لحظههای ماندگار (23)؛
روحانیان همه کاره، از تک تیرانداز تا تعمیرکار ضدهوایی
خبرگزاری رسا ـ یکی از روحانیان رزمی تبلیغی متخصص تعمیر ضدهوایی بود. یادم هست که یکی از ضدهواییها را که اشکال فنی پیدا کرده بود به خوبی تعمیر کرد و پس از تعمیر به یک هواپیما شلیک و آن را منهدم کرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجتالاسلام محمدحسن مرادی از مسؤولان اعزام مبلغ و رزمنده دوران دفاع مقدس پس از پیروزی انقلاب دو سال در مدرسه قضایی قم تحصیل کرد و پس از موفقیت و به اتمام رساندن این دوره، قرار بود در شهر یاسوج به امر قضاوت بپردازد اما رفتن به جبهههای نبرد حق عیله باطل را بر کرسی قضاوت ترجیح داد و روانه جبههها شد.
وی تا پایان جنگ تحمیلی در جبهههای جنوب اضافه بر سرکشی از رزمندگان و پادگانها و خطوط مقدم و مناطق جنگی در غرب و جنوب چندین سال به عنوال مسؤول تبلیغات قرارگاه خاتمالانبیاء انجام وظیفه کرد.
این روحانی رزمنده که از سال 1364 با توسعه امور فرهنگی در جبههها به عنوان مسؤول ستاد اعزام مبلغ جبهههای جنوب انتخاب و تا پایان قطعنامه و تبادل اسرا، اعزام و جذب روحانیون و امور پشتیبانی و خدماتی روحانیان در جبهه را عهدهدار بود به ذکر خاطره شیرینی از آن دوران پرداخت.
ماموریت هایی برای روحیه بخشی
روحانیان رزمی تبلیغی تنها مجاز بودند به مدت 20 روز در منطقه عملیاتی بمانند. این در حالی بود که برخی از روحانیان با اینکه مأموریتشان تمام شده بود، اما بیش از 20 روز در منطقه حضور داشتند و به فعالیت خود ادامه میدادند. به یکی از این روحانیان که مدت 75 روز در پاسگاه آبی حضور داشت و پایش را در خشکی نگذاشته بود، گفتم که عدهای زنگ زده و جویای حال شما هستند، مأموریت شما به پایان رسیده، چرا برنگشتی؟
وی گفت در پاسگاه آبی احتیاج مبرمی به نیروها بود، من هم مرتب به آنها میگفتم باید اینجا بمانید و به عقب برنگردید، اگر خودم میرفتم در روحیه آنان تأثیر مطلوبی نداشت.
با عمامه اش اسرا را بسته بود
روحانی دیگری در طول عملیات، عدهای از نیروهای عراقی را به اسارت گرفته بود. جالب این که با عمامه خود گردن اسرا و دستهایشان را بسته و آنها را به پشت جبهه هدایت میکرد.
روحانی تک تیرانداز
روحانی دیگری که به روحانی تک تیرانداز معروف شده بود، با مهارت و تخصص بالایی که در ارتباط با تک تیراندازی داشت، همه را متعجب کرده بود.
روحانی تعمیرکار ضدهوایی
یکی از روحانیان رزمی تبلیغی دیگر متخصص تعمیر ضدهوایی بود. یادم هست که یکی از ضدهواییها را که اشکال فنی پیدا کرده بود، به خوبی تعمیر کرد و پس از تعمیر به یک هواپیما شلیک کرد و سبب انهدام آن شد.
روحانیان اطلاعاتی
روحانیان دیگری نیز در جبههها حضور داشتند که در گردانهای اطلاعات عملیات حضور داشتند و برای شناسایی دشمن به مناطق مختلف میرفتند.
فرار از محاصره با قرآن
یکی از این روحانیان تعریف میکرد که در یکی از عملیاتها، زمانی به خود آمدیم که در محاصره دشمن بودیم. شروع کردیم به خواندن آیه شریفه «وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ» در این لحظه خرگوشی پیدا شد و عراقیها سرگرم بازی با آن شدند و توانستیم از محاصره خارج شده و متواری شویم. آن شب راه را گم کردیم و در تاریکی شب به خواب رفتیم. صبح که از خواب بیدار شدیم، خود را بر روی مینهای منفجر نشده یافتیم، این به برکت آیه شریفه سوره یس بود.
نگویید من مجروح شده ام
روحانی دیگری را دیدم که در یکی از عملیاتها مجروح شد؛ با عمامهاش ران پای خود را که تیری به آن اصابت کرده بود، محکم بست تا خونش بند آید و مدام هم میگفت به برادران رزمنده نگویید من زخمی شدهام تا روحیه آنان ضعیف نشود.
این سید روحانی با مقاومتی که در آن لحظات داشت، روحیه رزمندگان را دو برابر کرد و سبب پیروزی در آن عملیات شد. /919/د102/ن
ارسال نظرات