یکبار دیگر؛ چرا انرژی هستهای حق مسلم ماست؟
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، حدود ۲۰ سال از آغاز پرونده سازی برای صنعت هستهای ایران میگذرد و امروز یکبار دیگر جا دارد به چرایی این شعار بپردازیم که «انرژی هستهای حق مسلم ماست»؛ شعاری که از نخستین روزهای این ماجرا از سوی مردم تکرار شده است.
البته این حق آنچنان بدیهی است که سؤال از چرایی آن خودش سؤال برانگیز است لیکن تردید در بدیهیات سابقه ای دیرینه دارد!
اولین پاسخ به این چرایی، به نقش و جایگاه دانش هستهای در بین علوم و دانش های روز بر میگردد.
دانش هستهای اصطلاحا در لبه فناوری قرار دارد و نقش پیشران را برای بسیاری از علوم دیگر ایفا می کند. در حال حاضر بیش از ۱۴۰ بخش صنعتی و غیرصنعتی، از پزشکی و داروسازی و کشاورزی گرفته تا صنعت فولاد و سیمان و پتروشیمی و معدن، بهرهبردار دستاوردهای دانش هستهای هستند؛ لذا دانش هستهای نقش مستقیمی در زندگی مردم دارد.
دومین دلیل، نقش آفرینی دانش هستهای در تحقق ایران قوی و بالا بردن اعتبار بینالمللی کشورمان است.
شاید بسیاری نقش دانش هستهای در تولید قدرت را تنها در بعد غیر صلح آمیز این دانش جستجو کنند اما واقعیت این است که اگر مصارف گسترده و متنوع صلحآمیز این دانش، بیش از سلاح اتمی در تولید قدرت نقش نداشته باشند،کمتر نیز نخواهد بود.
بطور نمونه، آب سنگین اراک که هم اکنون یکی از دهها زیر مجموعه سازمان انرژی اتمی ایران است به زبان ساده به مهندسی مولکول ها مشغول است و به تعبیر زیبای یکی از متخصصان این رشته، ترکیب «آب با مغز متفکرین داخلی» است. ثمره آب سنگین در دارو سازی،نفت و گاز، الکترونیک (صفحات تلویزیون و اپتیک) و کیت های تشخیص بیماری نوزادان و غربالگری برای تشخیص حدود ۵۷ بیماری، مورد بهرهبرداری قرار میگیرد.
امروز صاحبان نام آور صنعت الکترونیک در جهان بدنبال پیدا کردن راهی برای استفاده از محصولات آب سنگین اراک هستند؛ آیا این اعتبار بینالمللی مارا ارتقا نمی بخشد و برای ایران تولید قدرت نمیکند؟
سومین پاسخ به این چرایی، تأثیر شگرف این دانش در بالا بردن اعتماد به نفس ملی و تقویت روحیه "ما میتوانیم" است بویژه وقتی به این واقعیت توجه کنیم که تمام قدرتهای جهانی و سازوکارهای بینالمللی به ناحق بکار گرفته شدند تا ملت ایران را از دستیابی به این دانش محروم نمایند.
وقتی یک ملت و بویژه جوانانش بفهمند به رغم میل و تلاش قدرتهای زیاده خواه جهان،دانشمندان جوان کشورشان به چنین دانشی دست یافته اند و آنچنان بر آن مسلط شده اند که دیگر هیچکس قادر به محروم کردن ایران از این دانش نخواهد بود، ممکن است احساس غرور نکنند و به تواناییهای خود اعتراف و اعتماد ننمایند؟
چهارمین و آخرین پاسخ نویسنده به این پرسش که چرا انرژی هستهای حق مسلم ماست؟ به استقلال سیاسی برمی گردد.
عزم و اراده ایران اینگونه استوار شده بود که ایران، صاحب دانش هستهای صلح آمیز شود و اراده چند قدرت زیاده خواه در نقطه مقابل شکل گرفته بود تا به بهانه غیر صلح آمیز بودن رویکرد ایران به این فناوری، ایران را از آن محروم نمایند اما این تمام ماجرا نبود بلکه شروع ماجرا بود!
اگر این چند کشور، یعنی آمریکا و تروئیکای اروپایی با همکاری تمام قد رژیم صهیونیستی موفق می شدند با فشارهای ظاهرا فنی و حقوقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سویی و فشارهای سنگین سیاسی و اقتصادی از سوی دیگر، اراده خود را بر اراده ایران اسلامی مسلط و تحمیل کنند پرونده هستهای فتح بابی میشد برای لگدکوب کردن استقلال سیاسی ایران و در آن صورت پرونده های بعدی یکی پس از دیگری فعال میشد و ایرانی که ارادهاش یکبار شکسته شده مجبور می شد شکست های بعدی را نیز یکی پس از دیگری بپذیرد و یا حداقل فشار بیشتری را تحمل کند.
پرونده بیست ساله ایران در موضوع هستهای، (که البته هنوز کامل بسته نشده) پرونده ای هم درس آموز و هم عبرت انگیز است برای آیندگان.
زمان زیادی نخواهد گذشت که آیندگان، نسل مقاوم در برابر زیادهخواهی های غرب مستکبر و راهبر و رهبر این مقاومت را تحسین خواهند کرد و به دستاوردهای این مقاومت افتخار خواهند نمود.