بررسی و نقد دائرهالمعارفهای اسلامی خاورشناسان

بر اساس این گزارش نویسنده به عوامل نگاه متفاوت خاورشناسان به اسلام، در نقد و بررسی دایرةالمعارفها به آن اشاره کرده است.
چکیده
دایرةالمعارف قرآن و دایرةالمعارف جهان نوین اسلام،دایرةالمعارفهای مهمی هستند که خاورشناسان در یکصد سال اخیر در زمینه اسلام نگاشتهاند، و البته غربیها خود مبتکر نگارش دایرةالمعارف در قالبهای امروزی هستند، اکثر معیارهای شناخته شده در تدوین دایرةالمعارف در آنها رعایت شده است.
با این حال برخی از اشکالات مانند عدم ارائه اصول و مبانی کار، عدم توازن حجم برخی مقالات و وجود غلطهای تایپی و آوا نگاری در این دایرةالمعارفها به چشم میخورد.
جامعیت نداشتن مدخلها، کمبود اطلاعات لازم در مقالات و عدم انعکاس آرا شیعه، ادعاهای بدون سند، استناد به منابع غیر معتبر از جمله آثار خاورشناسان، بی دقتی در برداشتها، محکم نبودن تحلیلها، وجود تناقض در شماری از مقالات، از ایرادهای محتوایی این دایرةالمعارفها است که از عدم احاطه علمی خاورشناسان بر موضوعات و آموزههای اسلامی ناشی شده است.
البته بدون تردید، اساسیترین اشکال دایرةالمعارفهای اسلامی مستشرقان، نقض اصل بی طرفی و انصاف علمی در تدوین مقالات است.
شرقشناسان با اتخاذ شیوههای مختلف، غرضهای خود را پی گرفتند.
عمدهترین غرضهای آنان عبارتند از: تشکیک در وحیانی بودن و حقانیت قرآن، تشکیک رسالت پیامبر اکرم(ص) و تخریب شخصیت ایشان، تخریب آموزههای اسلامی و تخریب شخصیت اصیل اسلامی از جمله ائمه، و ارائه چهرهای خشن از اسلام
جمع بندی و نتیجه گیری
خاورشناسان از نیمه دوم قرن نوزدهم با انگیزه آشنایی سریع و آسان مخاطبان خود با آموزههای و موضوعات اسلامی به تدوین مجموعههای دایرةالمعارفی پرداختند.
«فرهنگ اسلام» نوشته «توماس پاتریک هیوز» کشیش و اسلام شناس انگلیسی که در سال 1885 در هندوستان منتشر شد، از نخستین فعالیتهای خاورشناسان در عرصه دایرةالمعارف نویسی است، پس از آن نیز دایرةالمعارف بزرگ دیگری در زمینه اسلام نوشته شد که مهمترین آنها دایرةالمعارف اسلام، دائرةالمعارف قرآن و دایرةالمعارف جهان نوین اسلام است.
این دایرةالمعارفها با اصول و ضوابط صوری و قالبهای شناخته شده دایرةالمعارف نویسی که غربیها خود مبتکر آن بودند، هماهنگ است، ولی از جهت محتوایی و مهمتر از آن رعایت اصل بیطرفی و عدم جانب داری با ایرادات اساسی مواجه است.
این در حالی است که غربیها همواره بر رعایت اصل بیطرفی و نداشتن پیش فرض در پژوهشهای اسلامی خود تاکید داشته و دارند و از همین جهت کوششهای علمی خود در زمینه اسلام را عالمانهتر از آثار مسلمانان برشمردهاند.
با دقت و تأمل در مقالات دایرةالمعارفهای اسلامی مستشرقان به نظر میرسد آنها شیوههای مختلفی را برای اعمال غرض ورزی خود به کار بستهاند از جمله : طرح ناقص موضوع تا در نتیجه به صورت غیر متوازن و نازیبا جلوه کند. جستجو در روایات اقوال شاذ و نادر و برجسته کردن آنها. طرح اشکالات و شبهاتی که قبلاً پاسخهای آنان داده شده و بدون اشاره به جوابهای آنها. عرضه مطالب و ادعاهای دلخواه و مورد نظر بدون ارائه نظر، سند و استنتاجها و تحلیلهای بیپایه، منبع تراشی و استناد به منابع غیر معتبر از جمله پژوهشها و آثار شرقشناسان، عدم استفاده از منابع و دیدگاههای شیعه.
همچنین با تأمل در مقالات خاورشناسان میتوان گفت اهم غرضهای آنها عبارتند از:تشکیک در وحیانی بودن قرآن با مباحثی مانند نبوغ پیامبر اکرم(ص) القاء شبهه تحریف، اقتباس قرآن از تورات و دیگر کتابهای آسمانی، تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه، دخالت شیطان در وحی و تشکیک در حجیت ظواهر قرآن.
تردید در رسالت پیامبر اکرم(ص) و تخریب شخصیت ایشان و نیز شخصیتهای تأثیر گذار اسلامی مانند اهل بیت(ع)، مشوش جلوه دادن آموزههای اسلامی و ارائه چهرهای خشن از اسلام و مسلمانان، ایجاد تفرقه بین مسلمانان و حمایت از فرقه های منحرف و مسألهدار.
شرقشناسان برای نیل به اهداف فوق، افزودن بر تدوین دایرةالمعارفهای اسلامی، دهها و بلکه صدها اقدام دیگر را نیز همزمان پیگیری کردهاند، از جمله آنان به ترجمه قرآن کریم، معجم نگاری قرآن و روایات، فهرست نگاری کتابهای اسلامی، تصحیح و چاپ هدفمند شماری از آثار اسلامی، تاسیس کرسیهای اسلام شناسی در دانشگاههای غربی، آموزش زبانهای اسلامی و شرقی، ایجاد مراکز پژوهشی و نقد و ایراد بر آموزههای اسلامی و نشر آن، اعزام جوانان غربی به کشورهای اسلامی، پذیرش دانشجو از کشورهای مسلمان، تأسیس مدارس و دانشگاههای غربی و نیز بیمارستان و مراکز خدماتی در کشورهای مسلمان و غیره اقدام کردهاند.
با ملاحظه شیوهها، غرضها و اقدامات فوق، متأسفانه باید اذعان کرد که خاورشناسی به رغم اینکه در ظاهر به عنوان یک رشته مطالعاتی مطرح است ولی عملاً پوششی است که در خدمت دولتهای استعمارگر و مؤسسات تبشیری مسیحی قرار گرفته است. نگاهی گذرا به کارنامه خاورشناسان در چند سال اخیر توطئهها و خیانتهای آنان را به ملتهای مشرق زمین و مسلمانان آشکار میسازد.
همچنین گستردگی این اقدامات، هزینههای سرسامآور، و نیز سازماندهی این تشکیلات پیچیده هر گونه تردیدی را در وابستگی خاورشناسان به قدرتهای بزرگ و دولتهای استعمارگر منتفی میسازد.
پس از پدیده انقلاب اسلامی در ایران عطش جوامع غیر مسلمان برای آشنایی بیشتر با اسلام و قرآن، کوششهای علمی و نگارشهای غربیها در معرفی اسلام و از جمله تدوین دایرةالمعارفهای اسلامی در پاسخ به این نیاز افزایش یافته است.
اکنون جای این پرسش است که آیا دانشمندان و به ویژه حوزویان، پرچمداران پاسداری از حریم اسلام، قصد دارند همچنان عرصه معرفی آموزههای اسلام را به غربیان واگذارند یا اینکه خود وارد این میدان شده و با برنامه ریزی همگرایی و افزایش توانمندیهای خود به تدوین دایرةالمعارفهای اسلامی بپردازند.
شایان ذکر است پایان نامه«بررسی و نقد دایرةالمعارفهای اسلامی خاورشناسان» به قلم علی خراسانی و با راهنمایی حجتالاسلام حسن رمضانی و مشاوره حجتالاسلام علی اسلامی برای اخذ مدرک سطح سه حوزه علمیه قم نوشته شده است.و در سال 1389 دفاع شده است.
علاقهمندان به مطالعه این پایاننامه میتوانند به کتابخانه آیتالله حائری یزدی در «مدرسه عالی فیضیه» مراجعه کنند./905/پ202/ن