معرفی ۳ کتاب درباره سیاستهای آمریکا
به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا انتشارات خبرگزاری فارس سه کتاب «به هر قیمتی، آمریکا جهان سومی، بیلدربرگیها» را برای شناخت هر چه بیشتر سیاست های آمریکا به چاپ رسانده است. این سه کتاب در ذیل خدمت دوست داران کتاب معرفی می شود.
«به هر قیمت»
این کتاب نوشته جیمز رایزن و با ترجمه میثم علیآبادی منتشر شده است.
اصالت قدرت و ثروت، اساس جهان بینی و دستگاه معرفت شناسیِ اندیشه غربی است. اصالت سود یا فایدهگرایی و عقلانیتِ ابزاری از جمله مفاهیمی هستند که پویایی انسان غربی را معنادهی میکنند.
این کتاب که نویسنده آن از درون آمریکا این مسئله را درک کرده، تلاش کرده است بُعد رفتاری و عینیت این جهانبینی را به تصویر بکشد. جیمز ریزن تلاش کرده است از طریق ارتباط با افراد و سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی و با حفظ هویت مخفی آنان، پرده از انگیزههای سودگرایی و اصالت ثروت در مسیر مبارزه با تروریسم بردارد.
هنر نویسنده این است که انگیزه اعلام شده غرب در مبارزه با تروریسم را از زاویه منفعتطلبی برجسته میکند و مدعای ظاهری آنان را به چالش میکشد و دریچه جدیدی از دروغین بودن اعلامهای رسمی مبارزه با تروریسم ارائه میدهد.
این کتاب با هدف نورتابی برانگیزههای پولی و مالی شرکتهای امنیتی غرب در عراق و افغانستان، نوشته شده است و پرده از غارتگری عناصر و سیستم امنیتی آمریکا در منطقه خاورمیانه برمیدارد.
جیمز رایزن (James Risen) (زاده ۱۹۵۵ میلادی) نویسنده، روزنامه نگار روزنامه نیویورک تایمز آمریکا و تحلیلگر آمریکایی و برنده جایزه پولیتز است. رایزن پس از دریافت جایزه ویژه روزنامهنگاری در کالج کولبی ایالت مین در سخنرانی خود گفت: «من فکر میکنم که اوباما از رسانهها متنفر است و به هیچ عنوان تمایل ندارد که اخبار به بیرون درز کند.»
وی در سال ۲۰۰۶ کتاب دولت جنگ را درباره برنامههای خرابکارانه سازمان سیا علیه برنامه هستهای ایران به رشته تحریر درآورده است.
«آمریکای جهان سومی»
«آمریکای جهان سومی» نوشته آریانا هافینگتون و با ترجمه اسماء اسدیپور و رویا جبرائیلی روانه بازار کتاب شده است.
واژه جهان سوم جهت معنادهی به وضعیت رفاه و توسعه کشورهای فقیر و در حال توسعه جهان اطلاق میشد. اکنون این مفهوم تا حدودی بار معنای خود را به دلیل رشد برخی از کشورهای جهان سوم و تغییر در روابط بینالملل از دست داده است.
اتحادیههای منطقهای یا روابط جنوب - جنوب شاهدی بر این مدعا است. کشورهای توسعه یافته و از جمله کشورهای عضو G8 نقطه آرمانی توسعه برای دیگر کشورهای جهان شده بودند و به همین دلیل «توسعه خطی» مدل توسعه اکثر کشورهای جهان شده بود.
این کتاب که نویسنده آن در درون جامعه آمریکا زندگی میکند به درستی این باور را فرو میپاشد و قطببندی روابط شمال - جنوب یا کشورهای توسعه یافته و جهان سوم را تغییر میدهد. این کتاب با استناد به مشاهدات و پدیدههای عینی و میدانی ثابت میکند که مدینه فاضلهای که از زندگی و «فرهنگ زیست آمریکایی» در جهان به تصویر کشیده میشود، دروغی بیش نیست.
آنچه برای خوانندگان در این کتاب باید مهم جلوه کند، فروپاشی زندگی طبقه متوسط در آمریکاست. طبقه متوسط موتور محرکه هر جامعه فعال و پویاست، اما محتوای این کتاب نشان میدهد که این طبقه جایگاه خود را در آمریکا از دست داده و به صورت ملایم به سوی جامعهای ضعیف و فقیر در حال حرکت است. این درحالی است که درآمد ناخالص در آمریکا و حجم اقتصاد این کشور تفاوت معناداری نکرده است.
بنابراین میتوان فهمید که درصد اندکی از آمریکاییها که طبقه سرمایهدار هستند، هر روز فربهتر میشوند و فاصله خود با اکثریت مردم را زیاد میکنند.
نویسنده کتاب در بخشی از آن اذعان میکند:
من از این عبارت «آمریکای جهان سومی» برای جمعبندی حقایق تلخی بهره بردهام که به طور معمول ترجیح میدهیم از آنها آگاه نباشیم و سعی کردم نقاط ناخوشایندی را به هم متصل کنم که معمولاً ترجیح میدهیم به هم مرتبط نشوند. میخواهم یکی از عمیقترین نگرانیهایمان را مطرح کنم. ازنظر ملی، جایگاه ما در حال افول است. این یک هشدار است. یک آژیر خطر است که میگوید اگر مسیر حرکت خود را اصلاح نکنیم، برخلاف تاریخ و تقدیر ظاهری خود، احتمال اینکه به ملتی جهان سومی تبدیل شویم وجود دارد. جایی که تنها دوطبقه وجود دارد؛ ثروتمندان و بقیه، جایی مثل برزیل و مکزیک. کشورهایی که ثروتمندان آن پشت دروازههای مستحکمی زندگی میکنند و محافظانی مسلسل به دست از فرزندانشان در مقابل کودک ربایی محافظت میکنند. کشوری که نتوانست پا به پای تاریخ پیش برود. کشوری که نه توسط دشمن خارجی بلکه به وسیله طمع نخبگان شرکت ها و غفلت رهبران منتخب، ویران شد.
آژیر خطر برای ملت ما به صدا درآمده است؛ پایههای صنعت مان نابود شده و همراه خود انواع مشاغلی را که بیش از یک قرن ستون فقرات اقتصاد کشورمان را شکل دادهاند از بین میبرد. سیستم آموزشی ما نابسامان بوده و برای نیروهای کار آینده، فراگیری اطلاعات و آموزش مورد نیاز برای کسب مشاغل خوب در قرن ۲۱ را دشوار کرده است. زیرساخت های ما، جادهها، پلها، آب و فاضلاب، حمل و نقل و سیستم های الکتریکی در حال نابودی هستند.
طبقه متوسط آمریکا که عامل اصلی بسیاری از موفقیتها و نوآوریهای اقتصادی و سنگ بنای دموکراسی ماست، به سرعت در حال اضمحلال بوده و همراه خود، بخش اساسی رؤیای آمریکایی را نیز به ورطه نابودی میکشد؛ این باور که فرزندانمان با سخت کوشی و نظم، شانس زندگی بهتری خواهند داشت، همانگونه که ما نسبت به نسل پیشین خود، شانس یک زندگی بهتر را داشتیم.
«بیلدربرگیها»
موضوع اصلی «بیلدربرگیها» سیاست خارجی و بین الملل است که به قلم ایان ن. ریچاردسون، اندریو پ. کاکابادسه، نادا ک. کاکابادسه نوشته شده و با ترجمه آن روانه بازار شده است.
اعضای بیلدربرگ دلالان قدرت، بانکداران بزرگ و سیاستمدارانی هستند که هر سال پشت درهای بسته و با تدابیر شدید امنیتی، مسائل را در دستور کار خود قرار میدهند که صدها هزار کیلومتر دورتر بر زندگی مردم تاثیر میگذارد.
امروزه دیگر ماهیت بیلدربرگیها برای حداقل طبقه روشنفکر و آگاه جامعه بشری روشن شده است و کمتر کسی است که این گروه را تنها یک گروه کوچک از ثروتمندان بزرگ دنیا بداند و فقط وجه تمایز بیلدربرگ را انباشت سرمایه و مدیریت اقتصادی جهان فرض کند. اکنون تقریباً همه میدانند بهرغم شعار دهان پرکن بیلدربرگیها مبنی بر ایجاد جهان مبتنی بر صلح، کار این گروه در جهت افزودن منافع اقتصادی است. بیلدربرگ یک سازمان سرّی متشکل از رهبران سیاسی و سرمایهگذاران بینالمللی است که بهار هر سال برای تعیین خطمشی جهان به صورت سرّی تشکیل جلسه میدهند و مسائل مهم بشر در دنیای امروز را بررسی و برای آن تصمیمسازی میکنند.
این گروه امروزه در همه بخشها از تصمیمگیری برای میزان افزایش مالیات بر درآمد شهروندان آمریکایی گرفته تا پشتیبانی و حمایت از رسانهها و شبکههای خبری بزرگ جهان و مدیریت آنها و تشکیل کمیسیونهای سه جانبه برای تأمین منافع کشورهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی و تلاش برای حفظ جایگاه خود با افزایش نماینده در شورای روابط خارجی آمریکا و سازمانهای سیاسی بزرگ جهان و حتی مدیریت سرّی و غیرمستقیم شبکههای جاسوسی جهان نقش دارند.
بیلدربرگیها بهدنبال القاء ضرورت حضور خود در عرصه مدیریت جهانی هستند. بنابراین از کلیدواژههایی همچون نیاز به سیاست جهانی پشت پرده، سیال بودن مشروعیت حکومتها و نه قطعیت مشروعیت آنها، ضرورت همخوانی اهداف حاکمیتی با روندهای جهانی سازی و بهطور کلی جهانیسازی بهعنوان یک ضرورت و اعتقاد راسخ به امپراطوری بلامنازع آمریکا در جهان استفاده میکنند تا چنین القاء کنند که آنها نجاتبخش جامعه بشری در عصر جدیدند و نمیتوان نسبت به نقش و کارکرد مثبت آنها در شرایط امروز جهان بیتوجه بود. به نظر میرسد نویسندگان این کتاب با ظرافت تلاش کردهاند این کلید واژهها و مفاهیم را در ذهن مخاطبان به تصویر بکشند و طبیعی است که مترجمان این اثر به جهت حفظ امانت ترجمه این کتاب، همان طور که هست در اختیار پژوهشگران قرار دادهاند.
کتاب حاضر به همت فواد ایزدی و دکتر محسن بدره و دیگر اندیشمندان حوزه مطالعات آمریکا ترجمه شده است. طبیعی است که با توجه به حضور ۱۵ ساله دکتر ایزدی در آمریکا و مطالعه دقیق بر روی سازمانها، نهادهای قدرت و تشکلهای سایه در قدرت آمریکا و جهان، انتخاب این موضوع برای ترجمه، ناشی از درک عمیق از اتفاقاتی است که به صورت مدیریت شده توسط بیلدربرگ و دیگر مجموعههای تصمیمساز و تصمیمگیر در آمریکا برای کلیت جهان انجام میشود. از این منظر، مطالعه این کتاب برای مخاطبان مفید خواهد بود که یک شناخت خوبی نسبت به اتفاقات پیرامونی در جهان توسط گروههای سازمان یافته سرّی بهویژه در حوزه اقتصاد همچون بیلدربرگ صورت میگیرد دریافت کنند./826/د102/ب1