ارتباطات انسانی در فرایند مدیریت از منظر اسلام

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، پایان نامه «ارتباطات انسانی در فرایند مدیریت از منظر اسلام» پژوهشی از «سمیه پویان فر» به بررسی نقش ارتباطات انسانی در امر مدیریت از منظر اسلام اهتمام ورزیده است.
بر اساس این گزارش، در چکیده این پایان نامه میخوانیم:
چکیده:
ارتباط سنگ بنای جامعه انسانی و عامل شکل گیری فرهنگ هاست. در حال حاضر گسترش ارتباطات چنان جوامع انسانی را متأثر کرده که برخی عصر کنونی را عصر ارتباطات نامیدهاند. در دین مبین اسلام بسیاری از احکام و عبادات آن جنبه اجتماعی دارد و مدیریت یکی از ارکان مهم اجتماع است. با توجه به اهمیت اجتماع در اسلام و گستردگی نقش مدیریت در جامعه بدیهی است که این مکتب در زمینه ارتباطات انسانی نگرشی جامع دارد چنان که این پژوهش نشان میدهد پس میتوان مبانی ارتباط در اسلام تقوی و نیکی تلاش برای رفع نیاز و تأمین مصالح جامعه و پذیرش تعهد و هویت جمعی است. چهار حوزه ارتباط در اسلام عبارتند از ارتباط با خود، با خدا، با طبیعت و با دیگران. از طرف دیگر حاکمیت در اسلام الهی است و به عنوان امانتی به حکم و مدیر تفویض میشود.
اسلام افزون بر آیات مدیریتی از طریق مدیریت عملی رهبران الهی (پیامبر و معصومین) و روایات، سیستم مدیریتی و جایگاه ارتباطات انسانی در آن را معرفی میکند. در این پژوهش با بررسی سیر تاریخی مدیریت در مکتب اسلام و تکوین مکتب مدیریتی تلاش کردیم تا اصول مدیریت با تأکید بر ارتباطات انسانی شاخصههای توجه به ارتباطات انسانی در جریان مدیریت و همچنین راهبردهای عملی تقویت و تحکیم ارتباطات انسانی در مکتب اسلام و مکاتب مدیریتی را ارائه کنیم. در این زمینه مطالعه تاریخ صدر اسلام و نهج البلاغه به عنوان یکی از منابع مهم و اصیل اسلامی راه گشای مناسبی بودند (خصوصاً نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر) و به طور کلی میتوان گفت قرنها قبل از مدیریت به شیوه کلاسیک، پیامبر اعظم(ص) و امام علی(ع) مترقی ترین نظریات انسانی و با تکیه بر کاربردی ترین اصول مدیریتی، ظریف ترین و ثمربخش ترین راهبردهای ارتباطات انسانی را در سیستم مدیریتی خود اعمال میکردند و در توصیهها و احادیثشان منشور مدیریتی را معرفی کردهاند.
بنابراین از نظر قدمت تاریخی و قوام اصول مدیریتی نگرش اسلامی کاملاً برتر است اما نکته قابل توجه این است که گرچه فرایند مدیریت از سودجویی و افزایش بازده آغاز شد ولی سرانجام به انسان گرایی رسیده است. البته همچنان در برخی بخشها به خاطر ضعف مبانی انسانی خطاهای مبنایی وجود دارد اما مسأله اساسی این است که در بخش شاخصهها و راهبردها مکاتب غربی تا حدود زیادی به الگوهایی عملی، کارا، همچون تعالی سازمانی دست یافتهاند. به عبارت دیگر آنها با استفاده از تلاشهای علمی و بهره گیری از منابع سایر ادیان و اقوام (از جمله متون دینی ما) در زمینه اجرا و راهبردها توانسته اند سیستم اجرایی قابل انطباق با موقعیتهای مختلف را طراحی و اجرا نمایند تا بتوانند اغلب اهداف سازمانی شان را محقق نمایند اما متأسفانه ما با وجود آن قدمت و اصول مترقی مدیریت حتی این همه راهبرد اجرایی ارزشمند الگویی را تدوین کرده و یا لااقل این همه راهبرد اجرایی را ساماندهی نماییم.
ارتباط:
ارتباط عبارت است از فن انتقال اطلاعات و افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص به شخص دیگر و نیز انتقال احساس و یا اطلاعات انسانی به انسان دیگر.
سیر تاریخی فرایند مدیریت در مکتب اسلام:
از نظر اسلام و از دیدگاه قرآن حاکم مطلق و فرمانروای هستی خداوند است که خالق همه چیز است، مالک همه چیز نیز بوده و ملک، ملوک پادشاهی، فرمانروایی، حکم، حاکمیت، حکومت، سلطنت و خلاصه آن چه معنای تسلط و قدرت میدهد در همه زمینهها و در رابطه با همه اشیاء و افراد تنها و تنها مخصوص خداوند بوده و هیچ کس یا هیچ چیزی اختیاری در هیچ یک از موارد یاد شده را نداشته و با او هیچ گونه شراکتی ندارند.
1ـ حاکمیت الهی در مدیریت اسلامی:
در تفکر اسلامی مدیریت و تدابیر امور در اختیار خدای تعالی است، قرآن کریم هم مالک اصلی را خدا معرفی میکند و میگوید «لَه فی السَموات وَ مافی الارض» آن چه که در زمین و آسمان هاست همه ملک خداوند است منتها خداوند هم نوع جامعه و انسانها را مالک قرار داده است و زمانی که انسانها مدیریت میکنند در واقع مسئولیت آنها امانتی الهی است.
2ـ انسانها جانشین و مجریان حکومت:
خداوند نوع انسان و عامه مردم را خلیفه و جانشین خود روی زمین قرار داده است، لکن از میان آنها افرادی شایسته و برگزیده را مأمور ویژه و پیام آور خاص خود گردانیده و آنها را از طرف خود حاکم بر زمین قرار میدهد و دستورات و پیامهای خویش را توسط این پیام آوران به دیگر انسانها ابلاغ مینماید؛ بنابراین پیامبران که در هر عصر و نسلی حجت خدا و خلیفه او بر روی زمین بودهاند در حقیقت اجرا کننده حکم و فرمان الهی هستند.
3ـ اولین مدیران و رهبران الهی:
اولین تجسم مدیریت اسلامی را میتوان در صدر اسلام و زعامت حضرت محمد(ص) متجلی یافت و پس از ایشان در سیره امامان معصوم(ع) قابل دست یابی است.
اصول مدیریت در مکتب اسلام:
1ـ برنامه ریزی:
برنامه ریزی فرایندی است که به موجب آن شما آینده خود را دائماً میسازید. اسلام مسلمان بی برنامه را همچون گمشدهای در بیابان میداند که به خیال آب به دنبال سراب حرکت میکند و چنین فردی هرگز به سعادت و کمال نخواهد رسید. قرآن و سنت برنامه زندگی فردی و اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، اخلاقی و اقتصادی انسان را مشخص کردهاند و برای لحظه لحظه زندگی انسان برنامه ریزی دقیق کردهاند.
2ـ سازماندهی:
سازماندهی فرا گرد نظم و ترتیب دادن به کار و فعالیت و تقسیم و تکلیف آن به افراد به منظور انجام دادن کار و تحقق هدفهای معین میباشد. نتیجه سازماندهی، ایجاد ساختار است و ساختار، روابطی منظم و منطقی که لازمه عملیات اعضای سازمان است به وجود میآورد. در فرهنگ اسلامی که فرهنگ نظم و انتظام است به سازمان و سازماندهی با دیدی عمیق نگریسته شده است. تقسیم کار، حدود وظایف، جلوگیری از تداخل امور، اختیار و آزادی در محدوده مسئولیت، همه از مسائلی هستند که برای دستیابی به سعادت و سیادت، در نظام اسلامی از ضروریات زندگی به حساب میآیند و در قرآن و سنت نمونههای فراوانی از آن را میبینیم.
3ـ هدایت و رهبری:
رهبری و مدیریت به معنای رشد و ارشاد و هدایت انسان هاست. در اسلام به ویژه در مذهب تشیع درباره رهبری و مدیریت تأکید فراوان شده است تا آن جا که پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرمایند:اگر دو یا سه نفر در سفر بودید یکی را به عنوان رئیس و مدیر خود انتخاب کنید.
4ـ هماهنگی:
هماهنگی عبارت است از فرا گرد ایجاد وحدت و یگانگی میان اهداف و فعالیتهای واحدهای مختلف به نحوی که هدفها به طور مؤثر تحقق یابند. در مدیریت اسلامی وحدت و هماهنگی از اصول بنیادی محسوب میشود چون (امامت) سازمان (امت) را از طریق آموزشهای گوناگون فکری و عملی با پیوندهای مختلف به یکدیگر مرتبط میسازد.
شایان ذکر است، پایاننامه «ارتباطات انسانی در فرایند مدیریت از منظر اسلام» پژوهش پایانی «سمیه پویان فر»، برای اخذ مدرک سطح 2 حوزه علمیه حضرت خدیجه(س) تهران است که در سال 1388 دفاع شده است و استاد راهنمای آن «ملیحه تعادلی» و استاد داور آن «دکتر طوبی شاکری» است. /9193/پ201/ی