۱۱ مهر ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۴
کد خبر: ۱۸۶۱۸۰
نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان(101)؛

برای پیشگیری از ورود افکار فاسد به ذهن چه باید کرد؟

خبرگزاری رسا ـ آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی در پاسخ به پرسشی درباره راه‌های پیشگیری و نجات از تفکر پنداشتن توهم و راه تبدیل آنان به افکار پسندیده، گفت: انسان باید سعی کند علاقه‌اش را نسبت به چیزهای خوب تقویت کند،‌ به آن چیزهایی که مطلوب است تمرکز پیدا کند و تمرین کند که چیزهای دیگر را پس بزند.
نسيم هدايت ، علي وافي

به گزارش خبرگزاری رسا، کتاب «نسیم هدایت، رهنمود‌های بزرگان به طلاب جوان» تدوین شده از سوی علی وافی، دربردارنده چهل پرسش و پاسخ درباره آداب و رموز طلبگی و صد‌ها نکته آموزنده درباره شیوه طلبگی است.

با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب به ویژه طلاب جوان و تازه‌ وارد به حوزه‌های علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.

در بخشی از این کتاب، آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی به این پرسش که « گاهی بر اثر عدم آگاهی، تفکر، به توهم می‌انجامد، یا اصلاً از ابتدا توهم را، تفکر می‌پندارند و در نتیجه، افکار شیطانی و فاسد، ذهنشان را مشغول می‌کند. برای پیشگیری از این گرفتاری، یا در صورت دچار شدن، راه نجات از آن، یا تبدیل به افکار پسندیده، چه باید کرد؟» این‌گونه پاسخ داده است:

این که شما می‌گویید توهم، ظاهراً همان تفکر به معنای عرفی آن است که عرض کردم هر کسی در خودش فرو می‌رود و مشغول ذهنیات خود می‌شود، می‌گویند «به فکر فرو رفته است» در صورتی که بسیاری از این‌ها فکر نیست، بلکه خیالات یا به قول شما توهمات است.

این مسأله یک واقعیت است که اغلب ما، اختیار ذهنمان دست خودمان نیست. تا مشغول کار هستیم محیط، ما را مشغول می‌کند. حال، اگر خلوتی هم باشد و بخواهیم به خودمان بپردازیم و مثلاً فکر کنیم، خیالات به مغزمان هجوم می‌آورد،‌ خاطرات گذشته،‌ مسائل عاطفی که انسان با دیگران دارد ـ یا مثبت یا منفی ـ علاقه‌ها و دلبستگی‌های گوناگون، دشمنی‌ها و کینه‌هایی که ممکن است در دلمان باشد و... مرتب جلوی چشممان رژه می‌رود و ذهنمان را مشغول می‌سازد.

مخصوصاً شب‌ها، اگر کسی خوابش نبرد، با وجود محیط آرام و جای خلوت، این افکار به ذهنش هجوم می‌آورد. گاهی می‌بیند تا نصف شب یا صبح، مشغول فکر کردن بوده و نه تنها نتیجه‌ای نگرفته، بلکه در اثر این به اصطلاح «فکرها» مسأله کوچکی را مشکلی بزرگ جلوه داده و از کاه، کوهی ساخته است. فردا متوجه می‌شود همه‌اش خیالات بوده است.

این‌ها به یک معنا همان است که در تعبیرات دینی به آن وساوس شیطانی گفته می‌شود.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم؛ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ؛ مَلِکِ النَّاس؛ إلَهِ النَّاسِ؛ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ؛ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ؛ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ .

شیطان در سینه آدم، فکر آدم، قلب آدم نفوذ می‌کند و چیزهایی که حتی خود انسان هم نمی‌خواهد به آن فکر کند، آن‌ها را به ذهن او می‌آورد. برای نجات از این مشکل، یک مسأله،‌ توجه به خدا و پناه بردن به اوست.

انسان وقتی می‌بیند مورد هجوم این افکار قرار گرفته یا به تعبیر دینی، شیطان به او حمله کرده، در مقابل، باید به کسی که قوی‌تر است پناه ببرد. سوره ناس، خیلی خوب نشان می‌دهد که انسان چه قدر نیازمند است که به خدا پناه ببرد و به ربوبیت الهی، به الهیت الهی ـ برَبِّ النَّاسِ؛ مَلِکِ النَّاس؛ إلَهِ النَّاسِ ـ و به این صفات الهی توجه کند تا بتواند از شر شیطان نجات یابد. این از بعد معنوی، در واقع، استغاثه به خدا و استعاذه و پناه بردن به خداست.

از لحاظ ظاهری،‌ انسان باید سعی کند همیشه فکرش را به موضوع خاص و مهمی که مورد نظرش هست اختصاص دهد و تمرین کند که ذهنش به این شاخه و آن شاخه نپرد.

تمرین خیلی مؤثر است. ما دیده‌ایم کسی که به موضوعی خیلی علاقه دارد، آن‌چنان فکرش منحصر به آن می‌شود که گاهی از زندگی و کار و خوراک و خواب، باز می‌ماند.

دانشمندانی که به حل بعضی از مسائل ریاضی یا فیزیک یا چیزهای دیگر خیلی علاقه داشتند،‌ داستان‌هایشان معروف است که اصلاً از غذا خوردن هم باز می‌ماندند و خواب و استراحت را فراموش می‌کردند. باید کسی یادشان بیاورد که وقت غذا خوردن یا استراحت و خوابیدن است. علت این‌که در آن مواقع ذهنشان متوجه چیز دیگر نمی‌شود، علاقه‌شان به آن موضوع است.

انسان باید سعی کند علاقه‌اش را نسبت به چیزهای خوب تقویت کند،‌ به آن چیزهایی که مطلوب است تمرکز پیدا کند و تمرین کند که چیزهای دیگر را پس بزند. همان‌طور که انسان وقتی نمی‌خواهد با کسی مواجه شود، به او اعتنا نمی‌کند و از او روی می‌گرداند،‌ حتی اگر پشت در اطاقش بیاید،‌ در را به رویش نمی‌گشاید، می‌تواند یک چنین حالتی در قلب و ذهن خودش ایجاد کند.

مواظب باشد فکرش را به همان موضوع مهمی که از اول در نظر گرفته متمرکز کند و هر موضوع دیگری که به ذهنش نزدیک شد دست رد به سینه‌اش بزند و بگوید برو، من فقط باید درباره همان موضوع مهم فکر کنم.

این به یک معنی یکی از مراحل سیر و سلوک هم شمرده می‌شود که به آن «نفی خواطر» می‌گویند. کسانی تمرین می‌کنند، ریاضت‌هایی می‌کشند تا خاطرات گوناگون از ذهنشان محو بشود و توجهشان همیشه به آن چیزی باشد که می‌‌خواهند و خدا دوست دارد.

این کار بسیار بزرگی است. اما آن‌چه برای همه ما لازم است: یکی این تمرین است که سعی کنیم ذهنمان را روی موضوعات مهم، متمرکز کنیم و چیزهای دیگر را پس بزنیم و یکی هم پناه بردن به خداست که ما را از شر شیطان و وسوسه‌های شیطانی حفظ‌ کند.

شایان ذکر است، علاقه‌مندان به تهیه این کتاب می‌توانند به انتشارات شفق به نشانی قم ـ خیابان شهدا ـ کوچه 22 مراجعه کنند یا با شماره 37741028 پیش شماره 025 تماس بگیرند./997/پ202/ن

ارسال نظرات