۱۸ مهر ۱۳۹۰ - ۱۴:۲۱
کد خبر: ۱۱۴۴۴۴
در گفت‌وگو با کارشناس مسائل سینما بررسی شد؛

بایسته های حضور روحانیت در سینما

خبرگزاری رسا ـ کارشناس مسائل سینما با تأکید بر ضرورت پرداختن حوزه به مسائل سینما، اظهار داشت: در صورتی که روحانیت در سینما به خصوص سینمای دفاع مقدس حضوری فعال نداشته باشد، نسل آینده تصوری از حضور روحانیت در جنگ نخواهد داشت.
بنکدار


مهدی بنک‌دار از سال 1368 دانش‌آموخته حوزه علمیه قم بوده و تحصیلات خود را به دروس خارج فقه و اصول رسانده است. در سال 1370 با شهید آوینی آشنا شده و یک سال مباحث نظری و هنری را پیگیری کرده است.

پس از شهادت شهید آوینی مطالعات هنری را ادامه داده و در رشته کارشناسی سینما از دانشگاه هنر تهران در سال 1380 فارغ التحصیل شده است.

عضو شورای طرح و برنامه شبکه 5 سیما بوده و با مرکز پژوهش‌های صدا و سیمای قم و و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی قم همکاری کرده و در جشنواره‌ها عضو هیئت داوران بوده است.

وی تولیدات مستندی داشته که مجموعه 120 قسمتی فلسفه اسلامی، درس و ماه گویان، پخش شده و مجموعه دعا با محوریت شیخ عباس قمی هنوز پخش نشده است.

وی هم‌اکنون مسئول بخش سینمایی مرکز فرهنگ هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم است.

خبرگزاری رسا با توجه به رسالت رسانه ای خود، مصاحبه‌ای را با آقای بنک‌دار با موضوع حضور روحانیت در سینما ترتیب داد که بیشتر به مباحث بنیادی‌ و مقدماتی انجامید و علل حضور کمرنگ روحانیت در سینما مورد بررسی و واکاوی قرار گرفت و نیز نقدهایی به فیلم‌های زیرنورماه، مارمولک و طلاومس وارد شد.

رسا ـ آیا روحانیت با توجه به جایگاه خاصی که دارد باید در عرصه فیلم و سینما،‌ حضور داشته باشد؟ 

اگر به صورت ماهوی به سینما نگاه کنیم و چیستی آن و تاریخ پیدایش و تولید و تحول آن را به عنوان یکی از مظاهر تمدن غرب بشناسیم، می‌بینیم در ماهیت سینما یک بده بستانی بین سینما و بستر اجتماع هست؛ یعنی داستان سینما همان چیزهایی است که در هر اجتماعی رخ می دهد و فرهنگ اجتماع در سینما متجلی می‌شود. خود سینما هم فرهنگ ساز است و به اجتماع خوراک می‌دهد و راهنمایی می‌کند. هر جامعه‌ای که فرهنگ قوی تری داشته باشد آن فرهنگ بیشتر در سینما متجلی می‌شود.

این هم مانند دیگر مظاهر تمدنی غرب به صورت ناقص و مریض وارد ایران شد و یک فرهنگ وارداتی بود. این باعث شد فرهنگ مبتذلی داشته باشد و این عرصه‌ای شد برای رژیم پهلوی برای تخدیر جامعه و دین زدایی و فرهنگ سوزی. بعد از انقلاب با آن جمله حضرت امام که فرمودند ما با سینما مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم، سر فصل جدیدی در سینمای ایران آغاز شد. این جمله حضرت امام به اندازه یک کتاب ارزش و محتوا دارد. سینما پس از انقلاب یک شکل و بوی جدید گرفت و دقیقا تجلی فرهنگ آن زمان بود، گرچه ضعف تکنیکی داشت و حتی ضعف‌هایی متاثر از دوران پیش از انقلاب در محتوای آن دیده می‌شد، اما یک تغییر و چرخش 180 درجه‌ای بود. در سینمای اول انقلاب،‌ موضوعات مبارزه، ظلم ستیزی، مبارزه با خان‌ها، مطرح شد.
 
این مقدمه برای این بود که بگویم سینما چاره ای ندارد که در حیات خودش، اثرات اجتماعی را در خود نشان دهد. روحانیت که در حاکمیت قرار گرفتند، سینما به ناچار سراغ این قشر می‌رفت، چون روحانیت، یخش جدایی ناپذیر جامعه شیعی است، گرچه خط قرمزهایی وجود دارد و این نهاد مذهبی تقدسی دارد، هم نهادهای ناظر میدان ندادند که سینماگران به هر شکلی می‌خواهند وارد این موضوع شوند و هم خود روحانیت خیلی مایل نبود خودش را در این رسانه نشان دهد.

اما با گذشت دو سه دهه از انقلاب، سینما گرانی که منصف هم هستند و قصد تقدس‌زدایی ندارند و دنبال جذابیت‌های حضور شخصیت‌های روحانی در سینما هستند وارد این عرصه شده اند. به نظر من فی نفسه اشکالی ندارد. چون سینما چاره‌ای جز این ندارد و روحانیت هم در دهه اخیر به تاثیرگذاری سینما و حضور فعال در سینما واقف شده است. امروز مدیران حوزه بر این حضور تاکید دارند. امروز حضور روحانیت در سینما گریز ناپذیر است. اما باید با دقت پیگیری شود که به قصد توهین یا زیرپا گذاشتن مقدسات نباشد.

رسا ـ با توجه به جایگاهی که اشاره کردید، روحانیت باید جلوی دوربین باشد یا پشت دوربین؟

از لحاظ یک پدیده اجتماعی، چاره ای نیست که روحانیت باید جلوی دوربین برود، اما از لحاظ متولی‌گری همه ما اذعان داریم به این قضیه که در مباحث فرهنگی پس از انقلاب به دلیل مشغله خاص جنگ و محاصره اقتصادی و سایر مسائل سیاسی و اجتماعی یک غفلت عظیمی از مسائل فرهنگی رخ داد؛ به ویژه مسائل فرهنگی که در ارتباط با دنیای جدید بود. و همه مسئولان به آن اذعان دارند و مقام معظم رهبری نیز در اواخر دهه هفتاد مسئله شبیخون فرهنگی را مطرح کردند و هشدار دادند یعنی بعد از این که جنگ تمام شد و یک سری تب و تاب‌های انقلاب خوابید، مسئولان نظام متوجه این خلاء فرهنگی شدند.

در زمینه سینما، سابقه نه چندان روشن پنجاه ساله فساد، شک و تردیدهایی در بدنه روحانیت و مراجع ایجاد می کرد و این مسأله دلیل مضاعفی شد برای غفلت از این حوزه تأثیر گذار به طوری که به عنوان یک پدیده مزاحم به آن نگریسته می شد که اگر ممکن بود به حذف هم راضی بودند.

اما ضرورت های قضیه چشم روحانیت را باز کرد که نه؛ سینما موضوعی نیست که با غفلت مواجه شود، پیشرفت تکنولوژی با سرعت سرسام آور، حضور همه جانبه سینما و تلوزیون حتی در خلوت روحانیت، یعنی فرزندان و نسل آینده همه در معرض قرار گرفتند. همه دیدند که بحث شوخی نیست و این زمینه ساز یک آگاهی جدید شد.

حالا که ما پس از سه دهه متوجه شدیم چاره ای نیست و باید متولی گری بکنیم. بار دیگر نباید اشتباه کنیم. پدیده سینما ساده نیست و تعریف ساده ای ندارد که بگوییم سینما یک ابزاری است که ما کار کردن با آن را یاد می‌گیریم و بدی‌هایش را کنار می‌گذاریم و خوبی هایش را به کار می بندیم. نه ! سینما صرف یک ابزار نیست و این اشتباهی است که اول انقلاب این نگاه ساده را داشتیم. سینما یک پدیده بسیار پیچیده اجتماعی است و یک پیشینه حساسی دارد و دوره های مختلفی را گذرانده و اگر نگاه فلسفی به آن داشته باشیم، می توانیم بگوییم همه تمدن غرب در قرن هجدهم به ظهور رسیده و در سینما تجلی پیدا می‌کند.

نگاه ابزاری جواب نمی‌دهد؛ چون اگر این بود ما نمی بایست در حوزه فرهنگ مشکل عمده ای داشته باشیم. یاد گرفتن فیلم برداری و فیلم نامه نویسی که چندان مشکل نیست. شناخت حوزه و روحانیت نسبت به سینما باید بسیار عمیق باشد. علاوه بر آن که تکنیک به معنای عام کلمه را فرا می گیرد، باید از نگاه ماهیتی و فلسفی و مباحث نظری به این رشته بنگرد و لوازمش را درک کند، بعد باید ببینیم چه محتواهایی را می‌توانیم با این پدیده بیان کنیم و چگونه می‌توان بیان کرد. اگر این مسیر طی شود می توان امید داشت که در سایه این معرفت عمیق حوزه بتواند کم کم جریانی را بوجود بیاورد که تاثیر گذار باشد لذا با یک نگاه ساده ابزاری نمی‌توان به جایی رسید.

رسا ـ پدیده سینما در ایران ناقص خلق شد. به هر حال این چند دهه گذشته است و امروز عده ای می‌گویند باید وارد این عرصه شد. اما پرسش این است که نه تنها در سینما که در همه رشته‌های هنری آیا پس از آن غفلت چه تصمیمی بگیریم که سه دهه بعد پشیمان نشویم؟ آیا باید حوزه به همه ساحت های نظری و عملی وارد شود یا رسالت حوزه تربیت هنرمندان متعهد است نه بازیگری؟

این که در سی سال آینده بفهمیم کار امروز اشتباه بوده یا نه باید گفت یک اصل وجود دارد که املای نانوشته غلط ندارد. ما تا وارد بحث نشویم نمی توانیم کار را بسنجیم. یکی از اشتباهات روحانیت کنار کشیدن از تبعات سینما بوده است. برای روحانیت معرفت سینما از همه مهم تر است و هنوز هم ما به نتیجه درستی در این زمینه نرسیده‌ایم. الان پس از آن مراحل غفلت ها و رسیدن به ضرورت حضور روحانیت الان به این رسیده ایم که از این ابزار استفاده کنیم؛ اما در سخنرانی ها و مواضع این نگاه ابزاری به سینما دیده می‌شود. این نگاه ساده اندیشانه است که تبعات ناجوری خواهد داشت. دغدغه شهید آوینی همین بود که نگاه نظام به سینما ابزاری و تبلیغاتی است. و چون تبلیغات زود اثر می‌کند زود هم از بین می‌رود. اما اگر ورود به هر عرصه ای طبق یک برنامه عقلایی باشد و ضوابط شرعی هم رعایت شود، یعنی عقل و شرع در کنار هم باشد و یک معرفت کلی هم نسبت به این پدیده باشد و تبعات اصلی و کلی و فرعی هم در نظر گرفته شود، صرف معرفت پیدا کردن یک طیفی از روحانیت به سینما خود به خود یک فرهنگ صحیح در این مسئله را ایجاد می‌کند.
 
امروز بعد از سی سال هنوز بدنه حوزه در برابر سینما موضع واحدی ندارد و بسیار منفعل است. ناگهان یک موجی ایجاد می شود و یک فیلم تحریم می شود. یعنی جایی را در حوزه نداریم که متولی این امر باشد. الان نهادهای مختلفی در حوزه تشکیل شده اما هنوز رسمیت ندارد. حوزه هنوز نمی تواند یک موضع رسمی درباره سینما و فیلم اعلام کند. واتیکان یک بیانیه می دهد و میلیون‌ها دلار فروش یک فیلم بالا و پایین می‌رود. چون یک عده کارشناس در حال رصد سینما هستند و جامعه مسحیت نسبت به این گروه اعتماد پیدا کرده است. ما نمی توانیم یک جمع متخصص را بیابیم که در حوزه علمیه پدیده سینما را به صورت ماهوی بشناسند. اگر امروز ژاپن پیشرفت کرده و در جاهایی، از غرب هم جلو زده است برای این است که ژاپنی ها ابتدا در مواجهه با غرب، کارشناسان و روشنفکرانشان را فرستادند، ولی ما ابتدا محصولات غربی را وارد کردیم.

ما اگر بتوانیم این هسته متفکر را در بدنه حوزه تشکیل بدهیم که نسبت به سینما معرفت داشته باشند و مورد اعتماد حوزه باشد و از جریان‌ها متاثر نباشد این کار طبق سیر عقلایی است و قطعا پشیمانی نخواهد داشت، دیگر نمی توان گفت سی سال دیگر که چرا این کار را نکردیم. چون این یک اصل است در همه کارها. در تاریخ حوزه ها فقها و مراجع در همه رشته ها صاحب نظر بودند حتی در پزشکی؛ یعنی حکیم بودند. علمای ما در سیر تاریخ شیعه و اسلام فقط فقه و اصول نمی خواندند و در همه علوم زمانشان نظر داشتند، الان تخصص ها زیاد شده اما باید این نگاه را الان هم داشت. 
 
همچنین باید توجه داشت که نمی شود وارد دریا شد و خیس نشد. حتی در عرفان و فلسفه برخی وارد می‌شوند و  اعتقادات را از دست می دهند و منحرف می شوند. در فقه هم همین طور. سینما که لبه باریکی دارد به مراتب حساسیت بیشتری دارد، دیدیم از دوستانی که با انگیزه قوی آمدند، اما وقتی وارد سینما شدند دچار اباحه گری شدند، چون ذات سینما انسان را بی‌تفاوت می‌کند. پس یا باید سینما را از اساس تحریم کرد که تبعاتی دارد یا باید وارد شد که تلفاتی دارد. به قول شهید آوینی خانه را باید در دامنه آتشفشان بنا نهاد. ما اگر یک تصمیم گیری منطقی، عقلی و معرفتی داشته باشیم و یک لجنه با معرفت و تخصص و محیط به همه جوانب داشته باشیم و این لجنه فعالیت کند، نه سی سال دیگر که در طول تاریخ کسی نخواهد پرسید که چرا عقلایی عمل کردید.

رسا ـ شما چه ارزیابی از حضور روحانیت در سینمای پس از انقلاب تا کنون دارید؛ چه مواردی که مشخصا نقش روحانیت وجود داشته و چه غیر مستقیم و با لباس دیگر؟ آیا این فیلم‌ها از روی غرض ساخته شده یا مثبت بوده و از چه کیفیتی برخوردار است؟ 

حضور روحانیت در فیلم‌های سینمایی اول انقلاب تا کنون نزدیک به صفر است. می‌شود گفت اصلا حضوری ندارد، گرچه همین مقدار اندک هم قابل بحث است. این که چرا اثری از روحانیت در سینما نیست، قدری برمی گردد به بحث ممیزی به طوریکه اصلا بسیاری جرأت ورود به این حوزه را نداشتند...

رسا ـ این ممیزی نانوشته است یا قانونی در این زمینه داریم؟

هم نانوشته است هم نوشته! بدنه سینمای ما خود از جنس دیگری است و یک خودسانسوری دارد. به این حیطه کاری ندارد. بیشتر به قصه‌های دختر و پسری می‌پردازد که عوام جامعه می‌پسندد. به هر حال حضور چشم گیری نیست و ناچیز است. اما همان که هست در دوسته دیده می‌شود.
 
یک سری تیپ روحانیت است و یک سری شخصیت روحانیت. در تیپ، ظواهری رعایت می‌شود و تحولی هم در سیر داستان ندارد. در فیلم های کمدی و عام پسند بیشتر از تیپ استفاده می‌شود. در فیلم‌های اول انقلاب یا جنگ بیشتر تیپ روحانیت حضور دارد یا در اخراجی ها، اما در زیر نور ماه یک شخصیت روحانی حضور دارد. بعضی فیلم ها به تیپ اهمیت داده اند و در برخی فیلم‌ها شخصیت روحانی مهم بوده و جایگاهش در اجتماع، تحول شخصیتی نقطه ضعف‌ها و نقطه قوت هایی دارد، از ابتدا تا انتهای فیلم یک سیری را طی می‌کند و ثابت نیست. این ها شخصیت هستند. اما این دسته فیلم‌ها بسیار کم هستند. این فیلم ها گرچه ما گاهی خوشمان هم نیامده اما موفق هستند. کسانی که پشت این فیلم‌ها هستند آدمهای سالمی هستند و نگاهشان دلسوزانه است و من خیلی چیز منفی در آن ها ندیدم. اگر روحانی به این شکل وارد شود به نظر من خیلی موثر تر خواهد بود. حتی از این بالاتر،اگر نگاهشان انتقادی و واقعی باشد باورپذیری نسبت به آن شخصیت روحانی بیشتر شکل می‌گیرد.

رسا ـ گفتید که در سینما یک بده بستانی هست با جامعه؛ از طرفی معتقدید جنس سینماگران با حوزه روحانیت متمایز بوده و ممیزین هم خطوط قرمز داشتند، خود روحانیت هم که تقدس داشته. این جا یک تناقض دیده می‌شود و آن این که سینما علی‌رغم ارتباطش با جامعه، در عمل، بخشی از اجتماع را که به صنف روحانیت مربوط است قیچی کرده و کنار گذاشته است؟


بله همین طور است. ما در سینمای دفاع مقدس هم حضور چندانی نداریم که بخواهیم درباره آن بحث کنیم.

رسا ـ خب ما می‌توانیم در باره چرایی نبود این نقش صحبت کنیم.

گفتیم که مجموعه ای از عوامل باعث آن شده است. وقتی لیلی با من است می‌خواست تولید شود که یکی از فیلم‌های خیلی خوب دفاع مقدس است، همه آن را رد کرده و نویسنده را توبیخ کرده بودند که مگر می شود با جبهه شوخی کرد و دفاع مقدس را وارد فضای کمدی کرد. بعد که تولید کننده با ارتباطی که با برخی نهادها پیدا کرد توانست این اثر را با حمایت خاص تولید کند؛ وقتی تولید شد همه مدعی شده بودند.
 
از طرفی روحانیت یک صنف صرف نیست. لباس روحانیت به دلیل نسبتش با پیامبر اعظم تقدس دارد و به همین جهت حوزه نسبت به این مسأله حساسیت ویژه ای دارد، اما بالاخره جنبه اجتماعی روحانیت را هم باید در نظر گرفت و اگر خود ما وارد نشویم دیگران وارد می شوند و حتی خارج از ایران ممکن است تولید بشود. پس چه بهتر که مدیریت شده باشد.

رسا ـ آیا این فیلم‌های اخیر در باره روحانیت را می شود مدیریت شده دانست‌؟ و ارزیابی شما در باره این نقش روحانیت که موضوع فیلم است چیست؟

من در این باره یک بحث تکنیکی دارم  و کاری به مثبت و منفی بودن آن ندارم . این سه فیلم زیر نور ماه و مارمولک و بعد طلا و مس را اگر شاخص درنظر بگیریم که شخصیت اصلی روحانیت است. به فیلم های دیگری که نقش های کوتاه و گذرا داشته اند کاری نداریم. از نظر تکنیکی و فارغ از ارزش‌گذاری، این سه فیلم به نظر من موفق بوده‌اند. فیلم هایی بودند که به لحاظ ساختاری و شخصیت پردازی و هنری خوب ساخته شده. روحانی در این فیلم ها شخصیت است به معنای فنی. شخصیت باورپذیری دارند و از لحاظ قصه و داستان به جا است و از نظر نمای بیرونی هم .... به غیر از مارمولک که این نمای بیرونی دچار یک سوءتفاهم بزرگ شد، هم از طرف صنف روحانیت هم از طرف سازنده.

رسا ـ شاید اسم آن غلط انداز و حساسیت برانگیز شد؟

هم اسم و هم بد سلیقه‌گی سازندگان بود، اما از لحاظ تکنیکی این سه فیلم موفق بودند، به خصوص زیر نور ماه. من خیلی آن را پسندیدم و بعد طلا و مس و در این میان مارمولک افت و خیزهایی داشت. اگر حوزه این جمع متخصص را داشت که تحلیل می کرد شاید آن برخوردها پیش نمی‌آمد و انتقادها در یک فضای تفاهمی مطرح می‌شد و سینماگر هم می‌پذیرفت. سینماگر می‌گوید روحانیت چیزی از فیلم نمی‌داند که بخواهد مرا کمک و راهنمایی کند و زبان مرا نمی فهمد. روحانی هم می گوید این مرز من است و نباید با آن بازی کرد، اما سینما گر این را درک نمی کند. یعنی اگر فضایی بود که درک متقابل بین فیلم ساز و روحانیت وجود داشت آن جو سازی ها رخ نمی داد. فیلم مارمولک در بهترین حالت خود و با تبلیغات نهایتا می توانست دومیلیون مخاطب داشته باشد، اما با این جوی که درست شد بنا به آمار، پانزده میلیون نسخه از آن با بدترین کیفیت و موضع گیری در بین مردم منتشر شد. با این واکنش‌های غیر معقولانه. اما آن دومیلیون نفر در شرائط خوب فیلم را می‌دیدند. اما در این جو، فضای نقد ایجاد نشد.

اما درباره زیر نور ماه، من معتقدم این خیلی مهم است که یک شخصیت طلبه را در یک سیر روحانی به یک رشدی برسانیم و در کنار مقدسات آن را مطرح کنیم و این است که نقش را باور پذیر می‌کند. بحث مجاهدت، مردمی بودن و مبارزه با نفس و مسئولیت داشتن نسبت به همه اقشار حتی یک زن فاحشه و در پایان فیلم طلبه ما ملبس می‌شود و با آن بچه حرف می‌زند، یعنی طلبه ما از یک نگاه ساده با برخورد با اجتماع به یک تردیدی می‌رسد و بعد به یقین می‌رسد و در شکل کامل شده خودش بحث هدایت و ارشاد را نسبت به طفل انجام می‌دهد. من تعجب می‌کردم از انتقادهای دوستان، این در حالی بود که آقای میرکریمی و محمدی می‌گفتند در فضای روشنفکری و سینما به ما می‌گویند شما از طرف حوزه برای ساخت این فیلم حمایت شدید!
 
فیلم زیر نور ماه فیلم بسیار شریف و نجیبی بود و گرچه طعنه‌هایی هم داشت اما مخاطب را از گارد خودش باز می‌کرد. طعنه هایی به مدیر حوزه دارد یا به روحانی که بدون لباس روحانیت در مترو نشسته یا کنار بنز ایستاده. مخاطب با دیدن این طعنه‌هایی که در جامعه هم مطرح است می‌فهمد که این فیلم نمی‌خواهد شعار بدهد و یک تیپ مقدس را نشان دهد، بنابراین مخاطب با نقش احساس صمیمیت می‌کند و قصه را دنبال می‌کند و پیام اصلی فیلم را دریافت می‌کند.

طلا و مس به نسبت به زیر نور ماه سالم تر است و یک اتفاق نظری در آن بوجود آمد و نقدهایی هم که مطرح شد برای بهتر شدن آن بود. ما خودمان از این فیلم تقدیر کردیم. شک و دو دلی‌های آن دو فیلم را هم نداشت. اما با توجه به تولیداتی که در سال ما در سینما داریم این چند فیلم را حتی نمی شود تقسیم بندی کرد و عنوان خاصی برایش در نظر گرفت.

رسا ـ نقدهایی در شیوه روایت زیر نور ماه وجود داشت که بخشی جزئی و بخشی کلی بود. نمی‌گوییم که روحانیت نقد نشود این کار سینما است که نقد کند. اما ما در بین روحانیت یک دسته خاصی داریم که ضد انقلاب هستند و در زندگی کاری به مردم ندارند و مسئولیتی احساس نمی‌کنند. برخی از روحانیان هم شاغل هستند چه دولتی و چه غیر دولتی که وضع زندگی بهتری دارند، اما اکثر قشر روحانیت و طلبه‌ها با یک شهریه اندک در حال زندگی هستند و از نظر مالی از پایین ترین اقشار جامعه به حساب می آیند و پیامد این قصه آن است که در بین توده مردم به ویژه مستضعفان زندگی می‌کنند و از احوال مردم کوچه و بازار خبر دارند. اما در این سه فیلم، روحانیت با این پیش فرض مطرح می‌شود که گویی از مردم جداست.

شما فارغ از نگاه صنفی نگاه کنید. یک فرد عادی با آن پس زمینه‌ای که از روحانیت دارد، انتظار دارد روحانی بالای منبر باشد، اما وقتی می‌رود در زندگی طلبه می‌بیند این هم تردید دارد، اشتباه می‌کند؛ و در پایان می ‌فهمد که طلبه سیری را طی می‌کند تا به مقامی می‌رسد که این داستان واقعی و باور پذیر است.

رسا ـ این که شما می‌گوید نکته مثبت فیلم است اما نقد این است که ما در این فیلم‌ها به جامعه و طلبه می‌گوییم که آقای طلبه تو اگر می خواهی به این مقام برسی نه در آن کتاب‌ها، نه در آن مدرسه و نه در درس اخلاق به جایی نمی‌رسی. اگر می‌خواهی آدم بشوی باید به همسرت عشق بورزی ( از زبان پرستار)‌ یا نسبت به یک زن فاحشه مسئولیت داشته باشی. این فیلم‌ها در نگفته هایشان می خواهند بگویند طلبه دورترین قشر از جامعه است و برای این که رشد کند باید این سیر را در جامعه طی کند؛ چون طلبه اول آدم است و چرا سر خود را به درس و بحث گرم کرده است.

ما نمی‌توانیم چنین قضاوتی بکنیم، چون تعداد این فیلم‌ها اندک است و شخصی است. در این فیلم این نگاه وجود دارد که دلش می‌خواهد روحانی این گونه باشد. ما نمی‌توانیم بگوییم حق نداری این طور نگاه کنی. اگر تعداد فیلم‌ها زیاد بود می‌شد یک خط سیری فرض کرد، اما این چند فیلم متاثر از یک نگاه عرفانی و تربیتی است و عرفان من الخلق الی الحق را پیگیری می‌کند. این فیلم‌ها سالم هستند و جریان نشده‌اند. یک فیلم دیگر هم ممکن است از زاویه دیگری به موضوع نگاه کند و ما نمی‌توانیم محدود کنیم. حتی فیلم مارمولک اگر بدسلیقه‌گی نمی‌شد پیام بسیار مثبتی دارد. می‌گوید این دزد که فقط لباس روحانیت را پوشیده این همه متحول می‌شود چه برسد به خود یک روحانی.

رسا ـ این سه فیلم هر سه مثبت هستند اما متاثر از نگاهی هستند که تاکید خاصی روی تربیت و اخلاق دارد. ما حضرت امام را داریم که رابطه محبت‌آمیزی با همسرشان دارند و این در یک سیر به وجود نیامده و از ابتدا بوده و نیازی نیست از مدرسه و مسجد بیزار شوند تا به همسرشان عشق بورزند. عشق به همسر جزو زندگی روحانی امام است. و نیازی به تذکر پرستار ندارد!‌

در اکرانی که ما داشتیم برخی از فضلا از فیلم زیر نور ماه خیلی خرسند نشدند، اما طلاب جوان خیلی خوششان آمده بود، اما یک انتقادی وارد شد که این فیلم قداست روحانیت را شکسته است. ما گفتیم اگر این قداست از امام زمان (عج) باشد با این چیزها از بین نمی‌رود، مگر خودساخته باشد. این فیلم‌ها اگر متاثر از اندیشه خاصی هم باشد این بخش آن غلط نیست. این نگاه اخلاقی در متون ما است که مورد غفلت قرار گرفته است.
 
این که طلبه‌ها خودشان را به درس خواندن مکلف کنند یا منحصر شدن به فقه و اصول؛ در حالی که در گذشته یک روحانی، جامع بود و به علوم زمان خود مسلط بود. در مباحث اخلاقی هم همین طور است که به مباحث کتابی منحصر شد. اما مکتب اخلاقی امام، زندگی سالم با محبت، همراه با مبارزه را ترویج می‌کند. چون برخی فقط به جنبه‌های محبتی تاکید دارند و اشداء علی الکفار را ندارند. به هر صورت من معتقدم این سه فیلم یک جریان نمی‌توانند باشند و فیلم‌های نجیبی هستند. اگر هم موردی هست با قصد و غرض و شیطنت نبوده و ما خودمان هم نقدهایی داشته‌ایم.

رسا ـ حرف ما این است که اشکالی ندارد سیر اخلاقی یک طلبه نشان داده شود، اما واقعیت این است که طلبه در اجتماع زندگی می‌کند و مدرسه و کتاب، طلبه را از مردم جدا نکرده که یک فیلم ساز بیاید او را با جامعه آشتی بدهد. این تصور نادرستی از زندگی طلبه‌ها است که آن‌ها را دورترین قشر از مردم نشان دهیم که به صورت اتفاقی در یک فرایندی با مردم آشنا می‌شوند.

خب هر فیلمی یک داستانی دارد و نمی‌شود همه داستان‌ها را در یک فیلم روایت کرد. این هم یک داستان اخلاقی و رشد یک طلبه است. چون طلبه که یک مرتبه به این مقام نمی‌رسد. همه ما این سیر را تجربه کرده ایم.

رسا ـ مشکل این است که در همین فیلم طلا و مس، طلبه بودن موضوعیت ندارد و یک دانشجوی پزشکی هم می‌تواند به آن مراتب اخلاقی برسد و دین و منابع دینی و حوزوی نقشی در ارتقای اخلاقی ندارند. فیلم نباید طلبه را با جامعه آشتی بدهد چون طلبه در جامعه هست اما باید داستان سیر اخلاقی او را در همان جامعه پیرامونی‌اش نشان بدهد و در نهایت هم به متون دینی برسد نه آن که از درس و بحث فراری شود تا اکسیر محبت مسش را طلا کند.

نه هیچ پزشکی دنبال این نوع پیشرفت اخلاقی نیست و پیام فیلم را هم آن استاد اخلاق در آخر فیلم می‌دهد؛ بنابراین خارج از متون دینی نیست. جایی که طلبه کفش‌ها را جفت می‌کند و استاد هم در حال گفتن همین نکته است. به نظرم با کمی تسامح می‌شود این فیلم‌ها را پذیرفت و حمایت و تشویق کرد.

رسا ـ یک نمونه این داستان‌های واقعی، حضور طلبه‌ها در بین زلزله‌زده‌گان بم است که مردم به چشم خود  حضور روحانیت را در آن شرایط سخت در کنار خودشان می‌دیدند، گرچه هیچ ارگانی هم از طلاب حمایت نمی‌کرد، اما مایه دلگرمی مردم بودند. خب چرا این داستان‌ها برای نشان دادن سیر اخلاقی طلبه نشان داده نشود که واقعی هم هست.

بحث معرفت به سینما همین است. ممکن است شما یک شخصیت فداکار و مثبت هم نشان بدهید، اما مردم هو کنند و نپذیرند چون باورپذیر نیست. یعنی یک واقعیت تبدیل به شعار می‌شود. حفظ واقعیت در کنار قداست و باورپذیری بسیار سخت است و برای همین است که ما تعداد کمی از این فیلم‌ها داریم. اگر سینما ابزار بود باید با وجود یک روحانی در یک نقش جواب می‌داد، اما این طور نیست. این ها هم که فیلم‌ها را ساخته‌اند به دلیل تعهد و تدینی است که داشته‌اند و فیلم‌ها نجیب است و نیش ندارد.

رسا ـ یکی از واقعیت‌های اجتماع ما شرکت روحانیت در دفاع مقدس است که در نسبت مشاغل و اصناف بالاترین حضور را داشته است. اما حتی این حضور هم در سینما دیده نشد. مگر می‌شود روحانیت را از صحنه جبهه حذف کرد؟

سینمای دفاع مقدس یک ژانر است که پس از انقلاب و در سال‌های اولیه جنگ متولد شد. در دوسطح که به جنگ افزار و جلوه‌های جنگی می‌پرداخت یا در سطح فاخر که آثار خوبی هم تولید شد و باز هم به دلایل مختلف، روحانیت در آن دیده نمی‌شود. این از جمله خطوط قرمزی بود که دستگاه نظارتی کشید و خودش را راحت کرد. ما هم بی‌تقصیر نبودیم. با جوی که درست کردیم و فیلم‌ساز را ترساندیم که وارد این مقوله بشود. فیلم ساز هم نخواست سوژه‌ای انتخاب کند که نسبت به آن پاسخگو باشد. در فیلم‌های داستانی دفاع مقدس روحانیت دیده نشد، اگر هم معدود باشد در حد تیپ روحانی است نه شخصیت. اما در سینمای مستند دفاع مقدس به ویژه کارهای روایت فتح، شهید آوینی به این موضوع خوب پرداخته شده است. یکی از عوامل عدم پرداخت فیلم سازان به این مقوله را باید در حوزه بررسی کنیم. وقتی در حوزه نهادی نداریم که به سینما بپردازد نباید توقع داشت فیلم روحانیت در جبهه ساخته شود. البته بسیاری از شخصیت‌های این فیلم‌ها در واقع روحانی هستند اما این نشان داده نمی‌شود.

رسا ـ شاید منظور فیلم‌سازان این بوده که روحانیت در جنگ، امداد غیبی بوده و دیده نمی‌شده! یعنی انعکاس روحانیت در فیلم هست اما خودش نیست.

شما این سوال را باید از سازندگان فیلم‌ها بپرسید که چرا به ذهنشان نرسیده که از روحانی استفاده کنند. شخصیت روحانی در اخراجی‌ها هم اگر نبود بهتر بود چون یک تیپ است و در کنار دیگران فراموش می‌شود و اثر گذار نیست.

رسا ـ آیا همین تیپ در اخراجی‌ها یک آغاز نیست؟

نه باورپذیری ندارد. لطمات این نقش بیش‌تر از هدایت آن است. این روحانی خیلی جلیل القدر است و معلوم نمی‌شود چرا این قدر خوب است. ما شخصیت‌های روحانی مهمی در جنگ داشتیم و برخی سردار بودند. این یک نقص است که در ژانر دفاع مقدس این‌ها نیستند. این که نپرداختند شاید برمی‌گردد به وجهه روحانیت این‌ها که فیلم سازان نخواستند وارد این مقوله شوند.

رسا ـ در زمان جنگ نسبت به حضور طلاب و روحانیون در جنگ یک نظرات مخالفی بود و عنادورزی‌هایی هم در خود حوزه در این رابطه صورت می‌گرفت، اما واقعیت این بود که آمار طلاب در جبهه‌ها نسبت به دیگران بالاتر بود و شهدای روحانیت هم بیشتر بود . امروز هم بدنه حوزه و طلاب جوان نسبت به دفاع مقدس حساسیت دارند. اما باز اثری از روحانیت در فیلم دفاع مقدس نیست. آیا نقصی در درون خود حوزه وجود دارد که پیگیر این مسئله نیست؟

این یک غفلت است. این جزء بایدهای ما است. امروز حوزه نسبت به سینما آگاهی پیدا کرده است، اما هنوز در اول راهیم. کسانی که دغدغه دفاع مقدس را دارند باید با مسئولان حوزه صحبت کنند که نسل آینده تصوری از روحانیت در جنگ نخواهد داشت. نسل آینده این مطلب را که قشر روحانیت سردمدارد قضیه دفاع مقدس بود و خودش هم پیش‌قدم بود، اما در هیچ اثر هنری حضور ندارد باور نمی‌کند. باید از برنامه ریزان حوزه مطالبه کنیم که به صورت جدی به این مقوله پرداخته شود.

903/گ401/ر

ارسال نظرات