زمان اعدام سلمان رشدی
بلاهت سیاسی، اصطلاحی است در برابر زکاوت سیاسی که در عالم سیاست کاربرد زیادی نداشته اما مصداق کم ندارد!
منظور از بلاهت سیاسی این نیست که فردی را فاقد سیاستمداری بدانیم. مراد این است که سیاستمداران، گاه چنان مقهور سیاستورزی میشوند و به اظهارنظرها و تفضلات خویش غره میشوند که از فهم برخی مصالح و حکمتها و مسائل اولیه سیاست و حکومت عاجز شده و زبان به سخنان ناپخته گشاده و دست به کردار ناشایسته مییازند.
سالهای نه چندان دور که استعمار پیر باز هم نقشهای بیبدیل کشید و نویسندهای هندی تبار را به زعم خود به آلودن فضای قدسی واداشت تا آیاتی شیطانی را گردهم آورد و نجاست پراکند، بسیاری در خواب غفلت چند قرنی پدران خود بودند و اندکی نیز که هشیار بودند و میدیدند خود را در برابر این هجمه باخته و سر در برف فرو کردند.
سلمان رشدی تیغ قلم کشیده بود تا در قرن بیستم آغازگر فصل نوینی در بیحرمتی به ادیان را ورق زند. پیش از این در جامعه غربی به استناد روایات سبک و مبتذل متون به اصطلاح دینی و فضای اخلاق ستیز جامعه مدرن، دینداری و اخلاقمداری، گزینه اختیاری و بیارزشی بود که هر کس میتوانست در خلوت بدان پایبند و مشغول باشد اما حق اعتراض به هتاکان نداشته باشد. در چنین دنیایی، سیلابی از بیاحترامی به ادیان و پیامبران و مومنان راه افتاده بود و فیلم و رمان و کمدی و داستان و تئاتر و هر هنری را به خدمت میگرفت تا فریاد کند خدا انسان را فراموش کرده است و کدام خدا!
این بود که در قرن بیستم مردی خدایی برخاست و قلم خواست تا تیغ رو در رو کشد! فتوای قتل این نجاست قلم به دست را صادر کرد و جهانی را به بهت آورد. کشتن سزای بیحرمتی کسی که هوای مسموم غربیان را این بار به جهان اسلام میدمید تا شاید نوری خاموش شود.
سلمان رشدی میخواست عمله استعمار پیر باشد برای هتک حرمت آخرین و کاملترین دینی که سندش نه داستانهای خیالی و وهمآلود و شرم آور که آیاتی آسمانی و الهی است.
مأموریت کثیف قابیلیان صورت گرفت اما گمان میرفت خیل ابلهان سیاستمدار، این بار هم پوزخندی بزنند و بگذرند تا انگلیس فرقهساز و تفرقه انداز، بخرامد و برقصد که تابوت این دین خاورمیانهای هم بر دوش صلیبیان رفت تا بر گور تاریخ بخوابد!
زهی خیال باطل که شیطان، عاجزترین مخلوق خداست آن جا که خدا اراده کند کن فیکون کند یا آتشی را سرد سازد یا درختی را بیافروزد! چه رسد به شیطانیان که نه عبادت هزاران ساله دارند و نه ملکوت بودهاند. انسانهای بیمایه و پست که با دهان، خورشید را خاموش میکنند!
روح الله دم عیسایی برآورد و قلم در یدبیضای موسوی گرفت و نوشتاری حیدری سرود تا همگان بدانند اشرف مخلوقات عالم که مسافر معراج بود تا قاب قوسین، رحمت عالمیان است و ابولهبتیرگان را سزایی جز مرگ نیست.
امام روح الله موسوی خمینی درباره سلمان رشدی و ناشران نجاسات وی نوشت: « از مسلمانان غیور مىخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسى جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء اللَّه»
اما هنوز مرکب این فتوای قدسی خشک نشده بود که باز بلاهت سیاست مداران گل کرد و زمزمه توبه سلمان رشدی پیچید تا مفری باشد برای اصلاح روابط با شیطانیان!
این بار نیز دفتر امام خمینی اطلاعیه داد که « سلمان رشدى اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامى همّ خود را به کار گیرد تا او را به دَرک واصل گرداند»
عمق مسئله را پیر جماران یافته بود و خشم حیدری را بر جان بدخواهان فرود آورده بود گرچه بسیاری آن روز از درک واقعیت عاجز بودند.
این بود که چشمان بصیر امام، آینده این جماعت کوتهاندیش را نیز میدید که چه مصلحتبافیها خواهند کرد.
امام عزیز در پیام خود به روحانیت مینویسند: « راستى به چه علت است که در پى اعلام حکم شرعى و اسلامى مورد اتفاق همه علما در مورد یک مزدور بیگانه این قدر جهانخواران برافروخته شدند و سران کفر و بازار مشترک و امثال آنان به تکاپو و تلاش مذبوحانه افتادهاند؟ غیر از این نیست که سران استکبار از قدرت برخورد عملى مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئههاى شوم آنان به هراس افتادهاند و اسلام امروز مسلمانان را یک مکتب بالنده و متحرک و پر حماسه مىدانند و از اینکه فضاى شرارت آنان محدود شده است و مزدبگیران آنان چون گذشته با اطمینان نمىتوانند علیه مقدسات قلمفرسایى کنند مضطرب شدهاند. ...خیلى جالب و شگفتانگیز است که این به ظاهر متمدنین و متفکرین وقتى یک نویسنده مزدور با نیش قلم زهرآگین خود احساسات بیش از یک میلیارد انسان و مسلمان را جریحهدار مىکند عدهاى در رابطه با آن شهید مىشوند برایشان مهم نیست و این فاجعه عین دموکراسى و تمدن است اما وقتى بحث اجراى حکم و عدالت به میان مىآید، نوحه رأفت و انساندوستى سر مىدهند. ما کینه دنیاى غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همین نکتهها به دست مىآوریم. قضیه آنان قضیه دفاع از یک فرد نیست، قضیه حمایت از جریان ضد اسلامى و ضد ارزشى است که بنگاههاى صهیونیستى و انگلیس و امریکا به راه انداختهاند و با حماقت و عجله خود را رو به روى همه جهان اسلام قرار دادهاند»
این پیر روشناندیش که چنین نقشههای استعمار را میخواند و افشا میسازد از بلاهت دوستان و خودیهای نادان، نگران است. همین است که میفرماید: «
روحانیون و مردم عزیز حزب اللَّه و خانوادههاى محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیلها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسى قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتواى اسلامى و حکم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانین دیپلماسى بوده است یا خیر؟ و نتیجهگیرى کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترک و کشورهاى غربى علیه ما موضع گرفتهاند، پس باید خامى نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم!»
و این سالها گذشت و دیدیم حرفهای نپختهای که زدند و اهمالها و کوتاهیها که کردند تا امروز سلمان رشدی عضو انجمن سلطنتی قلم انگلیس بار دیگر مجالی یابد و به بهانه توهین مجدد صهیونیستهای آمریکایی در یک فیلم موهن، از غار ترس و وحشت خویش بیرون جهد و از آزادی اهانت به دین و مقدسات دم زند!
اگر هر مسلمانی میدانست که فتوای اعدام سلمان رشدی با تساهل و خودکمبینی سیاستمداران ابله جهان اسلام، از حجیت ساقط نمیشود و به قوت خود باقی است و حساسیت قضیه به خوبی درک میشد شاید امروز به جای انتشار فیلم موهن، سوگواری و انگشت گزیدگی سردمداران غربی را شاهد بودیم بر سر گور آتش گرفته رشدی که در هر سالمرگش، به ذلت خود میاندیشیدند و به عزت مسلمانان!
این جمله حکیمانه رهبر معظم رهبر انقلاب، همین حقیقت تلخ را نشانه رفته است که در واکنش به چنین اهانتی میفرماید: « اگر از حلقههای قبلی این زنجیرهی پلید، یعنی سلمان رشدی و کاریکاتوریست دانمارکی و کشیشهای امریکایی آتشزنندهی قرآن حمایت نمیکردند و دهها فیلم ضد اسلام را در بنگاههای وابسته به سرمایهداران صهیونیست سفارش نمیدادند، امروز کار به این گناه عظیم و غیر قابل بخشش نمیرسید »
آیا وقت آن نرسیده است که در هر مقام و جایگاه و فرصتی که هستیم به تکلیف شرعی خویش عمل کنیم و جسد نجاستبار سلمان رشدی مرتد را بر صلیب مسیحکشان صهیونی بکشیم تا مجسمهای باشد از هلاکت آزادی حیوانی غربیان که انسان را به قهقرا کشیدند تا خدای فرعونی باشند و ثروت قارونی بیاندوزند و فرقه سامری بسازند و مکر باعورایی کنند.
مرگ بر سلمان رشدی مرتد و ننگ بر آنان که در انجام رسالتشان کوتاهی کنند!
حامد عبدالهی
/916/ی702/ع