حجت الاسلام شیرازی:
نقش بارز و تاثیرگذار رهبر معظم انقلاب در روزهای آغازین و پایانی جنگ تبیین نشده است
خبرگزاری رسا ـ نماینده سابق ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه با اشاره به نقش بارز رهبر معظم انقلاب در روزهای آغازین و پایانی دفاع مقدس، بر ضرورت تبیین و ارائه این نقش تاثیرگذار به نسل جوان تاکید کرد.
اشاره: حجت الاسلام علی شیرازی از فعالان عرصه فرهنگی است که تجارب سالیان طولانی حضور در جبهه ها و پس از آن در نیروهای مسلح را دارد. وقتی برای مصاحبه با وی اقدام کردیم به تازگی به عنوان نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه منصوب شده و هنوز از مسؤولیت نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه تودیع نشده بود. به همین دلیل این مصاحبه را می توان آخرین مصاحبه نماینده ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه و اولین مصاحبه نماینده ولی فقیه در نیروی قدس دانست.
رسا ـ جنگ تحمیلی با فاصله کمی از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شروع شد. حادثه ای که برای کشور بسیار سنگین بود. حضرت امام خمینی (ره) هشت سال دفاع مقدس را در برابر این هجمه سامان داد و با پیروزی بر دشمن به این تجاوز خاتمه داد. شما مدیریت کلان حضرت امام در دفاع مقدس را چگونه ارزیابی می کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم. نقش حضرت امام را در جنگ در دو بخش می توان تقسیم کرد. یک بخش در کارهای کلان و تصمیمات کلان جنگ و یک بخش نیز مسایل جزیی جنگ که خود این بخش ها نیز قابل تقسیم بندی است. اولا باید رهبری عرصه دفاع را در 8 سال جنگ مرهون هدایت های هوشمندانه حضرت امام دانست. گرچه در مقطعی از روزهای آغازین جنگ، فرماندهی به عهده بنی صدر بود، اما اینگونه نبود که حضرت امام خود را از عرصه رهبری جنگ کنار بکشد. از ریزترین کارها تا کارهای کلی همه منبعث از تصمیمات حضرت امام بود. آنجایی که نیاز به حضور امام داشت، حضرت امام حضار بودند. اولین نیاز در دوران دفاع مقدس بحث توجیه مردم بود. جنگ آغاز شده بود و مردم نمی دانستند چه شده و چه اتفاقی افتاده است. دشمن کیست و چرا با ما وارد جنگ شده است. تحلیل حادثه جنگ و تبیین تکلیف ملت در این مقطع زمانی از جنگ و اینکه چه وظیفه ای بر دوش ماست، یک نیاز ضروری بود که امام در همه این عرصه ها وارد شدند. وقتی ما از روز آغاز تا پایان جنگ را نگاه می کنیم و تفکر هدایتگرانه امام را می بینیم، متوجه می شویم که اگر غیر از امام – البته امام که می گوییم از دو نگاه هم شخص امام و هم جایگاه ولایت فقیه – و تحلیل امام، و هدایتگری امام نبود، اینگونه به زیبایی عرصه دفاع مقدس پیش نمی رفت و ما در جنگ پیروز نمی شدیم. ما وقتی تاریخ ایران را نگاه می کنیم، می بینیم در تاریخ ایران در دوران های متعدد، جنگ های زیادی علیه کشور ما به وقوع پیوست که در همه این جنگ ها ایران آسیب دید و بخشی از خاک ایران نصیب زورگویان و قلدران و متجاوزان شد. تنها جنگی که ما پیروز میدان بودیم و یک وجب از خاک جمهوری اسلامی گرفته نشد و در زمانی حتی ما بخش هایی از خاک دشمن را هم گرفتیم، جنگ هشت ساله و در دوران رهبری حضرت امام (ره) بود. خود این حرکت نشان می دهد که امام یک شخصیت ویژه و متبحر بود.
جنگ ما جنگ با صدام نبود بلکه جنگ با همه دنیای کفر بود. چند کشور جزیی که در آن روز باید بگوییم کشورهای ضعیف، از ما حمایت می کردند که برای حمایت علنی نیز بعضی از آنها از آمریکا واهمه داشتند. همه دنیای استکبار علیه ما وارد جنگ شده بود، همه طاغوت ها که زیر سیطره امریکا بودند از صدام حمایت می کردند. امریکا با تمام قدرت پشت سر صدام بود. ملت ما چنین جنگی را در مقطع آغاز جنگ لمس نکرده بودند. در روز نخست جنگ که ما تازه مقطع انقلاب را پشت سر گذاشته بودیم و مردم تازه نمایی از جنگ تحمیلی را دیده بودند، امام آمد و این افراد را به گونه ای توجیه کرد که اولا مردم در سراسر کشور زندگی عادی خود را پی گرفتند، اگر چه در بعضی شهرها در روزهای آغازین جنگ اتفاقات مهمی افتاد. اما در روزهای سال دوم و سوم و روزهای پایانی جنگ، مردم حتی در خرمشهر، آبادان و گیلانغرب هم زندگی عادی خود را داشتند. در بعضی عملیات ها ما می بایست به مردم می گفتیم که شما در یک مقطعی از شهر خارج شوید و عقب تر بروید که ما می خواهیم عملیات انجام دهیم. یعنی وضعیت اینگونه بود که مردم تا نزدیکی خط عملیاتی هم حضور داشتند. خب این نشانه این است که مردم از جنگ واهمه ای نداشتند. چه کسی این روحیه را به مردم داد، امام.
نکته دوم اینکه مردم از سراسر کشور به جبهه ها می آمدند. بر چه اساسی؟ به دلیل تحلیل و نوع نگاه و ارتباطی که امام با مردم داشت که این ارتباط رابطه مردم با امام را شکل می داد. وقتی امام می فرمود به جبهه بروید همه وظیفه خود می دانستند به جبهه بیایند. در یک مقطعی – ظاهرا در سال 65 بود – امام فرمودند همه باید به جبهه بیایند و هرکس می تواند به جبهه برود. در کرمانشاه اعلام کرده بودند که جبهه نیاز به وسایل خوراکی دارد. نان و غذا می خواهند. چادرهای پشتیبانی نان جمع آوری می کردند. یک کامیون پر از نان به جبهه می فرستند. در جبهه وقتی داشتند نان ها را از این کامیون خالی می کردند، می بینند از وسط این نان ها یک نوجوان 13-14 ساله خارج می شود. از او پرسیدند تو کجا سوار ماشین شدی که ما ندیدیم. آن نوجوان پاسخ داده بود امام فرموده اند باید به جبهه بروید و من دیدم این توان را دارم که به جبهه بیایم و مکلفم که طبق فرمان امام به جبهه بیایم. به ستاد اعزام رزمندگان مراجعه کردم اما به من توجهی نکردند. در حال رد شدن بودم که دیدم شما نان ها را برای جبهه بار می زنید و حواستان به پشت کامیون نیست من هم از فرصت استفاده کردم و سوار شدم و بنابر وظیفه ام به جبهه آمدم. ببینید این چه ارتباطی است.
رسا ـ این تاثیر در تمامی اقشار قابل مشاهده بود؟
بله! ببینید در اواخر سال 65 در لشگر ثارالله که ما در آن مستقر بودیم. در مقطعی قبل از عملیات کربلای چهار گفتیم آمار بگیریم ببینیم در لشگر چند روحانی وجود دارد. چون اعزام هم به صورت گروهی بود و هم به صورت فردی. بعضی طلبه ها و روحانیان که در ارتباط با فرماندهان دسته ها و گروهان ها بودند، وقتی می فهمیدند که علمیات نزدیک است، به جبهه می آمدند. آماری که ما گرفتیم فقط در لشگر ثارالله 250 نفر طلبه و روحانی داشتیم. این وضعیت البته در دیگر لشگرها هم بود و شما مقایسه کنید آمار طلبه ها را با آمار جمعیت کشور. حالا این امر در زمانی بود که ما اعلام کرده بودیم طلاب بیایند و ما در لشگر زمینه را به گونه ای مهیا می کنیم که تحصیل خود را داشته باشند و در عملیات و پیش از آن نیز در گردان ها برای نیروها کار فرهنگی کنند. لشگر ثارالله را سه استان حمایت می کردند. استان سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان. استان هرمزگان قبول کردند که حوزه علمیه را به جبهه بیاورند. تازه چند سالی بود که حوزه علمیه در آنجا تاسیس شده بود و 24 -25 طلبه داشت. همه این طلبه ها با استادشان حاج آقای نعیمی از روحانیان فاضل اصفهان، که از قم به بندر عباس رفته و استاد حوزه بود، به جبهه آمدند. ما به اینها گفتیم بین گردان های مختلف تقسیم شوید. یک گردان متعلق به بچه های بندرعباس بود که اینها گفتند ما می خواهیم کنار نیروهای خودمان باشیم. کل طلبه ها با استادشان آمدند و در کربلای 4 و کربلای 5 شرکت کردند و کل طلبه ها در عملیات کربلای 4 و 5 – که فاصله این دو عملیات حدود دو هفته بود - به شهادت رسیدند. هم استاد و هم طلبه ها. این نشأت گرفته از نوع مدیریت امام و نوع نگاه ملت به امام و نوع نگاه مردم به اسلام و تکلیف گرایی و ولایت مداری بود که باعث شد اینگونه به میدان بیایند. البته تمام ملت اینگونه بودند و چون اینجا بحث، بحث روحانیت است من این مثال ها را می زنم. بعد از عملیات کربلای 4 و 5 از 250 روحانی که آمار گرفته بودیم، فقط صد نفر برگشته بودند. 150 نفر روحانی و طلبه در این دو علمیات، تنها از لشگر ثارالله شهید، زخمی و اسیر شده بودند. اگر ما بخواهیم تک تک این نقش ها را مطرح کنیم که تمامی آنها به نقش روحانیت در جنگ و نقش امام باز می گردد.
رسا ـ خوب است همینجا در مورد تاثیر این حضور روحانیان در جنگ هم صحبت کنیم. این حضور گسترده روحانیت در میان رزمندگان و در دفاع مقدس چقدر در پیشبرد اهداف دفاع مقدس نقش داشت؟
همه اقشار وقتی به جبهه می آمدند بر اساس تکلیف بود، اما طلبه ها و روحانیانی که به جبهه ها می آمدند، در این زمینه وظیفه بیشتری برای خود قائل بودند، چون خودشان را به عنوان یک رهبر حرکت می دانستند و انقلاب متعلق به امام و روحانیان بود و اینگونه نبود که آنها در حاشیه بنشینند و بگویند ما باید هدایتگر باشیم و پشت جبهه بنشینیم. در برخی عملیات ها مثل عملیات کربلای 1 در مهران، یا عملیات والفجر 8 یا عملیات های دیگر بعضی از محورها آنقدر گلوله می بارید که گردان در جا می خوابید و توان حرکت نداشت. بعضی از این طلبه ها و روحانیان که در این گردان بودند زیر همان آتش تکبیر می گفتند و تمام گردان به حرکت در می آمد. شما نقش آقای ابوترابی را در اسارت ببینید که چقدر تاثیر داشت. این شخصیت به عنوان یک روحانی نقشش در میان اسرا می شود یک نقش اصیل و خاص. در جبهه نیز اینگونه بود. شهید میثمی در میان همه خیل رزمندگان به عنوان یک نیروی تاثیر گذار در جنگ مطرح می شود. شما از فرماندهان سوال کنید. اگر از شهید کاظمی می پرسیدید، اگر امروز از سردار سلیمانی و برخی دیگر از فرماندهان که الان زنده هستند، در مورد نقش شهید میثمی سوال کنید، به شما از تاثیر حضور ایشان خواهند گفت. یک نمونه را در عملیات کربلای یک در قلاویزان برای شما تعریف کنم. در اوج جنگ که فرماندهان ما در حال تصمیم گیری بودند، این فرماندهان در نزدیک ترین نقطه به دشمن در کانالی رو باز نشسته بودند که ببینند چه باید بکنند. شهید میثمی می آید و عبای خود را روی این سنگر رو باز و فرماندهان می اندازد. فرماندهان تعریف می کردند که وقتی شهید میثمی عبای خود را روی سنگر انداخت انگار که ما زیر یک سقف بتون آرمه قرار گرفته ایم. این اعتقادی است به یک شاگرد کوچک حضرت امام (ره) در جنگ.
حرکت که امام ایجاد کرد و عشقی که امام نسبت به دین و روحانیت در دلها پدید آورد موجب شده بود که فرمانده در میدان جنگ در حالی که توپ و خمپاره و بمب می بارد، عبای یک روحانی برای آنها چنین حالتی را بوجود آورد.
ما ظاهر را نگاه می کنیم و عرفان شهید میثمی که طلبه ای است که آمده است در خدمت جنگ در قرارگاه خاتم به عنوان نماینده حضرت امام، اینگونه فرماندهان به او عشق می ورزند و عبای او را برای خود حرز می دانند.
از این نمونه ها در طول جنگ بسیار است. اثرات حضور روحانیت در بعضی از عملیات ها و در برخی از خط های دفاعی چشمگیر بود. ما می دیدیم که وقتی یک طلبه ای با نیروها هست، تصور نیروها این بود که در امن و امان قرار دارند و دارند به تکلیفشان عمل می کنند. تصورشان این بود که دستوری که داده می شود، دستور خداست و وارد میدان می شدند. امام از چه مردمی این عشاق را ساخت که شدند همت و زین الدین و خرازی و باکری.
رسا ـ اما به نظر می رسد این نقش کمتر برای مردم و جوانان تبیین شده است؟
متاسفانه به نقش روحانیت در جنگ کمتر پرداخته ایم. ما اگر برای همت صدها کتاب هم بنویسیم و صدها کتاب برای باکری بنویسیم کم است و در این صورت هم تازه ما ذره ای از فداکاری های همت و باکری و کاوه را توانسته ایم منعکس کنیم. اما متاسفانه در همین عرصه ای که کار بسیار کم شده است و ما تا سال گذشته 6 هزار کتاب دفاع مقدس داشتیم، در میان این موضوعات نقش روحانیت را چه مقدار تبیین کردیم. شهید ردانی پور روحانی است و فرمانده لشگر است. شهید خرازی فرمانده لشگر اصفهان است و شهید ردانی پور هم فرمانده لشگر اصفهان است. هر دو فرمانده یک لشگر بودند. ما چقدر نقش ردانی پور را تبیین کرده ایم. باید بگوییم نسبت به فرماندهان دیگر بسیار کمتر و نسبت به نقشی که در جنگ داشتند بسیار ناچیز است.
از سوی دیگر ما روحانیان متعددی در این عرصه داشتیم، لازم نیست همه شهید شوند که ما نسبت به تبیین جایگاه و نقش آنها اقدام کنیم. بعضی از روحانیان در جنگ فرمانده قرارگاه بودند. حجت الاسلام بشردوست فرمانده قرارگاه بود. بعضی از فرماندهانی که امروز وجود دارند، در آن زمان زیر نظر حجت الاسلام بشردوست فعالیت می کردند. آیا مردم ما امروز حجت الاسلام بشردوست را می شناسند. هر فردی هم در این زمینه تکلیف خودش را دارد. وظیفه این افراد این نیست که بیایند و خود را معرفی کنند. یک تکلیف شخص دارد که نباید ریا کند و یک تکلیف دیگران دارند که باید تاریخ جنگ را بیان کنند. وقتی می خواهیم تاریخ جنگ را تبیین کنیم باید نقش آقای بشردوست تبیین شود ولو اینکه ایشان تمایلی نداشته باشد ولو مقام معظم رهبری از بیان نقش شان اکراه داشته باشند.
رسا ـ به نقش مقام معظم رهبری در دفاع مقدس اشاره کردید. شما کتابی هم در این زمینه نوشته اید. کارهای صورت گرفته در این زمینه چگونه است؟
نقش مقام معظم رهبری در روزهای آغازین جنگ باید تبیین شود. امروز هم مقام معظم رهبری نمی آید از نقش موثر خود در جنگ سخن بگوید. در روزهای آغازین جنگ در عملیات سوسنگرد که هنوز بحثی در رابطه با بیرون راندن دشمن به آن صورت مطرح نیست. مقام معظم رهبری نقش اصلی در آزادسازی سوسنگرد را داشتند.
شهید چمران شهید شد و نمایی از شخصیت و عملکرد وی در جنگ تبیین شده است که تازه بعضی از این نقش ها در کتاب های متعدد است و تمامی آنها در یک کتاب جمع نشده است. وقتی می گوییم گروه جنگ های نامنظم در ذهن ها می آید شهید چمران، ولی رهبری گروه جنگ های نامنظم به عهده مقام معظم رهبری و شهید چمران بود. ما چقدر جنگ هویزه را تبیین کرده ایم که نقش مقام معظم رهبری در آن نقش بسیار بارزی است. در روزهای آغازین جنگ تحمیلی مقام معظم رهبری به عنوان یک رزمنده – در حالی که ایشان فرمانده بود – در خط حرکت می کردند و به شناسایی می رفتند. یکی از فرماندهان جنگ سردار فدوی است که الان فرمانده نیروی دریایی سپاه است. ایشان که از نیروهای اطلاعاتی دوران جنگ بود و می دانید که نیروهای اطلاعات برای شناسایی باید جلوتر از دیگران حرکت کنند. ایشان نقل می کرد که یک بار وقتی ما برای شناسایی رفته بودیم، دیدیم صدایی از جلو می آید که فکر کردیم نیروهای دشمن در حال آمدن هستند، نشستیم و سنگر گرفتیم که دیدیم مقام معظم رهبری که آن موقع نماینده حضرت امام در شورای عالی دفاع بودند، در حال آمدن هستند.
حال ما چقدر در تاریخ جنگ این نقش را ثبت و برای نسل جوان تبیین کرده ایم. همین نقش در مورد حضرت امام هم اگر بخواهیم تبیین کنیم باید به آن بپردازیم. شجاعت امام و مقام معظم رهبری از کجا آمده است.
رسا ـ اجازه بدهید باز هم به نقش حضرت امام در دفاع مقدس بازگردیم. آیا حضرت امام خمینی (ره) در امور نظامی نیز تصمیم گیری و دخالت داشتند؟
در جنگ تصمیمات کلان را امام می گرفتند. امام می فرمود باید پاوه آزاد شود، باید حصر آبادان شکسته شود، باید مهران آزاد شود، باید خرمشهر آزاد شود، باید دشمن از خاک کشور بیرون رانده شود. اینها تصمیمات کلان است. امام می فرمود این کار باید بشود و این کار می شد. مهم هم این بود که مدیریت امام این بود که می ایستاد و کار انجام می شد. وقتی می فرمودند خرمشهر باید آزاد شود، خرمشهر آزاد می شد. در برخی تصمیمات جنگ اگر فرماندهان دچار تردید می شدند امام می فرمود این کار بشود، این عملیات انجام بشود، مثلا امام می فرمود از اروند عبور کنید. این برای نیروها اطمینان بخش بود و با قوت قلب می ایستادند و وقتی مثلا در کربلای 5 می گفتند این عملیات مورد تایید و تاکید امام است، همه افراد پای کار می آمدند. بعد هم امام تجلیل می کرد. این دقت های ریز را در فرماندهی امام داشتند. اگر یک هواپیما می رفت در خاک دشمن و یک مقر مهم را بمباران می کرد، حضرت امام (ره) خلبان را می خواستند و از او تجلیل می کردند. این امر خیلی مهم است. اگر رزم مهمی اتفاق می افتاد مانند عملیات فتح المبین امام می فرمود من بازوی تک تک شما را می بوسم. امام به عنوان فرمانده کل قوا در همه کارها چه ریز و چه کلان وارد می شدند. مثلا در مقطعی که زدن هواپیمای دشمن سخت بود و ما امکانات نداشتیم و هواپیماهای دشمن از بالای سر ما با خیال راحت می آمدند و می رفتند چون می دانستند که ما کاری نمی توانیم بکنیم، امام فردی را که یک هواپیمای دشمن را ساقط کرده بود، خواسته و از او تجلیل کردند. امام حتی به این مسائل هم توجه داشتند. قطعا اگر امام سنی داشتند که توان حضور در جبهه برایشان مهیا بود در جبهه حضور پیدا می کردند.
نمونه دیگر اینگونه تصمیمات دقیق حضرت امام در مورد تیپ امام صادق (ع) بود. وقتی تیپ 83 امام صادق (ع) راه اندازی می شود، که البته آن روز به شکل تیپ امروز هم نبود، یک عده طلبه رزمی تبلیغ بودند. امام اینها را می خواهد و در حالی که کسی آن روز حجت الاسلام ذوالنور را نمی شناخت، امام اینها را بزرگ می کند و آقای ذوالنور در محضر امام سخنرانی می کند که این حرکت بزرگ به عنوان یک حرکت اثرگذار در جنگ نهادینه می شود.
امروز هم وقتی ما نگاه می کنیم، اگر چه ممکن است به عنوان یک کار ریز و جزیی به آن نگاه می کنیم اما امام به عنوان یک کار مهم از آن تجلیل می کنند و امام به این نکات هم دقت دارد. حضرت امام به همه مباحث توجه می کرد. بحث ارتش و سپاه و آفت هایی را که دشمن با تفرقه افکنی به دنبال ایجاد آن بود، مورد توجه امام بود. اینکه امام مقام معظم رهبری را به عنوان مسؤول ارتباط میان ارتش و سپاه منصوب می کنند به خاطر دقت به همین مسایل است. کسی باید در این کار گماشته شود که قدرت ایستادگی و درایت مقابل دشمن را داشته باشد، رهبریت داشته باشد در حالی که آن روز برای کسی مشخص نبود که حضرت آیت الله خامنه ای رهبر خواهند شد، اما امام به زیبایی کسی را انتخاب می کنند که بتواند این نقش را به خوبی ایفا کند.
رسا ـ چطور می توان این همه دقت و مدیریت را برای کسی که یک انقلاب را به ثمر رساند و هشت سال دفاع مقدس را مدیریت کرد، توجیه نمود در حالی که حضرت امام (ره) حتی یک روز در هیچ دانشکده و دانشگاه نظامی درس نخوانده بودند.
من در یک سخنرانی اشاره کردم که امروز یکی از اتهاماتی که دشمن می زند و هیچ سندیتی ندارد این است که روحانیت نمی تواند ایران را اداره کند، پس چگونه می تواند جهان را اداره کند. معماری امام در رابطه با انقلاب به گونه ای است که دشمن 33 سال با تمام توان می خواهد این انقلاب را بزند و از بین ببرد اما نمی تواند. این امام کجا درس خوانده است؟ در کدام دانشگاه بوده است؟ امام در مکتب اسلام درس خوانده بود. همانگونه که امروز ما در زندگی مقام معظم رهبری نیز می بینیم. شاعر می گوید تبحر مقام معظم رهبری در شعر از همه ما زیباتر است. بنده هم در زمینه فرهنگی فعال هستم و هم در زمینه نظامی. در زمینه نظامی تمامی فرماندهان ارتش و سپاه بدون استثنا می گویند بسیاری از نکات وجود دارد که به ذهن ما نمی رسد اما مقام معظم رهبری آن را به ما می گویند. وقتی فرماندهان نظامی از سپاه و ارتش و ستاد کل نیروهای مسلح، می خواهند در محضر مقام معظم رهبری گزارش دهند، روی این گزارش مدت زیادی کار می کنند، دقت می کنند و باز هم نگرانند که نکند در جایی نکته ای بگویند که مقام معظم رهبری اشکالی بگیرند. یا اگر آماری می دهند رهبر معظم انقلاب نسبت به این آمار دقت دارند و تذکر می دهند.
امام هم چنین شخصیتی بود. در بعضی موضوعات امام یک شخصیت استثنایی بود. این که عرض کردم ما باید نقش شجاعت امام را در روزهایی که در خمین و قم آموزش اسلحه می دید و کارهای نظامی را دنبال می کرد، بررسی کنیم. یا در مدیریت امام، امام در هیچ دانشگاهی درس مدیریت نخوانده است اما امام تجربه های روحانیت را در طول تاریخ حیات روحانیت مطالعه کرد، اشکالات و حسن ها را بیرون آورد، امام به تاریخ مشروطیت و نهضت نفت آگاهی کامل داشت. زیر و بم و ریز و درشت کارها را مطالعه کرد و مدیریت امام با اشراف به همه این حقایق بود. وقتی امام می خواست یک تصمیم را بگیرد به همه این مسایل توجه داشت. اشکالاتی که در گذشته اتفاق افتاد دوباره تکرار نشود. اشراف مدیریتی امام و اشراف مدیریتی مقام معظم رهبری به گونه ای است که امروز همه مدیران دانشگاهیان ما اعتراف می کنند که غیر از حضرت امام کسی نمی توانست جنگ را اداره کند. غیر از مدیریت مقام معظم رهبری کسی نمی توانست در این دوران 22 ساله جنگ نرم خصوصا با حوادثی که اتفاق افتاد در سال 78 ، در سال 88، کشور را اداره و مدیریت کند. حتی دشمنان و فتنه گران می گویند اگر مدیریت مقام معظم رهبری نبود کشور حفظ نمی شد. این مدیر در کدام دانشگاه درس خوانده است. در دانشگاه دین و دانشگاه اسلام. تمام کسانی که می گویند امروز دین نمی تواند جامعه را اداره کند و باید لیبرالیسم و دموکراسی جامعه را اداره کند، در مقابل مدیریت امام و مقام معظم رهبری دست هایشان را بالا گرفته اند. نتیجه مدیریت دو روحانی – امام و مقام معظم رهبری – است که امروز جهان دارد به دست مسلمانان می افتد.
رسا ـ مدیریت حضرت امام در دوران دفاع مقدس مدیریتی با تدبیر و حماسه بود. با این نگاه حضرت امام (ره) مقطع پذیرش قطعنامه را چگونه ارزیابی می کنید؟
مهمترین بحث در مدیریت شجاعت است. یک مدیر اگر تشخیص داد در مقطعی یک تصمیم می تواند اثرات مثبتی در جنگ داشته باشد ولو اینکه امام هشت سال فرموده باشند جنگ اما اکنون باید تصمیم بگیرند که چون به نفع کشور و اسلام است، باید قطعنامه را پذیرفت و امام این تصمیم را گرفت و امام به این نتیجه رسید که پذیرش قطعنامه در آن زمان به نفع کشور است. امروز 23 سال از آن تاریخ می گذرد و در حالی که امام در میان ما نیست، تصمیم امام وضعیت را به گونه ای تغییر داد که در روند پیشرفت انقلاب هیچ مشکلی به وجود نیامد که هیچ، بلکه صدام شکست خورد، امریکا شکست خورد و کشورهایی که حامی صدام بودند یکی پس از دیگری شکست می خورند و جمهوری اسلامی عظمت خودش را بیش از پیش پیدا می کند.
رسا ـ بعد از حضرت امام (ره)، شخص دوم کشور در زمان دفاع مقدس، مقام معظم رهبری بودند. نقش ایشان را در مدیریت و راهبری جنگ چگونه ارزیابی می کنید؟
نقش مقام معظم رهبری در دفاع مقدس را باید در سه مرحله دسته بندی کرد. یک بخش روزهای آغازین جنگ که مقام معظم رهبری به عنوان یک نیروی رزمی – گر چه نماینده حضرت امام بودند و نقش فرماندهی هم ایفا می کردند و مشکلات را حل می نمدند – در میدان حاضر می شدند. مقطع دوم بعد از دوران ریاست جمهوری ایشان است که حضرت امام فرمودند نباید به جبهه بروید و وجود شما باید حفظ بشود، که این نیز نشان از دور اندیشی حضرت امام دارد که ایشان باید بماند برای رهبری آینده نظام. البته این به معنای فاصله مقام معظم رهبری از جنگ در این مقطع نیست و بسیاری از فرماندهان جنگ در این دوران به ایشان مراجعه و مشکلات خود را از طریق ایشان حل می کردند. مقطع سوم دوران پایان جنگ است که طبق فرموده خودشان حضرت امام اجازه دادند که ایشان دوباره در جبهه ها حاضر شوند. در دوران دفاع مقدس امام به عنوان یک فرمانده دستور می دهند اما کسی هم باید نقشی ایفا کند که فرمان امام به زیبایی در کشور اجرا شود، اینجا نقش و حضور مقام معظم رهبری پر رنگ می شود که مثلا حضرت آیت الله خامنه ای می فرمایند من به عنوان رییس جمهور و امام جمعه تهران رفتم اهواز، همه ائمه جمعه بیایند و در جبهه ها حضور پیدا کنند. این حضور ائمه جمعه یعنی اینکه هر امام جمعه یک گروهی با خود همراه دارد در هر استان و شهری، یعنی اینکه همه مردم بیایید که می خواهیم سرنوشت جنگ را روشن کنیم و ایشان در جبهه حاضر می شوند و در تک تک لشگرها حضور پیدا می کنند. این چقدر روحیه است برای مردم، روحانیت، فرماندهان و رزمندگان. این می تواند در سرنوشت جنگ موثر واقع شود. این هم یک نقش بسیار بزرگی است که باید بر روی ابعاد آن بسیار کار بشود. برخی از این حرکت ها را ما خودمان دیدیم. مثلا وقتی مقام معظم رهبری می رفتند در میان لشگرها، در حالی که رییس جمهور کشور هستند و باید جانشان حفظ شود، در این دیدارها در دست تمام رزمندگان اسلحه وجود دارد و این اسلحه ها هم تمامشان فشنگ دارد و مسلح است. مقام معظم رهبری از جایگاه پایین می آیند و میان نیروهای بسیجی و رزمنده قرار می گیرند. این خودمانی بودن و صمیمیت چقدر به رزمندگان روحیه می دهد. این هم نقشی است که مقام معظم رهبری در پایان جنگ ایفا کردند و جلسات متعددی که در جنوب با فرماندهان برگزار کردند و با روحانیان و مسؤولان داشتند قطعا در مقطع پایان جنگ موثر بود. در این موضوع باید کتاب ها نوشته شود و سخنان فرماندهان و رزمندگان در این زمینه گرفته شود که ما اگر بخواهیم تاریخ جنگ را بنویسیم حداقل هر رزمنده باید یک کتاب بنویسد.
رسا ـ یکی از مسؤولیت هایی که حضرت امام به مقام معظم رهبری سپرده بودند، ایجاد هماهنگی بین سپاه و ارتش و رفع اختلافات آنها بود. به نظر شما دلیل این انتخاب حضرت امام چه بود؟
وقتی نگاه می کنیم در تصمیمات حضرت امام عمق نگاه و آینده نگری را در آن می بینیم. ایشان شخصیت مقام معظم رهبری را می شناسند و بعد از شهید مطهری کسی را که می گویند به درد دانشگاه می خورد مقام معظم رهبری است. خیلی از شخصیت ها آن روز بودند. وقتی شهید مطهری در سال 58 شهید شدند، مقام معظم رهبری چند سال داشتند؟ نیروی جوانی بودند. در این مسؤولیتی که ذکر کردید هم همینگونه بود. معلوم می شود که مقام معظم رهبری یک ویژگی خاصی دارند که این ویژگی می تواند عامل وحدت بین ارتش و سپاه باشد. شناختی که مقام معظم رهبری از ارتش در دوران طاغوت داشتند یکی از این عوامل است. کسی که به زندان می رود دائم به فکر آزادی و این جور مسائل است اما مقام معظم رهبری وقتی در دوران طاغوت به زندان می افتند، آنجا به بررسی چیستی و تشکیلات ارتش می پردازند. کسی که زیر و بم ارتش را می داند به خوبی می تواند مجموعه را اداره کند و ارتشی هم که تخصص در کار خود دارد وقتی می بیند کسی حرفی می زند که او به عنوان متخصص در کار خود، به آن توجه نداشته است، حتما به داوری او اعتنا می کند. ببینید امام با چه دقتی شخص را برای این مسئولیت انتخاب کرده اند. مقام معظم رهبری در یک مقطعی به عنوان فرمانده سپاه بودند، پاسداران از ایشان حرف شنوی داشتند. هم به خاطر اینکه ایشان از موسسین سپاه بودند و هم به خاطر اینکه تخصص نظامی دارند و حرفی را که می زنند هوشمندانه و قاطعانه است. اینها برخی از عوامل هستند. مهمترین عامل هم به اعتقاد بنده همان کار برای خداست. وقتی کار برای خدا باشد اثر خود را می گذارد. این شخص را با این توجهات حضرت امام در این مسئولیت گذاشتند و نوع نگاه و مدیریت ایشان توانست به لطف الهی کار را پیش ببرد و در دوران جنگ کمتر موردی اتفاق افتاد که مشکلاتی بین ارتش و سپاه به وجود بیاید که حل شدنی نباشد. مشکلاتی را بعضی درست می کردند خصوصا در دوران بنی صدر که البته با درایت حضرت آیت الله خامنه ای این مشکلات به زیبایی حل می شد.
رسا ـ مدیریت رهبر معظم انقلاب بر نیروهای مسلح پس از جنگ چگونه بوده است؟
به اعتراف همه فرماندهان نظامی - چون من با بسیاری از فرماندهان ارتش رفیق هستم و با بسیاری از فرماندهان سپاه هم کار کرده ام - اگر مدیریت مقام معظم رهبری نبود در عرصه تجهیزات نظامی امروز ما بسیار عقب تر بودیم. وقتی نگاه می کنیم در نیروی دریایی ارتش ناوچه جماران ساخته می شود همه اعتراف می کنند که این نشأت گرفته از مدیریت مقام معظم رهبری است و اگر ایشان دستور نداده بودند امروز ناوچه جماران نبود. در یک مقطعی شاید 15 سال پیش مقام معظم رهبری تشریف می برند در ارتش و آن زمان می فرمایند شما باید ناوچه بسازید. امروز فرماندهان نیروی دریایی ارتش می گویند آن روز که رهبر معظم انقلاب آن دستور را دادند ما می گفتیم مگر می شود و ایشان می فرمودند باید بشود. اگر تدابیر ایشان نبود وضعیت موشکی ما امروز به این قوت نبود. اگر تدابیر و رهبری ایشان نبود وضعیت پدافند کشور امروز به این صورت نبود. توسعه نیروها در سپاه و ارتش از نظر نیرو، امکانات و خط دهی فکری و فرهنگی اینطور نبود. پیشرفت و پیروزی بسیاری از مسؤولین در مباحث فرهنگی در نیروهای مسلح در اجرای تدابیر مقام معظم رهبری نهفته بوده است. خود افراد هم اذعان دارند که چون تدابیر مقام معظم رهبری را اجرا کردیم موفق شدیم.
اجازه بدهید مثالی بزنم، دو ماه قبل مقام معظم رهبری به بندرعباس تشریف آوردند. در جمع خانواده ها فرمودند که وقتی یک فرد در نیروی دریایی ارتش یا سپاه فعالیت می کند بدون حمایت شما خانم ها و فرزندان نمی تواند به مسئولیت خود عمل کند. با این سخن مقام معظم رهبری وقتی که مثلا ناوچه ما به دریای سرخ می رود یا اتفاقی در نیروی دریایی سپاه می افتد، دانش آموزی که در مدرسه راهنمایی هم درس می خواند، احساس می کند در آن نقش دارد. ببینید در حالی که خیلی ها به این نکات توجه ندارند مقام معظم رهبری این دقت ها را دارند. آن دانش آموز مقطع راهنمایی هم احساس هویت می کند و می بیند بالاترین شخصیت مملکت به این مسئله و نقش او هم دقت دارد.
در بحث کلان نیز همینگونه است. در بحث موشکی، در بحث پدافند هوایی، در بحث دفاع و آرایش نظامی، که وقتی جنگ تمام می شود دیگر دشمن ما صدام نیست و ما باید با توجه به شرایط جدید آرایش نظامی بگیریم. چه کسی این وضعیت را تغییر می دهد، مقام معظم رهبری. در بحث هسته ای به اذعان همه اگر مقام معظم رهبری پای کار نایستاده بودند این کار به جایی نمی رسید. در بحث موشکی ما که قادر نبودیم یک فشنگ ژ 3 بسازیم، ما که سیم خاردار از خارج از کشور وارد می کردیم، چه کسی باور می کرد که بتوانیم موشک بسازیم و کاربرد آن را تغییر دهیم. امروز با توجه به تجربه ای که دشمن از رهبری قاطعانه مقام معظم رهبری دارد اگر ما بیاییم و اعلام کنیم قادریم ناو بسازیم کسی شک نخواهد کرد. چون به تجربه ثابت شده است.
رسا ـ صحبت از دفاع مقدس و نقش روحانیت در آن به مجالی بسیار گسترده نیاز دارد که ان شاء الله خبرگزاری رسا در مناسبت های مختلف آن را دنبال خواهد کرد. اگر در پایان نکته ای باقی مانده است، بفرمایید.
حرف که بسیار است. اما نکته ای را اشاره کنم. ما الان وقتی بررسی می کنیم نسبت به 20 سال قبل در سال های 70 – 71، کتاب های دفاع مقدس چاپ می شد و در انبارها خاک می خورد. نگاه به مطالعه فرهنگ دفاع مقدس بسیار ضعیف بود. بنده خودم به عنوان کسی که بیست و چند سال است در این موضوع با حوزه هنری کار می کنم، این را می گویم، ما در این عرصه نیز مدیون درایت و تدبیر مقام معظم رهبری هستیم. امروز وضعیت نسبت به 20 سال قبل که کتاب با تیراژ هزار یا دو هزار نسخه چاپ می شد و در انبار می ماند، ما کتابهای دفاع مقدسی داریم که به تیراژ 300 هزار و 400 هزار رسیده است، به چاپ های متعدد رسیده است. حالا با توجه به این رشدی که داشته ایم عرض می کنم که وضعیت ما نسبت به مقوله کتاب خوانی و کتاب خوانی دفاع مقدس بسیار ضعیف است و باید تیراژ کتاب های دفاع مقدس ما به 3 -4 میلیون برسد. من سفارش می کنم هر کس هرجا مسؤولیت و توانی دارد، اگر بخواهیم جمهوری اسلامی را بیمه کنیم و انقلاب اسلامی را به جهان عرضه کنیم، تنها راه تبیین فرهنگ دفاع مقدس است. اگر بتوانیم این فرهنگ را در جامعه نهادینه کنیم، سهم بزرگی از پیروزی آینده جهان اسلام را ما در اختیار گرفته ایم. /914/ج
علاقه مندان برای مطالعه بیشتر در این باره می توانند به ویژه نامه روحانیت و دفاع مقدس خبرگزاری رسا مراجعه کنند.
ارسال نظرات