نقش آیتالله حائری یزدی در زندگی دکتر قریب
آیتالله حائری دغدغه سلامت و بهداشت مردم داشت، آن هم در روزگاری که کسی به این امور نمیاندیشید در این باره خاطرهها و شنیدهها بسیار هست که اگر یک یک بازگو گردد، سخن به درازا میکشد اما خاطرهای از مرحوم دکتر محمد قریب بنیانگذار طب کودکان وجود دارد که دکتر سید مصطفی محقق داماد در این زمینه میگوید که آقای دکتر قریب به مرحوم والد، علاقه و ارادت عجیبی داشت. دکتر قریب میگوید: «من پس از تحصیلات مقدماتی به مرحلهای رسیدم که میتوانستم رشتهای را برای ادامه تحصیل برگزینم. بسیار بسیار علاقه داشتم طبيب شوم و در طب تخصص پیدا کنم. پدرم اصرار داشت که خیر باید بروی قم و وارد حوزه ی علمیه بشوی خیلی دوست داشت طلبه بشوم.
چون ما خانواده مذهبی بودیم و به شدت پایبند به مسائل دینی و انجام فرائض، پدرم نمیتوانست بپذیرد من به فرنگ بروم. میگفت اگر بخواهی طب بخوانی میروی فرنگ و کم کم توی کارهای خلاف شرع و ... میافتی. این بگومگو در خانه و خانواده ما شدید شد. از یک طرف اصرار پدر بر اینکه باید درس طلبگی بخوانی و از یک سو پافشاری من که خیر، من به طب علاقه دارم و دوست دارم در این رشته ادامه تحصیل بدهم. وقتی که به بنبست رسیدیم من به ایشان پیشنهاد دادم آیا میپذیرید برویم پیش آقا شیخ عبدالکریم، هر چه ایشان فرمود، همان را انجام بدهیم. من تسلیم نظر ایشان میشوم اگر فرمود: باید بیایی حوزه درس بخوانی، من حاضرم و اگر فرمود: درس طب بخوان شما حاضر بشوید و اجازه بدهید من درس طب بخوانم. ایشان پذیرفت.
من با اینکه این پیشنهاد را دادم ولی یک درصد هم احتمال نمیدادم آقا با خواست و آرزوی من هماهنگی داشته باشد و بفرماید طب بخوانم. با این حال مأیوسانه با پدرم به قم آمدیم، به منزل آقا رفتیم. به محض اینکه نشستیم پدرم رو کرد به آقا و گفت: آقا! من دوست دارم علاقمند هستم، این بچه من به قم خدمت شما بیاید و درس طلبگی بخواند؛ ولی خودش اصرار دارد و مایل است که طب بخواند چون به توافق نرسیدیم قضیه به اینجا ختم شد که به محضر شما بیاییم، هر چه شما بفرمایید عمل کنیم.
تا صحبت پدرم تمام شد یک مرتبه آقا بلند شد و آمد مرا بوسید، رو کرد به پدرم و فرمود: نه تنها جایز بلکه واجب است که ایشان طب بخواند. خدا به اندازه کافی طلبه رسانده و اکنون یک سری متقاضی داریم جواب کرده و نپذیرفتهایم. من از این فرمایش آقا بسیار خوشحال شدم و با یک دنیا شور و شوق محضر ایشان را ترک کردیم و اکنون هر چه خدمت میکنم ثواب آن را به روح بلند آقا تقدیم میکنم.»
منبع: کتاب "حاج شیخ" زمانه و زندگی آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، چاپ دوم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی