شهید ترابی: شهادت کلمه کفرشکن شیعه است
به گزارش خبرگزاری رسا، در استان حاصلخیز اصفهان و شهرستان نجفآباد، به سال 1343 طفلی دیده به دنیا گشود که عمق نگاه کودکانهاش، حاکی از روح بلندش و معصومیت زیبایی بود که در چهرهاش موج میزد. طبعاً آرزوی هر پدر و مادری است که اولادی داشته باشند شجاع و دلیر و والدین این کودک رعنا نیز به خاطر عشق فراوان به اهلبیت(علیهم السلام) از باب تیمن و تبرک نام زیبای «عباس» را برای این طفل برگزیدند تا از همان کودکی درس ایثار و فداکاری در راه ولی زمانش را از علمدار کربلا بیاموزد و جان شیرین خویش را در کربلای عشق و عاشقی تقدیم جانان نماید.
عباس پس از گذراندن دوران کودکی، پای به عرصه نوجوانی گذاشت و همزمان با سالهای پر شور انقلاب به همراه دیگر دوستانش به پخش اعلامیهها و شرکت در راهپیمایی و ... اقدام مینمود. کم کم این روح پاک و حق پذیر عباس با حوزه علمیه آشنا شد و قدم در این محیط مقدس و نورانی نهاد و حدوداً 13 – 14 ساله بود که به شهر مقدس قم هجرت کرد تا در جوار نیلوفر کویر، حجرهنشین میکده ناب علوم اهلبیت(علیهم السلام) شود. او با اهتمام فراوان به خواندن دروس حوزوی مشغول شد و طی دوران کوتاهی توانست، دروس مقدماتی حوزه را پشت سر بگذارد.
اللهم ارزقنا شهاده فی سبیلک
بعد از این مرحله، مدتی را به حوزه علمیه نجف آباد برگشت و آنجا هم در محضر اساتید آن دیار کسب فیض نمود و هم به طلبههای مقاطع پائینتر، دروس مقدماتی را میآموخت. کم کم زمان جنگ زمان آزمودن مرد از نامرد، آغاز گشت وعباس مردانه عازم میدان نبرد شد و به مبارزه پرداخت. او اعتقاد داشت شقایقهای پژمرده وطن را باید با خون شهیدان آبیاری کرد، تا فضای اجتماع و انقلاب نو پا با طراوت بماند و چنین بود که خداوند نیز این لیاقت عظمی را شامل حال او کرد. ذکر قنوت نماز شبهایش را که از خدا میخواست «اللهم ارزقنا شهاده فی سبیلک» اجابت نمود و سرانجام در مرحله آزادسازی خرمشهر و عملیات بیت المقدس در 23/2/1361 ابوالفضلوار، جان را فدای ولایت نمود و به آرزوی دیرینهاش رسید.
جهل، مقدمه انحراف اخلاقی است
همحجره شهید ابوترابی نقل میکند: «اوائل طلبگی ایشان، پدرش به دیدن او آمده بود و برایش اورکتی خریده بود. امّا هرگز آن لباس را به تن او ندیدم. آن شهید بزرگوار در بین راه آن را به فقیری هدیه داده بود.
همچنین همرزم این شهید به عبادت این شهید در خاطرهای اشاره کرده است: عباس عبادت را به نحو کامل انجام میداد و من کمتر دیده بودم که تزلزل در روحیّه عبادی او روی داده باشد و در عبادت زیاده روی نمیکرد و هیچ گاه از عبادت زده نمیشد و به ندرت اتّفاق می افتاد که نماز شب نخواند. و خانوادهاش درباره او گفتهاند: هر وقت از قم عازم نجف آباد می شد به جای سوغات برای اقوام و خویشان خود، کتاب میخرید و میگفت : «جهل، مقدمه انحراف اخلاقی است».
روزه پنجشنبهها جهت خودسازی
و نیز مادر شهید در خاطرهای به بیان گوشهای از خودسازی عباسعلی پرداخته: عباس به خود سازی اهمیت میداد، به برنامههای جمعی که در جهت خودسازی مفید بود، خیلی علاقه داشت. روزها را روزه میگرفت به ویژه روزهای پنج شنبه؛ یک روز همراه با خانواده به باغ رفته بودند، عبّاس بر سر حوض آب به فکر فرو رفته بود. وقتی علّت را میپرسیدند، چیزی نمیگفت. ولی هنگامی که پدرش اصرار میکرد، جواب میداد: «پدر جان! مگر نمیدانی که رهبر انقلاب توصیه کرده پنج شنبهها را جهت خودسازی روزه بگیریم!!»
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا ء عند ربهم یرزقون» کسانی که در راه خدا کشته میشوند مرده مپندارید بلکه آنها زندهاند و نزد خدا روزی میخورند. با درود و سلام بر رهبر کبیر انقلاب امام امت و سلام بر شهداء و خانواده محترمشان اکنون که توفیق یافتهام تا بار دیگر به جبهه بیایم و در سرزمینی مقدس به جهاد بیامان علیه کفر جهانی بپردازم سپاسگزار حقتعالی میباشم و خوشحالم که بالاخره به آرزوی دیرینهام یعنی شهادت این کلمه کفر شکن تشیع خونین می رسم اما پس از شهادتم تقاضای حقیرانه دارم که امیدوارم بپذیرید.
امانت را به خوبی بازگرداندید
اولا از شما پدر عزیز، مادر گرامی و برادران و خواهران بزرگوارم تقاضا دارم مرا ببخشید و از من راضی باشید چون من نتوانستم آنچنان که باید فرزند و برادر خوبی برای شما باشم و من به شما افتخار میکنم که مرا در این سن جوانی به جبهه میفرستید تا عروسیم در این مکان مقدس باشد و حجلهگاهم ، سنگرم و شهادت آرمانم و مشتریم معشوقم باشد. آری ای پدر و مادر گرامی من افتخار می کنم که خداوند در آخر عمر شهادت در راه خویش را نصیب من کرد و از شما می خواهم موقعی که خبر شهادت مرا شنیدید برای من گریه نکنید بلکه اگر خواستید گریه کنید برای مظلومیت اباعبدالله حسین گریه کنید برای علی اکبر و علی اصغر گریه کنید و من امانتی بودم در نزد شما و شما واقعا از این امانت بخوبی مواظبت و تربیت کردید و آن را خوب به صاحب اصلیش قرار دادید.
آفرین بر شما آفرین بر تمامی مادران و پدران شهدا که فرزندان خود را خوب تربیت کرده و خوب به صاحب اصلیش بر گردانیدید آفرین بر شما و آفرین بر عظم راسختان . اما پیامم به دبیران و دانش آموزان: «یا ایها الذین امنوا هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم ما تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم » ای اهل ایمان آیا شما را به تجارتی که شما را از عذاب درد ناک نجات بخشد دلالت کنیم . ایمان به خداوند و رسولش بیاورید و جهاد کنید در راه خدا با اموال و جانهایشان پیامی که به شما دوستان ، دبیران و آشنایان دارم این است که در کار خود بیشتر تلاش کنید و دبیران دانش آموزان خود را به طرز صحیح اسلامی تربیت کرده و تحویل جامعه دهید و از دانش آموزان عزیز میخواهم که با کوشش و تلاش بیشتر درس خود را بخوانید چون آینده کشور ما بدست شما عزیزان است و شما هستید که باید چرخ این مملکت را به چرخش در بیاورید و شما هستید که باید نسلهای آینده را تربیت کنید و تحویل جامعه دهید و شما هستید که با درس خواندنتان باید این انقلاب را به کشورهای دیگر صادر کنید.
به جای گریه احساس مسئولیت و وظیفه بیشتر بکنید
در آخر شما عزیزان را سفارش به نماز اول وقت می کنم که در این مورد پیامبر گرامی فرماید. «لاینال شفاعتی غدا من أخر الصلاة المفروضة بعد وقتها.» فردای قیامت شفاعت من نمیرسد به کسی که نماز واجب را از وقت آن تأخیر بیندازد. آری سعی کنید همیشه نماز خود را به جماعت و در اول وقت بخوانید و از شما دبیران و دوستان عزیز می خواهم اگر من شهید شدم در شهادت من گریه نکنید و ناراحت نباشید چون من امانتی بودم در بین شما بودم و حال باید بار سفر بر بندم و به معشوق خود بشتابم شما سعی کنید احساس مسئولیت بیشتر و انجام وظیفه بیشتری بکنید.
شایان ذکر است، علاقهمندان به کسب آگاهی بیشتر از زندگینامه، وصیتنامه و خاطرات شهدای روحانی، میتوانند به پایگاه اینترنتی«جلوه ایثار، روایت حماسه شهدای روحانی» به نشانی http://www.jelveisar.ir مراجعه کنند./919/د101/ن