باشد. اثبات وجود خدا، نبوت، معاد و...، از اموری است که در عقل نظری از آن‏ها بحث می‌‏شود.
 
عقل عملی؛ این عقل، طبق یک اصطلاح، فقط به بررسی امور عملی می‌پردازد و قضا و داوری او از سنخ «بایدها و نبایدها» است. حاصل تلاش‏های این عقل، حقّ اعتباری است که جمع آن حقوق می‌باشد. حق آزادی، حق مالکیت، حقّ مسکن، و... از مواردی است که در عقل عملی بررسی می‌‏شود. همچنین زیرمجموعه‏های عقل عملی، عبارت از شهوت و غضب است که توسط آن‏ها مراحل مختلف عزم و اراده شکل می‌گیرد. نسبت دین و دنیا/آیت الله جوادی آملی/ص177
 
 
عقل در نهج البلاغه
 
وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْعَقْلَ‏ وَ یُنْسِی الذِّکْرَ...؛ بدانید که آرزو عقل را به اشتباه مى‏اندازد و یاد خدا را به فراموشى مى‏دهد... . خطبه 86
 
وَ قَالَ علیه‌السلام‏ لِابْنِهِ الْحَسَنِ علیه‌السلام: ...إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ‏ وَ...؛ برترین بی‌نیازی عقل است. حکمت 38  
 
وَ قَالَ علیه‌السلام:‏ لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِه‏؛ زبان عاقل در پشت قلب اوست و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد. حکمت 40
 
سید رضی: این از سخنان ارزشمند و شگفتى آور است که عاقل زبانش را بدون مشورت و فکر و سنجش رها نمى‏سازد؛ امّا احمق هر چه بر زبانش آید، بدون فکر و دقّت مى‏گوید؛ گویا زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مى‏گیرد.
 
وَ قَالَ علیه‌السلام:‏ إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ‏ نَقَصَ الْکَلَام‏؛ زمانی که عقل کامل شود، سخن کوتاه می‌گردد. حکمت 71
 
وَ قَالَ علیه‌السلام:‏ لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ‏ وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ وَ لَا عَقْلَ‏ کَالتَّدْبِیرِ و...؛ ثروتى سودمندتر از عقل و تنهایى‏ ترسناک‏تر از خود پسندى و عقلى چون تدبیر و... نیست. حکمت 113
 
وَ قَالَ علیه‌السلام‏: صَدْرُ الْعَاقِلِ‏ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ...؛ سینه خردمند صندوق راز اوست‏. حکمت 6
 
وَ قِیلَ لَهُ صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ‏ فَقَالَ علیه‌السلام هُوَ الَّذِی یَضَعُ الشَّیْ‏ءَ مَوَاضِعَه‏؛ از حضرت سؤال شد که عاقل را برای ما توصیف کن! حضرت فرمود: خردمند آن است که هر چیزى را در جاى خود قرار می‌دهد. حکمت 235
 
وَ لَیْسَ لِلْعَاقِلِ‏ أَنْ یَکُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِی مَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّم‏؛ شایسته نیست که خردمند، جز در پى سه چیز حرکت کند؛ کسب حلال براى تأمین زندگى، گام نهادن در راه آخرت یا به دست آوردن لذّت‏هاى حلال‏. حکمت 390
 
 
پاداش و جزا به اندازه عقل هر شخص می‌باشد
 
عنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ‏ اسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَی مِنْکَ وَ لَا أَکْمَلْتُکَ إِلَّا فِیمَنْ أُحِبُّ أَمَا إِنِّی إِیَّاکَ آمُرُ وَ إِیَّاکَ أَنْهَى وَ إِیَّاکَ أُعَاقِبُ وَ إِیَّاکَ أُثِیبُ؛ امام باقر علیه السّلام فرمود: وقتی خدا عقل را آفرید از او پرس و جو کرده به او فرمود: بیا، آن هم آمد. گفت برگرد، بازگشت. فرمود: به عزت و جلالم سوگند مخلوقى که از تو نزد من محبوب‌تر باشد، نیافریدم و تو را تنها به کسانى که دوستشان دارم، به طور کامل دادم. همانا امر و نهى، کیفر و پاداشم به واسطه تو می‌باشد. [از هر کسی به اندازه عقلی که دارد انتظار می‌رود] کافی /ج‏1/ص10
 
عن ابی جعفر علیه‌السلام: إِنَّمَا یُدَاقُّ اللَّهُ الْعِبَادَ فِی الْحِسَابِ- یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِی الدُّنْیَا؛ از امام باقر علیه السلام نقل شده که خدا در روز قیامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلى که در دنیا به آنها داده است حسابرسی می‌کند. همان
 
عَنِ السَّکُونِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله‏ إِذَا بَلَغَکُمْ عَنْ رَجُلٍ حُسْنُ حَالٍ فَانْظُرُوا فِی حُسْنِ عَقْلِهِ فَإِنَّمَا یُجَازَى بِعَقْلِهِ‏؛ وقتی خوبى حال مردى(مانند نماز و روزه بسیارش) به شما رسید، در خوبى عقلش بنگرید؛ زیرا به میزان عقلش پاداش می‌یابد. همان/ص12
 
سلیمان دیلمى می‌گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم، فلانى در عبادت و دیانت و فضیلت چنین و چنانست. فرمود: عقلش چگونه است؟ گفتم نمی‌دانم. فرمود: پاداش به اندازه عقل است. در ادامه امام علیه‌السلام نمونه‌ای از عابدان بنی‌ اسرائیل را ذکر می‌فرماید که به خاطر عقل و درک پایین، با وجود عبادت زیاد از پاداش کمی برخوردار بود. همان/ص12
 
 
دین‌داری بدون عقل معنا ندارد
 
عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِیٍّ علیه‌السلام قَالَ: هَبَطَ جَبْرَئِیلُ عَلَى آدَمَ علیه‌السلام فَقَالَ یَا آدَمُ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أُخَیِّرَکَ وَاحِدَةً مِنْ ثَلَاثٍ فَاخْتَرْهَا وَ دَعِ اثْنَتَیْنِ فَقَالَ لَهُ آدَمُ یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَا الثَّلَاثُ فَقَالَ الْعَقْلُ وَ الْحَیَاءُ وَ الدِّینُ فَقَالَ آدَمُ إِنِّی قَدِ اخْتَرْتُ الْعَقْلَ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لِلْحَیَاءِ وَ الدِّینِ انْصَرِفَا وَ دَعَاهُ فَقَالا یَا جَبْرَئِیلُ إِنَّا أُمِرْنَا أَنْ نَکُونَ مَعَ الْعَقْلِ حَیْثُ کَانَ قَالَ فَشَأْنَکُمَا وَ عَرَجَ‏؛ اصبغ بن نباته از على علیه السلام روایت می‌کند که جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت: اى آدم من مأمور شده‏ام که ترا در انتخاب یکى از سه چیز مخیّر سازم؛ پس یکى را برگزین و دوتا را واگذار. آدم گفت آن سه چیز چیست؟ گفت: عقل و حیاء و دین. آدم گفت عقل را برگزیدم. جبرئیل به حیاء و دین گفت شما بازگردید و او را واگذارید! آن دو گفتند: اى جبرئیل ما مأموریم هر جا که عقل باشد با او باشیم. گفت خودتان می‌دانید و بالا رفت. همان/ص 11
 
این حدیث شریف گویای این است که دینداری و با حیا بودن بدون عقل، عملی نخواهد شد.
 عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام‏ مَنْ کَانَ عَاقِلًا کَانَ لَهُ دِینٌ وَ مَنْ کَانَ لَهُ دِینٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ؛ اسحاق بن عمار گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: هر که عاقل است دین دارد و کسى که دین دارد به بهشت می‌رود. [پس هر که عاقل است به بهشت می‌رود] همان
 
دوست هر کس عقل اوست
عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا علیه‌السلام یَقُولُ‏ صَدِیقُ کُلِّ امْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ؛ دوست هر انسانى عقل او است‏ و جهل و نادانی او دشمنش می‌باشد. همان
 
پیامبران عاقل‌ترین افراد امت
 
از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود: خدا به بندگانش چیزى بهتر از عقل نبخشیده است؛ زیرا خوابیدن عاقل از شب بیدارى جاهل بهتر است و در منزل بودن عاقل از مسافرت جاهل [به سوى  خیر مثل حج و جهاد] بهتر است. خدا، پیغمبر و رسولی را تا عقلش را کامل نکند مبعوث نمی‌کند و عقل او برتر از عقول تمام امتش می‌باشد. آنچه پیغمبر در خاطر دارد، از اجتهاد مجتهدین بالاتر است و تا بنده‏اى واجبات را به عقل خود در نیابد، آنها را انجام نمی‌دهد. همه عابدان در فضیلت عبادتشان به پاى عاقل نمی‌رسند. عُقلا همان صاحبان خردند که خداوند درباره ایشان فرموده: تنها صاحبان خرد اندرز می‌گیرند. همان
 
 
بشارت به صاحبان خرد
 
هشام بن حکم گوید: موسى بن جعفر علیهما السلام به من فرمود: اى هشام! خداى تبارک و تعالى صاحب عقل و فهم را در کتاب مژده داده و فرموده: فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ‏ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ‏ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ‏ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ‏؛ آن بندگانم که هر سخنی را بشنوند و از نیکوترینش پیروى کنند مژده بده، این‌ها را خدا هدایتشان کرده و ایشانند صاحبان عقل. اى هشام! همانا خداى متعال به واسطه عقل، حجت را براى مردم تمام کرده و پیغمبران را به وسیله بیان یارى کرده و به سبب برهان‏ها به ربوبیت خویش دلالتشان نموده... . همان/ص13

و الحمدلله رب العالمین
/999/702/ر
 
 
 
ارسال نظرات