۲۰ دی ۱۳۸۹ - ۱۴:۱۲
کد خبر: ۹۵۲۹۰
گزارشی از چهارمین نشست تخصصی قرآن پژوهی حوزه علمیه خراسان

نمود نداشتن قرآن در زندگی عامل انحرافات مهم تاریخ بشر

خبرگزاری رسا ـ عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، اجتهاد مفسرین، جعل و نقل به معنا را از آسیب های جدی دانست و گفت: نمود نداشتن قرآن در زندگی عامل انحرافات مهم تاریخ بشر است.
پيروزفر قرآن پژوهي


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، چهارمین نشست تخصصی قرآن پژوهی حوزه علمیه خراسان از سوی ستاد تفسیر این حوزه با حضور خانم پیروزفر، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی 16 دیماه در مدرسه علمیه حضرت رقیه(س) مشهد برگزار شد.


علم تفسیر از صدر اسلام و پیامبر(ص) آغاز شده است

خانم پیروزفر در این همایش به آسیب شناسی تفاسیر مأثور پرداخت و گفت: با توجه به اینکه همه موکلف هستیم قرآن را در زندگی مان جاری کنیم این سوال پیش می آید که چطور در زندگی به آن عمل کنیم، یکی از راهکارهای استفاده از قرآن، روایت است. برخی قائلند تنها راه تفسیر، روایت است و برخی می گویند روایت یکی از راه ها است.


وی با بیان اینکه کلمه مأثور از اثر به معنای روایت گرفته شده است اظهار داشت: واژه تفسیر به معنای آشکار شدن و کشف و در اصطلاح به معنای آشکار کردن مراد خداوند است؛ به استناد آیات قرآن و فرمایش ائمه اطهار(ع)، نخستین مفسر را پیامبر اسلام(ص) می دانیم و تاریخ تفسیر از ظهور و نزول آیات قرآن به پیامبر شروع شده است مانند کیفیت تعلیم آیات قرآنی، بیان جزئیات احکام و تعداد رکعات نماز و نیز پاسخ به پرسش های صحابه.


پیروزفر افزود: علم تفسیر از صدر اسلام شروع شده و بعد صحابه حضرت علی(ع) را صدر المفسرین برشمرده اند. کتاب های تاریخ اهل سنت هم وقتی تاریخ صحابه را معرفی می کنند علی(ع) را صدر المفسرین نام می برند، ابن عباس ابن مسعود از کسانی است که روایات تفسیری از این ها زیاد رسیده است.


این استاد حوزه ودانشگاه با اشاره به اینکه تفسیر در دوره صحابه و تابعین بیشتر در قالب روایت بوده است ابراز داشت: حدیث مأثور در اصطلاح یعنی حدیث منقول و واژه تاثیر هم به معنای باقی گذاشتن اثر در چیزی است. در اصطلاح علوم حدیثی اثر را مترادف حدیث و خبر دانسته و می گویند اثر برابر با سنن النبی (ص) و آثار او است. برخی در اصطلاحات حدیثی اثر را حدیث موقوف می دانند و برخی آن را مرادف با حدیث مقطوع گرفته اند. این اختلاف ناشی از درهم آمیختن معنای لغوی و اصطلاحی این واژه است؛ تفسیر اثری را تفسیر منقول گویند که خلف از سلف نقل می کند.


پیروزفر تصریح کرد: برخی می گویند تفسیر اثری، تفسیری است که از طریق صحابه و تابعین به نقل از نبی اکرم(ص) نقل می شود. دانشمندان شیعی حجیت مطلق به روایات صحابه و تابعین نمی دهند و از نظر دانشمندان شیعی تفسیر ماثور ، تفسیری است که از ائمه و معصوم ذکر شده باشد، اختلاف اول در اصطلاح تفسیر مأثور به مبنا برمی گردد، مبنای اول اینکه دانشمندان اهل سنت معتقدند حدیثی که از صحابه و تابعین درباره قرآن رسیده باشد در زیر مجموعه تفاسیر مأثور جای می گیرد اما دانشمندان شیعه برای حجیت بخشیدن به تفاسیر صحابه ادله محکمی دارند مبنی بر اینکه تفاسیر صحابه نمی تواند حجیت داشته باشد و مهم ترین دلیلشان بر حجیت نداشتن، اختلاف در روایاتی است که از آن ها رسیده و به شیوه های متناقضی بیان شده است لذا این تعارض نشان می دهد که منبع روایات یکی نیست.


عدالت و حضور در هنگام نزول آیه دلیل بر حجیت روایات صحابه نیست


وی ادامه داد: دانشمندان اهل سنت در حجیت دادن به روایات صحابه خیلی اصرار دارند، اگر روایتی در سبب نزول یک آیه رسیده باشد آن را مانند حدیث مسند (یعنی آنچه از پیامبر ذکر شده ) می دانند و برای خود ادله ای را نقل می کنند از جمله اینکه صحابه شاهد نزول بودند پس آنچه در سبب نزول آیه ای نقل می کنند حتما درست بوده است و دلیل دیگری هم که دارند مربوط می شود به عدالت صحابه یعنی صحابه اشتباه نمی کنند.


عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی خاظرنشان کرد: روایاتی که ازصحابه نقل شده تعارض جدی دارد و ادله آن ها قابل تأمل است از جمله اینکه روایات اسباب نزول چون شاهد نزول بودند نقل شده پس قابل قبول است اما روایات اسباب نزول را که نگاه می کنیم از کسانی نقل شده که شاهد نزول نبودند مثل عایشه و ابوحریره که اینها در زمان بعثت پیامبر(ص) نبودند. نوع روایاتی که از ابن عباس نقل شده نیز همین کیفیت را دارد. پس دلیل اول و مبنای عدالتشان سست است.


وی گفت: آیاتی از قران داریم که صراحتا بر عملکرد صحابه اشکال وارد می کند و برخی از صحابه نسبت به برخی دیگر انتقاد جدی دارند حال چطور می شود قائل به عدالت شویم در حالی که این انتقادات بیان شده است. اگر نگاه قضاوت گرایانه به جنگ ها داشته باشیم می بینیم درگیری میان دو گروه از صحابه است؛کسانی با علی(ع) مقابله کردند که جزو صحابه بودند. بنابراین نمی شود گفت صحابه همه در یک سطح از عدالت بودند و خطا نکردند. دلیل عدالت صحابه را هم خود دانشمندان اهل سنت محل تأمل می دانند و حتی کسانی مثل محمد عبدو می گوید هر چه می کشیم از عدالت صحابه است. این تعارض های جدی آسیب جدی بر تفاسیرشان وارد کرده است به گونه ای که تفاسیر قرآنی را به دو دسته روش و گرایش تفسیم می کنند، در روش، استفاده از ابزار و منبع خاص است ولی گرایش یعنی باورهای مذهبی و باورهای پیش پذیرفته ، گرایش به موضوع، محور و باورها و سلایقش روش ها و گرایش ها از قرن دوم به بعد به وجود آمده است.


اینکه در تفاصیر مأثور هیچ اجتهادی صورت نمی گیرد پذیرفته نیست


پیروزفر ادامه داد: نخستین رویکرد در تفسیر، تفاسیر روایی هستند که با عنوان تفاسیر مأثور شناخته می شود. در تقسیم بندی شیوه های تفسیری، ذهبی که اولین کسی است که کتاب های روایی را نوشته تفسیر را به تفاسیر ماثور و غیر ماثور و تفسیر غیر ماثور را به تفاسیر ممدوح یعنی اجتهادی و عقلی و تفاسیر مذموم یعنی تفاسیر به رأی تقسیم می کند. مرحوم آیت الله معرفت نیز این تقسیم بندی ها را مطرح می کنند. بنابراین نوع نگاه به تفسیر دو دسته است؛ تفاسیر مأثور و اجتهادی و چون تفاسیر ماثور را با لغت نگاه می کنند تفاسیر قرآن به قرآن چون متن مکتوب است و تفاسیر قرآن به سنت و تفاسیر قرآن به سخنان صحابه را هم مأثور می دانند.


وی تصریح کرد: در تفاسیر مأثور اینکه قائل باشیم تفسیر دو دسته اجتهادی و مأثور است و مأثور یعنی تفسیری که در آن اجتهادی صورت نمی گیرد قابل قبول نیست. وقتی یک تفسیر شیعی را در کنار تفسیر اهل سنت قرار دهیم می بینیم بالاخره اجتهاد دست داشته و در گزینش روایات اجتهاد کرده است و همین باعث شده در روایات تفسیری مبنا داشته باشد. پس اینطور نیست که در تفاسیر مأثور مجتهد کاملا کنار نشسته و از هر روایتی در دسترسش باشد استفاده کند.

 

روش تفسیر قرآن به قرآن در خود قرآن آمده است


این استاد حوزه بیان داشت: یکی از خلأهایی است که در تعریف تفاسیر ماثور مطرح می شود این است که اگر تفسیر قرآن به قران را در این تفسیر، ماثور بدانیم نوع اجتهاد مفسر در گزینش و انتخاب آیات هم مضمون با این آیات، اجتهاد بی نظیری را نشان می دهد و کار سختی هم است لذا در گزینش نوع روایت بر اساس مبنا و گاهی در گزینش و بررسی آیات در تبیین آیات دیگر اجتهاد وجود دارد.


تفسیر قرآن به قرآن که بخشی از تفاسیر ماثور است خیلی سابقه دارد. قرآن خود در تبیین آیه ای  با آیه دیگر این کار را کرده است حتی تکرار داستان های انبیا یکی از ادله تفسیر قرآن به قرآن در این کتاب الهی است و این روش توسط پیامبر(ص) صورت گرفته و از سوی ائمه اطهار(ع) ادامه یافته و پس از ایشان نیز صحابه وتابعین این کار را ادامه داده اند.


وی افزود: تفسیر قرآن به قرآن به صورت جدی مخالفی ندارد. به جز اخباری ها که قائل به عدم حجیت ظواهر کتاب هستند و از این شیوه استفاده نمی کنند و مبنای آن ها اختصاص فهم قران به ائمه است و قائل هستند که فقط کسی که مورد خطاب قرآن واقعه شده قرآن را می فهمد و مخاطبان حقیقی قرآن اهل بیت هستند این سخن درست است اما باعث می شود بسیاری از آیات تعطیل شوند زیرا در برخی آیات روایتی از ائمه نقل نشده است لذا اولین ملاک مراجعه به اهل بیت است اما نه به این معناکه اگر روایتی از اهل بیت پیدا نشد آیات را تعطیل کنیم.


منع حدیث با هدف تضعیف نقش ائمه در تفسیر قرآن صورت گرفت


عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی با بیان اینکه سیاست های منع تدوین و نشر حدیث هم به این قضیه کمک کرده است ابراز داشت: چه بسا روایاتی رسیده باشد اما در اثر سیاست های محاصره ائمه در نشر روایات، روایات آن ها به دست ما نرسیده باشد. مرحوم بحرانی در تفسیر البرهان خود که یک تفسیر روایی شیعی محسوب می شود16 مقدمه آورده که قرآن نباید به جز از طریق روایت تفسیر شود اما این مطلب قابل پذیرش نیست. همه دانشمندان از روایاتی که از ائمه رسیده در تبیین آیات قرانی تفسیری استفاده می کنند. زیرا آن ها نور مطلق هستند و باید علم را از آن ها بگیریم اما در پاسخ به این سوال که آیا فقط روایات هستندکه به تفسیر کمک می کنند؟ باید بگویم نه. نمی توانیم منکر جعل همه روایاتی که تعارضات جدی در آن ها می بینیم، بشویم زیرا برخی از روایات که منصوب به ائمه هستند تعارض جدی با نفس قرآن و سیره ائمه دارند و خود ائمه به ما آموخته اند که اگر بر شما روایتی عرضه شدکه با قرآن در تعارض بود به دیوار بکوبید، بنابراین با توجه به وجود روایات متعارض است که علامه طباطبایی اعلام می کند قرآن برای تبیین خود نیاز جدی به سنت ندارد اما اینگونه نیست که ایشان سنت را به طور کلی کنار گذاشته باشد بلکه از روایات در تبیین آن استفاده می کند.


وی با اشاره به اینکه بسیاری از دانشمندان قائل به عدم حجیت روایات تفسیری هستند خاطرنشان کرد: در مورد حجیت خبر واحد ، بحث احکام و مسائلی که با عمل مرتبط هستند را مطرح می کنند بنابراین روایات تفسیری عملا از حجیت هم خارج می شود. دانشمندان اخباری با نگاه اخباری اگر بخواهند بحث حجیت روایات را مطرح کنند عملا دچار دور باطل می شوند. اخباریان جایگاه عقل در روایات تفسیری را به کل منکر هستند و معتقدند که عقل در تبیین آیات هیچ دخل و تصرفی نمی تواند داشته باشد، این نوری است که فقط صاحبان این نور می توانند درکش کنند. واضح است که با وجود اینکه حجیت روایات و خبر واحد و پیامبر و قرآن را از عقل به دست می آوریم چطور می توانیم عقل را کنار بگذاریم؟


تفسیر اجتهادی به معنای عدم بهره گیری از حدیث در تفسیر نیست


پیروزفر در ادامه اظهار داشت: نگاه رویکرد اجتهادی به تفسیر این نیست که روایت، هیچ دخل و تصرفی در فهم آیات نخواهد داشت بلکه این رویکرد با استفاده از روایات، ابعاد تازه ای به فهم قرآن داده است بنابراین آن ها که شیوهای تفسیری را به ماثور و غیر ماثور تقسیم می کنند اگر منظورشان از غیر ماثور این باشد که روایت جایگاهی ندارد نظرشان درست نیست؛ در تفاسیر ماثور، دانشمندانی که به تفسیر اجتهادی دست زدند از جمله علامه و آیت الله جوادی آملی به روایات به عنوان تنها مبنای مستقل نگاه نکردند بلکه از روایات در شیوه های بهره گیری از آیات قران بهره بردند. آیت الله جوادی آملی می گوید ائمه هم آنچه که در قرآن بوده را نشان داده اند وگرنه چیزی در قرآن مبهم نبوده که ائمه بازش کرده باشند. کاری که ائمه کردند تبیین این بود که چگونه از قرآن استفاده کنیم. بنابراین روایات تنها مبنای پذیرش نیست.


وی با بیان اینکه دانشمندان اخباری، علم رجال را نمی پذیرند گفت: حدیثی که بخواهد مبنای روایت باشد باید به لحاظ سندی بررسی شود چه بسا در سلسله روایات افرادی دروغگو باشند. اخباریون می گویند جستجو درحال خصوصی افراد حرام است و علم رجال و جعل در روایات را منکر هستند. معتقدند پدیده جعل صورت نگرفته است اما وقتی سوال می شود در مورد روایات عرض که خود ائمه فرموده اند روایات را بر قرآن عرضه کنید، چه می گویید؟ پاسخ می دهند برای حل تعارض روایات تفسیری، روایات را بر اساس تقیه حمل کنید، تفسیر القرآن بحرانی و اخباریان را نگاه کنید نوع روایات متعارض را از راه تقیه حل کرده اند.


مراد از آسیب شناسی تفاسیر، آسیب هایی است که در اثر نقل روایت وارد شده است


وی در ادامه در خصوص آسیب های تفسیری تصریح کرد: بحث آسیب به معنای گزند و صدمه است، آسیب هایی که درباره روایت تفسیری نقل می کنیم مسلما آسیب های حدیثی ائمه از سرچشمه نیست یعنی از معصومین چیزی خلاف قرآن و نبی اکرم نداریم و هیچ تعارضی بین روایت ائمه وقرآن وجود ندارد همه این ها نور واحد هستند پس اگر صحبت از آسیب می شود، آسیب از منشأ صدور نیست بلکه از طریقی است که این روایت به ما رسیده است. بیش از هزار و چهارصد سال از پیامبر فاصله داریم وروایات دستخوش انواع جعل ها شده است. آسیب ممکن است از پژوهشگر، شیوه های پژوهشی یا ماده پژوهشی باشد.

 

این استاد دانشگاه مشهد یکی از آسیب های جدی در بحث روایات تفسیری را پدیده وضع و جعل دانست وافزود: وضع به معنای جعل حدیث است. یعنی یک نفر به دلایل مختلف از جمله حفظ مصالح و منافع خود، حدیثی را جعل و به ائمه و پیامبر نسبت دهد. ظاهرا پدیده وضع از دوره پیامبر وجود داشته است. دانشمندان اهل سنت معتقدند این پدیده در دوره پیامبر(ص) نبوده و در دوره ابوبکر و عمر و عثمان این پدیده را به طور کلی منتفی می دانند و آغاز پدیده جعل را سال 41 هجری می دانند درحالی که اولین جعل بعد از رحلت پیامبر صورت گرفته است. زمینه های بروز جعل را در دوره بعد از رحلت به صورت چشمگیر می بینیم. پدیده منع تدوین حدیث، یکی از مبانی است. حکومت سی ساله معاویه این پدیده را تقویت کرده است و بنی امیه نیز کمر بسته بودند تاجایگاه ائمه و دین را از طریق منع حدیث در جامعه سست کنند. چرا که برخی از روایات مبنای سیاسی دارند یا برخی بنای تایید مذهب دارند؛ نمونه هایی که منابع اهل سنت و شیعی نقل کرده اند.


وضع و جعل و اسرائیلیات از آسیب های جدی در تفاسیر مأثور است


وی ادامه داد: یکی از آسیب های جدی در تفاسیر ماثور همین وضع و جعل است این را در اسباب نزول داریم مثلا آیه ای در دل سوره های مکی، مدنی اعلام شده و برعکس. زمانی هم اشتباه صحابه است نه اینکه جعل کند مثلا آیه را از پیامبر(ص) شنید که آیه را خواند و این صحابه فکر کرد آیه دوباره نازل شده است. بعد ها گمان کردند از آن جا که مبنا عدالت است این آیه دوبار نازل شده است. یا تاثیر اجتهاد را نگاه کنید برخی اوقات صحابه آیاتی را خواندند و روایتی را در مقابل آن آیه بیان می کنند.


پیروزفر؛ پدیده اسرائیلیات را از دیگر آسیب های قابل توجه درتفاسیر ماثور ذکر کرد و گفت: کسانی که به ظاهر اسلام آوردند وارد عرصه اسلامی شدند و با مبانی مختلف روایاتی را در بیان قصص انبیا جعل کردند. در ظاهر این است که قصه را بیان می کند ولی قصدش این است که چطور داوود اشتباه می کند و یوسف هم اشتباه می کند پس پیامبر شما هم اشتباه کرده است و زمینه ایجاد می شود برای قضیه زید با زینب و پیامبر با زینب. غالب آسیب های جدی در تفاسیر روایی ما از همین جا نشأت گرفته است.


صرف وجود یک روایت درکتاب های تفسیری دلیلی بر پذیرش آن روایت نیست


وی افزود: آسیب دیگر در تفاسیر ماثور مربوط به نقل به معنا می شود. راوی روایت را شنیده نمی خواهد حدیث را جعل کند ولی آنطور فهمیده که ذهن محدود خودش ظرفیت داشته در حالی که مضمون روایت این نیست. نوع روایات مربوط به نزول دفعی و تدریجی مربوط به همین است. روایاتی که از ابن عباس نقل شده از همین باب است.

نمونه هایی اینچنین باعث می شود که روایات را به شکل جدید با مبنای مفسر بررسی کنیم همچنین می طلبد که تک تک روایات را به لحاظ محتوا و سندی مورد بحث قرار دهیم صرف وجود یک روایت درکتاب های تفسیری دلیلی بر پذیرش آن روایت نیست.


این مدرس حوزه و دانشگاه در پایان یادآور شد: یکی از عمده مباحث قرن حاضر به تفاسیر تربیتی و اجتماعی مربوط می شود که ریشه در روایات دارد. اینکه با چه شیوه ای قرآن را در زندگی مان عمل کنیم؟ اینکه آیا قرآن به واقع شفای دردهاست، سوال جدی قرن حاضر است . تفسیر نمونه بخش کوچکی از گرایش اجتماعی را در تفسیر ارایه داده است، تفسیر المیزان علامه انبوهی از مباحث اجتماعی را بیان کرده و نگاه تربیتی اجتماعی دارد همچنین تفسیر محمدجواد مغنیه یکی از تفاسیر مطرح شیعی است. تفسیر تربیتی رضایی اصفهانی، تفسیر پرتوی از قرآن محمد تقی شریعتی و تفسیر نوین ایشان از تفاسیری هستند که همه نگاه اجتماعی به آیات قران دارند.


وی در خصوص تفسیر نور اظهار داشت: اینکه برخی معتقدند تفسیر نور خیلی گسترده است و از حالت تفسیری خارج شده است را نمی پذیرم؛ این گسترش لازم است در عین اینکه تفسیر ساده ای است و در رویکردهای تخصصی از آن استفاده نمی کنیم اما اینکه آحاد جامعه اعم از دانشجویان، دانش آموزان و بانوان از آن استفاده کنند تفسیر بسیار خوبی است.


پیروزفر با بیان اینکه خطبه های حضرت زهرا(س) سطر به سطر مبنای قرآنی دارند و آنچه از خطبه حضرت به عنوان بررسی وقایع بعد از ثقیفه از ایشان وجود دارد مستند به قرآن است خاطرنشان کرد: در بین دانشمندان اهل سنت تفاسیر سیوطی، طبری و ابن کثیر و در بین تفاسیر شیعی، کنزالدقایق، تفسیر عیاشی، تفسیر القرآن بحرانی نمودهای بارزی از تفاسیر ماثور هستند. در دوره معاصر نیز تلاش های آیت الله معرفت در نگارش جلد اول التفسیر الاثری را نمی شود نادیده گرفت که توصیه می کنم مطالعه کنید.


نمود نداشتن قرآن در زندگی عامل انحرافات مهم تاریخ بشر است


عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی در باره رفع مهجوریت قرآن تأکید کرد: این خلا جدی است که می شود بدون اینکه در مبانی فقهی به آیه ای از قرآن استناد کرد، فقیه شد. این که در زندگی ما قرآن در اسباب کشی و ازدواج و مرگ منحصر شده است یک آسیب جدی است. اگر آیات قرآن به درستی وارد زندگی صحابه می شد و آنچنان که باید قرآن را درک می کردند پدیده عاشورا رخ نمی داد. اگر قرآن در زندگی نمودار می شد نه پدیده ثقیفه، نه پدیده ظهور امویه و نه دیگر پدیده های شوم انحرافی ایجاد نمی شد./930/503/ح

ارسال نظرات