انقلابِ همیشه زنده / حرف های جذاب کافه های فرانسوی را بازگویه نکنید
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، اخیراً محمدرضا تاجیک از چهره های فعال سیاسی اصلاحات در گفتوگو با اعتماد آنلاین گفته است: من معتقدم که جامعه امروز ما دیگر جامعه انقلابی نیست. نمیخواهد یک انقلاب از نوع ۵۷ را تجربه کند و آماده این فضا هم نیست. نه دیگر آن رهبری وجود دارد، نه آن انگیزهها و انگیختههای جمعی وجود دارد، نه دیگر آن جمع وجود دارد، نه آن ایدئولوژی وجود دارد، نه آن آرمانها و نه آن سوژه انقلابی. بنابراین به نظر من جامعه انقلابی نیست.
در نقد این اظهارات باید گفت در این روزگار، برخی روشنفکران با استناد به تعدادی از نارسایی های فرهنگی و اقتصادی، اصرار دارند «انقلاب اسلامی» ایران را در حال احتضار تصویر کنند.
استدلال این جماعت نرسیدن به تمام آرمان هاست. و وجود برخی از نقیصه ها و راهکار آنها «انقلاب در انقلاب» هر چند این عبارات مبهم و کلی است ولی گویا از نگاه آنها، انقلاب دیگر زنده نیست!
در کشور نقایص متعددی است. نقیصه گرانی، نقیصه های فرهنگی، نقیصه طلاق، نقیصه اعتیاد و ... . کدام انسان عاقل و منصفی است که این نقایص را نبیند؟! این ها معلول هایی است که از نگاه همگان مخفی نیست!
اما سوال اساسی این است که آیا علت این نقص ها زوال انقلاب است؟ گفتمان انقلاب از درون تهی شده است؟ یا به تاریخ انقضای خود رسیده است؟ یا دلیل دیگری دارد؟
برای پیدا کردن جواب باید، تاریخچه انقلاب را مرور کنیم:
در سال 1357 انقلابی در ایران اتّفاق افتاد. انقلابی که تمام جهان را در بهت و حیرت فرو برد. آن روزگاری که جهان به دو بلوک غرب و شرق تقسیم شده بود. خدای شرق، ماتریالیسم بود و خدای غرب، سرمایه و ثروت. در این هنگامه از نهاد مردمی پاک سرشت و مبارز ، آتشی به پا شد که نه تنها کاخ پوشالی طاغوتی شاهان ایران را به خاکستر تبدیل کرد بلکه شعله هراس را به قلب مستکبران عالم انداخت.
تولد انقلاب اسلامی هر چند در ظاهر در سال 57 بود امَّا در واقع از صدها سال مبارزه حق جویان و علمای خداپرست مردم دار برخواسته بود.
این انقلاب الگوی جدیدی از حکمرانی و نگاه به انسان و جهان را در عالم مطرح کرد. نگاهی که از یک طرف چشم در آسمان و لطف الهی داشت و از طرف دیگر به رهبری فقیه روشن ضمیر و حکیم و بدست همَّت مردمان خداجو وجهادگر به پیش می رفت. آزادگان جهان از اقصی نقاط عالم متوجه این انفجار نور شدند.
شیاطین و استکبار به صرافت افتادند، چه آتش ها که برای سوزاندن درخت انقلاب نیافروختند! آتش جنگ تحمیلی 8 ساله، آتش تفرقه افکنی مذهبی وقومی ، آتش تحریم ، آتش ترور و وحشت ، آتش تبلیغات سوء و آتش داعش!
امَّا در کمال ناباوری ناظران، انقلاب ققنوس وار از همه این آتش ها قوی تر از گذشته برخواست.
اینکه انقلاب اسلامی علیرغم سرمایه گذاری چند صد تریلیون دلاری دشمنان و دسیسه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و رسانه ای هنوز به حیات خود ادامه می دهد، چیزی شبیه معجزه است و بهترین دلیل بر حیات انقلاب!
علاوه بر آن، امروز از قدس شریف تا شمال آفریقا، از آسیای میانه تا جنوب شبه جزیر عربستان و از قلب اروپا تا جنوب آمریکا، گفتمان انقلاب اسلامی گسترش پیدا کرده است.
شاید کسی این بسط ها را، بسط های ظاهری بداند، نه نشانه حیات!
اگر کسی بخواهد چشمانش را بر این حقایق ببندد، نمی تواند خروش میلیون ها ایرانی گریان و خشمگین در زیر تابوت سردار رشید سپاه قدس را نبیند. پر جمعیت ترین تشیع جنازه تاریخ ، بدون شک نشانه حیات گفتمان انقلاب اسلامی است.
امَّا ریشه مشکلات از کجاست؟
ریشه مشکلات دقیقا ندیدن همین حقیقت بزرگ است.انقلابی که دوگانه بلوک شرق و غرب را شناخت، در مقابل سهمگین تری حملات نظامی، سیاسی و اقتصادی دشمنان تاب آورد. یک حقیقت همیشه روشن است که برخی از مسئولین و احزاب سیاسی چشمانشان رو بروی آن بستند. آن روزگار که برخی از دولتمردان کشور با تشویق همان جماعت روشنفکری که اساسا غرب یا شرق را قبله آمال خود می پنداشتند، با نسخه های لیبرالیسیتی در اقتصاد و سیاست، تفکرات الیگاریشی در قدرت، پلورالیسم در فرهنگ و سنت به جان مردم افتادند، عجیب نبود که امروز آشی برای کشور پخته باشند که بابک زنجانی، طلاق گسترده، اختلاف طبقاتی و تجمل پرستی محصول آن باشد.
آری اگر امروز کشور دچار مشکلات متعدد است، بخاطر دولتمردانی است که به انقلاب ایمان نداشتند، قلب آنها برای قدرت و غرب می تپید. این جماعت که در خارج کشور از سروش تا گوگوش برایشان کف می زدند برای سالهای طولانی سکان نهاد مهم قدرت را در اختیار داشته اند و اگر روزگاری هم رای نیاوردند، بر آتش فتنه دمیدند و برای باقی ماندن در قدرت تکرار کردند!
آنها اصرار داشتند توان داخلی جوانان وطن را نبینند پس برایشان سخت نبود در نبوغ ایرانی سیمان بریزند.از آنان که فرزندانشان را مهیَّای زندگی در آمریکا کرده بودند چه انتظاری بود که کدخدا را قبله آمالشان نپندارند؟ و برای آب خوردن دخیلشان نشوند؟! آنها فضای مجازی را امن نمی کنند ، به جوانان بهای ویژه نمی دهند ، مشکلات اساسی کشور را حل نمی کنند، تا مردم گمان برند که انقلاب دیگر زنده نیست. تا بتوانند با افکار غیر انقلابی خود چند صباحی بیشتر در قدرت باقی بمانند و قدرت را میان قبیله خود بگردانند!
مظلومیت انقلاب اسلامی و مردم شریف ایران همین است. انقلاب و مردمی همیشه زنده که گرفتار برخی از دولتمردان غیر انقلابی شده اند و روشنفکرانی که به جای گفتن حقایق با مردم عزیز، حرف های جذاب کافه های فرانسوی را بازگویه می کنند و برای دولتمردان غیر انقلابی فرش قرمز پهن می کنند!
انقلاب اسلامی ایران همیشه زنده است؛ زیرا سربازان رشیدی چون شهید سلیمانی دارد که با تبعیت از ولی فقیه، جان خود را سپر بلای ملت کرده اند. انقلاب اسلامی زنده است چون مردمی دارد که از اعماق وجود آنرا باور دارند وبا وجود مشکلات عدیده، سرزنده اند./841/
جعفر بحرینی
نفوذ روشنفکران در لایه های فکری مسئولان امری است که باید رسا درباره اس ورود داشته باشد.
شما و امثال شما آقای تاجیک انقلابی پشیمان شده اید.
اصلاح طلبمون به اصول گرا!
حزب اللهی مون به ضد انقلابمون!
شورای نگهبانمون به کاندیداها!
و...
خوب در و تخته ها باهم جور شدن!
ولش کنین بابا