شماره 7 فصلنامه «اخلاق پژوهی» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، هفتمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «اخلاق پژوهی» به صاحب امتیازی پژوهشگاه قرآن و حدیث با مدیر مسؤولی و سردبیری هادی صادقی منتشر شد.
در این فصلنامه در 6 مقاله و در 160صفحه منتشر شده است و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
تبیین انتقال از جهان اول اخلاق به جهان دوم آن
امیر دیوانی
چکیده: قانون علیتی و معلولیتی امکانیْ به دو بخش طبیعی و عقلی تقسیم میشود. بخش اول، بر جهان طبیعت و بخش دوم بر جهان عقلْ حاکم است. انسان، از آن جهت که صاحب بدن و صاحب عقل است، این دو جهان را در خود جمع کرده است، لیک در درون این اجتماعْْ میان این دو جهان نبردی شکل میگیرد تا قلمرو هر یک در سیطرۀ دیگری درآید. پیروزی عقل بر غرایز یا پیروزی ارادۀ عقلی بر امیال طبیعی، جواز ورود انسان ساکن طبیعت را به جهان اولِ اخلاق میدهد. آنچه در این نوشتار میآید، تبیین حرکت عقل از جهان اول به جهان دوم اخلاق است؛ جهانی دورتر از جهان طبیعت و خطرهای آن و جهانی فراتر از جهان اول اخلاق در تعین اراده بر حسب قوانین اخلاق. در این جهان دوم، همه قوانین جهان اول برقرار است، لیک یک محتوا به همه آنها افزوده میشود که چونان فصل مقوِّم جهان دوم است و کسانی را در خود میپذیرد که آن فصل را در نیروی عقل خود فعّال کرده باشند.
مُدل مفهومی ظرفیتسازی اخلاق برای فهم نشانههای توحیدی
عباس پسندیده
چکیده: شناخت حقیقی خدا از اساسیترین اهداف خلقت انسان است که از راه نشانههای توحیدی قابل دستیابی است، اما برای هر کسی حاصل نمیشود. هدف این پژوهش، بررسی نقش اخلاق در فهم نشانههای توحیدی بر اساس آیات قرآن کریم و دستیابی به مُدل مفهومی آن است. نوع تحقیق کتابخانهای و روش آن توصیفی ۔ تحلیلی از جنس روش کلاسیک در مطالعات دینی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد چهار صفت تقوا، شُکر و صبر، موجب فهم نشانهها از آیات الهی میشوند. این صفات، در درجه نخست موجب فراهم کردن شرایط تفکر و تدبّر و در درجه بعد موجب آمادگی برای پذیرش لوازم معرفت توحیدی میشوند. از اینرو، هنگام مواجهه با نشانههای توحیدی، آمادگیهای معرفتی و عملی توسط فرد ارزیابی میشوند و چنانچه نتیجه مثبت بود، فرایند فهم و پذیرش توحید آغاز میگردد. نتیجه این پژوهش آن است که برای توسعه فهم نشانههای توحیدی در بین افراد، باید صفات تقوا، شُکر و صبر را در آنان به وجود آورد.
اخلاق پژوهش در مرحله دستیابی به نتیجه
محمدرضا جباران
چکیده: در همه حوزهها، اصول اخلاقی بر اصول نظری و اصول نظری بر مبانی فرانظری تکیه دارند و به همین دلیل، کنشگر در صورتی به یک اصل اخلاقی ملتزم میشود که آن اصل و اعتقاد از بینشهای نظری و پارادایمی او برآمده باشد. اصول نظری اخلاق در مرحله دستیابی به نتیجه با دیگر مراحل پژوهش متفاوت است و به تبع، اصول اخلاقی پژوهش در این مرحله با دیگر مراحل پژوهش متفاوتاند. این اصول نظری اقتضا دارند که پژوهنده در این مرحله، جانب مردم را بگیرد و مطابق با سود آنها نتیجه خود را منتشر یا کتمان کند و فعل و رفتاری انجام دهد که جامعه از حاصل پژوهش او بیشترین منفعت و کمترین زیان را ببرد. بنابراین، پژوهشگر هنگام رسیدن به نتیجه پژوهش، از نظر اخلاقی موظف است اگر نتیجه کارش را برای جامعه انسانی زیانبار میداند، به صورتی آن را از دسترس خارج کند که راه زیان بسته شود و اگر چنین نیست، بدون هراس، به زبانی آشنا، با دقّت و امانتداری نتیجه را منتشر کند و برای پذیرفتن نقدهای عالمان منتظر بماند. این تحقیق در صدد است اصول نظری اخلاق این مرحله را به دست آورد و اصول اخلاقی آن را تدوین و پیشنهاد کند.
بررسی و نقد ساختار فضیلتِ فکری در معرفتشناسی فضیلتمحور لیندا زاگزبسکی
صادق میراحمدی
چکیده: بر اساس معرفتشناسی فضیلت محورِ زاگزبسکی، هدف فضیلتِ فکری تماس شناختی با واقعیت است و تمایزی بین فضیلتِ اخلاقی و فکری وجود ندارد. فضیلتِ فکری زیر مجموعه فضیلت اخلاقی است. به همین منظور او به دنبال ارائه تعریفی از فضیلت است که دربر گیرنده هر دو دسته فضایل شود. از نظر زاگزبسکی «فضیلت» یک ویژگی اکتسابی عمیق و پایدار است که مستلزم انگیزهای خاص برای به وجود آوردن غایت مطلوب و موفقیت قابل اعتماد در به وجود آوردن آن غایت است. مؤلفه «انگیزه»، در این تعریف، بر ساختار درونگرایانه و مؤلفه «موفقیت قابلاعتماد»، بر ساختار برونگرایانه دیدگاه زاگزبسکی دلالت دارد و به همین دلیل، ساختار فضیلتِ فکری زاگزبسکی را «ترکیبی» مینامیم. در این پژوهش تحلیلی، با استفاده از دادههای معرفتشناختی و اخلاقی در ادبیات موضوع، مؤلفههای اساسی دیدگاه زاگزبسکی دربارۀ ساختار فضیلت فکری، استخراج و نقش هر کدام در شکلگیری این نظریه تبیین شده است. سپس نقاط ضعف و قوّت هر یک از این مؤلفهها مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته و در نهایت، این نتیجه به دست آمد که ساختار صحیح «فضیلتِ فکری» باید از سنّت درونگرایی در معرفتشناسی که متأثر از «اخلاق فضیلت» است، پیروی کند و ساختار برونگرایانه با مبانی معرفتشناسی فضیلت محور زاگزبسکی، سازگاری ندارد.
تحلیل دروغ مصلحتآمیز و امکان روایی اخلاقی آن در حوزۀ حقوق کیفری
امیر مرادی؛ محمد آشوری؛ محمد علی مهدوی ثابت؛ نسرین مهرا
چکیده: در این مقاله، به تحلیل مفهوم و ماهیت دروغ مصلحتآمیز، معیارِ شناسایی مصلحت و شرایط توجیه آن و همچنین لوازم و ثمرات آن در حوزۀ حقوق کیفری، پرداخته میشود تا به این نتیجه نائل شویم: دروغ مصلحتآمیز در حالت استثنایی و با شناسایی مصلحت و قاعده برتری اهم بر مهم، توسط کسی که صاحب فضیلت فکری مقدم بر فضایل اخلاقی باشد و خِرد عملی او بتواند مصلحتی را که رعایتش با اخلاق مناسبت دارد بشناسد، قابل توجیه است؛ حق دروغگفتن در شرایط استثنایی وجود ندارد و دروغ مصلحتآمیز با تحقّق عناصرش، صرفاً قابل توجیه اخلاقی است؛ علی الاصول در گسترۀ دانش حقوق کیفری، تسرّی توجیه وارده در مورد دروغ مصلحتآمیز، به سوگند و شهادت دروغ، همچنین طرح شکایت و دفاع دروغ، مبتنی بر قیاس است و جایز نیست و رعایت صداقت در دادرسیهای کیفری و بهویژه نحوه جمعآوری ادله و بهدور از هر گونه دروغ، ضروری است. مواجهه صادقانه در تحقیق از متهمان، از مقدمات واجب اصل مشروعیت جمعآوری ادلّهاست. صاحبمنصبان نظام عدالت کیفری در گسترۀ حرفۀ تخصصیشان نیز باید بهدور از هر گونه فریب و دروغ، اقدام کنند.
واکاوی پدیدارشناسانۀ خشونت خانگی؛ یک دورنمای اخلاقی
علیرضا صیادمنصور
چکیده: خشونت در رابطههای درونخانوادگی یا «خشونت خانگی» (بهمثابه نوعی از خشونتِ خاموش که با اغماض نگریسته شده و کمتر به مرحله گزارش و شکایت رسمی میرسد)، پدیدهای منفی در ساخت اخلاقی و فرهنگی جامعه است که البته، بنیانهای فلسفی و متافیزیکی دارد. خانواده، نخستین شبکه نسبتهای میانفردی را برمیسازد و در ذات خودْ حامل سلسلهمراتبی از رابطهها و ارزشهای رابطهای است که سامانمندی خانواده را تضمین میکند. وجه همبستگی اعضای خانواده رفتارها و کنشهای رابطهای است که متناسب با نقشهای خانوادگی دریافت کردهاند. بنابراین، بروز خشونت که در تحلیل نهایی، میتواند با غایت إعمال قدرت و گسترش سطح نفوذ و تأثیرگذاری بر دیگر اعضای خانواده همراه باشد نیز از طریق رفتارهای مختلف خشونتآمیز - بهنحو مثبت یا منفی - توجیه میگردد. در این مقاله، تلاش خواهم کرد در ابتدا و تا حد امکان، به پدیدارشناسیسازیِ فلسفی زوایا و جنبههای مختلف خشونت - بهمثابه کنشی رابطهای - بپردازم. سپس تلاش خود را به پدیدارشناسی خشونت در رابطههای درونخانوادگی، از منظری فلسفی، معطوف میکنم تا بافت تجربی ۔ احساسی تحقّق آن در نخستین واحد اجتماعی آشکار شود و در پایان نیز با پیشنهاد نظریه «رابطهگروی اخلاقی» راهحلی نظری برای تعدیل بنیادین این نوع خشونت فراپیش نهم.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانند به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس فصلنامه «اخلاق پژوهی» مراجعه کنند./822/