به مناسبت میلاد جوادالائمه(ع)؛
با برکتترین مولود برای شیعه
خبرگزاری رسا - حضرت جوادالائمه علیهالسلام مولودی است که به فرموده پدر بزرگوارش امام رضا علیهالسلام، مولودی با برکتتر از وی برای شیعیان به دنیا نیامده است. این مطلب نشان میدهد که زمان به دنیا آمدن امام جواد علیهالسلام شرایط مهم و خطیری برای تشیع و مکتب امامت بوده است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، دوران امام جواد علیهالسلام داراری ویژگی خاصی بوده و از جهاتی منحصر به فرد میباشد. ایشان اولین امامی میباشد که در سنین کودکی به امامت رسید و هضم چنین مطلبی برای خیلی از شیعیان سنگین بود؛ از طرفی ایشان جوانترین امام شیعه بهشمار میآید؛ چرا که حضرت را در سن 25 سالگی به شهادت رساندند و از این حیث نیز منحصر به فرد میباشد.
مبارکترین مولود
حضرت جوادالائمه علیهالسلام مولودی است که به فرموده پدر بزرگوارش امام رضا علیهالسلام مولودی با برکتتر از وی برای شیعیان به دنیا نیامده و این مطلب نشان میدهد که زمان به دنیا آمدن امام جواد علیهالسلام، شرایط مهم و خطیری برای تشیع و مکتب امامت بوده است.
عَنْ أَبِی یَحْیَى الصَّنْعَانِیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیهالسلام فَجیءَ بِابْنِهِ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام وَ هُوَ صَغِیرٌ فَقَالَ هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِی لَمْ یُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَکَةً عَلَى شِیعَتِنَا مِنْهُ؛ ابی یحیی صنعانى میگوید: خدمت امام رضا علیهالسلام بودم که پسر کوچکش ابى جعفر علیهالسلام را آوردند؛ سپس امام فرمود: این همان مولودى است که مولودى پر برکتتر از او برای شیعیان ما متولد نشده است. کافی/دارالکتب الاسلامیه/تهران/1407ق/ ج1/ ص321
عَنْ یَحْیَى الصَّنْعَانِیقَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیهالسلام وَ هُوَ بِمَکَّةَ وَ هُوَ یُقَشِّرُ مَوْزاً وَ یُطْعِمُهُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا الْمَوْلُودُ الْمُبَارَکُ قَالَ نَعَمْ یَا یَحْیَى هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِی لَمْ یُولَدْ فِی الْإِسْلَامِ مِثْلُهُ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَکَةً عَلَى شِیعَتِنَا مِنْهُ. یحیی صنعانی میگوید: زمانی که امام رضا علیهالسلام در مکه بود بر ایشان وارد شدم و حضرت مشغول پوست کندن موز بود و به امام جواد علیهالسلام میداد که میل کند. به امام عرض کردم ایشان همان مولود مبارک است؟ امام رضا علیهالسلام فرمود: بله ای یحیی! این همان مولودی است که با برکتتر از او در اسلام، برای شیعیان به دنیا نیامده است! کافی/ ج6/ص360
با برکتترین مولود که در مورد امام جواد علیهالسلام بیان شده، معلول عواملی است که بررسی شرایط آن دوران میتواند حکمت آن را مشخص سازد.
یکی از آن موارد، شکلگیری واقفیه بود؛ مبنی بر اینکه امام کاظم علیهالسلام آخرین امام و همان قائم موعود است و نتیجه این عقیده باطل، عدم اعتقاد به امامت حضرت رضا علیهالسلام بود؛ از طرفی امام رضا علیهالسلام تا حدود 50 سالگی فرزندی نداشت و بهانهای برای سران واقفیه به شمار میرفت؛ زیرا امام نباید عقیم باشد و این موضوع باعث شده بود که واقفیه از آن به نفع عقیده انحرافیشان بهرهبرداری کنند و این مسئله امتحانی بزرگ برای شیعه هم بود.
برای نمونه، "ابن قیاما" که از واقفیه بود، به امام رضا علیه السلام نامه مینویسد که شما چگونه میتوانی امام باشی در حالیکه فرزندی نداری؟! امام علیهالسلام در جوابش فرمود: از کجا میدانی که صاحب فرزند نمیشوم؟ به خدا قسم! ایامی نمیگذرد تا اینکه خداوند فرزندی به من عطا میکند که حق را از باطل جدا میکند. الارشاد/شیخ مفید/ کنگره شیخ مفید/چاپ قم/1413ق/ج2/ص279
از سوی دیگر دیر فرزنددار شدن امام رضا علیهالسلام باعث شده بود که عدهای از شیعیان،حتی بنی هاشم نیز در امامت حضرت دچار تردید شوند و کار به جایی رسید که بعد از تولد امام جواد علیهالسلام، قیافه شناس آوردند تا مطمئن شوند که آیا این پسر، فرزند امام رضا علیهالسلام هست یانه؟! کافی/ ج1/ص322
این مسائل میتواند گویای این باشد که چرا تولد امام جواد علیهالسلام اینقدر اهمیت داشته است.
امامت در کودکی
عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا علیهالسلام قَدْ کُنَّا نَسْأَلُکَ قَبْلَ أَنْ یَهَبَ اللَّهُ لَکَ أَبَا جَعْفَرٍ علیهالسلام فَکُنْتَ تَقُولُ یَهَبُ اللَّهُ لِی غُلَاماً فَقَدْ وَهَبَهُ اللَّهُ لَکَ فَأَقَرَّ عُیُونَنَا فَلَا أَرَانَا اللَّهُ یَوْمَکَ فَإِنْ کَانَ کَوْنٌ فَإِلَى مَنْ فَأَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ علیهالسلام وَ هُوَ قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا ابْنُ ثَلَاثِ سِنِینَ فَقَالَ وَ مَا یَضُرُّهُ مِنْ ذَلِکَ فَقَدْ قَامَ عِیسَى علیهالسلام بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثِ سِنِینَ؛ صفوان بن یحیى میگوید: به امام رضا علیهالسلام عرض کردم: پیش از آنکه خدا ابى جعفر علیهالسلام را بهشما ببخشد، شما میفرمودید: خدا به من پسرى عنایت میکند؛ اکنون او را به شما عنایت کرد و چشم ما را روشن کرد؛ اگر خداى ناخواسته براى شما پیش آمدى کند، به چه کسی روی بیاوریم؟ حضرت با دست، اشاره به امام جواد علیهالسلام کرد که در برابرش ایستاده بود. عرض کردم: فدای شما شوم، این پسرى سه ساله است! فرمود: مانعى ندارد؛ عیسى علیه السلام سه ساله بود که به حجت قیام کرد(پیامبر شد). کافی/ ج1/ ص322
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ جَالِساً بِالْمَدِینَةِ وَ کُنْتُ أَقَمْتُ عِنْدَهُ سَنَتَیْنِ أَکْتُبُ عَنْهُ مَا یَسْمَعُ مِنْ أَخِیهِ یَعْنِی أَبَا الْحَسَنِ علیهالسلام إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الرِّضَا علیهالسلام الْمَسْجدَ -مَسْجِدَ الرَّسُولِ صلوات الله علیه و آله- فَوَثَبَ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ بِلَا حِذَاءٍ وَ لَا رِدَاءٍ فَقَبَّلَ یَدَهُ وَ عَظَّمَهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیهالسلام یَا عَمِّ اجْلِسْ رَحِمَکَ اللَّهُ فَقَالَ یَا سَیِّدِی کَیْفَ أَجْلِسُ وَ أَنْتَ قَائِمٌ فَلَمَّا رَجَعَ عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ إِلَى مَجْلِسِهِ جَعَلَ أَصْحَابُهُ یُوَبِّخُونَهُ وَ یَقُولُونَ أَنْتَ عَمُّ أَبِیهِ وَ أَنْتَ تَفْعَلُ بِهِ هَذَا الْفِعْلَ فَقَالَ اسْکُتُوا إِذَا کَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَبَضَ عَلَى لِحْیَتِهِ لَمْ یُؤَهِّلْ هَذِهِ الشَّیْبَةَ وَ أَهَّلَ هَذَا الْفَتَى وَ وَضَعَهُ حَیْثُ وَضَعَهُ أُنْکِرُ فَضْلَهُ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِمَّا تَقُولُونَ بَلْ أَنَا لَهُ عَبْدٌ؛ محمد بن حسن بن عمار میگوید: من دو سال نزد على بن جعفر بن محمد(عموى امام رضا علیهالسلام) بودم و هر خبرى که او از برادرش موسى بن جعفر علیهماالسلام شنیده بود، مینوشتم. روزى در مدینه خدمتش نشسته بودم که ابو جعفر محمد بن على الرضا علیهماالسلام در مسجد النبی(ص) بر او وارد شد.
على بن جعفر فوراً بلند شد و بدون کفش و عبا نزد او رفت و دستش را بوسید و احترامش کرد. ابو جعفر علیهالسلام به او فرمود: اى عمو! بنشین، رحمت خدا بر تو باد! او گفت: آقاى من! چگونه من بنشینم و شما ایستاده باشى؟! وقتی على بن جعفر به جای خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کرده، میگفتند: شما عموى پدر او هستید و با او این گونه رفتار میکنید؟! او دست به محاسن خود گرفت و گفت: خاموش باشید، اگر خداى عز و جل این ریش سفید را سزاوار [امامت] ندانست و این کودک را سزاوار دانست و به او چنان مقامى داد، من فضیلت او را انکار کنم؟! پناه بر خدا از سخن شما، من بنده او هستم. کافی/ج1/ص322
عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیهالسلام وَ قَدْ خَرَجَ عَلَیَّ فَأَخَذْتُ النَّظَرَ إِلَیْهِ وَ جَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَى رَأْسِهِ وَ رِجْلَیْهِ لِأَصِفَ قَامَتَهُ لِأَصْحَابِنَا بِمِصْرَ فَبَیْنَا أَنَا کَذَلِکَ حَتَّى قَعَدَ فَقَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ احْتَجَّ فِی الْإِمَامَةِ بِمِثْلِ مَا احْتَجَّ بِهِ فِی النُّبُوَّةِ فَقَالَ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً فَقَدْ یَجُوزُ أَنْ یُؤْتَى الْحِکْمَةَ وَ هُوَ صَبِیٌّ وَ یَجُوزُ أَنْ یُؤْتَاهَا وَ هُوَ ابْنُ أَرْبَعِینَ سَنَةً؛ على بن اسباط میگوید: امام محمد تقى علیهالسلام را دیدم که به طرف من مىآمد؛ من با دقت به او نگاه کردم و از سر تا پایش را نظاره میکردم تا اندازه قامتش را براى شیعیان مصر توصیف کنم. در آن هنگام، حضرت نشست و فرمود: اى على، خدا حجت درباره امامت را مانند حجت درباره نبوت آورده و [در قرآن] فرموده است: «حکم نبوت را در کودکى به او(یحیی)دادیم»، «زمانی که به رشد رسید»، «و به چهل سالگى رسید»؛ پس رواست که به شخصى در کودکى حکمت داده شود [چنانچه به یحیى داده شد] و رواست که در چهل سالگى عطا شود. [با توجه به اینکه آیه "لما بلغ اشده" هم در مورد حضرت موسی آمده و هم در مورد حضرت یوسف، ممکن است که منظور امام هر دو پیامبر باشد.] کافی/ ج1/ ص384
طواف و نیابت از معصومین علیهمالسلام
عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی علیهالسلام قَدْ أَرَدْتُ أَنْ أَطُوفَ عَنْکَ وَ عَنْ أَبِیکَ فَقِیلَ لِی إِنَّ الْأَوْصِیَاءَ لَا یُطَافُ عَنْهُمْ فَقَالَ لِی بَلْ طُفْ مَا أَمْکَنَکَ فَإِنَّهُ جَائِزٌ. ثُمَّ قُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ بِثَلَاثِ سِنِینَ إِنِّی کُنْتُ اسْتَأْذَنْتُکَ فِی الطَّوَافِ عَنْکَ وَ عَنْ أَبِیکَ فَأَذِنْتَ لِی فِی ذَلِکَ فَطُفْتُ عَنْکُمَا مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ وَقَعَ فِی قَلْبِی شَیْءٌ فَعَمِلْتُ بِهِ. قَالَ وَ مَا هُوَ قُلْتُ طُفْتُ یَوْماً عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ الْیَوْمَ الثَّانِیَ عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام ثُمَّ طُفْتُ الْیَوْمَ الثَّالِثَ عَنِ الْحَسَنِ علیهالسلام وَ الرَّابِعَ عَنِ الْحُسَیْنِ علیهالسلام وَ الْخَامِسَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهالسلام وَ السَّادِسَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهالسلام وَ الْیَوْمَ السَّابِعَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهالسلام وَ الْیَوْمَ الثَّامِنَ عَنْ أَبِیکَ مُوسَى علیهالسلام وَ الْیَوْمَ التَّاسِعَ عَنْ أَبِیکَ عَلِیٍّ علیهالسلام وَ الْیَوْمَ الْعَاشِرَ عَنْکَ یَا سَیِّدِی وَ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ أَدِینُ اللَّهَ بِوَلَایَتِهِمْ فَقَالَ إِذَنْ وَ اللَّهِ تَدِینَ اللَّهَ بِالدِّینِ الَّذِی لَا یَقْبَلُ مِنَ الْعِبَادِ غَیْرَهُ قُلْتُ وَ رُبَّمَا طُفْتُ عَنْ أُمِّکَ فَاطِمَةَ علیهاالسلام وَ رُبَّمَا لَمْ أَطُفْ فَقَالَ اسْتَکْثِرْ مِنْ هَذَا فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا أَنْتَ عَامِلُهُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛ موسی بن قاسم میگوید به ابو جعفر امام جواد علیهالسلام گفتم: من مىخواستم به نیابت از شما و نیابت از پدرت ابو الحسن الرضا علیهالسلام طواف کنم. مردم گفتند که اوصیاء نیازى به طواف ندارند. آیا درست است؟ ابو جعفر گفت: نه، هر چه قدر که ممکن باشد به نیابت از اوصیاء طواف کن که نیابت از اوصیاء جایز است.
چند سال بعد به ابو جعفر علیهالسلام گفتم: من سه سال پیش از شما اجازه گرفتم که به نیابت از شما و نیابت از پدرت ابو الحسن علیهالسلام طواف کنم، و مدتها طواف کردم. بعد، فکرى در خاطرم گذشت که به آن عمل کردم. ابو جعفر گفت: چه فکرى؟ من گفتم: یک روز به نیابت از رسول خدا صلوات الله علیه و آله طواف کردم. ابو جعفر علیهالسلام سه بار فرمود: صلوات خدا بر رسول خدا باد. من گفتم: روز دوم به نیابت از امیر المؤمنین علیهالسلام طواف کردم و روز سوم به نیابت از امام حسن مجتبى علیهالسلام و روز چهارم به نیابت از امام حسین علیهالسلام و روز پنجم به نیابت از على بن الحسین امام سجاد علیهالسلام و روز ششم به نیابت از ابو جعفر محمد بن على باقر علیهالسلام و روز هفتم به نیابت از ابو عبد اللَّه صادق علیهالسلام و روز هشتم به نیابت از جدّت موسى بن جعفر علیهالسلام و روز نهم به نیابت از پدرت على بن موسى علیهالسلام و روز دهم به نیابت از تو اى سرور من.
این اوصیاء همان رهبرانى هستند که من با ولایت آنان خدا را بندگى مىکنم. ابو جعفر گفت: در این صورت خدا را با دین و آئینى بندگى مىکنى که خداوند، غیر آن را نمىپذیرد. من گفتم: گاه مىشود که به نیابت از مادرت فاطمه سلام الله علیها طواف مىکنم و گاه مىشود که طواف نمىکنم.
ابو جعفر علیهالسلام فرمود: هر چه بیشتر به نیابت از مادرم فاطمه سلام الله علیها طواف کن که إن شاء اللَّه بهترین أعمال است. کافی/ج4/ ص314
والحمدلله ربّ العالمین
/999/702/ر
ارسال نظرات