یادداشت؛
تحلیلی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان (۲)
رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار ۵ آذرماه با بسیجیان به مناسبت سالگرد تشکیل بسیج مستضعفین، نکاتی را فرمودند که میتواند محوری برای کنشگری و تفکر در راستای بسیجی تراز انقلاب قرار گیرد.
به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، در یادداشت گذشته به برخی نکات محوری و تحلیلی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان پرداختیم و در این یادداشت تکمله نکات تحلیلی و فرامتن رهبر معظم انقلاب را مرور خواهیم کرد.
رهبر معظم انقلاب در تبیین چیستی بسیج بمثابه یک تفکر و فرهنگ، به دو امرِ «خداباوری (ایمان)» و «خودباوری (اعتماد به نفس)» اشاره کردند و خصوصیات دیگر بسیج را ریشهدار در همین دو امر دانستند. ایشان علاوه بر ذکر کارکردهای این تفکر در «فروپاشی رژیم پهلوی بدون جنگ مسلحانه و صرفا با حضور جسمی و ایمانی مردم و تصرف میدان از سوی آنان» و نیز کارکردهای دیگر آن در «قبل، هنگام و بعد از دفاع مقدس»، نتایجی ناظر به شرایط کنونی منطقه، جهان و کشور نیز گرفتند.
ایشان در تبیین ویژه خود، از سویی به «دو خصوصیت از وضع کنونی جهان و منطقه» اشاره کردند که عبارت است از: «تلاش استکبار برای سلطه بر ملتها با نرمافزار و حصار تحقیر» و نیز «بنبستهای تحمیلی پیش روی جوانان جهان با وجود آنکه آنان همان امیدهای اصلی پیدایش تغییر در وضع جهان هستند. اما از سویی دیگر راهحل این وضع را، «تفکر و فرهنگ بسیجی»، مبتنی بر دو پایه اصلی آن یعنی «خداباوری و خودباوری» و سایر خصوصیات منتج از آن شمردند.
در این جهت، خداباوری را به آثار و نتایجی چون «تسلیم در مقابل خدا»، «توکّل به او و تکیه و امید به کمکش» و «یقین و اعتماد به حقیقت وعده الهی و کمکهای او در شرایط آمادگی و ضمنا ناممکن دانستن کارها» معنا کردند و مبتنی بر آن اضافه کردند که بسیجی از آرمانها و اهدافی چون «جامعه اسلامی، تمدن اسلامی و استقرار عدالت» برخوردار است و از مرگ هراسی ندارد و پیش روی خود راه باز شهادت و مقامات عالی الهی را میبیند. در این باره به اصرار بسیجیان برای حضور در جنگ در زمان دفاع مقدس و دفاع از حرم اشاره کردند.
در معنای خود باوری نیز به نتایجی چون کشف ظرفیت های وجودی از جمله قدرت اراده در انسان که گاهی منجر به خلق امر جدید میشود اشاره کردند و نیز افزودند که جوان بسیجی مقهور و مرعوب اراده دشمن نمیشود بلکه های و هوی سلطهگرانی چون رژیم صهیونیستی را تمسخر میکند.
بنابراین، تفکر بسیجی و خصوصا بسیجی جوان ایرانی، امکان جهان کنونی برای شکستن بنبستها و حصارهای تحمیلی اعم از تحقیر ملتها برای سلطه آنان و احساس بیهودگی جوانان است. آرمان او برای نابودی رژیم صهیونیستی، مصداق مهمی از این امر به شمار میرود. تفکر بسیجیای که میتواند رژیم پهلوی را با خصوصیاتی شبیه رژیم صهوینی بدون جنگ مسلحانه و صرفا با حضور و جانفشانی مردم در میدان به فروپاشی بکشاند، ظرفیتهای بزرگی در ایجاد گشایش برای امت اسلامی و شکستن نظام سلطه جهانی و حرکت به سوی تمدن اسلامی در خود دارد. از جهتی دیگر، با نظر به کارکردهای بیان شده میتوان دریافت که بسیج، امکان کشور در ایجاد توانایی اجتماعی و علمی در درون و بنابراین تولید قدرت سیاسی و نفوذ بینالمللی در خارج از کشور است.
به نظر میرسد تبیین فوق از «بسیج» در لایههایی از حاکمیت مغفول است و برای برخی جریانهای سیاسی نیز تهدید به شمار میرود. به همین دلیل میبینیم صرفا بسیج را در شکل یک سازمان و شبکه تقلیل میدهند، از آن برای پیشبرد پروژههایی که با توان عادی اداری به نتیجه نمیرسد استفاده میکنند و نهایتا در مواردی قدرشناسی هم نمیکنند.
در مبحث دیگر سخن از آرمان نابودی رژیم صهونیستی توسط جوان بسیجی ایرانی، در این برهه زمانی و پس از تقریبا یک سال از طوفان الاقصی امری بدیع در کلام ایشان به شمار میرود. ولو آنکه نتوان دلالتهای میدانی از این سخن برداشت نمود، صِرفِ القاء این آرمان و تقریر آن در ذهن و روح جوان بسیجی ایرانی باید دارای اهمیت تلقی گردد.
از نکات دیگر این دیدار که در چارچوب موارد «تقویت بسیج»(تقویت سیاسی) ذکر شده است، این بود که فرمودند بسیج باید بداند دوگانه مطلوب آمریکا برای کشورهای منطقه دیکتاتوری(استبداد) و آنارشیسم(هرج و مرج و دشواری زندگی بر مردم) است و در مقابل پیدایش هر یک از این دو در کشور که البته در آن دشمن دست دارد، باید بایستد.
این نکته هم از حیث ارائه نقشهی دشمن برای کشورهای منطقه از لبنان و سوریه و عراق و... حائز اهمیت است و به فهم وضعیت منطقه و تجویز لازم در قبال آن کمک میکند و هم از حیث تحذیری که نسبت به آینده کشور میدهند مهم به شمار میرود. این تحذیر که ممکن است در کشور، یکی از این دوگان از سوی دشمن پدید آید و بسیج در مقابله با این دوگان در کشور نیازمند تقویت است، مطلبی است که اولا باید بیشتر فهمیده شود و ثانیا آمادگیهای لازم برای آن تهیه گردد.
نسبت به تحقق این دوگانه در کشور، مسئله اغتشاش و هرج و مرج امری دارای سابقه در تاریخ انقلاب است و در همهی موارد (74، 78، 88، 98، 1401) این نقشآفرینی بسیج بوده است که به صورت جدی مشکل را حل کرده است. هر چند که نباید غفلت کرد و شاید نمونههای جدیدی از آنارشیزم هم امکان تحقق داشته باشد و بسیج تجربه مواجهه با آنها را نداشته باشد و از این جهت نیازمند تقویت و کمک است.
اما مسئله دیکتاتوری و استبداد چطور؟ اصلا چگونه این امر در نظام جمهوری اسلامی امکان تحقق دارد؟ اولا آنگونه که از سیاق کلام برداشت میشود، این دو صورت، اشاره به دو فرض عینی در فلسفه سیاسی دارد و سخن درباره جوهری اندیشهای نیست.
دیکتاتوری در دوره مدرن، به معنای تحقق استبداد استعماری است. همان گونه که ایشان در دیدار دانشجویی سال 1401 اشاره کردهاند، استعمار در قرن 20 ام به صورت مستقیم عمل نمیکند بلکه مهرههایی از داخل ملت، به نحوی تربیت میشوند که «همان کاری را انجام بدهند که استعمارگر بنا بود انجام بدهد، همان حرفی را بزنند که او بنا بود بزند، همان اقدامی را در کشور انجام بدهند که استعمارگر بنا بود انجام بدهد» (1).
در این دیدار نیز به بیانی دیگر به همین حقیقت اشاره میکنند؛ این که یک قدرت مستبدّ که منفعت مردم و مصلحت عمومی را نمیسنجد و گرفتار خودرأیی است، بر سر کار باشد و با او قرار بگذارند و او تسلیم آنها باشد. در جمهوری اسلامی امکان تحقق این امر وجود دارد و راه مقابله با آن نیز بسیج است. باید در هر دو طرف این دوگانه، تجارب گذشته ملاحظه و بر آن اساس در موارد جدید اقدام گردد.
از جمله نکات قابل توجه در این دیدار اشاره مجدد رهبر معظم انقلاب به وضعیت ایران در دوران قاجار و پهلوی و نیز ذکر ماجرایی دیگر از جنگ جهانی اول بود. وضع کنونی جهان که مشرف به تغییر نظم است، شبیه اتفاقاتی است که پس از جنگ اول و دوم جهانی رخ داد. در چنین لحظاتی است که مستکبران با نرم افزار خطرناک تحقیر ملتها در صدد بازتولید سلطه خود در جهان هستند. نحوه عمل ملّتها در این زمان، سرنوشت آینده آنان را مشخص خواهد کرد.
غفلت نکردن و نگاه به «محیط بینالمللی، محیط منطقهای، تعاملها، رابطهها و نسبتها» و صرفا مشغول به مسائل داخلی نشدن یکی از آن مواردی است که رهبری در دیدار با «اعضای ستاد برگزاری کنگره بینالمللی شهدای مقاومت و مدافع حرم» برشمردند و ماجراهای مشروطه و بعد سر کار آمدن رضاشاه پهلوی و نیز ماجرای کودتای 28 مرداد را ذیل این غفلت معنا نمودند و در مقابل، عملِ شهدای مدافع حرم در مقابل نقشه خاورمیانه جدید را مصداق این توجه دانستند.(2)
از منظری دیگر در دیدار با «خانوادههای شهدای امنیت»، مسلط شدن دشمن و ایجاد ناامنی را به روگردانی از ابزارهای قدرت(در ابعاد مختلف آن) توسط سوء سیاست زمامداران نالایق و بعضا خائن و وابسته مرتبط دانستند و ماجرای اشغال کشور در جنگ بینالمللی اول و دوم را از این منظر تحلیل کردند.(3)
(1) بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان-1401/02/06
(2) بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بینالمللی شهدای مقاومت و مدافع حرم- 1403/03/30
(3) بیانات در دیدار خانوادههای شهدای امنیت- 1403/08/06
ارسال نظرات