۰۷ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۹
کد خبر: ۶۸۳۴۹۰

آیت الله مؤسس

آیت الله مؤسس
امروزه یکی از مهمترین حوزه های علمیه در جهان اسلام حوزه علمیه قم بوده که مدیون مردی با اخلاص، مجاهد و پرتلاش به نام مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی است.

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، امروزه یکی از مهمترین حوزه های علمیه در جهان اسلام حوزه علمیه قم می باشد که اگر به این مرتبه از درجه علمی و اهمیت دست یافته؛ بی تردید مدیون مردی با اخلاص، مجاهد و پرتلاش به نام مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی است. کسی که با زحمات بی وقفه او حوزه علمیه قم بنا گردید.

عبدالکریم در خانواده‌ای غیرروحانی در مِهرجِرد میبد به دنیا آمد. پدرش، محمدجعفر، را فردی متدین و پرهیزکار توصیف کرده‌اند که به خرید و فروش کرباس و گوسفند و احتمالاً گاهی به کشاورزی اشتغال داشته است.

در بیش‌تر منابع، سال تولد عبدالکریم ۱۲۷۶ ذکر شده ولی فرزندش، حاج شیخ مرتضی، احتمال داده است که وی در حدود ۱۲۸۰ به دنیا آمده باشد. شوهرخاله عبدالکریم، میرابوجعفر، او را دارای استعداد فراوان یافت و در خردسالی وی را به محل زندگی خود، اردکان، برد و به مکتب سپرد؛ ازاین‌رو، عبدالکریم همیشه خود را مدیون او می‌دانست. طولی نکشید که عبدالکریم پدرش را از دست داد و مدتی در مهرجرد نزد مادرش ماند. (آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی‌نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳)

یزد در آن زمان حوزه علمی پر رونقی داشت. عبدالکریم وارد دارالعباده این شهر شد و در مدرسه محمدتقی خان سکنی گزید و سال‌ها با شور و اشتیاق فراوان در پای درس استادان بزرگ به تحصیل علوم اسلامی پرداخت.

هنوز بیش از ۱۸ بهار از عمر عبدالکریم سپری نشده بود که وی راهی عراق شد. عبدالکریم ابتدا چند سالی در حوزه علمیه کربلا، در محضر آیت‌الله فاضل اردکانی بود و پس از آن با راهنمایی استادش به حوزه علمیه سامرا و به محضر میرزای بزرگ شیرازی رفت. میرزای شیرازی در آن زمان مرجع وقت و در صدر حوزه‌ علمیه سامرا بود. وی از آنجا که برای علم و معنویت آیت‌الله اردکانی احترام بسیاری قایل بود، شیخ عبدالکریم را مورد توجه قرار داد. نقل است که وقتی نامه آیت‌الله فاضل اردکانی را خواند، رو به عبدالکریم کرد و گفت: من به شما اخلاص پیدا کردم. از همین رو آن طلبه ‌جوان و پر تلاش را در منزل خود جای داد.

آیت الله مؤسس

آیت‌الله حائری پس از اینکه به مقام اجتهاد نایل شد، از این دوران به نیکی یاد کرده است، از خانه میرزا خاطراتی را این‌گونه نقل می‌کند: سرداب خانه میرزا هم محل مطالعه‌ام بود و هم محل استراحتم و در ماه مبارک رمضان سحری را نیز در آنجا می‌خوردم اما برای افطار به خانه میرزا باز نمی‌گشتم، بلکه به علت گرمای طاقت‌فرسای هوا، به طرف فرات رفته، آب مفصلی می‌خوردم و شنا می‌کردم.

دوره تحصیل حائری در سامرا از ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۲ بود که نخست دو تا سه سال درس‌های سطوح عالی فقه و اصول را نزد استادانی چون شیخ فضل اللّه نوری، میرزا ابراهیم محلاتی شیرازی و میرزامهدی شیرازی به اتمام رساند و سپس در درس‌های خارج فقه و اصول سید محمد فشارکی اصفهانی و میرزا محمدتقی شیرازی و مدتی در مجلس درس میرزا محمد حسن شیرازی شرکت کرد و از میرزا حسین نوری اجازه روایت دریافت کرد. (حائری یزدی، سرّ دلبران، ۱۳۷۷ش، ص۸۷-۸۸ و ۹۳-۹۴)

سید محمد فشارکی و عبدالکریم حائری چند ماه پس از درگذشت میرزای بزرگ (۱۳۱۲ ق) از سامرا به نجف نقل مکان کردند. حائری، در نجف، در درس فشارکی و آخوند خراسانی شرکت می‌کرد و در ماههای آخر عمر فشارکی، از او مراقبت هم می‌کرد.

بیشترین نقش، در موفقیت های علمی و تقویت نیروی اجتهاد در شیخ عبدالکریم حائری را مرحوم آیت الحق سید محمد فشارکی داشته است؛ اگر چه «عبدالکریم» در محضر اساتید دیگری چون مرحوم شیخ فضل الله نوری، مرحوم آقا میرزا ابراهیم محلاتی و نیز مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی - معروف به میرزای کوچک - هم بهره های فراوانی برده است.

شیخ عبدالکریم در بزرگداشت و تکریم استاد خویش، گوی سبقت از همگان ربوده بود. خود در این باره بیان کرده است:

«من در ناخوشی استادم (مرحوم سید محمد فشارکی) برای پرستاری ایشان، شب ها نزدش می خوابیدم و چون فرزندانش کوچک بودند خودم متکفّل امور شخصی ایشان شده بودم؛ تا ایشان فوت شدند. تا موقعی هم که درنجف اشرف بودم، خدمت خانه ی ایشان را بر عهده داشتم. در همان مواقع، ایشان را در خواب دیدم؛ دست شان را بوسیدم و گفتم: آقا! راه نجات در چیست؟! فرمود: در تزکیه ی نفس و توجه به بچه های من. . . »

حاج شیخ عبدالکریم پس از درگذشت مرحوم آیت الله فشارکی با اصرار و همراهی دوست خود، محمود عراقی (فرزند آقامحسن عراقی، روحانی متمکّن و متنفذ اراک)، به ایران بازگشت و در سلطان‌آباد (اراک کنونی) حوزه درس پررونقی دایر کرد. شماری از منابع، سال بازگشت او را ۱۳۱۶ و شماری دیگر، ۱۳۱۸ گزارش کرده‌اند. بسیاری از منابع نیز از این دوره اقامت شش یا هشت ساله او در اراک، یادی نکرده و به گونه‌ای گزارش داده‌اند که گویا او تمام این مدت را در نجف یا کربلا به سر می‌برده است. (سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج۱۴، قسم ۱، ص۳۶۵، قم: مؤسسة الامام الصادق، ۱۴۱۸ـ۱۴۲۴)

آیت الله مؤسس

حائری در ۱۳۲۴، هم‌زمان با آغاز نهضت مشروطه، به نجف بازگشت. درباره علت این بازگشت، دو گزارش متفاوت وجود دارد: یکی، احساس استقلال نداشتن در اداره کردن حوزه اراک و دیگری، بر هم خوردن آرامش آن‌جا به ‌سبب نهضت مشروطه. او در این نوبت، دوباره به حلقه درس آخوند خراسانی پیوست و در درس سید محمدکاظم طباطبایی ‌یزدی نیز شرکت کرد؛ ولی به منظور دور ماندن از نزاع شدید میان موافقان و مخالفان مشروطه که در حوزه نجف و در میان عالمان طراز اول، از جمله این دو استاد او، جریان داشت، پس‌از چندماه، به اتفاق دوست صمیمی خود، محمدرضا مسجدشاهی اصفهانی، به کربلا رفت. (کریمی ‌جهرمی، علی، آیةاللّه مؤسّس مرحوم آقای حاج‌شیخ عبدالکریم حائری (قدّس سرُّه‌الشّریف)، ج۱، ص۵۵، قم ۱۳۷۲ش)

وی این‌بار قصد توطن کرد و حدود هشت سال در کربلا ماند و از آن زمان به حائری ملقب شد. او در کربلا به تدریس پرداخت و به منظور حفظ بی‌طرفی خود در صف‌آرایی‌های مشروطه، کتابی از آخوند خراسانی و کتابی از طباطبائی ‌یزدی را درس می‌داد.

در اثنای اقامت حاج شیخ عبدالکریم حائری در کربلا، از او برای بازگشت به اراک درخواست‌های زیادی شد. سرانجام، او در ۱۳۳۲ یا اوایل ۱۳۳۳، با این شرط که در اداره حوزه علمیه مستقل باشد، به اراک رفت و در مدت اقامت هشت ساله‌اش در آنجا، علاوه بر اداره حوزه، به تدریس فقه و اصول پرداخت. حائری که دهه ششم زندگی خود را می‌گذراند و نام و نشان بیشتری یافته بود، توانست طلابی را از سایر مناطق به اراک جذب کند و حوزه‌ای با حدود سیصد علم‌آموز شکل دهد. او در پاسخ به نامه استادش، میرزامحمدتقی شیرازی، پس از فوت سید محمدکاظم یزدی (۱۳۳۷) که از او خواسته بود به عتبات برگردد و خود را برای مرجعیت شیعه مهیا سازد، اقامت در ایران را وظیفه خود خواند و از قرارگرفتن ایران و ایرانیان در مسیر تباهی و انحطاط فکری اظهار نگرانی کرد.

بار دیگر، در پی دعوت تنی چند از عالمان قم از او و نیز برای زیارت مرقد حضرت معصومه، با همراهی چند تن، از جمله فرزند خود، مرتضی، به قم رفت و با استقبال بسیاری از علما و مردم قم و درخواست آنان برای اقامت او در این شهر مواجه شد. نخست تردید داشت، ولی پس از پافشاری شماری از عالمان، به‌ویژه محمدتقی بافقی، حاج شیخ عبدالکریم حائری استخاره کرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند؛ تصمیمی که در پی آن حوزه‌ای بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حاج شیخ عبدالکریم، «آیت‌اللّه مؤسس» لقب گرفت. (رازی، محمد شریف، آثارالحجة، ج۱، ص۱۵ـ۱۶، یا تاریخ و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، قم ۱۳۳۲ـ ۱۳۳۳ش)

آیت الله مؤسس

علاوه بر سید محمدتقی خوانساری، که همراه حاج شیخ عبدالکریم حائری به قم رفته بود، بسیاری از شاگردان او، از جمله شاگردان برجسته‌ای چون سید احمد خوانساری، سید روح‌اللّه خمینی (امام خمینی)، سید محمدرضا گلپایگانی و محمدعلی اراکی، راهی قم شدند.

با این هجرت و آغاز شدن درس ایشان در قم و همراهی و همکاری عالمان قم، حال و هوای مدارس دینی آن‌جا دگرگون و حوزه علمی قم پرتحرک شد.

گر چه قم در گذشته هم در دوره‌هایی، حوزه‌های علمی پررونقی داشت، اما هیچگاه بدین درجه از شکوفایی و اعتبار نرسیده بود و در ردیف حوزه‌های درجه اول جهان اسلام به‌شمار نمی‌رفت.

سیدابوالحسن اصفهانی و محمدحسین نائینی که پس از تبعید شدن از عراق در ۱۳۰۲ش، حدود هشت ماه در قم ماندند، نیز در تثبیت این حوزه نقش مهمی داشتند. به گزارش بسیاری از منابع، آیت الله حائری با استقبال از حضور آن دو در قم و فراهم کردن مقدمات تدریسشان، شاگردان خود را به حضور در درس آنان تشویق کرد. بنابر برخی گزارش‌ها، حائری حتی درس خود را به احترام آن‌ها تعطیل کرد.

با پرآوازه شدن حوزه علمیه قم و ورود شماری از عالمان و مدرسان و بسیاری از محصلان سایر حوزه‌ها یا محصلان جدید، تعداد طلاب از هزار تن گذشت.

شیوه تدریس آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری در قم به روش مکتب سامرا و با الهام از میرزای بزرگ شیرازی بود. در این شیوه، پس از طرح مسئله، بدون هیچ اظهارنظری، نخست دیدگاه‌های گوناگون و دلایل هریک بیان می‌شد، سپس استاد ضمن نظرخواهی از شاگردان و تبادل‌نظر با آن‌ها به جمع‌بندی آرا می‌پرداخت، آنگاه نظر خود را می‌گفت و در پایان اجازه می‌داد شاگردانش با او درباره این نظر بحث کنند و به نقد آن بپردازند. همچنین حائری هر روز موضوع درس بعدی را مشخص می‌کرد تا شاگردانش پیشاپیش آن را مطالعه کنند. او بر آن بود که مباحث اصول فقه باید مختصر و کاربردی مطرح شود؛ ازاین‌رو، در تألیف "دررالاصول" به این نظر عمل کرد و نیز دوره کامل درس اصول فقه را در مدت تقریبآ چهار سال تدریس می‌کرد.

از آن پس، نام شیخ عبدالکریم که دوستان و شاگردانش بیش‌تر از او با عنوان «حاج شیخ» یاد می‌کردند 

با نام حوزه قم پیوند خورد. او از سه جایگاه در تثبیت و توسعه حوزه علمی قم مؤثر بود: مرجعیت؛ تدریس و زعامت علمی؛ و اداره امور حوزه.

آیت الله مؤسس

هرچند آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری هیچگاه خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداده و بلکه با ترک حوزه علمی عراق، از آن فاصله گرفته بود، پس از درگذشت سیدمحمدکاظم یزدی و شیخ‌الشریعه اصفهانی و میرزامحمدتقی شیرازی، در فاصله سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹ که حائری هنوز در اراک به سر می‌برد، شماری از کسانی که در تکاپوی انتخاب مرجع تقلید بودند، به او رجوع کردند. پس از هجرت او به قم و افزایش شهرتش، رفته‌رفته بر مقلدان او افزوده شد تا این‌که بسیاری از ایرانیان و برخی شیعیان سایر کشورها، از جمله عراق و لبنان، از مقلدان او شدند. از جمله عوامل مهم و مؤثر در مرجعیت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری را توجه ویژه میرزامحمدتقی شیرازی به او، از جمله ارجاع مقلدان خود به ایشان در مسائل مورد احتیاط، دانسته‌اند. (مستوفی، عبداللّه، شرح زندگانی من، ج۳، ص۶۰۱، یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران ۱۳۶۰ش)

 

عالمان بزرگی از حوزه درس آیت الله حائری سر برآوردند که تنی چند از آنان در عصر خود به مقام مرجعیت رسیدند. میرزاهاشم آملی، محمدعلی اراکی، سیداحمد حسینی زنجانی، امام خمینی(ره)، سیداحمد خوانساری، سیدمحمدتقی خوانساری، سیدمحمد داماد، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، سیدکاظم شریعتمداری، سیدصدرالدین صدر، سیدکاظم گلپایگانی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، ملاعلی معصومی همدانی، سیدشهاب‌الدین نجفی مرعشی و میر سیدعلی یثربی همدانی از جمله شاگردان او بودند.

آثاری هم از ایشان به جای مانده است که مهم‌ترین اثر وی، "درر الفوائد" است که "دُرَرُ الاصول" هم نامیده میشود. این اثر از یک طرف ریشه در مبانی اصولی فشارکی دارد و همچنین از آرای مهم آخوند خراسانی در قلمرو اصول فقه برآمده است. حائری، بنابر اظهار خود در تألیف جلد اول کتاب از فشارکی و در جلد دوم آن از آخوند خراسانی استفاده کرده است. برخی از شاگردان حائری از جمله میرزا محمود آشتیانی، میرزا محمد ثقفی، محمدعلی اراکی و سیدمحمدرضا گلپایگانی بر "دررالفوائد" حاشیه نوشته‌اند که برخی از آن‌ها به چاپ رسیده است.

وی به سبب اشتغالات فراوان در دوره اقامتش در قم، کمتر به تألیف پرداخت. با این حال، آثار ارزشمندی از او برجای مانده است که می‌توان آن‌ها را پنج نوع دانست:

که عبارتند از: "دُرَرُالفوائد"، "النکاح"، "الرضاع"، "المواریث" و "الصلوة". حواشی بر کتاب های فقهی: مانند حاشیه بر "عروة الوثقی" اثر سیدمحمدکاظم یزدی و حاشیه بر "اَنیسُ التجّار" اثر ملامهدی نراقی.

نگاشتن تقریرات درس استادان: از این نمونه فقط از تقریرات درس اصول فقه سید محمد فشارکی یاد شده است. تقریرات درس های خود؛ این تقریرات را شاگردانش تدوین کرده‌اند؛ مانند رساله "الاجتهاد و التقلید"، کتاب "البیع" و کتاب "التجارة"، هر سه به قلم محمدعلی اراکی و تقریرات درس‌های او به قلم سید محمدرضا گلپایگانی و میرزا محمود آشتیانی.

رساله‌های عملیه و فتاوا: مانند "ذخیرةالمعاد"، "مَجمع الاحکام"، "مَجمع المسائل"، "مُنتخب الرسائل"، "وسیلةالنجاة" و "مناسک حج" که به صورت مستقل هستند.

مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری به لحاظ اخلاقی هم دارای ویژگیهای برجسته ای بود. اما از خصوصیات بارز ایشان که دیگر خصوصیات اخلاقی او را تحت الشعاع خویش قرار می‌داد، زهد، ساده زیستی و زندگی بی‌آلایش پیش و پس از مرجعیت بود. همواره خدا را شاکر بود که از همان اندک چیزی که در دست دارد می‌تواند به وضع فقرا رسیدگی کند. روزی یکی از بزرگان، عبای گرانقیمتی را به فرزندش هدیه کرد و آیت‌الله حائری چون از آن مطلع شد با فرزندش به سخن نشست و با این جمله که فرزندم، این عبا برای تو زیاد است، او را متقاعد ساخت که آن را فروخته با پولش سه عبای متوسط برای خود و ۲ طلبه دیگر تهیه کند. در مقام زهد ایشان، همین بس که امام خمینی (ره) وقتی به یاوه گویی‌های پسر رضاخان پاسخ می‌دهد. با اشاره به زهد آیت‌الله حائری چنین می‌فرماید: ما مفت خوریم! . . . مایی که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری ما از دنیا می‌رود، همان شب آقازاده‌های ایشان شام ندارند، مفت خوریم! ‌یا آنها که بانک‌های خارج را پر کرده‌اند و باز دست از مملکت بر نمی‌دارند، مفت خور نیستند!

در جای دیگر امام(ره) در خصوص زندگی زاهدانه استاد معظم خود فرمودند: جناب استاد معظم و فقیه مکرم حاج شیخ عبدالکریم یزدی حائری - که از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۵ هجری ریاست تامه و مرجعیت کامله شیعه را داشت؛ همه دیدیم که چه سیره‌ای داشت. با نوکر و خادم خود همسفره و هم غذا بود و روی زمین می‌نشست.

حاج شیخ، کم حرف بود و با مردم با مهربانی و ملایمت رفتار و در برخورد با طلاب جوان حال و روحیه آنها را مراعات می‌کرد و همواره چهره‌ای بشاش و بر متبسم داشت. گاهی در دمادم سحر برای سرکشی و شناخت طلاب پرکار و سحرخیز، راهی مدارس می‌شد و در رفع مشکلات مالی و رفاهی آنان همواره تلاش می‌کرد. بارها می‌شد که به صاحبان مغازه‌های اطراف حرم مراجعه می‌کرد و بدهی طلابی را که از آنها جنس نسیه برده بودند، ادا می‌کرد.

صبر و بردباری یکی دیگر از خصوصیات روحی آیت‌الله حائری در مقابل مشکلات بود که از وی رادمردی پر استقامت ساخته بود. وی در مقابل حوادث و مسایل سیاسی در اوایل شکلگیری حوزه که مصادف با روی کار آمدن رضاخان و به دنبال آن ماجرای کشف حجاب بود، همواره صبر و بردباری را پیشه خود ساخت و برای حراست از حوزه علمیه نوپا که انهدام آن در صدر توطئه‌ دشمنان دین بود، تلاش بسیاری کرد و همواره می‌فرمود: من حفظ حوزه علمیه را اهم می‌دانم.

آیت‌الله حائری در ماجرای کشف حجاب بارها با رضاخان برخورد کرد. معروف است که پس از ماجرای کشف حجاب و کشتار مسجد گوهرشاد، هیچ گاه حال و روز خوشی نداشت و این اندوه را تا پایان عمر در دل داشت.

اما سرانجام بعد از عمری تلاش و مجاهدت در راه احیای معارف دینی و در ۸۴ سالگی در ۱۷ ذیقعده ۱۳۵۵ هجری (۱۳۱۵ خورشیدی) به دیار ابدی شتافت و در جوار مرقد مقدس حضرت معصومه(ع) به خاک سپرده شد.

حاج آخوند 

ارسال نظرات