نگاهی به خالق رسول مولتان در قاب مربع های قرمز
به گزارش خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، کتاب های دفاع مقدس از جمله آثاری است که در حوزه نشر همیشه دارای بازخورد خوبی از طرف مخاطبان بوده و آثار این حوزه همیشه جزء پرفروش ترین آثار در حوزه نشر شمرده می شود.
خبرنگار سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا به مناسبت هفته کتاب و کتاب خوانی با نویسنده کتاب مربع های قرمز سرکار خانم زینب عرفانیان، یکی از کتاب های پرفروش حوزه دفاع مقدس در چند ماه اخیر مصاحبه ای انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
رسا - لطفا خودتان را معرفی و علت گرایش خود به حوزه ادبیات دفاع مقدس را بگویید
من زینب عرفانیان متولد ۱۴ مهر ۱۳۶۲ بوده و اهل تهران هستم. هفته کتابخوانی را تبریک عرض می کنم بنده نویسنده کتاب رسول مولتان و مربع های قرمز هستم.
شروع کار من در حوزه دفاع مقدس بر می گردد به خواندن یک کتاب به اسم شوکران این کتاب که در حوزه دفاع مقدس است زندگینامه شهید منوچهر مدق است. من این کتاب را می خواندم و برای خودم جالب بود که مگر می شود که این همه اتفاق و تلخ و شیرین در زندگی یک نفر اتفاق افتاده باشد و وقتی که جلد کتاب رو نگاه می کردم می دیدم که نوشته، بر اساس زندگی واقعی شهید منوچهر مدق و باز دوباره جای دیگری از این کتاب را می خواندم و دیدم یک اتفاق خاص و فلج کننده دیگری در کتاب افتاد است.
من تا انتهای کتاب این ناباوری همراه من بود و می دیدم که ما داریم در زیر یک آسمان با مردمی زندگی میکنیم که که پیش ما هستند و از آن واقعه هنوز دور نشدیم و چقدر با ما تفاوت دارند و چقدر ما به این افراد دین داریم. علاقه من به این حوزه با این کتاب شکل گرفت و من تا حالا این افراد را نمی شناختم و فهمیدم که این رزمندگان از چه لذت و آسایشی گذشتن و و روزهای طلایی جوانی یک زوج کنار هم را کنار گذاشتند. تصمیم گرفتم اگر روزی خدا این توفیق را به من داد و من توانایی و قلمی داشتم جز در ژانر دفاع مقدس به کار نگیرم.
رسا - چند اثر از شما منتشر شده آنها را معرفی کنید
اولین اولین اثر بنده کتاب علمداران هست که برای انتشارات اندیشه و فرهنگ جاویدان قم است. جلد اول این مجموعه زندگی نامه یک جانباز قطع نخاعی به اسم عباس ساکی است. او که جانبازی است که در آسایش تهران بود و من برای ثبت خاطراتش به آسایشگاه می رفتم و با ایشان صحبت می کردم و زندگی ایشان را که دارای فراز و نشیبهای فراوانی بود ثبت می کردم. دنیای ویلچر نشینی و قطع نخاع بودن دنیایی است که از آن کمتر خبر داریم و یا حتی بی اطلاعی هستیم با این که آنها در کنار ما هستند.
انتشارات اندیشه و فرهنگ جاویدان قم خیلی به من لطف کرد بدون حساب و کتاب این مجموعه را شروع کرد و به حمدلله مجموعه ادامه پیدا کرد و به جلدهای ۵۶ هم رسید به اسم علمداران این کتاب را همسر شهید رحیمی خواندند و و من که دخترم رحیم شهید رحیمی را می شناختم و با ایشان هم کلاسی بودم. کتاب علمدران را دیده بودند و پسندیدند و خواستند که خاطرات شهید رحیمی را بنده کار کنم و نگارش آن را من انجام دهم. من کار را شروع کردم و مصاحبه ها انجام شد تقریباً دو سال و شش ماه طول کشید و بعد رسول مولتان به چاپ رسید. زندگینامه شهید رحیمی و نوعش متفاوت است، چون ایشان رایزن فرهنگی بودند و بیشتر از ۲۰ سال در یکی از شهرهای پاکستان به نام مولتان به عنوان رایزن فرهنگی انجام وظیفه می کردند. در آنجا ایشان هدف ترور مستقیم قرار گرفتند و جلوی چشم خانواده به شهادت رسیدند.
این شهادت تلخی و گزندگی خاص خودش را دارد و یک بار عاطفی را در این کتاب به جریان می اندازد. بار عاطفی در کتاب در رابطه با رابطه علی و مریم است شهید و همسرش و من توصیه می کنم که هر کس که ادعای کار فرهنگی را دارد و یا علاقه به کار فرهنگی دارد و می خواهد کار فرهنگی کند این کتاب را حتما بخواند، بخصوص برای کسی که در این شرایط بخواهند کار فرهنگی انجام بدهند. به نظر من قبل از اینکه ایشان رایزن فرهنگی باشند یک فعال فرهنگی بودند و گامها و پرچمهای خیلی خوبی تثبیت کردند، ولی همیشه دشمن مهره های خوب رو زودتر می شناسد و به حذف فیزیکی این افراد اقدام می کند.
رسا - در مورد کتاب مربع قرمز توضیحاتی را برای مخاطبان بفرمایید
سوژه این کتاب که حاج حسین یکتاست خودش الحمدلله من را انتخاب کرد نه من سوژه را، چون اگر من انتخاب می کردم باید هنوز دنبالشان می دویدم. در این مورد حاج آقا خودشون اصرار داشتند و یکی از اولویت هاشون بود و یک وقتی رو برای آن خالی می کردند و انصافاً نهایت همکاری را در این کار انجام میدادند. من درگیر کارهاشون بودم و می دیدم که چقدر وقت شان گرفته است ولی وقتی را خالی می کردند و سه چهار ساعت با ایشان صحبت می کردم و به نظرم یک معجزه بود. در رونمایی از کتاب رسول مولتان اسم ایشان را شنیدم ولی ایشان را نمی شناختم و جز دسته مخاطبین حاج آقا نبودم.
رسول مولتان که انجام شد من یک سفر به راهیان نور رفتم و داشتم از شلمچه برمی گشتم که ماشینها نیامده بودند آنجا حاج آقا سخنران بودند و من این سخنرانی را گوش دادم، سخنرانی بیاد ماندنی بود و من از شهدا خواستم که به من هم اجازه بدهند که وارد عرصه نوشتن برای آنها بشوم. دو ماه بعد از رونمایی از کتاب رسول مولتان، پسر شهید رحیمی ایشان را دعوت کرده بودند به عنوان سخنران مراسم و کتاب رسول را هم به حاج آقا داده بودند و من صدای ایشان برایم آشنا بود ولی هنوز ایشان را نشناخته بودم که این سخنران همان سخنران شلمچه است. ایشان تماسی با من گرفتند و گفتند که من کتاب رسول مولتان را خواندم و قلم شما را پسندیدم، اگر بتوانید کتابی در مورد خاطرات بنده که اگر بتوانید شما آن را منتشر کنید.
شما یک روز دفتر من بیاید دفتر من و کار را آغاز کنیم روز شنبه بود من رفتم و بعد از آن جلسه سه سال زمان طول کشید تارسیدیم به مربع های قرمز.
رسا - درباره تقریظ رهبر معظم انقلاب بگویید
این کتاب تقریظ نگرفت مگر بخاطر اخلاص حاج حسین یکتا و آقای خلیلی ناشر کتاب و شهدایی که از در این کتاب از آنها اسم برده شده است.
رسا - ادبیات حوزه دفاع مقدس را چگونه می بینید و ضعف ها و قوت و نقاط قوت در این حوزه چیست؟
این حوزه یک حوزه گسترده است و با یک پتانسیل خیلی گسترده که خیلی جای کار دارد. من بی انصافانه نظر نمی دهم در مورد کارهایی که تا حالا انجام شده و دارد انجام می شود ولی جای کار خیلی بیشتری این حوزه دارد.
رسا - آیا دیداری با حضرت آقا داشتید
بله دیدار حضرت آقا، مربوط به قبل از ماجرای تقریظ مربع های قرمز است. زمانی خدمتشان رسیدم که یک دیدار چهل نفره از طرف حوزه هنری، به خاطر کتاب رسول مولتان بود. حضرت آقا در آن دیدار گفتند که کار کردن در این حوزه باید ۱۰۰ برابر باشد. این صحبت ایشان خود نشان دهنده آن است که چقدر کار زمین مانده در این حوزه وجود دارد که ایشان می فرمایند صد برابر بیشتر شود. ایشان اعتقادشان این بود که آدمهایی که جنگ رو دیدن فانی هستند و یک گنجی توی سینه هایشان هست که باید تخلیه بشود و آن گنج مال خودشان نیست مال یک ملت است. چون تاریخ شفاهی یک ملت است.اگر الان هم شروع کنیم به کار کردن خیلی ها را از دست داده ایم. خیلی از مادران و پدران شهدا را از دست دادیم و رازها با آنها دفن شده است و کار در این حوزه خیلی زیاد است.
رسا - شما زبان دفاع مقدس را چه می دانید؟
ببینید این حرف درست است که باید ناگفته های ما به همه دنیا برسد، چون جنگ ما جنگ هویت بوده است و ما هویت مان را داریم صادر میکنیم. نوع قالب این کتابها چی باشد، در اینجا نمی توان خیلی گارد گرفت که حتماً رمان یا حتماً خاطره باشد.به نظر بنده یک اصلی داریم و آن اصل امانت دار بودن است. منبع بودن و از تاریخ شفاهی بودن. من می گمویم این کتاب حتی می شود از داستان بهره ببرد و می شود در آن شخصیت سازی صورت گیرد تا جایی که به امانت خطری وارد نشود. پس اصل باید باشد ولی این اصل نباید لطمه بخورد. خاطرات دفاع مقدس حکم طلا را دارد و من نویسنده حکم زرگری را دارم که به این مواد خام یک شکل زیبایی می دهم.
رسا - وضعیت بازار نشر در وضعیت کرونا چطور است؟
این حوزه در تخصص من نیست ولی اینکه من دارم می بینم سختی برای همه هست سختی برای ناشر، برای سیاستگذاری و مدیران اجرایی و فرهنگی و امیدوارم با سیاستهای درست به سلامت از این مرحله عبور کنیم.
رسا - در پایان صحبت کتابی برای چاپ دارید؟
بله کتاب مادر شهیدان خالقی پور، ایشان هم ساکن تهران هستند و کسی بودند که با شهید آوینی مصاحبه داشتند و به شهید آوینی گفتند که ای کاش به تعداد موهای سرم فرزند داشتم تا در راه انقلاب آنها را می دادم و عنوان این کتاب درگاه این خانه بوسیدنیست.
در پایان از خبرگزاری رسا بابت توجه به هفته کتاب و روز قلم کمال تشکر را دارم./826/