۱۵ آذر ۱۳۹۱ - ۱۹:۰۳
کد خبر: ۱۴۸۸۸۶
آسیب شناسی عرفان‌های نوظهور؛

معنویت اوشو را باور کنیم یا ماشین‌های رولز رویس او را

خبرگزاری رسا ـ یکى از تعارضات معنویت­های نوظهور این است که از یک طرف احکام عبادى، مناسک و عبادات رایج در ادیان را محکوم مى‏کنند و از طرف دیگر، خود عبادت‏هایى جدید و مناسکى ویژه با آدابی خاص به پیروان خویش آموزش مى‏دهند.
معنویت اوشو را باور کنیم یا ماشین‌های رولز رویس او را
در معنویت‏های نوپدید، وجود تناقض‌های بسیار کاملاً مشهود است؛ وجود بعضی از تناقضات، اگرچه ایراد اصلی یک مکتب محسوب نمی‏شود، اما ضعف و نارسایی به شمار می‏رود. ایراد اصلی یک اندیشه، در حوزه‏های خداشناسی، معرفت‏شناسی و فرجام شناسی است.
معنویت‌های وارداتی به دو شکل دچار تناقض‌اند: اول؛ تناقض سیره و ایده(شعار و مرام). دوم تناقضِ در باورها.
 
 
1.تناقض عملی
 
تناقضِ سیره و ایده(شعار و مرام) که همان تناقض عملی است جایی است که رهبر یک جریان، ایده‏ای را پذیرفته، اما در عمل مرام دیگری را در پیش گرفته است و یا ادعای یک غایت را دارد؛ اما در عمل پیروان خود را به جای دیگری می‏برد. به عبارت دیگر «به این سو می‏خواند؛ به سوی دیگر می‏برد». مثلاً ادعا می‌کند شما را به خدا می‏رسانیم اما در عمل، غیرِ خدا را پیش می‏کشند و غایت را در چیز دیگری می‏جویند.
 
معنویت‌های نوپدید هر یک به گونه‌ای به این گونه تناقض مبتلا هستند. عمل با شعارها چندان سازگاری ندارد. در عرفان حلقه ادعا می‌شود که ما شریعت اسلامی را قبول داشته و لازم می‌دانیم؛ اما در عمل نه تنها تأکیدی بر انجام مناسک دینی در این جریان صورت نمی‌گیرد، بلکه عملا به عدم لزوم این اعمال دعوت می‌شود. مثلاً نماز، نذر و زیارت در عرفان حلقه این گونه است.
 
مناسک و عبادات ساختگی
 
در معنویت‏هاى جدید، دین و مذهب و در یک کلمه، شریعت جایى ندارد. یکى از تعارضات این معنویت­ها آن است که از یک طرف احکام عبادى، مناسک و عبادات رایج در ادیان را محکوم مى‏کنند و از طرف دیگر، خود عبادت‏هایى جدید و مناسکى ویژه با آدابی خاص به پیروان خویش آموزش مى‏دهند. نماز را لازم نمی‌شمارند؛ اما خود مدل‏هایی از عبادت و ذکر و خلوت‏نشینی را ضروری معرفی می‏کنند.
 
مثلاً در مکتب اکنکار، شریعت‌های رایج کنار گذاشته مى‏شود و مناسک ادیان محکوم می‌گردد؛ اما روزۀ روز جمعه، لازم شمرده شده است. به این صورت که فرد در خانه بنشیند، از اجتماع کناره گیرد، ذهن خود را بر استاد زنده «آک» متمرکز کند و فقط به فکر او باشد.[1] در مرام اشو مراقبه‌هایى با آداب و اوقاتی خاص، تبلیغ و توصیه مى‏شود[2] به صورتی که یک دورۀ دوازده جلدی با نام مراقبه برای برنامۀ دوازده ماهۀ مریدان اشو تألیف شده و حتی برای هر روز ایشان یک متن عرفانی برای انس و مطالعه و در نتیجه مراقبه و مدیتیشن تنظیم گردیده است.
 
«لوییز‏ هی» کتابی دارد با نام در زمان حال زندگی کن که دربردارندۀ 365 دستورالعمل روزانه برای دست‌یابی به حیات معنوی است. «اکهارت توله» کلمات قصاری برای مرور و تمرکز درونی نگاشته است؛[3] وین دایر مراقبه‏هایی برای تهذیب روح با نام عبادت پیشنهاد می‌دهد و کتاب مستقلی برای این هدف گردآوری کرده است.[4] «دیانا کوپر، دیپاک چوپرا و والش» همه چنین برنامه‏هایی را دارند.
 
ساخت اماکن جای‌گزین
 
عرفان‏هاى جدید، اماکن پذیرفته‏شده در ادیان، هم‏چون مسجد، حسینیه، معبد و کلیسا را مردود اعلام کرده‏اند. اما هرکدام به طریقى، مکانی مقدس برای عبادت ابداع نموده است. اشو، مکانى به نام «کمون بین‏المللى اشو» را در هند پایه‏گذارى کرد. «ساى بابا» کاخى به نام «آشیانۀ صلح برین» دارد که در اعیاد همۀ ادیان، در آن مراسمی برگزار مى‏شود و هم‌چنین محل ملاقات و تشرّف ساى بابا است که پیروان وى در آن­جا او را دیدار مى‏کنند.
 
پیروان مکتب اکنکار، هر چند مکتب خود را جهانى اعلام کرده‏اند و آن را فرا مکانى مى‏دانند، معبدى مقدس در یکى از شهرهاى آمریکا دارند و هر ساله در سال‌روز تولّد پال­توئیچل(بنیان­گذار این مکتب که افسر نیروى دریایى امریکا بوده است) در آن‌جا جمع مى‏شوند. این مکان مقدّس به «معبد زرین اک» مشهور است. یادآورى می‌شود که پاره‏اى از فرقه‏هاى اسلامى، مانند صوفیان که معمولاً با مسجد و حسینیه میانه­ای ندارند، خانقاه را به جاى آن برگزیده‏اند.
 
گاهی این تناقض بسیار مشهود و هویداست. شعارهای دالایی‏لاما با فعالیت‏های سیاسی اجتماعی‏اش‏ سازگاری ندارد. او در هنگام نظریه‏پردازی ایده‏های خود را به گونه‌ای مطرح می‏کند، اما مشی و مرام عملی او به گونه دیگری است. درحالی‌که وی بارها از فعالیت‏های هسته‏ای چین اعلام ناخرسندی کرده و در مراکز رسمی این خطر را گوشزد نموده، چنین خطری را در مورد کشورهای دیگر مطرح نکرده است.
 
وی هیچ‌گاه کشور هند را که پناه‌گاهش به هنگام تبعید بوده، به عنوان خطر هسته‏ای مطرح نکرده‌ است. وی خود را صلح‏طلب معرفی می‌کند، اما از سرکشی‏های متعدد از اسرائیل و اظهار دوستی با رژیم جنگ‏طلب اسرائیل هم پرهیز نمی‏کند. خود را منادی آشتی می‏داند امّا هم‌واره شعار خودمختاری تبّت را مطرح کرده و بر این آرمان پای فشرده است. وی هم چنان شأن نظامی خود را به عنوان رهبر جدایی‏طلبان تبّت حفظ‏ کرده است. اعدام صدام در نظر او کاری ناشایست شمرده شد، اما کشته شدن هزارها نفر از هم‏کیشان او در ناآرامی‏های تبت وی را نرنجانده است.
 
ماشین‌های لوکس اوشو
 
اشو می‏گوید انسان معنوی کسی است که از فزون‏طلبی رهیده و آرامش را به تمام معنا تجربه کرده است. ولی مدیر برنامه‏هایش می‏گوید اشو هم‏اکنون نود دستگاه ماشین رولز-رویس[5] (شرکت انگلیسی که تولید کننده خودروهای لوکس است و بعدا با بی.ام.و ادغام شد) با روکش طلا دارد و چون این مدل ماشین را زیاد دوست دارد، تلاش داریم تعداد ماشین‏های او را به تعداد روزهای سال(365 دستگاه) برسانیم که برای او دل‌زدگی نیاورد. وی در بعضی از مصاحبه‏هایش می‏گوید من نود ماشین دارم. (مستندی در این باب وجود دارد که حاوی مصاحبۀ اشو است. وی در این مصاحبه وجود این تعداد ماشین را با افتخار تأیید می‌کند).
 
به‌راستی کسی که ادعا می‏کند آرامش را کاملاً تجربه کرده است، چرا باید زیاده‏خواهی در او هم‏چنان شعله بکشد؟ مگر برای رفع نیاز اشو چند ماشین نیاز است؟ همین ناآرامی درونی باعث شده اشو چند بار نام خویش را نیر تغییر دهد.
 
همین طور وی مدّعی است من به عشق دعوت می‏کنم و آیینِ من به تولید عشق منجر می‏شود؛ اما در عمل به هرزگی اخلاقی می‏کشاند. ادعا می‏کند در مرامِ من به آرامش می‏رسید؛ اما از قضا به چیزی دعوت می‏کند که با غرق شدن در آن هیچ کس روی آرامش را نخواهد دید(دعوت به امور جنسی به عنوان راه سلوک).
 
شکی نیست که غریزۀ جنسی مرداب‌گون و سیری‏ناپذیر است و آدمی با تمرکز بر آن بیش‌تر غرق می‏شود. تنوع‏طلبی این میل اجازه نمی‏دهد که انسان‏ها به مرتبه‏ای از آن قانع شده و آرام گیرند.
 
2.تناقض در نظام فکری
 
تناقض در باورها که همان تناقض در نظام اندیشه‌ای است، به این معناست که یک بخش از اعتقادات در یک مکتب با بخش دیگرش هم‏خوانی ندارد. وجود جملات خود ستیز که گاهی در کتاب‌ها و یا در سخنرانی‌ها ملاحظه می‌شود مربوط به همین بخش از تناقضات است. جملات خود ستیز جملاتی‏اند که خود را نفی می‏کند و با قبول آن، بطلانش نتیجه گرفته می‏شود.
 
مثلا اشو جملاتی می‌گوید که لازمه این جملات کنار گذاشتن مرام اشو است. وی می‌گوید: من خودم را نقض می‏کنم. وقتش رسیده که شما این را درک کنید. من نقض کردن خودم را ادامه خواهم داد. این یکی از راه‏هایی است که استفاده می‏کنم. من به نقض کردن خودم ادامه می‏دهم و هر‏چه را که گفته‏ام نقض خواهم کرد. حتی یک جمله را باقی نمی‏گذارم که نقض نکنم این یک روش است... من به شما فلسفه یاد نمی‏دهم. اگر من فیلسوف بودم، هرگز تناقض‏گویی نمی‏کردم. همیشه یک‏جور حرف می‏زدم. فوقش این است که مرا شاعر بخوانی.[6]
 
در باب باورهای اشو دربارۀ خدا چنین تناقضی دیده می‌شود. از منظر اشو، مباحث استدلالی و منطقی برای شناخت خدا راه به جایی نمی­برد[7] و روی آوردن به خدا از راه عقل و برهان، همانا از دست دادن خداوند است و اصولاً گل شناخت، بعد از فرو افتادن پرده دانش، می‌شکفد[8]؛ چرا که عقل و منطق باز دارنده­اند.[9] اما وی در کلام دیگر به تناقض‌گویی می­پردازد و معتقد می‌شود: از راه عقل و هوش می­توان خدا را شناخت؛ از راه دانش نمی­شود به خدا رسید و از راه باور نمی­شود خدا را شناخت، بلکه از راه عقل و هوش(است که) می­توان(او را) شناخت؛ برای شناخت خدا، هوشی فراوان نیاز است.[10]
 
یکی از مربیان یوگا در ایران که اعتقاد عمیقی به یوگا دارد و آن را تنها راه سعادت و سلوک معنوی معرفی کرده است، برای بیداری «کندالینی» دستوراتی داده است. کندالینی همان انرژی حیات است که احیا و فعال نمودن آن در یوگا مساوی با اشراق معنوی و معرفت درونی است.
 
وی در جای دیگری دچار تناقض شده و در گفتۀ دیگری این گونه غیر ضرور بودن آیین یوگا را یادآور شده است. بیداری «شاکتی» فقط به یوگی­های هند و تمرینات مخصوص کندالینی مربوط نیست، بلکه رعایت مقررات روحانی هر مذهبی ممکن است شاکتی(کندالینی) را در آن­ها بیدار کند و این تجربیات بدون ذره­ای آگاهی در آن­ها رخ دهد… هر فردی با هر دینی اگر با خلوص، عبادت کند و خداوند را با تمام قلبش بپرستد و عشق و خدمت و بندگی خداوند هدف نهایی زندگی­اش باشد، به لطف الهی، قدرت خدا(کندالینی شاکتی) در او بیدار می­شود.[11]
 
با این وصف چه نیازی به یوگا وجود دارد؟ اگر قرار باشد با دستورهای ساده و همگانی ادیان الهی، بیداری کندالینی صورت پذیرد، چرا بی دلیل، وقت افراد صرف تکنیک‌های پیچیده یوگا گردد؟ اگر می‌توان با دستوری ساده هم‏چون نماز، که فقط چند دقیقه زمان می‌برد «چاکرا» را باز کرد، چرا انسان روزانه نُه ساعت وقت خود را صرف تکنیک‌های دشوار نماید، که آیا چاکراتراپی صورت بگیرد یا خیر؟
 
برای اثبات تناقض اندیشه‌ای در مکاتب جدید همین بس که پائولو کوئلیو که آثارش به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده است، مخالفت سرسختانۀ دین مسیح با جادوگری را نادیده می­گیرد و به سنّت دینی خویش «دین مسیحیت» پشت می­کند و دو کتاب مستقل در باب جادوگرى(کتاب‏هاى بریدا و والکیرى‏ها) تألیف می‌کند. همین‌طور وی تلاش کرده با بیان آیات کتاب مقدس و جملات عیسی مسیح پای بندی خود را به مسیحیت به اثبات رساند. اما در کتاب کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، خوانندگان را به پرستش خدای مادینه یا نیمۀ مونث خدا تشویق می‌کند. او حتی به ترویج معنویتی می‏پردازد که در آن خدا در شکل زنانه‏اش دیده و پرستش می‏شود و آرزو می‏کند دیگران تثلیثی را بپرستند که شامل مادر، روح‌القدس و پسر باشد و روشن است که پرستش خدای مادینه برخلاف عقاید دین شخصی وی، یعنی مسیحیت است. روشن است که آموزه‌های دین شخصی کوئلیو با این بخش از اندیشه وی که معتقد به کارآمدی جادوست قابل جمع نیست.
 
 
کارشناس و پژوهشگر عرفان‌های کاذب،
حجت الاسلام حمزه شریفی دوست/925/م10/ر


[1] حکمت آک، صص 8 4 و 7.
[2] اشو، شهامت، بخش آخر.
[3] . ر.ک: سکوت سخن می‌گوید؛ اکهارت توله.
[4] . ر.ک: مراقبه، وین دایر؛ معنویت2، وین‏دایر.
[5] . Rolls Royce
[6] . یوگا از ابتدا تا انتها، اشو، ص 111
[7]. ر.ک. با خود یکی شو ص 28 و من درس شهامت می­دهم ص 98
[8]. الماس های اشو، اشو ص 11
[9]. بگو آری، اشو، ص 77
[10]. مراقبه هنر شور و سرمستی، اشو ص 32
[11]ـ همان، ص 108.

 

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
یوسف
Iran (Islamic Republic of)
۰۱ آبان ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۱
چرا فک میکنین یک نفر که از نظر عرفانی و فلسفی قوی باشه حتما باید از نظر مالی فقیز و بدبخت باشه....
اصلا چه رابطه ای بین این دوتا هست...
بنظر من این افکار که آدمای فلسفی و عرفانی فقیر و بی چیزن
خیلی قدیمی شده و این خوراک مسموم رو به ذهن مردم ندین خواهشا
چون تاثیر بدی تو ناخوداگاه میذاره و اینجوری هک میشه که پولدارا حتما آدمای بدی ان...
5
0