۲۵ آبان ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۶
کد خبر: ۱۱۶۹۰۷
نقد و نظر علمی؛

محدوده عقل و نقل در اجتهاد دینی

خبرگزاری رسا ـ نشست بررسی محدوده عقل و نقل در اجتهاد دینی از سلسله نشست‌های روش شناسی اجتهاد در موسسه فهیم قم برگزار شد.
نشست نقد و بررسي


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، ششمین جلسه از نشست‌های روش‌شناسی اجتهاد با موضوع بررسی محدوده عقل و نقل در اجتهاد دینی به همت موسسه فهیم قم برگزار شد.

استاد محمد مرادی، در این نشست علمی، بیان داشت: علامه مجلسی تصریح کرده است روایاتی که در اوایل کتاب کافی است به ما می گوید که بعد از شناخت ائمه(ع)، باب عقل بسته شده است و از این رو کسی حق ندارد از عقل استفاده کند و این روایات دستور دارد که باید همه آنچه نیاز داریم از ائمه بگیریم و نباید بر عقول ناقص بشری در هیچ جا تکیه کرد.

این محقق علوم اسلامی بیان داشت: اگز منظور علامه مجلسی از بسته شدن همه باب ها برای عقل در حوزه دین باشد، حرفی نیست، اما اگر منظورشان این است که در همه امور حتی عرصه های بشری عقل نباید دخالت کند و باید سراغ نقل رفت و اگر عقل می خواهد کاری انجام دهد باید در چارچوب نقل باشد، این مشکل است. البته عبارت علامه مجلسی دو پهلو است و اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال، اما در عرصه عمل، تعریف دوم اتفاق افتاده است؛ یعنی فقها و متکلمین و فعالان اندیشه اسلامی، تلاش می کنند تمام نیازهای بشر را از دین درآورند.

وی اظهار داشت: مرحوم استرآبادی اخباری است، اما اندیشه او در همه اصولیون تاثیر گذاشته است، او در کتاب الفوائد المدنیه گفته است که تمامی امور زندگی بشر حکم دینی دارد و عقل نمی تواند راهی برای معظلات خود پیدا کند و می گوید هیچ چیزی از انسان با اراده صادر نمی شود مگر اینکه حکمی در شریعت برای آن وجود دارد.

این محقق علوم اسلامی، گفت: در عرصه واقعیت این اتفاق افتاده است که دین همه حوزه ها را دربرگرفته است و عقل بشری صلاحیت درک ندارد و فقط باید در چهارچوب دین و شرع باشد.

این استاد دانشگاه بیان داشت: وقتی تمدن در میان مسلمانان بارور شد که امت از اشعری گرایی به دوران عقلانیت رسید و فراتر از اندیشه‌های دینی اندیشید.

وی بیان داشت: بر اساس آموزه هایی که در دین اسلام است دین دارای یک سری محدوده هایی است و لاحد نیست، نباید تصور کنیم که دین تمامی حوزه ها و ساحت را تعریف کرده است و همه ساحت‌های اندیشه و رفتار را شامل می شود.

این محقق علوم اسلامی بیان داشت: درآموزه های قرآن و روایات، بیاناتی داریم که گفته می‌شود کسی حق ندارد چیزی را به خداوند نسبت دهد و بگوید این حرف خدا است مگراینکه خداوند آن را فرموده باشد و اگر کسانی حرف خود را به خدا نسبت دهند این افتراء بر خداست و ادبیاتی که خداوند درباره «افتراء علی الله» به کاربرده است فوق العاده غلیظ و شدید است.

وی بیان داشت: وقتی به پیامبر(ص) هم در قرآن هشدار داده می شود که آنچه مال خدا نیست به خدا نسبت نده، نشان دهنده این است که حوز‌ه‌هایی وجود دارد که خداوند در آن حرفی نزده است و این حوزه‌ها منطقة الفراغ یا مجرای اصالة الاباحة است.

این محقق علوم اسلامی با بیان اینکه خداوند آن جایی که حکم نداده است، لازم نیست کسی برای بشر از طرف عقل به دین حکمی را نسبت دهد، ادامه داد: چهارچوب های دین محدود است و دین نیامده است که عقل را از کار بیندازد.

وی ادامه داد: شاید کسی تصور کند ممکن است این تفکر منجر به لاابالی‌گری شود و فرد سراغ عقلانیت بشری برود؛ ولی من می‌گویم این نتیجه لازمه قطعی این حرف نیست؛ زیرا فرد می تواند عقلانیت دینی داشته باشد و عقلانیت انسانی هم داشته باشد.

این محقق علوم اسلامی بیان داشت: منظور این است که در چارچوب شریعت کارهای شرعی را انجام دهیم و در خارج از این چارچوب به سیره عقلای عالم عمل کنیم و در سیره و رفتارهای سیاسی و اجتماعی به آنچه عقل رهنمون می کند رفتار کنیم، پس اینکه باید از عقل، حکم همه امور را استخراج کنیم با آموزه های دینی سازگار نیست.

این محقق علوم اسلامی، گفت: اگر قرار شد که حرام و حلال تعیین شود باید خداوند آن را مشخص کند و لازم نیست برای همه ساحت های زندگی تعیین تکلیف شود.

وی بیان داشت: یکی از مفاهیم ادبیات دینی که در حوزه های علمیه و اندیشه ما کمتر پرداخته شده است و البته بی توجهی به آن فوق العاده خسارت بار است، بحث بدعت است.

این پژوهشگر علوم اسلامی بیان داشت: خداوند وقتی جایی حکم نداده است یعنی تکلیفی مشخص نکرده است و لازم نیست دیگران حکم معین کنند، زیرا چهارچوب های دین محدود است و نا محدود نیست که عقل را از کار بیندازد.

وی ادامه داد:در قرآن می خوانیم غیر از حق را به خداوند نسبت ندهید که این فقط مربوط به مسائل اعتقادی نیست بلکه هر حرفی که از جانب خود به خدا نسبت دهیم باطل است؛ اگر قرار باشد خداوند حلال و حرامی معین کند خودش معین کرده است.

این محقق علوم اسلامی بیان داشت: بی توجهی به آموزه بدعت در دین آسیب زا است و بدعت یعنی اموری که در دین نیست و شما نسبت به دین می دهید.

وی گفت: یک جایی بدعت گذاری نیست بلکه آنچه از دین نیست، از طریق اجتهاد وارد دین می شود که به نظر من نباید تصور کرد اگر کسی از طریق اجتهاد ورود پیدا کند، می تواند بگوید این حکم خدا است.

این محقق علوم اسلامی اظهار داشت: این روایت «للمصیب اجران و للمخطی اجر واحد» در مجامع روایی اهل سنت است و در بین شیعه تلقی به قبول شده است که برخی از اهل سنت در جنگ معاویه با امیر المومنین علی (ع) به این روایت تمسک کرده اند و معاویه را مجتهد خطاکار و مبری از ظلم دانسته اند.

وی اظهار داشت: بر اساس متون حدیثی شیعه این اجتهاد پذیرفته نشده است و این اجتهادی است که در دوران ابوحنیفه رایج شد به گونه ای که محدثین ما از کلمه اجتهاد پرهیز می کردند که در آن زمان، روایاتی از سوی ائمه(ع) صادر شده و از نظر و رای شخصی، سد ذرایع، استحسان و قیاس پرهیز داده شده است.

این محقق علوم اسلامی، گفت: یک روایتی است که امام باقر(ع) نسبت به اصحاب رای و قیاس نوشتند و مثل تمامی این نوع روایت ها، این شیوه را نکوهش کردند و این مسیر را انحرافی توصیف کردند، که منظور از رای لزوما اجتهاد است.

وی بیان داشت: ابوبصیر می گوید به امام صادق(ع) عرض شد اگر با چیزی مواجه شدیم که در کتاب و سنت نبود، آیا نظر و رای بدهیم که امام بیان داشت اگر اصابت کردی اجری ندارد و اگر خطا کردی بر خداوند کذب بسته ای، پس اینکه با مکانیسیم اجتهاد جلو رفته ایم و روشمند عمل کرده ایم این گونه نیست که لزوما درست باشد.

این محقق علوم اسلامی ، با بیان اینکه، در برخی احادیث از تعمق در دین پرهیز داده شده است و گفته شده مبادا بخاطر اینکه دین را به همه ساحت های انسانی بکشانید، تعمق در دین کنید، گفت: شاید این از محسنات اندیشه اسلامی بیان شده است که افراد دیگری در آینده می آیند و مطالب را از دین کشف می کنند، اما در روایات، خلاف این مطلب بیان شده است.

این محقق علوم اسلامی گفت: عقل از جمله چهار منبع دین شناسی شناخته شده است که ظاهرا دلیلی ندارد و پیشینیان از اندیشمندان اسلامی آن را نپذیرفته اند، زیرا اگر عقل منبع دین است یعنی قسیم دین است و حکم عقل حکم دین است.

وی بیان داشت: به نظر می رسد مرحوم مظفر در کتاب اصول فقه خود جمع بندی خوبی ارائه داده است، او می گوید ما تتبع کردیم و ندیدیم فردی ادعایی داشته باشد مبنی بر اینکه عقل منبع فقه شمرده شود، فقط ابن ادریس در اواخر قرن ششم این را به عنوان منبع دین مطرح کرده است.

وی گفت:سخن من این است که عقل یک منبع معرفتی است که چهارچوب های شناخته شده ای دارد و باید در همان چهارچوب ها استفاده شود. حوزه دین حوزه ای است که فقط از طریق خدا و نبی (ص) مطرح شده است و باید بتوانیم به استناد قطعی به خداوند نسبت دهیم. ما نمی توانیم دین را گسترش دهیم آنگونه که در فقه سنی اتفاق افتاده است. باید مرز های بین معرفت عقلانی و معرفت دینی تفکیک شود، تا هم کارکرد عقل و هم دین در جای خود باشد، تا دین که گوهرش بندگی خداوند است حفظ شود و عقل هم کارکردش حفظ شود و از او کمک بیشتری بگیریم.

این محقق علوم اسلامی گفت: با اینکه در فقه شیعه تاکید می شود که ما نمی خواهیم از قیاس استفاده کنیم، اما برخی وقت ها اسمش را نمی آوریم ولی از آن استفاده می کردیم.

در ادامه این نشست، حاضرین به نقد و بررسی مطالب ارائه شده پرداختند.

ناقدی مطرح کرد، مطالب طرح شده قابلیت و چهارچوب های لازم یک نظریه را نداشت، به علاوه استدلال کردن به فهم و منطق اخباری ها بعد از چند صد سال مبارزه اصولیان، امروز منصفانه نیست، و استناد به صحبت های آنها درست نیست و شایسته بود به سخنان شیخ انصاری و صاحب کفایه استناد می کردید.

وی گفت: در نسبت حکم به خداوند ما نمی گوییم قول خدا است اما می توانیم بگوئیم حکم خدا است که حکم خدا برخی کلی و برخی جزئی است به عنوان نمونه به هلاکت انداختن نفس بر طبق آموزه های دینی حرام است، اما مصادیق آن متفاوت است که مصداق امروز آن مواد مخدر است.

وی گفت: اگر دین را در تکست و متن منحصر کنیم، دین قابل بقاء نیست، زیرا متن قابلیت دوام ندارد، همچنین این شکال است که چرا کتاب العقل که تعبیر حجة البالغه در مورد عقل را که ستیز اخباری و اصولی بر پایه آن است، نادیده گرفتید؟

وی ادامه داد: آیا تبعیت عقل واجب است یا خیر؟ مقابل المعقول چیست؟ یا مضر است یا مجهول و به ضرورت فعل عقلی نمی تواند با فعل دینی تناقض پیدا کند و اگر اتباع عقل واجب شد اتباع ما یتبع العقل هم واجب است.

وی با اشاره به تشکیک نظریه در گستره دینی، گفت: احکام دینی به صورت اجتناب ناپذیر گسترش پیدا می کند و این از مطالب قطعی اسلامی است که هر فعلی در دین حکمی دارد.

در ادامه ناقد دیگری اظهار داشت: این نظریه القاء می کرد که گویا توافق فکری عقل و دین ممکن نیست؛ یعنی این شبهه که در هر زمینه که دین حرفی زده است، عقل باید از خود ابداعی داشته باشد.

وی ادامه داد: اینکه شما گفتید اصولی ها حرف اخباری ها را می زنند قابل نقد است؛ زیرا اصولی ها سیره عقلا را در جائی که از شرع چیزی نرسیده است مطرح کرده اند.

این محقق علوم اسلامی بیان داشت: همه تلاش های اصولی ها برای حکم ظاهری است که للمجتهد اجران و للمخطئ اجر واحد، اشاره به همین حکم ظاهری دارد.

وی گفت: عقل از لحاظ واژگانی در مقابل نقل قرار دارد در حالی که شما عقل را در مقابل دین قرار دادید. به علاوه اینکه از موارد رسیدن به دین، عقل است و برای رسیدن به دین باید از عقل و دین مدد گرفت.

در ادامه، ناقد دیگری به بیان اشکالات خود به بحث پرداخت و گفت: عدم ارائه تعریف از برخی مفاهیم موجب شده است تا در بحث دچار خلط بحث شویم، مثلا عقل در بیان ایشان کامل تعریف نشده است، حکم عقلی مساوی با «این است و غیر از آن نیست» می باشد. حکم عقلی استثنا بردار نیست و خلافش اثبات پذیر نیست که شما در بیان مطلب خویش به ذکر مصادیقی همچون تمثیل و قیاس اشاره کردید که ما اصلا این را عقل نمی دانیم، همچنین باید فقه هم به درستی تعریف شود زیرا فقه بیان احکام مکلفین است یعنی فقه باید به تمام نیازهای مکلف پاسخ دهد.

وی بیان داشت: اگر شما عقل را کنار بگذارید، از لحاظ کارکردگرایی هم محدود می شویم و با فقه حداقلی و محدود روبرو خواهیم شد.

در پایان این نشست علمی،  نظریه پرداز به بیان جواب برخی اشکالات پرداخت و گفت: امروز برای ما مطالبی به صورت هنجار درآمده است و برای اینکه این سنت را از دست ندهیم به همان سنت استناد می کنیم، سخن من این است که اگر امری را از آموزه دینی بدانید نیاز به دلیل دارد و غیر از آن افتراء علی الدین است.

وی بیان داشت: اگر شما قائل شوید که دین پاسخگوی همه نیازها است پس باید از دین همه آموزه ها را بیرون بکشیم.

این محقق علوم اسلامی بیان داشت: من از جاهایی صحبت می کنم که دین نصی ندارد و بعد می خواهیم از عقل حکمی را درست کنیم و به مجموعه دین نسبت دهیم که این خلاف دین است. امروز در عرصه مباحات، علوم و فنون زیادی داریم که با آن کار می کنند و حکمی شرعی هم در آن نیست و اینکه بگوئیم حتما اگر بخواهیم اسلامی باشد باید آن را از منظر دین استنباط کنیم اشتباه است. اگر فهمی در چهارچوب معنا شناسی نباشد این اشتباه است و به نظر من نباید ذوقیات وارد دین شود.

وی اظهار داشت: یافته های بشری اگر فارغ از دین باشد اشکالی ندارد شما بیینید که در عرصه هنر چقدر بافته اند و امروز هم مورد استفاده قرار می گیرد؛ اما اینکه بگوییم این آیه این را می خواهد بگوید و ذوقیات را مطرح کنیم اشتباه است.

این پژوهشگر علوم اسلامی گفت: ما عقل انسانی داریم که در موارد اصالة الاباحة و لااقتضایی، باید فعال شود و خداوند عرصه را باز گذاشته است تا انسان هر گونه می خواهد تعقل کند.

وی بیان داشت: اینکه به حرف اخباری ها استناد کردم نه به معنای درستی حرف آنها بود؛ بلکه می خواستم بیان کنم در قلمرو معرفت دینی طیفی ایجاد شد که آنقدر تاثیر داشت که در جریان های بعدی که اصولیان بودند هم اثر گذاشت.

این محقق علوم اسلامی، گفت: ابوحنیفه آن چنان اجتهاد را گسترده کرد که به همه حوزه ها سرایت داد و عرصه ای را نگذاشت که بگوید عقل بشری خودش تصمیم بگیرد. حرف من این است که عقل یک منبع دینی نیست و دین یعنی آنچه باید عمل کنی یا اعتقاد داشته باشیم و اینکه چارچوب تفکر را در دین منحصر کنیم، اشتباه است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، همچنان دامنه نقد و اثبات ها در این بحث میان نظریه پرداز و نقادان ادامه داشت تا وقت جلسه رو به پایان گذاشت. /909/ز502/ر

ارسال نظرات