قانون کشف حجاب مخالفت عملی با انتخاب و آزادی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، امروز سالگرد طرح استعماری رضاخان برای کشف حجاب است. رضاخان در 17 دیماه 1314 دستور کشف حجاب را داد و خانواده اش را به صورت مکشفه در انظار عمومی ظاهر کرد. امروز را می توان روزی دانست که آزادی زنان برای اولین بار دچار خدشه شد. زنان از این روز دیگر آزادی برای انتخاب پوشش خود نداشتند. اما با شروع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(قدس) نویدی برای آزادی زنان بدست آمد. انقلاب اسلامی با رویکرد جدیدی در حوزه زنان و حجاب وارد شد و علاوه بر تأکید بر حفظ حجاب زنان عرصه جدیدی برای حضور زنان در جامعه فراهم کرد.
خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، به همین مناسبت گفت و گویی با سرکار خانم ظهیری معاون فرهنگی تبلیغی مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران انجام داده است که در ادامه می خوانید:
در ابتدا زمینه ها و اتفاقاتی که منجر به قانون کشف حجاب شده است را بفرمایید
بنده در ابتدای یاد و خاطره شهدای واقعه گوهرشاد را که در تاریخ بیست و یکم تیر ماه است گرامی می دارم زیرا در ادامه همین قانون کشف حجاب قیام گوهرشاد واقع شد. رضاخان پهلوی بعد از سفر اول به ترکیه و جریان کسروی و روشنفکری و تجدد گرایی پیمانی بست مبنی بر اینکه از نوک سر تا نوک پا باید فرنگی شود. یکی از اقداماتی که در این مورد انجام شد بحث کشف حجاب برای زنان بود. خود حکومت پهلوی هم می دانست که این کار با مقاومت عمومی دنبال می شود و به خاطر همین اولین کاری که کرد خانواده خودش را به صورت مکشفه در یک مجلس جشن آورد و کار را از آنجا شروع کرد. بعد هم یک فرمان عمومی صادر کرد که کشف حجاب باید اجباری شود. شاید دیگر نباشند بانوانی که از آن زمان خاطراتی داشته باشند، اما فرزندان آنها هستند که می گفتند مادربزرگ های ما سال ها از خانه بیرون نیامدند و در خانه ماندند برای آنکه مقاومت عملی خود را در مقابل این فرمان ظالمانه اجباری نشان دهند.
این کار آنها با خود شعارهایشان هم منافات داشت. زیرا در جریان رنسانس و ظهور مدرنیته، شعارهای آنان بر این اساس بود که، باید تغییرات بر اساس انتخاب تحقق پیدا کند. پس تغییر را قبول داشتند اما تغییر و تحول را بر اساس انتخاب و آزادی فرد قبول نداشتند. بنای این کار بر اجباری بودن بود و این اجبار باعث ایجاد دو مسأله شد. یکی رواج فساد و مسأله ارتباط آزاد و مسئله دوم این بود که در آن زمان زنان از آزادی برخوردار نبودند یعنی مخالف با شعار آزادی آنها بود. چرا من این را عرض می کنم به خاطر اینکه بانوانی که قصد داشتند حجاب خودشان را حفظ کنند نمی توانستند در تحصیلات عالی و مشاغل حضور پیدا کنند.
یعنی عملاً مخالف با شعار آزادی برای زنان بود، چون زنان محجبه را نمی پذیرفتند و این مطلب تا زمان پهلوی دوم هم رواج داشت. به رغم اینکه بحث بی حجابی اجباری برداشته شده بود اما آثار آن هنوز مانده بود. مثل بعضی مشاغل مهمانداری هواپیما یا پرستاری، در این شغل ها زنان باید با پوشش و فرم خاصی حضور پیدا می کردند. پس درست است که اجباری بودن بی حجابی در زمان پهلوی دوم برداشته شده بود، ولی آثار و پیامدهای قانون کشف حجاب عملاً نوعی مخالفت با انتخاب و آزادی زنان بود. در واقع این مشاغل مشخص می کرد که زنان باید چه نوع پوششی داشته باشند.
نکته سومی که از اینها مهم تر است این است که این کار مخالفت صریح با شعائر دینی بود. به هر حال مردم ما از دیرباز مسلمان و شیعه بودند و زنان مسلمان شیعه، مقید به انجام واجبات و ترک محرمات هستند. در یک کشوری که قانون اساسی آن، دین رسمی اسلام و شیعه اثنی عشری است این کارها در واقع مخالف با قانون اساسی و با دین رسمی کشور تلقی می شود.
آیا کارهای صورت گرفته سلب آزادی نیست؟
بله این هم نوعی تحدید به معنی محدود کردن آزادی های فردی بود. چون یک فرد مذهبی باید آزاد باشد تا به فرائض و واجبات دین خودش عمل کند و منهیات او را هم مورد توجه قرار دهد. این موضوع سرآمد موضوعات دیگر است. که به وسیله پهلوی اول و در ادامه و استمرار آن پهلوی دوم هم به رغم آنکه قانون کشف حجاب را برداشته بود اما رویه را همان رویه قبل قرار داده بود و مشی همان مشی بود. این هم به صورت خاص در دانشگاه ها اعمال می شد من به خاطر دارم که در دانشگاهی که در شیراز بود و نام آن دانشگاه رضا پهلوی بود، محجبه ها را نمی پذیرفت و عملاً آنها را در گزینش رد می کرد. یعنی دقیقاً با آزادیهای فردی و دین رسمی کشور و انتخاب افراد و حتی به سلایق افراد هم احترام نمی گذاشت. زیرا کسی که میخواست بر اساس سلیقه خودش یک لباس خاص را بپوشد نمی توانست این کار را انجام دهد در دوری پهلوی اول که بحث متحدالشکل کردن لباس ها بود و داستان کلاه پهلوی رواج داشت این اتفاق افتاد. یعنی مخالفت عملی با آزادیهای فردی.
جالب این است که مخالف با آزادی ها فقط شامل زنان نبود بلکه این نبود آزادی شامل مردان هم می شد. چون متحدالشکل کردن لباس ها برای مردان هم خلاف آزادی، انتخاب و انتخاب گری برای مردان بود و این نقض آزادی در زمان پهلوی اول اتفاق افتاد. بعدها ظاهرش این بود که این قانون نقض شده است اما رویه بر این بود که مثلاً مردان حتماً باید کراوات و کت و شلوار بپوشند و در واقع این هم سلب آزادی مردان بود.
درباره بحث آزادی زنان و سوء استفاده هایی که از این عنوان شده است بفرمایید
قبل از بحث امروزی آزادی زنان باید اشاره کنم که در آن زمان کار به جایی رسید که از زنان به عنوان یک ابزار استفاده می کردند، یعنی هر کس می خواست کالایی را بفروشد که من حتی یادم هست در تبلیغات و آگهی های آن زمان مثلاً تبلیغ آدامسی را می خواست انجام بدهد به نوعی از چهره و سیمای زن استفاده میکرد که مستهجن بود. یعنی تنازل مقام، جایگاه و شخصیت زن به جایی رسیده بود که ابزاری برای فروش کالاها شده بود و در واقع با شعور و شخصیت زن مخالفت میکرد و کسی نمی آمد بگوید که این خلاف کرامت انسانی زنان است.
بعد از انقلاب اسلامی راه سومی برای زنان ایجاد شد. یعنی هم با تحجر و خانهنشینی مخالفت شد و هم با روشنفکری به معنای ابتذال و تقلید از فرهنگ بیگانه. در این نگاه سوم نگاه به کرامت انسانی هردو جنس شده بود و جایگاه انسانی هر دو جنس بر اساس استعداد، توانمندی، قابلیت و رقابتهای مثبت در کنار هم دیده شده بود. در واقع این دو جنس در کنار هم در یک رقابت مثبت می توانستند در رقابت های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حضور داشته باشند.
آیا چهارشنبه های سفید در واقع مخالفت با آزادی نیست؟
به نظر بنده کسی که چهارشنبه های سفید را بیان می کند در واقع دارد مخالفت با آزادی زنان را انجام می دهد. زیرا اجبار میکند که هر کس باید ظاهرش همین گونه بی حجاب باشد. یعنی عملاً تبلیغ میکند و مخالفت می کند با کسانی که آزادانه این حجاب را انتخاب کردند. این کار مخالفت با انتخاب آزادانه دیگران بوده و این انتخاب را زیر سؤال می برد.
باید توجه داشت به اینکه در کشور ما تنوع پوششی وجود دارد و ما در کشوری هستیم که پوشش یکسان نداریم. همین الان قومیت ها را ببینید، قومیت ها، هیچ کجای قانون اساسی و نه در سند های فرهنگی مورد خدشه قرار نگرفته است. منتها حدود پوشش باید رعایت شود که این جزء فرائض و واجبات دینی ماست. آن هم انتخاب خود مردم است و بر اساس اصل قانون اساسی و رأی مردم قرار داده شده است. بنابراین آن کسی که نوع پوشش خاصی را دست می گذارد و بعد بدپوششی و بی حجابی را ترویج می دهد آن شخص هم دارد آزادی های انسان را مورد تعرض قرار می دهد.
من می گویم هر گونه افراط و تفریطی به جنس زن با سبک زندگی انسانی که بر اساس انتخاب انسان ها و کرامت انسان ها که باید محترم شمرده شود منافات دارد.
اگر کسی احترام به کرامت انسانی می گذارد باید انتخاب انسان ها را که انتخاب آگاهانه هم هست مورد توجه قرار داده و به آن احترام بگذارد. من همه رویه هایی که متأسفانه در مورد بی حجابی پیش آمده را به یک نوعی سودجویی اقتصادی یا سود جویی به نفع فرقههای دیگر می بینم. این سودجویی در واقع به نفع کسانی است که فرای این مرزها هستند و از زنان استفاده ابزاری میکنند.
به نظر من باید ما به نسل نو آموزش دهیم. ما در این زمینه بسیار نیازمند هستیم. ببینید ما الان ماسک می زنیم ماسک نیاز ماست، تقاضای ما هم هست، لذا وقتی که با کمبود مواجه بودیم تقاضا میکردیم. این نیاز باید با تقاضا متناسب باشد. ما اگر پوشش را هم به عنوان یک نیاز که کرامت شخصیت انسان را حفظ می کند در جامعه روشن می کردیم عموم جامعه به عنوان تقاضا آن را دنبال میکردند، یعنی به عنوان احتیاج خودشان آن را می خواهند به همین دلیل من معتقدم که باید در آموزشهای خودمان برای نسل جدید در عرصه های پیش رو آن را مورد توجه خاص قرار دهیم.
در پایان از خبرگزاری رسا بابت توجه به بحث عفاف و حجاب کمال تشکر را دارم./826/