مهمترین آفت امروز حوزه رفتن به سمت اشتغال است
مدیریت در حوزه علمیه از مناصب سخت و پیچیدهای است که توان بالایی می طلبد تا از یک سو نظر بزرگان حوزه تامین شود و از سوی دیگر طلاب بتوانند در مهمترین بخش عمر خود یعنی دوران جوانی، کولهباری از علم و تقوی را برای تهذیب و تبلیغ از فضای روحانی حوزه برچینند. همچنین ضرورت نگاه عمیق و جهانی به رسالت حوزه مسؤولیت مدیر در این نهاد علمی، اخلاقی را افزایش میدهد.
در این زمینه حجت الاسلام والمسلمین سیدهاشم بطحایی، مدرس خارج فقه و اصول و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا به بایستههای مدیریت در حوزه علمیه پرداخته است.
رسا ـ مدیریت حوزه علمیه برای پیشبرد اهداف این مجموعه باید چه ویژگی هایی داشته باشد و چه برنامههایی را برای رسیدن به این هدف مد نظر قرار دهد؟
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و صلوات بر ارواح پاک انبیا و اوصیا و تقدیر از پیشکسوتان روحانیت از غیبت کبری گرفته تا امروز و همه کسانی که در تاسیس این حوزه مقدسه و تداومش تا به امروز نقش داشتهاند.
شکی نیست که حوزه علمیه در قم و در سایر نقاط ـ البته قم یک محوریتی خاصی در جهان تشیع دارد ـ نقش مهمی در رشد اعتقادات و عمل به احکام دارد و ضمن این که اندیشههای دینی را تقویت میکند، وظیفه پاسداری از اندیشه ها و عقیده ها را هم برعهده دارد. این موقعیت بسزا میطلبد که از یک برنامه منسجم و پیشرفته ای برخوردار باشد. مخفی نباشد که قبل از انقلاب برنامه منسجم و منظمی در حوزه نبود بلکه به طور خودرو و به طور طبیعی افراد مشتاقانه به حوزه میآمدند و بدون چشم داشت و بدون توقع و انتظار از کسی به تحصیل و تبلیغ میپرداختند. انگیزه طلاب هم صرفا یادگرفتن و یاد دادن و پاسداری از دین بود و هرگز یک مدیریت مشخصی وجود نداشت. البته مرجعیت همیشه محور بوده اما در این حد که بگوییم حوزه یک برنامه ریزی اداری منسجم و مدیریتی داشت اینگونه نبود بلکه افراد به طور خودجوش کار می کردند و اتفاقا بازدهی خوبی هم داشت. بعد از انقلاب همانطوری که در همه جا تغییر و تحولات گستردهای به وجود آمد در حوزه هم بنا براین شد که یک تحولی به وجود بیاید و در حقیقت حوزه به صورت کلاسیک و منظم برنامه خود را پیش ببرد در همین راستا هم اقداماتی شد. تحولات اداری زیادی انجام شد و مراکز متعدد با عناوین مختلف به وجود آمد تا بخشی به مدیریت و بخشی به ارائه خدمات بپردازد و اتفاقا ساختمانهای مجللی هم در این رابطه ساخته شد اما آنچه که از این مدیریت با این گستردگی انتظار میرفت محقق نشد و در عمل سرگرم گرفتاری های اداری شدند غافل از اینکه ساختمانهای اداری و میز و نیمکتها و این تشکیلات همه مقدمه، ابزار و وسیلهاند، هدف آن است که حوزه از یک مایه علمی ارزندهای برخوردار شود. البته اگر بخواهم منصفانه قضاوت کنم حوزه در امور اداری و ایجاد ساختمان بسیار متحول شده است.
رساـ آیا در مدیریت حوزه قائل به دانستن علم مدیریت جدید هستید؟
مدیریت یک بخشش به لیاقت برمی گردد و لیاقت هم یک امر ذاتی است که با آموزش به دست نمیآید تا بگوییم آیا علم مدیریت نقشی در پیشرفت حوزه دارد یا نه. البته مدیریت جدید بی اثر نیست، تجربه کار دیگران هم بی تاثیر نیست. اما مدیریت در واقع چند مولفه را میطلبد؛ اول اینکه طرف عالم باشد، چون ناآگاه نمیتواند این کار را انجام دهد و ثانیا بفهمد چه کاری می خواهد انجام دهد و در مرحله سوم این که باید یک وجدان کاری و دلسوزی پدرانه داشته باشد مثل پدری که میخواهد فرزندانش را به کمال برساند و دلسوزانه شب و روزش را صرف و از جیبش خرج می کند و در این باره خودش سودا نمیکند. مدیر اگر بخواهد موفقتی کسب کند نباید سوداگر باشد باید دلسوزانه کار کند تا مانند همان دلسوز، فرزندانش با ارزش بار بیایند، به کمال برسند و زندگیاش یک حاصل ارزنده از نظر انسانی داشته باشد. مدیر خوب در حوزه کسی است که بتواند بازده خودش را نشان دهد و تایید هم بشود نه اینکه روی کاغذ گزارش دهد. مدیریتهای امروزی گزارش کاغذی و روزنامه ای میدهند که دردی را دوا نمیکند گزارش باید عملی باشد و مدیر باید شواهدی از عملکرد خود داشته باشد و کسانی که مورد مدیریت هستند هم این شواهد را تایید کنند. متاسفانه امروز در حوزه این مساله نیست.
رسا ـ با این وجود آیا معتقدید مدیر حوزه تنها باید به امر مدیریت بپردازد و درس و بحث خود را هم تعطیل کند؟
اینکه مدیر یک درس داشته باشد تا حشر و نشری هم با زیر مجموعه خودش داشته باشد خوب است آنچه مذموم است تارک یا داخل بودن مطلق در این مساله است؛ نه داخل بالممازج و نه خارج بالمباین باشد. نه به گونهای باشد که هیچ گونه اطلاعی از اوضاع درسی حوزه نداشته باشد و نه اینکه چنان غرق در تدریس باشد که دیگر به مدیریتش نرسد، «خیر الامور اوسطها» داشتن یک درس خوب است تا در جریان دروس حوزه باشد اما اینکه بخواهد صبح یک درس حوزوی، عصر یک جلسه دانشگاهی، امروز یک جلسه و فردا یک سخنرانی و روز دیگر یک جلسه مشاوره داشته باشد، قطعا چنین مدیری به کارهای مدیریتش نمیرسد. چون باید در راستای مدیریتش فکر کند و یکی دو تا مشاور کاردان ـ نه مشاور اداری ـ داشته باشد که گزارشات حوزه را از کم و کاست ها دریافت کنند و او را در جریان بگذارند تا اگر هزینه ای صرف می شود حاصلی به دست بیاید. من به همه مدیران حوزه ارادت دارم چه به آقای بوشهری و چه به آقای مقتدایی. اما در گذشته که مدیریت سنتی بود به دلیل پیچیده نبودن مسائلٰ بازدهی بیشتر بود و طلبه احساس می کرد باید این راه را طی کند با هر سختی و تحملی که بود این کار را میکرد همین آقایون از همان نسل هستند. ولی امروز طلبه ای که وارد حوزه می شود چشمش به مدیریت حوزه است. مثلا الان یک رتبه بندی در بین اساتید حوزه نیست همه را یکسان میبینند کسی که 50 یا 60 سال در حوزه است و درس خارج دارد به او می گویند حجت الاسلام و به کسی هم که تازه وارد شده می گویند حجت الاسلام و در جلسات و محافل هم همه را به یک چشم میبینند خوب با این نگاه کسی که پیشرفت دارد نگاه می کند به کسی که سالها از او فاصله دارد ولی جایگاهش مانند او فرض شده و دلسرد می شود. از سوی دیگر کسی هم که تازه آمده است خودش را در ردیف آن استاد باسابقه میبیند و مغرور می شود که مدیریت مرا در این حد می بیند، این یکی از نواقص است.
کار دیگری که بسیار خوب بود و مدتی هم پیگیری شد اما نمی دانم چرا مسکوت ماند مرکز نخبگان حوزوی بود. شما ببینید در دانشگاه اساتیدی را به عنوان چهره ماندگار معرفی می کنند هر چند در برخی موارد اعمال نظرهایی می شود و کسانی که واقعا شایسته نیستند به عنوان چهره ماندگار معرفی میشوند ولی همین امر با همه نواقصش تاثیر بسزایی در روحیه اساتید و محققان دارد.
رسا ـ برخی معتقدند مدیریت تیمی می تواند در حوزه موفق باشد آیا شما این نظر را قبول دارید یا معتقدید مدیریت فردی بهتر است ولی با مشورت نخبگان؟
نظریه دوم صادق است، نظریه اولی تشریفاتی است که مدیر هر جا بخواهد برود چهار پنج نفر دنبالش باشند. حضرت امیر(ع) وقتی میخواست جایی برود و قنبر یا دیگران دنبال او راه میافتادند برمیگشت و به آنها تشر میزد که این همراهی دو ضرر دارد؛ یکی این که خودتان احساس حقارت می کنید و دیگر این که من احساس منیت میکنم. مدیریت تیمی یک حرکت اسکورتی و تشریفات است و ربطی به مدیریت ندارد اما دیدگاه دوم که مدیر از نخبهها و افراد با تجربه استفاده کند معقول به نظر میرسد لکن مدیر باید در این مسیر از افراد با تجربه و کارشناسان سابقه داری که مراحلی را از نظر علمی و عملی طی کرده اند استفاده کند.
رسا ـ به نظر شما حوزه علمیه با وضعیت کنونی تا چه حد در مسائل بینالمللی و به ویژه مساله بیداری اسلامی توانسته است ایفای نقش کند؟
بیداری اسلامی باید هم از حوزه مایه بگیرد و گرفته است و هم باید از حوزه تقویت و ماندگار شود. حقیقت این است که سایر اشخاص و تخصصها نمیتوانند این مساله را به عهده بگیرند. این حوزه است که اولا هم تغذیه میدهد و هم موجب ماندگاری و پشتیبانی میشود. مسلم است که حوزه در این باره نقش حیاتی دارد اما این تاثیرگذاری نیازمند مقدماتی است که باید فراهم شود؛ باید افرادی که مایههای علمی دارند و به یک زبان خارجی مسلط هستند شناسایی شوند تا بتوانند الگوی جمهوری اسلامی را به ویژه به کشورهای عربی منتقل کنند. ما امروز از نظر آزادی، استقلال و بریدگی از استعمار در دنیا نمونه هستیم و می توانیم این الگو را به جهان منتقل کنیم لکن باید نخبگان حوزه را در این زمینه بدون در نظر گرفتن اغراض مختلف با توجه به لیاقت، شایستگی، کارکرد و سوابق شناسایی و به کار گیرند.
به هر حال میتوانم بگویم همانطور که راه صدور انقلاب از ناحیه حوزه بود، صدور انقلاب و همراه کردن نهضتهای بیداری اسلامی با حوزه و با جمهوری اسلامی هم از طریق حوزه باید انجام شود.
رسا ـ به نظر شما چه آفاتی حوزه را تهدید میکند؟
حوزه علمیه قم از نظر اسمی در دنیا مورد توجه است ولی نقاط ضعف زیادی هنوز وجود دارد. باید ببینیم اشکال کجاست و چرا چنین میشود که طلبهای که با اشتیاق و عشق و علاقه به حوزه میآید پس از چند سال به خاطر گیر افتادن در مسائل اداری و سختگیریهای نامناسب دلزده میشوند مخصوصا طلاب امروز که غالبا تحصیلات عالی دارند اینها وقتی به حوزه میآیند باید برایشان برنامه داشت تا تامین شوند. مهمترین آفتی که امروز در حوزه وجود دارد این است که حوزه دارد به سمت اشتغال پیش میرود یعنی طلبه پس از چندسال تحصیلات و نوشتن یک پایان نامه یا رساله علمی، مدرکی دریافت میکند و جذب یکی از نهادها می شود. الان نزدیکترین راه برای رسیدن به یک کار اداری ورود به حوزه است چون کسی که میخواهد تحصیلات داشته باشد باید در کنکور شرکت کند و به دانشگاه برود، ولی معلوم نیست که در کنکور قبول شود، اگر قبول شد باید چهار پنج سال درس بخواند و چون لیسانس ارزشش کم شده باید دوباره کنکور دهد و دو سه سال هم ارشد را بخواند، بعد هم مساله سربازیاش مطرح میشود. از این رو بهترین راه این است که بیاید در حوزه و این که میبینیم افراد زلفی در حوزه بیشتر معممها هستند شاید به همین خاطر باشد.
به هر حال همین دو آفت اتلاف وقت و مدرک گرایی بس است تا کارکرد حوزه را با مشکل مواجه کند. من هر دو سیستم آموزشی سنتی و سیستم آموزشی جدید (فعلی) را درک کردهام. در سیستم آموزشی سنتی قبل از انقلاب اینگونه بود که بعد از نماز مغرب و عشا در فیضیه یا مدارس دیگر طلبهای را در صحن مدرسه ملاحظه نمی کردید، همه به سرعت به حجره یا کتابخانه میرفتند و به مطالعه میپرداختند، بعد از نماز یک سکوت مطلق بر مدرسه حکم فرما بود، اما امروزه اینگونه نیست، آفتهایی به وجود آمده که مانع از بهرهبرداری است. خود این تلفن همراه که مرتب پیامک به آن میرسد یک آفت شده است.
رسا ـ آیا با تغییر یا تصحیح سیستم گزینش حوزه میتوان این آفتها را کمتر کرد؟
گزینش در حوزه اولین فیلترش باید انگیزه باشد چرا که ما طلبه ماندگار می خواهیم، این طلبه ماندگار از دو حال خارج نیست؛ یا امکاناتی در اختیار دارد و یا عشق و علاقهای دارد که حاضر است بدون امکانات هم بماند «ان تتقوا الله و یصبر یجعل له فرقانا». خلاصه وقتی که تقوا و پرهیزگاری باشد «یرزق من حیث الله یحتسب». شاید هم یک امکانات متوسطی داشته باشد و تعهد میدهد با همین امکانات در حوزه بماند و یک مبلغ ارزنده یا یک مدرس توانا یا یک مرجع تقلید یا مجتهد صاحب نظر شود. به هر حال حوزه باید به طلاب خوب رسیدگی کند و شرایطی را فراهم آورد تا طلاب به بهانه دروس دانشگاهی از حوزه نروند، باید مراکز تخصصی را افزایش دهد و آنها را تقویت کند تا طلاب به سمت دیگری نروند. همانطوری که قبل از انقلاب ما جرات نداشتیم دانشگاه برویم من البته به دانشگاه رفتم برای همین شهریه ام را هم قطع کردند و خدا رحمت کند حضرت امام(ره) و حضرت آیت الله گلپایگانی را که مرا خواستند و گفتند شهریه را خودتان گفتید قطع کنند، من گفتم نه، آنها خیال می کردند من قصد رفتن از حوزه را دارم برای همین رفتهام و درخواست قطع شهریه دادهام. به هر حال باید طوری باشد که عدهای نتوانند از حوزه مانند یک پل رد شوند و پس از رد شدن هم آن را خراب کنند.
همچنین در مرحله گزینش باید طلبه را از نظر خانوادگی مورد بررسی قرار داد. طلبگی شغل بازاری و کاسبی نیست که به خانوادهاش کاری نداشته باشیم چرا که میخواهیم کسی را تربیت کنیم که اخلاق پیغمبر(ص) و ائمه(ع) را داشته باشد تا بتواند در جامعه تاثیرگذار باشد.
رسا ـ و حرف آخر؟
مدیر حوزه خود باید در جنبههای علمی، لیاقتی، مدیریتی و اخلاقی الگو و دلسوز زیر مجموعهاش باشد. مدیر حوزه نباید حاجب داشته باشد، در دستگاه پیغمبر(ص) و ائمه(ع) حاجب نداشتیم، البته مراجعات زیاد است که می توان با تقسیم کار تاحدودی این مشکل را برطرف کرد اما اگر بنا باشد مدیریت حوزه در اتاقی در بسته بنشیند این حجابها و حاجبها خودش یکی از آفات مدیریت است./916/گ401/ع