رهبر معظم انقلاب: تحقق آرزوهاى اسلامى نیازمند کار بلندمدت است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب اسلامی، در سخنرانى در دیدار جمعى از روحانیون، ائمه جماعات و وعاظ کشور در آستانه ماه مبارک رمضان سال 1370 به بیان انتظارات خود از علماء و حوزه های علمیه پرداخته اند.
خبرگزاری رسا، در راستای بازخوانی انتظارات رهبر معظم انقلاب اقدام به باز نشر بخشهایی از این مطلب کرده است.
حمایت از اسلام
......... «تلک امّة قد خلت لها ما کسبت»؛ اجر آنها با خدا، نام نیک آنها در تاریخ ماندگار، و تأثیر سازندهى جهاد آنها انشاءاللَّه براى همیشه باقى خواهد ماند؛ اما حالا نوبت من و شماست؛ «روزگار عشق را بازیگران دیگر شدند»؛ ما باید ببینیم امروز در این میدان چه خواهیم کرد. امروز تمام سطوح علماى اسلامى یک وظیفهى مضاعف دارند - از سطح یک طلبهى کوچک یا یک منبرىِ تازهکار بگیرید، تا سطح علماى بزرگ و طراز اول حوزهها - و آن وظیفه عبارت از حمایت از اسلام است که امروز به شکل حاکمیت اسلامى در این کشورِ مورد نظر ولىّعصر (ارواحنافداه) تحقق پیدا کرده است؛ این یک وظیفهى عمومى است که به عهدهى همه است؛ استثناءبردار هم نیست. آن بزرگواران قصدشان این بود که حرکت بکنند تا مردم را بیدار کنند؛ امروز مردم بیدار شدهاند، قیام کردهاند، انقلاب کردهاند و حکومتى بر پایهى اسلام تشکیل دادهاند.
امروز وظیفه جهاد هست
امروز وظیفهى جهاد هست؛ منتها هدف کوتاهمدت آن جهاد، با هدف کوتاهمدت این جهاد متفاوت است. البته هدف بلندمدت، اعلاى کلمهى اسلام در همیشهى زمانهاست. آنها مىخواستند جلوى نفوذ دشمن را بگیرند، شاید بتوانند در این کشور اسلام را پیاده کنند؛ اما امروز در این کشور اسلام پیاده شده است و قانون اسلام حکمفرماست؛ اعضاى دولت اسلامى و مجریان و مدیران کشور انسانهایى هستند که برطبق معیارهاى اسلامى، شایستهى این منزلت و مقامند. آن روز اگر علماى ما مىتوانستند افسدى مثل ناصرالدین شاه را کنار بزنند و یک نفر را که نسبت به او اقلّ فساداً است، سر کار بیاورند، تأمل نمىکردند؛ اما امروز مسأله، مسألهى بندگان صالح خداست که در رأس کارها قرار گرفتهاند و امور اجرایى این کشور را در دست دارند. این دولت ماست، این مجلس ماست، این قوهى قضاییهى ماست؛ این نظام است که توانسته این مجموعه را به وجود بیاورد.
تحقق آرزوهاى اسلامى، کار بلندمدت است
البته تحقق آرزوهاى اسلامى، کار ده سال و بیست سال نیست؛ تحقق آرزوهاى اسلامى، کار بلندمدت است و باید بتدریج انجام بگیرد و همهى عوامل دست به دست هم بدهند. معلوم است که آرزوهاى اسلامى در مدت کوتاه تحقق پیدا نمىکند؛ معلوم است که در اینجا و آنجا تخلفى پیدا مىشود؛ معلوم است که همهى دستگاهها هنوز با نواى اسلامى حرکت نمىکنند؛ در این تردیدى نیست؛ غیر از این هم انتظارى نیست. اگر شما به صدر اسلام هم نگاه کنید، مىبینید حتّى زمانى که نَفَس مطهر پیامبر هم به مردم مىخورد، اینطور نبود که همهى مردم یکشبه مسلمان بشوند و همهى کارها در مدت کوتاهى اصلاح بشود. اصلاح کلى و عمومى، حرکت بلندمدت لازم دارد، که آن هم به عهدهى همه است؛ و از جملهى این همه، ما معممان و روحانیون هستیم که بیشترین تکلیف به عهدهى ماست. پس وظیفهى اول، حفظ نظام است. هیچ کس نمىتواند به اتکاى اینکه فلانجا فلان تخلف شده، حرکتى انجام بدهد یا حرفى بزند که این نظام اسلامى را تضعیف کند. البته براى اصلاح مفاسد، همه باید از طرق معقول خودش کار کنند. امر به معروف و نهى از منکر یک واجب اسلامى است و باید در میان مردم رایج بشود.
ما با مساجد و مجالس تبلیغ چه کردهایم و چه مىخواهیم بکنیم؟
مسألهى مهمى که به نظرم مىرسد عرض بکنم، مسألهى پایگاههاى اسلامى - یعنى مساجد و مجالس تبلیغ - است. ما با مساجد و مجالس تبلیغ چه کردهایم و چه مىخواهیم بکنیم؟ این سؤالى است که ما باید از خودمان بکنیم. در همهى مراحلِ این تاریخ پُرافتخار، مساجد همیشه پایگاه دیندارى و حرکت مردم در جهت دین بوده است. شما خودتان یادتان است که انقلاب از مساجد شروع شد؛ امروز هم در هنگامى که حرکت و بسیج مردم مطرح مىشود - چه سیاسى و چه نظامى - باز مساجد کانونند؛ این برکت مساجد است؛ لیکن مساجد که فقط در و دیوار نیست. این سؤال واجبى است که ما باید از خودمان بکنیم، و اگر نکنیم، دیگران از ما سؤال مىکنند که شما براى تحول بخشیدن و پیشرفت دادن به مساجد چه کارهایى مىخواهید بکنید و چه برنامههایى در پیش دارید.
گذشته و حال
در دورههاى پیش از انقلاب، عالمى به مسجد مىرفت، نمازى مىخواند و مسألهیى مىگفت؛ در ایام مخصوص هم یک منبرى دعوت مىشد و سخنرانى مىکرد. اگر امروز - که روز حاکمیت اسلام و ارزشهاى اسلامى است - مساجد به همان شکل، بلکه در مواردى با افت کیفى و کمى اداره بشود، آیا این مقتضاى حق و مصلحت است؟ آیا این پیشرفت است؟ پس «من استوى یوماه فهو مغبون» یعنى چه؟
ما باید براى مساجد برنامهریزى کنیم
ما باید براى مساجد برنامهریزى کنیم. غیر از خود علما و روحانیون و ائمهى جماعات، چه کسى باید برنامهریزى کند؟ من نمىگویم حتماً بیاییم در مساجد از وسایل و دستگاههاى تبلیغاتىِ جدید مثل فیلم و اینطور چیزها استفاده کنیم - حالا اگر در موردى امام جماعتى مصلحت دانست، بحث دیگرى است - اما من عرض مىکنم که همان شیوهى گذشته را هم مىتوان با محتواى بهتر ادامه داد؛ این کار را باید بکنیم.
چرا باید در این شهر با این عظمت، نغمهى اذان در همه جاى شهر شنیده نشود؟!
چرا بنده باید بشنوم که در تهران با این عظمت، براى نماز صبح در اول اذان، چندان مسجدى باز نیست و چندان نماز جماعتى برقرار نمىشود؟! ما باید صبحها و ظهرها و شبها برویم و با مردم نماز بخوانیم؛ این اوّلىترین و ضرورىترین کار ما در مساجد است. چرا باید در این شهر با این عظمت، با این همه هیاهوهاى گوناگون از اطراف و اکناف، نغمهى اذان در همه جاى شهر شنیده نشود؟! اذان، علامت مسلمانى است. چه کسى گفته باید در پشت بام مساجد یا در مساجد بزرگ و عمده، حتّى در سحرها - ظهر و شب که جاى خود را دارد - از طریق بلندگو اذان نگویند؟ وقت اذان که مىشود، باید تهران یکسره صداى اذان باشد. مگر اینجا قبةالاسلام نیست؟ مگر ما این حرف را نمىگوییم؟ اینکه ظهر بشود، از ظهر یک ساعت هم بگذرد، کسى در خیابان راه برود، اما احساس نکند که ظهر شده است، آیا این قضیه با آن ادعا مىسازد؟! اگر ما مساجد را گرم نگه نداریم، در مساجد حضور نداشته باشیم و در حد توان و امکانِ یک روحانى و پیشنماز به مسجد نرسیم، چهطور مىتوانیم توقع کنیم که به هنگام اذان ظهر مردم دکانهاشان را ببندند و بیایند پشت سر ما نماز بخوانند؟! ما باید آنجا باشیم تا زمینه براى آمدن مردم فراهم بشود. البته آمدن مردم هم تبلیغات و گفتن مىخواهد؛ اما زمینه و مقتضى آن، عبارت از حضور ما در آنجاست، که متأسفانه ضعیف شده است؛ ما باید اینها را علاج کنیم.
منبر
در خصوص منبر و مطالبى هم که در آن مطرح مىشود، باید یک فکر اساسى کرد. امروز، روز بیدارى ذهنهاست. انقلاب ذهنها را بیدار کرد و در ذهنها سؤال بهوجود آورد. طول دوران استبداد موجب خمودگى ذهنها شده بود. قبل از انقلاب جوانان ما سرشان پایین بود؛ مىآمدند و مىرفتند و کارى به کار کسى نداشتند؛ مگر آنکه یک نفر انقلابى مىرفت و آنها را با مفاهیم انقلابى آشنا مىکرد؛ اما امروز اینطور نیست؛ امروز رادیو، تلویزیون، اخبار، سخنرانیها و چهرهى باز حکومت و دولتمردان در برخورد با مردم، آنها را متوجه قضایا کرده است. خود انقلاب اساساً مردم را بیدار کرده، اما سؤال در ذهنها هست. مگر مىشود در آن منبرى که ما مىرویم، به این سؤالها پاسخ داده نشود؟.......
تنها دریچهى امیدى هم که براى ملتهاى مسلمان باقى مانده، جمهورى اسلامى است.
...... تنها دریچهى امیدى هم که براى ملتهاى مسلمان باقى مانده، جمهورى اسلامى است؛ آیا ما این دریچه را ببندیم و امید ملتها را کور کنیم؟ آیا ما هم سکوت کنیم؟ آیا ما هم در مقابل فشار قلدرمآبانهى قدرتهاى بزرگ تسلیم بشویم؟ آیا حکم خدا این است؟ آیا خدا به این راضى است؟ آیا سنت جهاد در مقابل ظلم، و امر به معروف و نهى از منکر در اسلام، اجازهى چنین فکرى را به ما مىدهد؟ حاشا و کلّا. اینجا پرچم مبارزهى با ظلم را حفظ خواهد کرد. ما در مقابل هر قدرت سلطهطلب و ستمگرى که در برابر ملتها به سرنیزهى خود تکیه مىکند، مىایستیم؛ هرکس مىخواهد باشد. امریکا که هیچ؛ اگر قدرت و دولتى قدرتمندتر از امریکا هم باشد، در مقابلش مىایستیم؛ کمااینکه ایستادیم. ما یک روز در مقابل قدرت متحد امریکا و شوروى علیه خودمان، ایستادیم. امریکا و شوروى دو ابرقدرت بودند که مجموعاً قدرتشان از امریکاى فعلى به مراتب بیشتر بود و هر دو علیه ما همدست و متحد بودند؛ ولى ما در مقابل آنها ایستادیم و باز هم مىایستیم؛ اما این ایستادگى، به عمیقتر شدن و پُررونق شدن ایمان مردم احتیاج دارد؛ و این از جمله در دست شما علماست که باید با قول و عملِ خودتان آن را محقق کنید. عمل هم در کنار قول است. ما بایستى با عملمان، با تقوایمان، با پارساییمان، با بىاعتناییمان به دنیا، با وابسته نشدنمان به این زخارف ظاهرى دنیوى - که اهل دنیا را به خود مجذوب مىکند و گول مىزند - و با فکر کردن و با سخنِ سنجیدهمان و نیز ارشاد و هدایت مردم، به این ایمان عمق بدهیم.
ملت بحمداللَّه ایستادهاند. ملت ما، ملت خوب و قوى و مقاوم و شجاع و فداکارى هستند. این بچهبسیجیها، این جوانان فداکار، این پدران و مادران فداکار، این خانوادههاى شهدا، این قشرهایى که در دوران سیزدهسالهى گذشته این همه امتحان دادند، باز هم هستند. اگر کسى خیال کند که اینها مأیوس شدهاند یا رو برگرداندهاند، خطاست؛ بههیچوجه اینطور نیست. شما در بیستودوم بهمن و در همهى مراسم دیدید و هرجا هم لازم باشد، خواهید دید که این ملت ایستادهاند. روحانیت هم بایستى وظیفهى خودش را بداند که در میدانهاى کار و تلاش و بخصوص خطر، پیشاپیش مردم باشد؛ امیدواریم که خداوند به همهى ما این توفیق را عنایت کند.
-------------------------------------------
عنوان: سخنرانى در دیدار جمعى از روحانیون، ائمهى جماعات و وعاظ کشور در آستانهى ماه مبارک رمضان،14/12/1370
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=657#
/919/پ203/ع