گزارشی از همایش حوزه علمیه؛ آینده نگری و آینده نگاری(2)؛
مهمترین شاخصه تمدن اسلامی استناد به وحی در مقیاس تمدنی است
خبرگزاری رسا ـ رییس فرهنگستان علوم اسلامی با تأکید بر اینکه مهمترین شاخصه تمدن اسلامی استناد به وحی در مقیاس تمدنی است گفت: تا زمانی که استناد به وحی در مقیاس فرآیند های تاریخی نباشد، آن تمدن اسلامی نیست.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، نخستین همایش «حوزه علمیه؛ آینده نگری و آینده نگاری» با حضور رییس فرهنگستان علوم ومعارف اسلامی، معاون پژوهش حوزه علمیه قم و رییس سازمان توسعه و ترویج فعالیت های قرانی کشور به همت موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام نور هشتم اردیبهشت ماه در دو نوبت صبح و عصر در محل این موسسه برگزار شد.
در نوبت صبح این همایش، پس از ارائه مقالاتی با عنوان«حوزه عبودیت محور»، «نقش مطالعات آینده شناسانه در افق دید حوزویان» و «نقش مطالعات تمدن شناسانه در افق دید حوزویان» از سوی پژوهشگران و اساتید حوزوی، میزگرد تخصصی «تمدن اسلامی و روندهای آینده جهانی» با حضور حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی میرباقری، رییس فرهنگستان علوم اسلامی و مهندس عقیل ملکی فر، رییس اندیشکده آصف برگزار شد.
در آغاز، حجت الاسلام واسطی، کارشناس مجری این میزگرد با بیان اینکه تاکنون از چیستی و چرایی تمدن اسلام بسیار سخن رفته است اما از چگونگی تحقق آن کمتر صحبت شده است، اظهار داشت: در این نشست بنا داریم تا در خصوص نقطه شروع، مرکزثقل و راهبردها برای تحقق تمدن اسلام و وضعیت رقبای آن صحبت کنیم، به عبارت دیگر حوزههای علمیه باید چه راهبردی را برای زمینهسازی تحقق تمدن اسلام اتخاذ کنند؟ (با پذیرش این اصل که تحقق تمدن اسلامی در زمان موعود(عج) انجام میشود و کار ما زمینه سازی است)
مهندس ملکیفر در پاسخ به این سوال گفت: در قرون اخیر، ظهور دو تمدن را شاهد بوده ایم؛ تمدن غرب که مبتنی بر سرمایه داری بوده و ظاهرا مدیریت جهان را در دست دارد و دوم تمدن سوسیالیستی یا مارکسیستی که از انقلاب روسیه آغاز شد و در آینده نزدیک که ثقل تمدن از غرب به شرق منتقل می شود شاهد شکلگیری یک ابرملت با تمدن کنفسیوسی در هند و چین خواهیم بود.
نقطه آغاز هر تمدن، داشتن یک مانیفست روشن است
وی افزود: نقطه آغاز هر تمدن، داشتن یک مانیفست روشن است، اینکه اهداف، مبانی، ارزش ها، رویکردها و غایات کاملا ان تمدن چیست. زمانی که تمدن اسلامی شکل گرفت این ها روشن بوده اما در عصر حاضر این وضوح را نداریم.
ملکی فر با اشاره به اینکه می توان "بیکن" را بانی تمدن امروز غرب به حساب آورد که برای اولین بار کتابی به نام آرمان شهر( آتلانتیس 9 ) نگاشت تصریح کرد: بیکن برخی نکات را در این کتاب در خصوص ویژگی های آرمان شهر یاداور می شود از جمله اینکه علم باید در خدمت بهروزی بشر باشد (چون تا پیش از آن تصور می شد علم و معرفت قرار است صرف کنجکاوی انسان شود) و علم برای علم موضوعیت ندارد. دوم اینکه امپراطوری بشر باید تا آنجا گسترش یابد تا هر غیرممکنی ممکن شود و سوم اینکه تمدن بشر پیشرفت کرده، می کند و خواهد کرد یعنی پیشرفت علم، بشر را از انحطاط در آینده مصون می دارد و زوال در تمدن راه ندارد.
وی گفت: در ادامه این روند، فونتل در آرمان شهر خود ضمن روشن تر کردن مسیر آینده غرب دو نکته دیگر را هم به نکات فوق افزود و مانیفست تمدن غرب را در قرن 18 شکل داد که دارای دو بخش است، از جمله اینکه دورنمای آینده را روشن کرده بود که به کدام سمت و بر چه مبنایی باید برویم. این آرمان شهر نویسی به این معنا که مدام آینده را تصویر کرده و یک وضعیت مطلوب از آینده ارائه کنند بعدها تکمیل شد و همواره یک بخش اصلی در اندیشه سازی تمدن غرب بوده وهست تا جایی که در قرن 19 به بخشی از خرد متعارف مردم غرب تبدیل شد و همه آن را پذیرفته بودند به گونه ای که سه اصل بیکن، اکنون مذهب انسان مدرن غربی به شمار می رود.
این استاد دانشگاه ابراز داشت: نخستین گام در شکل گیری تمدن اسلامی نیز، روشن کردن دکترین پیشرفت(مانیفست) در اندیشه اسلامی است که دو وجه دارد نخست انکه دورنمای کاملا روشنی از تمدن اسلامی در راستای آرمان شهر قدسی و جامعه مهدوی ارائه دهیم دیگر آنکه اصول پیشرفت در جامعه اسلامی را مشخص کنیم و این امر چیزی نیست که یک هفته ای انجام شود، در غرب 400 سال زمان برده و رسیدن به این اصول کار ساده ای نیست.
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری در ادامه اظهار داشت: با وجود تذکر حجت الاسلام واسطی در ابتدای نشست، ناچار باید بحث را از چیستی تمدن آغاز کرد زیرا این بحث است که به ما می گوید از کجا شروع کرده و به کجا برسیم لذا تلاش دارم مفاهیم بنیادین و راهبردی را بیان کنم.
وی، تمدن را حاصل حرکت روح جمعی به سمت یک سلسله مقاصد بر اساس یک سری مبانی دانست که وقتی وارد می شود تعینی پیدا می کند و آن واقعیت عینی حاصل توسعه گرایش، کارکردها و تعاملات و عقلانیت جمعی است.
فراگیری و ماندگاری تمدن ها در ظرفیت دانش و بینش آن ها نهفته است
وی با بیان اینکه تمدن دارای ارکان وسطوح و مقیاس کارکرد است افزود: ارکان تمدن عبارتند از گرایش ها، بینش ها و دانش هایی که در آن وجود دارد. سطح مسائلی که تمدن بدان می پردازد و ظرفیت یک تمدن در ظرفیت دانش و بینش آن نهفته است وبه همان اندازه ظرفیت فراگیری و ماندگاری دارد، یعنی مقیاس کارکرد تمدن ها به لحاظ ملی یا فراملی تابع این ظرفیت است.
تمدن حاصل تجسد روح ولایت محوری است
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری ادامه داد: تمدن حاصل یک فرآیند پیچیده اجتماعی یعنی تولی و ولایت است یعنی جامعه به هیچ وجه بدون مدیریت شکل نمی گیرد و تعامل بین جریان مدیریت و مدیریت پذیری جامعه است که حاصل آن تمدن سازی است لذا از یک نظر تمدن، تجسد روح جمعی است و از سوی دیگر، تجسد روح ولایت محوری و پرچمداران تاریخی است. تمدن حاصل توسعه اراده ها و عقلانیت انسان های اثرگذار و مرکز ثقل تمدن ها ست؛ اگر تمدن را حاصل این جریان بدانیم به طور کلی دو جریان تمدنی در تاریخ بشر وجود داشته و دارد.
این استاد حوزه تصریح کرد: واحد مطالعه بحث از تمدن ها، فرد و جامعه نیست بلکه تاریخ بشری است. در این نگاه، جوامع، درون تاریخ وافراد، درون جامعه تحلیل می شوند. تمدن یعنی روح جمعی که براساس بینش ها و اصول فکری به سمت مقاصد خاصی بر مبنای گرایشات اجتماعی حرکت می کند و اگر جریان تلاش یک روح جمعی را به جریان ولایت و تولی برگردانید دو جریان بیشتر وجود ندارد؛ حق و باطل که هر یک جریان تمدنی را دنبال می کردند و البته خرده فرهنگ هایی هم در طول تاریخ در کنار این ها شکل گرفته است.
رییس فرهنگستان علوم اسلامی خاطرنشان کرد: مغالطه سنت و تجدد، مغالطه فراگیر و بسیار خطرناکی است که سنت را فراگیر به دین کرده و همه ارکان دین را در آن تحلیل می کنند. در حالی که جریان سنت و تجدد، یک جریان تاریخی است که عمدتا هر دو در یک مسیر هستند یعنی سنت، گذشته همین تجدد وتجدد، ادامه همان سنت است، بنابراین اینکه مدافعان مذهب در قالب این بحث به دفاع می پردازند اشتباه است و باید چالش را بین حق وباطل یعنی جببه انبیا و جبهه طاغوت قرار دهیم.
وی گفت: این دو تمدن(حق و باطل) هر یک نمادهایی دارند که نماد تجسد آن روح جمعی است مانند اهرام و معابد و کعبه و ...، عالی ترین نماد تمدن مدرن، کلان شهرهای شکل گرفته در کل جامعه امریکایی است که در غرب این تمدن بازسازی فلسفی شده و در امریکا تحقق عینی یافته چرا که زادگاه فلسفه عمدتا در اروپاست.
در تمدن اسلامی، استناد به وحی در مقیاس تمدنی شکل می گیرد نه مقیاس فردی و اجتماعی
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری با بیان اینکه تمدن اسلامی تابع نگاه ما به اسلام است افزود: اگر اسلام را حداقلی تعریف کنیم تمدن اسلامی هم به همین معنا خواهد بود. تمدن اسلامی مبتنی بر وحی است و استناد به وحی در آن در مقیاس تمدنی شکل می گیرد نه در مقیاس فردی و اجتماعی؛ تا زمانی که استناد به وحی در مقیاس فرآیند های تاریخی نباشد، آن تمدن اسلامی نیست و تمدن اسلامی گرچه از بستر عقلانیت و تجربه بشری و تأملات نظری عبور می کند اما اینطور نیست که عرفان و عقلانیت خود را عاریت گرفته باشد. تمدن اسلامی، نه ترکیبی از وحی و ارکان هم عرض آن است و نه تمدن فلسفی عرفانی و مبتنی بر دانش های تجربی مدرن. اینکه ظرفیت شهود و عقلانیت و تجربه بشر در ساخت تمدن اسلامی به کار گرفته می شود غیر از این است که عقلانیت مدرن یکی از ارکان آن باشد.
وی افزود: در دروه جدید هنر و فیلسوفان هنر، نقش پرچم داران عرفان را در ایجاد احساس تمدنی ایفا می کنند یعنی در یک مقیاس احساسات جهانی را ، فیلسوفان هنر رهبری می کنند. در تمدن اسلامی همه این ها در سایه وحی مدیریت می شوند. بیکن هم دوسه اصل بیشتر نداشت ولی همه دانشمندان را مدیریت کرده و ایده های مدیریت تحقیقات را (که غرب را به سمت علم سکولار برده) ارائه داد. بر این اساس، ایدئولوژی غرب شکل گرفته و بعد نگاه به علم و دانش مدرن شکل جدید یافته که کارامدی اش محدود به نیازهای معطوف به بشر یعنی اومانیسم شده است. بنیان این تحول بیکن است نه اینکه نقطه شروع باشد. اما مانیفستی که در باب مدیریت علم تولید کرد اصولا دنیای علم را دگرگون کرده و غرب از طریق این انقلاب علمی حرکت کرده است.
ما در میانه راه تمدن اسلامی هستیم؛ ماموریت ما در این مرحله ایجاد انقلاب های فرهنگی اقتصادی است
حجت الاسلام والمسلمین با بیان اینکه بر اساس روایات وارد شده در باب عالم ذر، دو تمدن انبیامحور و طاغوت محور در این عالم التقاط دارند افزود: شیطان واقعا به دنبال تمدن سازی بوده و هست. ما در میانه راه تمدن اسلامی هستیم نه تولیدکننده وپایان دهنده آن.
البته انقلاب را می توان از مراحل تحول تاریخی تمدن اسلامی به حساب آور د که مقیاس ورود مسلمانان را به دنیای جدید تغییر داد. ماموریت ما در این مرحله از تمدن سازی اسلامی، (پس از شکل گیری ایده های کلان و ایدئولوژی و ایجاد یک انقلاب سیاسی بر اساس آن که خود این انقلاب هم یک مرام نامه می خواهد جدا از مانیفست تمدن اسلامی) انقلاب های فرهنگی اقتصادی است که هریک یک مانیفست روشنی می خواهد و چگونگی هماهنگ سازی معرفت های دینی با این دانش ها نیز باید مشخص شود .
هویت سازی اقتصادی در تمدن اسلامی ضروری است
این استاد حوزه اظهار داشت: غیر از هویت کلی تمدنی باید حتما هویت سازی اقتصادی هم داشته باشیم. اکنون در جهان اسلام هویت واحد اقتصادی نداریم. هویت سازی اقتصادی، بستر ایجاد یک نظام اقتصادی جدید بر اساس نظریات روشن است. اسناد بالادستی و اسناد پایین دستی انقلاب اقتصادی را هم باید از نو تعریف کرد.
وی یاد آور شد: اگر می خواهیم غرب را نقد کنیم باید اسناد بالادستی شان را هم نقد کنیم. نمی شود آن اسناد را قبول کرد و بعد وارد بحث شد. باید نظام نامه انقلاب فرهنگی را تعریف و نقشه راه انقلاب فرهنگی را بر اساس آن تفسیر کرده و انقلاب فرهنگی را شروع کنیم بعد ببینیم سهم حوزه و آکادمی ها و دانشگاه ها کجاست.
بزرگ ترین چالش پیش روی جهان اسلام، علم و فناروی برآمده از نگرش سکولاریستی است
ملکی فر در ادامه در خصوص وضعیت رقبای تمدن اسلام با بیان اینکه روشن کردن مراد از سعادت به عنوان هدف دین بسیار مهم است ابراز داشت: باید دید این سعادت و روش تامین آن با علم و فناروی امروز چه نسبتی دارد. الان بزرگ ترین چالش پیش روی جهان اسلام، همین علم و فناروی برآمده از یک نگرش و تمدن سکولاریستی است که داریم بی مهابا آن را تدریس و تعلیم می کنیم.
وی گفت: اینکه رقبا کجا هستند به این بستگی دارد که از چه منظری به این مساله نگاه می کنیم. جهان غرب که رقیب تمدن اسلام محسوب می شود از لحاظ علم و تمدن اکنون در جایگاه غیرقابل تصوری است که اگر کشفیات آن ها محقق شود سیمای دنیا در آینده نزدیک به کلی دگرگون می شود مثلا شبیه سازی انسان برای رساندن بشر به مرز جاودانگی و طول عمر بشر یا پیشرفت های روانشناسی که ما هیچ تصوری از چنین دنیایی نداریم.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: حوزه باید روی علوم و فناروی های شناختی سرمایه گذاری کند چراکه کار این علوم، تغییر ذهن و روان جراحی است به طوری که می تواند اذهان را بسیار راحت شستشو دهد و غزب با کمک هنر و رسانه که در اختیار دارد می تواند اهداف خود را به پیش برد لذا غرب در آینده به راحتی توان اداره جهان را دارد.
عصر جدید، عصر رقابت های فرهنگی و ایدئولوژیک است
رییس اندیشکده آصف با اشاره به لزوم ترسیم چشم انداز روشنی از آینده تصریح کرد: عصری که اخیرا شروع شده، عصر فرهنگ است که بسیار مهم است و مزایای خوبی برای ما دارد چون خصوصا نشان می دهد حوزه علمیه چقدر می تواند در آینده اثرگذار باشد و از سوی دیگر نقطه آسیب پذیری ما هم همین جاست چون حریف ما بیشترین ابزارهای فرهنگی را در اختیار دارد؛ از بازی های رایانه ای گرفته تا سینما و ....، ما اکنون به سمت عصر رقابت های فرهنگی و ایدئولوژیک پیش می رویم و غرب هم روی علومی کار می کند که ماده و مبدا آفرینش جهان را خوب توضیح دهد و هم روی علوم شناخت انسان تا از این رهگذر همه چیز را زمینی کند. باید نسبت به توانمندی های رقبای تمدن اسلامی واقع بین بوده و تصویر صحیحی از ان داشته باشیم.
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری در ادامه این بحث اظهار داشت: تأکید می کنم که من در مجموع دو تمدن بیشتر نمی بینم یعنی حتی اگر چین هم خود را بسازد، وجهه غالب آن، ادامه همین مدرنیزاسیون است و این طور نیست که در خدمت مدرنیته قرار نگیرد و منفک از آن باشد. تمدن لیبرال دموکراسی غرب از این نظر مقتدر است که مفاهیم پایه خود را تولید کرده و روی بنیان های فلسفی خود چند قرن کار کرده و بر اساس آن دانش و تکنولوژی و انقلاب علمی صنعتی غرب شکل گرفته و تا مرز مهندسی روانی فیزیکی انسان پیش رفته که بسیار هم خطرناک است خصوصا اگر به تولید انبوه برسد لذا تردیدی نیست که نرم افزار و سخت افزار خود را در لایه های مختلف تولید کرده و ضمنا اخلاق متناسب با ساختارهای اجتماعی خود را نیز ایجاد کرده اند و به شکل انبوه در مقیاس جهانی از طریق هنر و فناوری هایی که در اختیار دارند انسان را مهندسی روحی می کنند.
جنگ غرب با فرهنگ اسلام به این خاطر است که به یک خرده فرهنگ تبدیل نمی شود
رییس فرهنگستان علوم اسلامی خاطرنشان کرد: غرب توانسته تمام خرده فرهنگ های دیگر را به تدریج در یک نخ تسبیح قرار دهد دنبال این است که جهانی سازی را براساس کثرت های فرهنگی ایجاد کند که در آن، یک فرهنگ واحد حاکم، مابقی فرهنگ ها را به عنوان خرده فرهنگ تعریف می کند نه اینکه به عنوان فرهنگ موازی بپذیرد. جنگ انان با فرهنگ اسلام هم به همین خاطر است که فرهنگ اسلام به یک خرده فرهنگ تبدیل نمی شود. با این وجود انان در لایه های تمدنی دیگر و از جمله تمدن اسلام نفوذ کرده و یک شبکه سازی درون تمدن رقیب خود شکل داده اند. اخلاق و مدل زندگی و ساختارهای اجتماعی خود را به مسلمانان سکولار ارائه داده اند. به گونه ای که امروز از دانشگاه ها تا سوپرمارکت ها و آکادمی های ما نفوذ غرب هویداست. بنابراین این نقطه قدرت آن هاست که باید بشناسیم.
ورود به عرصه فرهنگ، نشانه افول تمدن غرب است
وی با تأکید براینکه جریان تجدد به هیچ وجه جریانی فرهنگی نیست افزود: متغیر اصلی در نظام تجدد، اقتصاد است اینکه چرا نظام تجدد دارد وارد عرصه فرهنگ می شود به این دلیل است که نمی تواند کنترل کند و این نشانه شکست ان است. تمدن غرب در کنار همه نقاط قوتش، دارد به پایان خط خود نزدیک می شود چون تمدن ها یک شعار محوری دارند که تاوقتی آن شعار بین جامعه جهانی رشد می کند این ها رو به پیش هستند و از وقتی این شعار طر فداران خود را ازدست می دهد آن تمدن هم جایگاه خود را در جامعه انسانی از دست می دهد.
آفت اصلی تمدن غرب، مبارزه با فطرت هاست
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری تصریح کرد: تا اوایل قرن بیستم واقعا روح سکولاریزم و زمینی کردن سعادت و حیات اجحتماعی بوده و ایجاد سازو کارهای عقلانی مبنای کار تمدن غرب بوده است چرا که شعار اصلی این تمدن، جدایی زندگی بشر از دین و تک صدایی مطلق است که به مبارزه با اصل توحید تبدیل شده است که در هیچ دوره تاریخی تاکنون سابقه نداشته است. آفت اصلی تمدن غرب، مبارزه با فطرت هاست و امروزبه نقطه انفجار فطرت ها علیه غرب رسیده ایم. بشر از شعار محوری تجدد عبور کرده و یکی از ارکان مهم این عبور هم انقلاب اسلامی درجهان است که موجب شد گرایش مجدد به ادیان توحیدی ایجاد شود. امروز فرهنگ های حقیقی در یک مقیاس دیگر و متفاوت از رنسانس در حال بسط مجدد است.
وی گفت: علت اینکه غرب دارد میدان جنگ را به مبارزه فرهنگی تغییر می دهد همین است که یک رقیب جدید آمده که ازیک نگاه دیگر دارد با او می جنگد. اقتصاد لیبرالیستی مبتنی بر ایدئولوژی لیبرایستی است و غرب به خوبی این را درک کرده که اگر اقتصاد ما در جهان تنزل می یابد، نتیجه تنزل ایدئولوژی ما در جهان است.
امروز تمدن اسلام، رقیب فرهنگی قوی تمدن غرب است
این استاد حوزه با اشاره به اینکه تمدن غرب تمدنی نیست که به لحاظ تاریخی ظرفیت ماندگاری داشته باشد ادامه داد: در مساله محیط زیست تحلیل های متفاوت ارائه می کنند در حالی که این مشکل یک ریشه بیشتر ندارد، به نظر من بحران محیط زیست یک بحران اخلاقی یعنی عبور از خط انبیا است که راه حلی جز بازگشت به این خط ندارد. وقتی طبق گفته بیکن انسان می رود به سمتی که هرچه می خواهد بسازد خداوند که طبیعت را برای بازی ما خلق نکرده و قوانین متعالی عالم در دست ما نیست لذا مقابل ما می ایستد.
پایان تاریخ لیبرال دموکراسی، پایان تاریخ تمدن مادی است
وی، پایان تاریخ لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ تمدن مادی دانست و افزود: لیبرال دموکراسی پیچیده ترین نوع شیطنت و استثمار انسان و استعمار فرامدرن و بهترین نوع حکومت مادی است که اکنون از این مرحله عبور کرده ایم. مهمترین نکته، عبور جامعه جهانی از شعار محوری تجدد است و اولین طیفی هم که در برابر این شعار مخالفت کرد کمونیست هایی بودند که بی دریغ با خدا مبارزه می کرده و می گفتند شما یا طرفدار خدا هستید یا طرفدار عدالت؛ امام خمینی(ره) پرچم عدالت را دست اسلام داد و گفت ما هم طرفدارارن خداییم و هم طرفدار عدالت. دومین گروهی که دارند از این شعار عبور می کنند کسانی هستند که خدا را برای عدالت سرمایه داری بازیچه کردند.
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری ادامه داد: تمدن غرب رو به افول است و در موازنه جهانی ما رو به پیش هستیم. از سوی دیگر باید توجه داشت که اینکه اندیشمندان غربی گفتند قرن 21 نقطه آغاز تمدن هاست، در واقع یک برنامه عملیاتی بود نه پیشگویی و غرب هم که ان را بسط داد می خواست مبنای عملیات خود را معقول جلوه دهد. آنان خیلی زود فهمیدند رقیب جدیدشان سرمایه داری است لذا خود کوس جنگ را کوبیدند.
بزرگترین نقطه ضعف تمدن غرب، فقدان معنویت است
ملکیفر با بیان اینکه چهل سال است شاهد روند مذهبی شدن جهان هستیم ابراز داشت: بزرگ ترین نقطه ضعف تمدن غرب، فقدان معنویت است و مادیگری به شکل تهوع آوری دارد بشریت را آزار می دهد. جامعه غرب مدت زیادی است نگاهش را از طبیعت برداشته و روی علوم و تکنولوژی های مربوط به انسان متمرکز شده و می گوید صنایع گذشته دیگر اشتغال زا نیست و ارزش اقتصادی ندارد و فقط محیط زیست را آلوده می کند لذا این صنایع تنها به درد کشورهای جهان سوم می خورد و غرب باید روی صنایع فرهنگی متمرکز شود. ما هم در جامعه خود باید صنایع فرهنگی را پایه گذاری کنیم.
این استاد دانشگاه در پاسخ این سوال که نقش حوزه های علمیه در زمینه سازی بالندگی تمدن اسلام و صرف بهینه فرصت های پیش رو چیست، اظهار داشت: برای این امر دو کار اساسی باید بشود؛ یکی اینکه مشخص کنیم اکنون جهان کجاست و ما کجای آن قرار داریم دوم اینکه جهان به چه سمتی می رود. اگر جهان به سمت صنایع فرهنگی می رود هم برای ما فرصت عظیمی است چون حوزه نماد فرهنگ برتر وبالنده اسلامی است وحرف های زیادی دارد منتهی باید به شکل محصول مورد استفاده مردم در قالب های مختلف ارائه شود. حوزه باید با سیستم اقتصادی فرهنگی اجتماعی کشور پیوند نزدیک برقرار کند و آنچه را اندیشه دینی توحیدی و ولایی است در قالب فراورده های مشخص فرهنگی مثل سینما کتاب بازی و.... ارائه کند.
رقبای تمدن اسلام در صدد حذف آن از مدیریت آینده جهان هستند
وی با اشاره به اینکه افق آینده نگاری ها در غرب بالای صد و تا هزار سال رفته است افزود: نخستین گام در این راستا، یک آینده نگری و آینده نگاری جهانی 50 یا صد ساله است که در آن جهت گیری کلی حوزه در راستای توسعه تمدن اسلامی روشن شود و نکته دوم اینکه ما با جنگ بین تمدن ها رو به رو هستیم و اصل برنامه حریف در این جنگ این است که مدیریت بر آینده جهان را از ما بگیرد تا مادر مدیریت بر آینده جهان و شکل بخشی بدان سهمی نداشته باشیم و آینده جهان همانطور شود که غرب می خواهد نه آنکه ارزش های تمدن اسلامی اقتضا می کند لذا در مدیریت برآینده جهان باید حضور ومشارکت فعال وقدرتمند داشته باشیم. حضورمان در کشیدن نقشه آینده جهان عینی و فعال شود . این امر، لوازم خود را دارد که در ادامه مقاله ذکر شده است.
حوزه به عنوان روح تمدن اسلامی باید دکترین پیشرفت را تدوین و برای مردم دنیا غذای روحی تهیه کند
ملکی فر یادآور شد: فقط با دکترین نمی شود جلو رفت نقشه راه هم لازم داریم چون تمدن چیزی نیست که یک یا دوساله محقق شود حداقل یک نقشه راه 200 ساله لازم داریم تا به تدریج اساس تمدن اسلامی را پایه ریزی کنیم و حوزه به عنوان روح تمدن اسلامی باید دکترین پیشرفت را تدوین و برای مردم دنیا غذای روحی تهیه کند زیرا جنگ کنونی بر سر خوراک ذهن است. پنتاگون از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون جنگ های جدیدی به نام "کانون فرهنگی" برای مقابله با نهضت اسلامی طراحی کرده که در افعانستان و عراق هم بر همین اساس دارند پیش می روند.
در ادامه حجت الاسلام والمسلمین میرباقری بیان داشت: باید توجه کرد اصالتا ماموریت حوزه، فرهنگی است. گرچه ممکن است در اقتصاد و سیاست هم نقش ایفا کند. حوزه باید به حلقه اتصال جامعه و مذهب مبدل شود به خصوص حیات اجتماعی عینی جامعه به فرهنگ مذهبی یعنی نقطه ارتباط معقول و منطقی فرهنگ جامعه. آنجا که فعالیت اجتماعی تاریخی می کنند نقطه اتصال این فرهنگ به مذهب باید حوزه باشد. از سوی دیگر حوزه باید این ماموریت را در مقیاس تمدنی تغییر دهد؛ اگر در یک دوره حوزه ها مبارزات جزئی شیعه را هدایت می کردند و موضوعات درگیری متفاوت بوده امروز که مقیاس درگیری اسلام و تشیع در موازنه درگیری تمدنی است حوزه باید ماموریت خود را متناسب با این مقیاس تغییر دهد آن هم نه فقط ماموریت عملی و عبور جامعه ایران از جریان تجدد بلکه کل جامعه جهانی.
تعارض تفقه دینی با علم سکولار از بحران های کنونی برنامه ریزی در کشور است
وی با تأکید براینکه ماموریت حوزه، عبور دادن سالم جهان از جریان تجدد و رساندن آن به دنبای پس از تجدد (البته نه به معنای پسا مدرن ) است، یاداور شد: وقتی مقیاس ماموریت تغییر کرد طبعا سازمان، محتوا و برنامه ریزی حوزه هم باید عوض شده و برنامه ریزی محاسبه شده دراز مدت در مقیاس تمدنی صورت گیرد. سازمان حوزه نباید موازی با آکادمی ها و دانشگاه ها باشد بلکه می بایست یک شبکه تولید مفهوم ایجاد و در هم تنیده شود طوری که عقلانیت ایمانی در عقلانیت نظری و تجربی جاری شود زیرا اگر عقلانیت دو پایه ای باشد به تصمیم گیری و برنامه واحد نخواهیم رسید. از بحران های کنونی برنامه ریزی در کشور ما همین تعارض تفقه دینی با علم سکولار است که طرفداران تجدد می گویند باید مدرنیزاسیون و اصلاح تفقه دینی صورت گیرد و فقه عرفی شود از سوی دیگر ما می گوییم کارشناسی باید دینی شود نه تفقه کارشناسی. از این رو سازمانی که در فضای تحقیقاتی کار می کند باید یک شبکه باشد که بتواند تفقه دینی را تا حدی ارتقا بخشد که نیاز دانش های نظری و تجربی را تامین کرده و بازخورد آن دانش ها را در اصلاح تفقه دینی خود ببیند. این یک نکته بسیار مهم است که یک قید به حجیت علم اصول در فقه می زند یعنی حجیت، به کارآمدی در جهت اثبات برتری اسلام تعریف می شود.
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری تأکید کرد: اگر تئوری پردازی ما نتواند به کارآمدی در جهت اسلام( نه در جهت باطل) منتهی شود و فلسفه ودانش و عرفان را مدیریت کند و فضا را برای آن ها باز کند این تفقه یا ناقص است یا غلط. باید شبکه تحقیقات درست کنیم و درون آن فعالیت کنیم که دائما در تعامل با دانش های نظری وتجربی و مدل ها اجرایی باشیم. اگر می خواهیم اداره کنیم باید مدل های اداره کشور هم اسلامی شود که این در حوزه تفقه ما اثر گذار است. در حوزه همه فعالیت های پژوهش و اموزش و محتوا باید تغییر و تحول پیدا کرده و مقیاس تمدنی دینی از فقط حوزه احکام، به حوزه حکمت و اخلاق برود و ارزش ها و بینش را هم تامین کند و واحد مطالعه حوزه از فرد به جامعه باید ارتقا یابد.
وی افزود: منطق تفقه دینی باید تکامل یابد اگر نتوانید منطق تفقه دینی را تکامل دهید و در سایه آن تفقه دینی را در حوزه حکمت وارد مقیاس اداره حکومت کنید، کارآمدی ندارید. به زور نمی توان از دل فلسفه ملاصدرا فلسفه سیاست بیرون کشید. باید فلسفه وحکمتمان را مبتنی بر پیشینه اش بازسازی کنیم.
نیازمند پژوهشگاه هایی هستیم که در کنار حوزه روی علوم آینده پژوهی و روانشناسی کارکنند
ملکی فر در مورد ارائه مثال های عینی و جزئی برای شناخت وظیفه آینده حوزه اظهار داشت: در شرایط حاضر برای اینکه حوزه به وظایفش در مقیاس ملی و جهانی عمل کند باید دامنه تحقیقات خود را به علومی که ظاهرا چندان هم علمی و مذهبی به نظر نمی رسد مثل آینده پژوهی یا روانشناسی گسترش دهد. باید افزون بر دانش، ابزار ارائه دانش را هم در اختیار داشت. نکته مهم دیگر، دانش مهندسی سیستم های اجتماعی است؛ در حوزه اجتماعی، مهمترین دانش، دانش مهندسی سیستم های اجتماعی است یعنی مهندسی بر اساس معرفت دینی. ما نیاز به پزوهشگاه هایی در کنار حوزه داریم که علومی از این دست را هم آموزش وپژوهش دهند.
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری در ادامه گفت: البته ما در این حوزه نباید دانش های مدرن را مبنا قرار دهیم. حوزویان کاری غیر از این کاری که دیگران می کنند انجام نمی دهند بلکه منظور این است که برای دوره گذاز از این ها استفاده کنیم و با رویکرد تهذیبی این ها را اصلاح کنیم تا به طراحی جدید این علوم برسیم. یعنی بر فرض اینکه طراحی سیستم های اجتماعی یکی از دانش های مقصد ماست، حتما باید آن را از نو تولید کنیم. این تولید در همکاری بین حوزه و آکادمی ها و آزمایشگاه ها و دانشگاه ها اتفاق می افتد تا بعد بتوانیم به شکل عمیق آن دانش ها را متحول کنیم.
ماموریت حوزه ایجاد تحول در حوزه دانش است/ ماموریت حوزه ایجاد ارتباط میان هنر و فرهنگ دین است نه ورود مستقیم به هنر
رییس فرهنگستان علوم و معارف اسلامی تصریح کرد: ماموریت حوزه اصولا ایجاد تحول در حوزه دانش است نه بدین معنا که فقط حوزه این کار را می کند بلکه منظور این است که حوزه باید ارتباط فرهنگ مذهب را با دانش تعریف کند اگر این ارتباط منطقی تعریف شد آن وقت می توان به صورت یک شبکه با دانشگا ه ها وپژوهشکده ها همکاری کنیم که حاصل آن تولید عقلانیت دینی و علم دینی است . بخشی از علومی که به نظر می آید حوزه باید مستقیم یاد بگیرد به این دلیل است که هنوز آن شبکه تولید نشده است مثلا سناریونویسی آیا واقعا کار یک حوزوی است؟ اینطور نیست بلکه این امر، بخشی از دانش های هنری است با متخصص خودش و ما باید بتوانیم هنر را هدایت کرده و ارتباط بین هنر و فرهنگ مذهب را برقرار کنیم.
کارگردان مسلمانی که علمش سکولار باشد اگر خودش هم مجتهد شود نمی تواند در علمش تصرف کند
وی افزود: لایه های مختلف تخصصی هنری کار خود را می کنند لازم نیست ما برویم کارگردان شویم تا فیلم اسلامی شود. ترکیب حوزه با کارگردان مسلمان هم مشکل را حل نمی کند، کارگردان مسلمانی که علمش سکولار باشد حتی اگر خودش هم مجتهد شود نمی تواند در علمش تصرف کند ما باید دانش های فنی کارگردانی را تغییر دهیم اگر حوزه توانست نقش خود را در این تغییر ایفا کند دانش کارگردانی مبتنی بر فرهنگ اسلام تولید می شود و دانش آموخته ای هم که این را می آموزد ولو نخواهد خیلی به اخلاقی اسلامی مقید باشد، همین دانشش، خروجی اش را مقید می کند مانند نماز شب خوان هایی که در مدیریت سکولار عمل می کنند. بنابراین ضرورتی ندارد حوزه وارد دانش های دیگر شود بلکه صرفا به عنوان حلقه اساسی اتصال فرهنگ مذهب به عقلانیت اجتماعی که عقلانیت کاربردی، راهبردی و اجرایی است می تواند عمل کند.
حوزه باید میان منطق فقه و منطق دانش های نظری و تجربی هماهنگی ایجاد کند
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری در مورد راهبردهای عملیاتی این عرصه اظهار داشت: حوزه باید منطق تفقه جامع تر دین را طراحی کرده و هماهنگی منطق تفقه با منطق تعقل نظری و مشاهده و دانش های تجربی را بر عهده گیرد وگرنه اگر منطق ها متفاوت باشد حتما نتیجه ها هم متفاوت خواهد شد. آن نرم افزاری که قدرت هماهنگ سازی تفقه دینی، تعقل اجتماعی و دانش های تجربی اجتماعی را دارد باید تولید کنیم تا بتواند عقلانیت اجتماعی را بر محور تعبد هماهنگ کند. غرب این را تولید کرده و می کند ومی گوید من تفقه دینی را خط نمی کشم اما آن را با دانش های تجربی هماهنگ می کنم. نظریه قبض وبسط که از گرایشات هرمنیوتیکی است همین را می گوید که معرفت را به تبع دانش های نظری و تجربی سیال کنید تا تصمیم گیری به وحدت و هماهنگی برسد وگرنه دائما بین دستگاه دین و دستگاه دانش جنگ خواهد بود.
ایجاد وحدت رویه در روش های عام تحقیقاتی؛ گام مهم غرب در حاکمیت دستگاه تعقل اجتماعی
وی در پاسخ به این سوال که مصداق عقلانیت حاکم بر اقتصاد، فرهنگ و اجتماع موجود در فرهنگ غرب که تولید شده است چیست، ابراز داشت: مصداق آن، روش های عام تحقیقاتی شان است که حتی حوزه معرفت دینی را هم تحت پوشش قرار داده و آن را در منظومه دانش خود منحل می کند. ایجاد وحدت رویه در دانش از آخرین دستاوردهای غرب است که هنوز روبه تکامل است یعنی طوری تحقیقات را جلو می برد که همه علوم از فیزیک تا طب و شیمی و .... علوم بنیادی تا لایه های علوم کاربردی همه هماهنگ حرف بزنند معنا ندار دطب ما سلولی و فیزیک مبتنی برر بنیان دیگری باشد. به عبارت دیگر دستگاه تعقل اجتماعی باید حاکم باشد.
این استاد حوزه ادامه داد: نرم افزاری که می تواند سیستم تعقل اجتماعی را از بالا تا پایین مهندسی کرده و هماهنگ سازی اش را عهده گیرد یک نرم افزار مادر یا همان فلسفه شدن است که باید تولید شود تا در سایه آن، ابزار تکامل تفقه دینی رشد کند و با آن ابزار افق های موردنیاز حوزه را بررسی کند. مثلا در اقتصاد، مشخص شود کجای آن اسلامی است، کجایش مربوط به تجربه است یا کجا مطالعات میدانی و کجا تفقه دینی می خواهد و چطور می شود این ها را در یک سیکل به هم گره زد که خروجی اش اقتصاد اسلامی باشد.
وی گفت: گام بعد از علم اصول این است که این ابزار تفقه کجا را می خواهد رصد کند. کار اول حوزویان این است که تکلیفشان را با علم دینی یکسره کرده و نسبت خود را با کل تمدن غرب (نسبت بین دین و تمدن) اعم از مفاهیم و ساختارها مشخص کنند.
مدیریت توسعه علم، باید برعهده حوزه باشد
ملکی فر در ادامه با بیان اینکه توسعه علمی در هرکشوری اعم از سکولار وغیرسکولارباید مدیریت شود گفت: هماهنگی بین علم دینی و علم دانشگاهی باید ایجاد شود به طوری که تعارضی در جامعه ایجاد نشود و لازمه آن این است که مدیریت توسعه علم، برعهده حوزه باشد.
حجت الاسلام والمسلمین اظهار داشت: این مدیریت توسعه، نرم افزارها و سخت افزارهایی می خواهد که یکی از نرم افزراهای آن، فلسفه روش تحقیقی است که بتواند روش تحقیق ها راهماهنگ کرده و مقیاس تحقیق ها را در مقیاس تمدنی ببرد و با هم هماهنگ کند. این مهم نیازمند یک نرم افزار شبکه تحقیق، بانک اطلاعات تغدیه شبکه و یک سخت افزار که خود آن شبکه تحقیقات اجتماعی است نیازمند است.
ملکی فر گفت: مورد پنجم هم سیستم مدیریت دانش است. جدا از مدیریت توسعه علم که دانش، خوب مستند شده وخوب اشاعه یابد و خوب به دست آنان که لازمش دارند برسد، باید فرایند تولید تا توزیع ومصرف را ساماندهی کنیم یعنی فرآیند نیاز اجتماعی با تحقیقات هماهنگ باشد.
حوزه فعال حوزه ای است که فراتر از پاسخگویی مستحدثات، مدیریت حادثه می کند
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری بیان داشت: براساس این نگاه، حوزه کاملا منفعل،نیمه فعال وفعال وجود دارد که اولی مثل کلیسای مسیحیت کاملا منزوی است و با جامعه کاری ندارد. حوزه نیمه فعال تنها به مسائل مستحدثه پاسخگو است، تمدن مدرن دائم مساله تولید می کند و این حوزه موضع می گیرد یعنی ان ها سیستم طراحی می کنند این حوزه دستکاری می کند. اما حوزه فعال حوزه ای است که مدیریت حادثه می کند نه پاسخگویی یعنی به تعبیر امام راحل(ره) نبض آینده جهان در دست اوست و اقتصاد جهانی را مدیریت می کند نه اینکه اقتصاد جهانی، بیمه و بانک وشرکت های شبکه ای و پول اعتباری و .... مساله درست کنند بعد بگوییم حکم اسلام چیست. رهبری حوادث یعنی ما طراحی نظام کنیم آن هم نظام تکاملی و در مقیاس جهانی.
وی با اشاره به تغییر مفاهیم حاکم بر شبکه جهانی خاطرنشان کرد: غرب اکنون عدالت سیاسی فرهنگی را در مقیاس جهانی طراحی کرده و ما را زیرمجموعه خودش می برد. سازمان های اداره کننده عدالت سیاسی اقتصادی هم متناسب با خودش طراحی می کند یعنی سازمان ملل و زیرمجموعه هایش آن بالا هم یک حقوق بشر می گذازد و در تعاریف پایه دست می برد. ما باید از نو همه این تعاریف پایه را بازتعریف کنیم عدالت، آزادی، کرامت و امنیت و ... که آن ها همه این ها را بر اساس اومانیسم تعریف کرده اند ما بر اساس عبودیت بازتعریف کنیم. لذا حوزه باید به جای نیمه فعال ومنفعل، هم فعال شود و هم مقیاس فعالیت هایش را تغییر داده وسازماندهی اش را در آن مقیاس ببرد.
رویکرد تهذیبی به کتب موجود حوزه؛ نخستین گام تحول
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری در خصوص عینیت یافتن فرهنگ اسلام و رسالت طلاب در این زمینه اظهار داشت: فرهنگ سازی در شبکه و بدنه حوزه برای پذیرش این تحول یک مساله است و اینکه یک نفر برنامه اش را بدون مدیریت تغییر دهد یک مساله؛ معلوم نیست چندان موفق باشد زیرا عمر ما آزمایشگاه نیست. کار دستگاه مدیریت حوزه یک مساله و کار طلاب مساله دیگری است. خوب است این صورت مساله ها را بحث کنند و سازوکارهای موجود را ببینند که یک قدم به سمت مقصود است اما اینکه از فردا دروس تخصصی مان درسی مان را تغییر دهیم جوابگو نیست. اگر ابتدا سراغ تغییر متن برویم یعنی می خواهیم تحول را از آموزش شروع کنیم در حالی که تحول اساسی از پژوهش نشأت می گیرد نه آموزش لذا تحقق این امر نیازمند برنامه ریزی در یک اتاق فکر است تا در مراحل بعد سازماندهی و برنامه ریزی و تغییرات به تدریج واقع شود.
وی در پاسخ این سوال که آیا رویکرد تحول می تواند غنی سازی متن موجود و کیفیت افزایی باشد تصریح کرد: این کار فرد نیست بلکه یک مجموعه پژوهشگر می خواهد. این کار به تدریج باید پیش رود. رویکرد تهذیبی به کتب موجود حوزه گام اول است. می شود غنی سازی را یک گام کوتاه مدت در نظر گرفت ولی در نگاه کلان، تحول نیازمند یک مرکز مدیریت است که همه برنامه ها را هماهنگ پیش برد.
نسبت پژوهش به آموزش و تبلیغ در حوزه باید تغییر کند
ملکی فر در ادامه گفت: وقتی مقیاس علممان بالا رود نیاز مند تولید علم هستیم.
حجت الاسلام والمسلمینمیرباقری افزود: نسبت پژوهش به آموزش و تبلیغ باید تغییر کند و چهار به دو و یک شود در حالی که اکنون این نسبت چهار برای آموزش است، پژوهش هست اما نه پژوهشی که نوآروی در مقیاس بالا در آن اتفاق بیفتد به طوری که پژوهشگاه های حوزوی اصل در نظر گرفته شود و پژوهش ها هم تخصصی شده وبا آموزش و تبلیغ نسبت پیدا کند. اگر پژوهش نداشته باشیم نمی توانیم تهذیب و تولید منابع اموزشی داشته باشیم.
ملکی فر تصریح کرد: اکنون با تغییر عصر به اطلاعات وفرهنگ، فلسفه آموزش در دنیا به شدت رو به تحول است لذا یکی از کارهایی که در اصلاح سیستم آموزشی داریم این است که درباره فلسلفه های مردن آموزش هم مطالعه شود چرا که ایده های خوبی دارد مثلا اینکه فارغ التحصیل دانشگاه باید حتما انسانی ماموریت گرا و احساس رسالت اجتماعی کند و ارزش محور باشد.
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری به طلابی که قصد ورود به گروه های پژوهشی جهت تدوین متون ارتقا یافته را دارند توصیه کرد: ابتدا در گروه های اصلی پژوهشی شرکت کرده و موضع، جهت وسمت وسوی خود را مشخص کنید بعد خود را با جریان مدیریت هماهنگ کنید تا تلاشتان به هدر نرود و سپس بر اساس برآیند این ها یک موضوع را تعریف وپژوهش کرده و آن را با یک جریان فعالیت به یک متن آموزشی تبدیل کنند. که خود تبدیل پزوهش به متن آموزشی نیازمند یک نرم افزار است.
گفتنی است، این همایش با توجه به توصیه های رهبر معظم انقلاب مبنی بر ضرورت داشتن نگاه آینده نگرانه و مبتنی بر افق های فراروی تمدن اسلامی، برای نخستین بار از سوی موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام نور واحد مشهد برگزار و با استقبال قابل توجه اساتید و طلاب حوزه علمیه مواجه شد.
خاطرنشان می شود، این موسسه به عنوان یک سازمان مردم نهاد و به منظور عرضه آموزه های دین به صورت سیستم وملموس کردن برتری سیستم های دینی در برابر سیستم های بشری و غیردینی، از سال 1386 در مشهد آغاز به کار کرده است./930/ز502/س
ارسال نظرات