مشروعیت توسل از منظر قرآن کریم
در ابتدای این یادداشت نگاهی به آیاتی از قرآن کریم در رابطه با توسل میاندازیم:
آیه اول: یا ایها الذین آمنو اتقوا الله و إبتغوا إلیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون(مائده/35)
ای افراد با ایمان تقوای الهی را پیشه کنید و برای رسیدن به او وسیلهای فراهم کنید(توسل جویید) و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.
آیه دوم: و لو أنهم إذ ظلمو أنفسهم جاؤوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحیماً(نساء/64)
هرگاه آنان زمانی که بر خویش ستم کرده اند نزد تو بیایند و از خدا طلب مغفرت کنند و پیامبر نیز برای آنان طلب مغفرت کند، خدا را توبه پذیر و رحیم خواهد یافت.
آیه سوم: یا أبانا إستغفرلنا ذنوبنا إنا کنا خاطئین*قال سوف أستغفرلکم ربی هو الغفور الرحیم(یوسف97/98)
پدر جان برای مغفرت گناهان ما از خداوند طلب آمرزش کن ما خطا کار بودیم، گفت از پروردگارم طلب مغفرت خواهم کرد، همانا او آمرزنده و رحیم است.
آیه چهارم: إذ ذهبوا بقیص هذا فألقوه علی وجه أبی یأتی بصیراً(یوسف/ 93)
این پیراهن مرا با خود ببرید و بر صورت پدرم(یعقوب) افکنید تا دیدگانش بینا گردد.
نتیجه گیری از آیات
از آیه اول دو مطلب استنباط میشود: مطلب اول، اصل مشروعیت توسل و مطلب یاد کردن از توسل به عنوان یک تکلیف الهی.
خداوند تبارک و تعالی لفظ و عنوان توسل را در قالب صیغه امر بیان کرده است و به اتفاق همه علمای اصول، صیغه امر در وجوب ظهور دارد، بنا بر این بندگان جهت تقرب به خدا بایستی وسیلهای برای خودشان اتخاذ کنند، اما این آیه به مصداق توسل اشاره نمیکند.
در آیه دوم استغفار پیامبر(ص) به عنوان وسیله برای کسانی که به خودشان ظلم میکنند ذکر شد و خدا به آن نفرمود بروید استغفار کنید بلکه استغفار پیامبر(ص) را به عنوان واسطه قرار داده شد است و از طریق استغفار پیامبر(ص) برای آنان، استغفارشان مورد قبول واقع میشود.
در آیه سوم استغفار حضرت یعقوب برای فرزندانش به عنوان واسطه و وسیله ذکر شد.
و در آیه چهارم پیراهن حضرت یوسف جهت برگرداندن بینایی به حضرت یعقوب، به عنوان واسطه و وسیله معرفی شد. پس از بر اساس آیات مذکور، جایی برای شبهه و شک در اصل مشروعیت توسل وجود ندارد. اگر کسی اصل توسل را انکار کند، در حقیقت قرآن را قبول نمیکند! قرآن کریم به برخی از مصادیق توسل اشاره کرده است؛ مانند اسماء حسنی الهی و استغفار پیامبر(ص) و موارد دیگری که از سنت استفاده میشود.
ما در این بحث به حدیث ضریر که اهل سنت به صحت و اعتبار این حدیث اعتراف میکنند، اکتفا میکنیم.
عثمان ین حنیف در این حدیث میگوید:
فقال این حنیف: ف الله ما تفرقنا و طال بنا الحدیث حتی دخل علینا کأن لم یکن به ضر.
ترجمه حدیث:
عثمان بن حنیف میگوید: نابینائی خدمت پیامیر آمد و گفت دعا کن خدا به من شفا دهد.
نابینا گفت: خدا را بخوان، دعا کن!
در این موقع پیامبر(ص) فرمود: وضوی نیکو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و پس از آن چنین دعا کن:
پروردگارا من از تو مسألت میکنم و به واسطه پیامبرت(محمد) که پیامبر رحمت است، به سوی تو روی میآورم!
ای محمد من به وسیله تو به پروردگارم رو آوردهام تا حاجتم بر آورده شود! پروردگار شفاعت او را در حق من بپذیر!
ابن حنیف میگوید: ما در محضر رسول خدا(ص) بودیم، طولی نکشید که این پیر مرد بر ما وارد شد، گویی اصلاً نابینا نبوده است.
نتیجه گیری این حدیث: همانطوری که ملاحظه میشود، حضرت پیامبر(ص) به مردم نابینا نفرمود شما مستقیماً از خداوند در خواست کن؛ بلکه کیفیت طلب و درخواست کردن را به مرد نابینا یاد داد و وجود مبارکش را به عنوان وسیله و واسطه قرار داد.
ضمناً فرد نابینا به شخص پیامبر(ص) توسل کردند نه به دعای پیامبر(ص)! پس افزون بر آیات مذکور، این حدیث اصل مشروعیت، توسل و اتخاذ و انتخاب وسیله و واسطه را بیان میکند و طلب و درخواست کردن از نظر قرآن و سنت پیامبر(ص) بدون اتخاذ واسطه مردود شمرده میشود.
بحث سوم: مصادیق توسل به دو دسته تقسیم میشوند.
دسته اول اتفاقی و دسته دوم اختلافی است.
دسته اول:
الف: توسل به اسماء و صفات خدا
ب: توسل به اعمال صالح
ج: توسل به دعای عبد صالح زنده
دسته دوم:
الف: توسل به دعای عبد صالح خداوند که در قید حیات نیست؛ این مورد مورد قبول همه مسلمانان است؛ ولی وهابیت در این مورد مخالفت میکنند.
ب: توسل به ذات پیامبر(ص)؛ این موضوع مورد اتفاق همه مسلمانان است، ولی وهابیت با این مورد نیز مخالفت میکنند و میگویند دلیلی بر این مورد وارد نشده است.
ج: توسل به دعای پیامبر(ص) پس از رحلت آن حضرت، مورد قبول همه مسلمانان است؛ اما وهابیت این مورد مخالفت کرده و میگویند ارتباط پیامبر(ص) بعد از مرگ با عالم دنیا قطع میشود، لذا انسان نمیتواند به دعای پیامبر(ص) بعد از مرگ توسل کند.
تذکر: نخستین کسانی که توسل به شخص پیامبر(ص) را منع کرده است، ابن تیمیه است و پس از او محمدبن عبد الوهاب و طرفدارانش توسل به شخص و ذات پیامبر(ص) را حرام میدانستند و در این مسأله با همه مسلمانان مخالفت میکردند.
شیعه وقتی که به اولیای الهی توسل میکند، در حقیقت بر اساس تعالیم قرآن و سنت پیامبر(ص) توسل میکند و با این عمل از دایره تعالیم قرآن و سنت خارج نشده است. بلکه کسانی که توسل به اولیای را تحریم میکردند، از تعالیم و آموزههای قرآن و سنت فاصله گرفتند و از این نعمت الهی خودشان را محروم کردند.
استاد حوزه و دانشگاه؛
سید علوان نجاتی موسوی
/9464/704/ر